هزار راه نرفته پیش روی "کارگروه کودک و نوجوان"

ایران در حال پشت سر گذاشتن تجربه‌ای تازه در زمینه‌ی حقوق کودکان است. علاوه بر برگزاری "هفته‌ی ملی کودک" که امسال با شرکت بیش از بیست سازمان و وزارت‌خانه و به دبیری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سراسر کشور برگزار می‌شود، برای نخستین بار کمیته‌ای دایمی زیر عنوان "کارگروه کودک و نوجوان" در تهران و مراکز استان‌ها تشکیل شده است تا در مقام گروه مشاوران و متخصصان مسوول برنامه‌ها و سیاست‌های بلندمدت را برای استفاده و پیشنهاد به مراجع قانونی تدوین، و فعالیت سازمان‌های مرتبط با کودکان را هم‌سو کند

جلسات این کارگروه‌ها مدتی است که در سراسر کشور در حال برگزاری و پی‌گیری است. این اتفاق با اقبال غالب فعالان حوزه‌ی کودک و نوجوان روبه‌رو شده و آن‌ها را به آینده امیدوارتر کرده است، اما همه‌ی نگرانی‌های آنان را نیز برطرف نکرده است. آسیب‌هایی که برخی دست‌اندرکاران حوزه‌های مرتبط با کودکان برای فعالیت این کارگروه متصور هستند، از جمله شامل "نگرانی از موقتی بودن این تلاش‌ها"، "خطر دولتی شدن فعالیت‌های حوزه‌ی کودکان" و "احتمال بیرون ماندن برخی نهادهای دولتی یا غیردولتی ذی‌ربط از این کارگروه‌ها" می‌شود.
«خبرنامه‌ی کانون» در گفت‌وگویی که با چند تن از فعالان حوزه‌های مختلف مرتبط با کودکان داشته، نظر آن‌ها را درباره‌ی نفس تشکیل این کارگروه، انتظارات و توقعات‌شان از آن، آسیب‌هایی که فعالیت کارگروه کودک و نوجوان را تهدید می‌کند و پیشنهادهای آنان برای بهبود روند حرکتی این کارگروه را جویا شده است.
شادمانی مشروط از شکل گرفتن کارگروه تازه
نفس تاسیس کارگروه کودک و نوجوان برای بسیاری از فعالان این حوزه خبر مسرت‌بخشی بوده است. حمیدرضا شاه‌آبادی، نویسنده‌ی کودک و نوجوان در این‌باره می‌گوید: قطعا خبر خوشحال‌کننده و شوق‌برانگیزی است. اگر این خبر را در کنار خبر تشکیل قریب‌الوقوع فراکسیون کودکان و نوجوانان در مجلس قرار دهیم، می‌بینیم که توجه به این حوزه در کشور رو به افزایش است. ما می‌دانیم که کودکان سرمایه‌های آینده‌ی این کشور هستند و احساس می‌کنیم که باید به آن‌ها خیلی بیش‌تر از این توجه کرد. چون بی‌توجهی به آن‌ها یعنی بی‌توجهی به آینده‌ی جامعه. وقتی در چنین شرایطی توجه عمومی به جایگاه کودکان و نوجوانان در جامعه جلب می‌شود، خوشحالی زیادی را ایجاد می‌کند.
سیده فریبا صفی‌وند، کارشناس امور کودکان سازمان بهزیستی نیز نظری مشابه دارد و به "خبرنامه‌ی کانون" می‌گوید: تاسیس کمیته‌ی ملی کودک و نوجوان کار بسیار شایسته‌ای بوده و ان‌شاءالله که فعالیت آن در سال‌های بعد هم تداوم داشته باشد. البته استارت این کار از پارسال بین وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و سازمان بهزیستی خورده بود. سال گذشته در شهرداری تهران هم کمیته‌ی مشابهی تاسیس شد، البته نه به گستردگی دبیرخانه‌ی امسال. به هرحال این‌که برنامه‌ای با حضور غالب دستگاه‌های دست‌اندرکار حوزه‌ی کودکان به مرحله‌ی اجرا گذاشته شده، بسیار مناسب است. هرچند باید تعاملات بین دستگاه‌ها تقویت شود تا مراسم جشن هفته‌ی ملی کودک در سراسر کشور به شکلی شایسته و در شان نظام جمهوری اسلامی برگزار شود.
زهرا ضیافتی، حقوقدان فعال در زمینه‌ی‌ کودکان و نماینده‌ی جامعه وکلا در مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک، تشکیل این کارگروه را پیش‌زمینه‌ای برای تامین حقوق کودکان بر مبنای "کنوانسیون حقوق کودک" برمی‌شمارد و می‌گوید: تاسیس کارگروهی با حضور این 20 سازمان و نهاد می‌تواند برای هدف معرفی کودک به عنوان موضوع حقوق کودک بسیار موثر باشد؛ آن هم با تمام زیرشاخه‌هایی که می‌تواند در ارتقای این حقوق نقش داشته باشد.
موضوعی که منیر صفی‌الدین، مسوول دفتر یونیسف در ایران نیز در گفت‌وگو با "خبرنامه‌ی کانون" به آن اشاره کرده است. صفی‌الدین "مرجع کنوانسیون حقوق کودک" را در کشورمان نهال کوچک و نحیفی توصیف می‌کند و از مسوولان نهادهای مرتبط می‌خواهد که به آن توجه بیش‌تری داشته باشند. چراکه "هم می‌تواند برای ارگان‌های داخلی نقش هماهنگ‌کننده داشته باشد و هم به پی‌گیری حقوق کودکان بر اساس این کنوانسیون کمک کند."
در همین حال، محمد فتح‌الله‌زاده، مدیر مرکز رسانه‌های مجازی کودک و نوجوان تاسیس این کارگروه را از زاویه‌ی دیگری مثبت ارزیابی می‌کند و می‌گوید: ارگان‌ها و سازمان‌های فعال در حوزه‌ی کودک بسیار متکثر هستند و انسجام لازم بین آن‌ها وجود ندارد و ممکن است در بعضی زمینه‌ها چندباره‌کاری شود. به همین دلیل، تشکیل این کارگروه به شرطی که به طور دایم در طول سال جلسه داشته باشد و نظرات یک‌سانی را ایجاد و به مقامات ارشد حکومتی پیشنهاد کند، باعث انسجام و پیشرفت در حوزه‌ی کودک می‌شود. هرچند که ممکن است در ابتدا اختلاف نظرهایی هم بروز کند، من به این کارگروه خوش‌بینم و ان‌شاءالله که کارش ادامه پیدا کند.
اما ناصر آویژه، کارگردان تئاتر کودک نگران است. او می‌گوید: این‌گونه حرکت‌ها هم مثبت است هم منفی. نفس ورود دستگاه‌های دولتی به هر حوزه‌ای، باعث "دستمالی شدن" آن حوزه می‌شود. بر اساس تجربه‌ی تاریخی، توجه بیش از اندازه‌ی ارگان‌های دولتی، موجب ایجاد آسیب در حوزه‌های مختلف می‌شود؛ چه حوزه‌های اقتصادی و چه حوزه‌های فرهنگی. چون یکی دو سال کار خیلی خوب پیش می‌رود، اما بعد از آن رها می‌شود. توجه دولتی‌ها در مرحله‌ی نخست باعث می‌شود امکانات و بودجه‌ی بیش‌تری به حوزه‌ی کودکان اختصاص پیدا کند، ولی بعد از مدتی که به سود مادی یا معنوی مد نظرشان دست پیدا کردند، در آن‌جا متوقف نمی‌مانند و موضوع را رها می‌کنند. (البته منظورم این‌جا در مورد کانون پرورش فکری نیست؛ چون کانون به هرحال وظیفه‌ی ذاتی‌اش فعالیت در حوزه‌ی فرهنگ کودکان است.) این رها شدن، ضربه‌ی بیش‌تری به حوزه‌ی کودکان می‌زند؛ چراکه در حالت عادی، فعالیت‌ها به حرکت تدریجی خود ادامه می‌دادند و احتمالا در آینده به نتیجه می‌رسیدند، اما در این شرایط جدید، آن روند هم تخریب شده است.
آویژه نیمه‌ی پر لیوان را هم می‌بیند و اجماع ایجاد شده بین حدود بیست نهاد و سازمان دولتی را این‌گونه به فال نیک می‌گیرد: نفس این‌که این ارگان‌ها توانسته‌اند با هم‌دیگر، یکی شوند و متولی واحدی داشته باشند، جای خوشحالی دارد. چون معمولا نهادهای فعال در حوزه‌ی کودکان، هر یک ساز خود را می‌زند. بنابر این اجماع ایجاد شده را باید به فال نیک گرفت. حسن دیگر ماجرا این است که کارگروه کودک و نوجوان با تصمیماتی که می‌گیرد و به نهادهای بالادست یا پایین‌دست پیشنهاد و ابلاغ می‌کند، قادر است در "جریان" مربوط به کودکان تاثیر بگذارد.
محبوبه نجف‌خانی، مترجم کودک و نوجوان هم چندان خوش‌بین نیست: "این‌که دوباره یک انجمن یا کارگروه دولتی جدید از تلفیق نهادهایی که قبلا وجود داشته‌اند، تشکیل شود، و دوباره همان کارهای قبلی‌شان را ادامه بدهند، شاید چندان مفید نباشد؛ آن هم بدون آن‌که از سازمان‌های مردم‌نهادی استفاده شود که سال‌هاست در حوزه‌ی کودک به صورت خودجوش -حتی در دل روستاها- کار می‌کنند و اطلاعات خیلی خوبی دارند و آسیب‌شناسی‌هایی در این حوزه کرده اند."
نگرانی اصلی او، "خودی و غیرخودی شدن" دولتی‌ها و غیردولتی‌ها در روند فعالیت این کارگروه است: "واقعا اگر هدف، کودکان هستند باید از این سازمان‌های مردم‌نهاد هم استفاده کنیم. نه این‌که بین خودی و غیرخودی خط بکشیم؛ چون این یک مساله‌ی ملی است. وقتی دولتی‌ها و غیردولتی کنار هم قرار بگیرند، بهتر می‌توانند معضلات را حل کنند. ما که نمی‌خواهیم صرفا یک ارگان تازه تشکیل بدهیم که مثل سابق در زمان‌های خاصی مثل هفته‌ی کودک، چهار جمله‌ی شعاری را مطرح کنند و نمایشگاه بگذارند و بعد هم تمام شود."
از سوی دیگر، ابراهیم حسن‌بیگی، نویسنده‌ی رمان نوجوانان تاسیس این کارگروه را ناکافی می‌داند و می‌گوید: برای این‌که قدم‌های بزرگی در حوزه‌ی مسایل کودکان برداشته شود، با توجه به گستردگی این حوزه، فقط یک کارگروه بتواند کاری از پیش ببرد. اگر نگوییم این کار در حد یک وزارت‌خانه کار می‌برد، حداقل در سطح یک سازمان ملی کودکان که مدیریتش هم به عنوان معاون رییس جمهور مطرح باشد، مورد نیاز است.
به اعتقاد حسن بیگی، "حوزه‌ی کودکان محدود به فرهنگ و ادبیات که نیست، چون کودک از بدو تولد، از شیرخشک تا پوشکش نیاز به برنامه‌ریزی دارد، تا زمانی که به مدرسه می‌رود و پله‌های رشد را طی می‌کند. لذا مجموعه‌ی بسیار وسیعی باید مد نظر باشد. همان‌طور که ما سازمان ملی جوانان داشتیم که بعد در قالب وزارت ورزش و جوانان قرار گرفت، به نظر من اگر در حوزه‌ی کودکان هم بخواهیم کار جدی انجام دهیم، باید سازمان ملی کودکان را داشته باشیم."
هم‌چنین علی آقاغفار، نویسنده و روزنامه‌نگار حوزه‌ی‌ نوجوانان، موفقیت این کارگروه را مشروط به تداوم کارش می‌داند: تاسیس این کارگروه، به طور مشروط، حرکت خوبی است؛ مشروط به پی‌گیری و تداوم. یعنی این‌طور نباشد که به یک مناسبتی این کارگروه تشکیل شود، چند جلسه برگزار کند و بعد به دست فراموشی سپرده شود.
او برای بهبود ترکیب کارگروه هم پیشنهادهایی دارد: اعضای این کارگروه باید به دو دسته‌ی جوان و باتجربه تقسیم شوند. البته جوان‌ها و باتجربه‌هایی که این کارگروه را باور کرده باشند و پای کار بایستند. گروه سنی باتجربه باید شامل کسانی باشد که از زمان‌های دور در حوزه‌ی کودک و نوجوان فعال بوده‌اند و گروه سنی دیگر هم جوانانی خواهند بود که امروزه در این زمینه کار می‌کنند. نسل جوان، خاصیتش این است که زبان و خواسته‌ی امروز کودکان و نوجوانان نزدیک است و فاصله‌اش با آن‌ها زیاد نشده. بنابر این تلفیق این دو نسل و تجربه می‌تواند باعث شود خروجی‌های این کارگروه، کاربردی باشد.
این روزنامه‌نگار، تذکر دیگری هم درباره‌ی ترکیب کارگروه‌ها دارد: ابتدا باید جایگاه قانونی خود کارگروه تثبیت بشود، تا وقتی چیزی را پیشنهاد کرد، ضمانت اجرایی و اهمیت داشته باشد. به همین دلیل اعضای این کارگروه باید کارشناسان و شخصیت‌های طرازاول حوزه‌ی خودشان باشند که امضایشان برای سایرین حکم مهر استاندارد داشته و خروجی تصمیمات‌شان در بیرون مورد باور باشد.
به اعتقاد آقاغفار، "باید مجموعه‌ای از فرصت‌های تحقیقاتی و مطالعاتی برای این گروه فراهم شود که بتوانند خودشان را به مسایل روز کودک و نوجوان و نیاز و ادبیات او نزدیک‌تر کند. یعنی در این گروه به دانش قبلی اعضا اتکا نشود. بهترین نمونه‌ای که در این زمینه می‌شود یادآوری کرد، موضوع تغییر ذائقه‌ی کودکان درباره‌ی تصاویر روی لوازم‌التحریر است. از کودک و نوجوان الان خیلی صحبت هست که باید نمادهای ایرانی روی لوازم‌التحریر دانش‌آموزان حضور داشته باشد؛ هرچند به نظر می‌رسد که شاید در این زمینه کمی دیر شده باشد. این‌که بچه‌ها به تصاویر قهرمانان کارتونی غربی گرایش پیدا کرده‌اند باید آسیب‌شناسی شود. مثلا درباره‌ی نقش صداوسیما در این گرایش باید تحقیق شود. یا درباره‌ی ادبیات امروز بچه‌ها که می‌تواند ناشی از دسترسی آن‌ها به رسانه‌های گوناگون (موبایل، اینترنت، ماهواره) باشد، باید مطالعه کرد؛ بنابر این هدایت، کنترل و پالایش اطلاعاتی که به سمت کودکان سرازیر می‌شود، کار جدی مطالعاتی می‌طلبد."
آسیب‌های احتمالی بر سر راه
انتظارات دست‌اندرکاران حوزه‌های مختلف کودک و نوجوان از کارگروه تازه‌تاسیس ادامه‌ی همین دل‌نگرانی‌های آن‌ها است. حمیدرضا شاه‌آبادی اولین توقع خود از کارگروه را تداوم و پی‌گیری جدی فعالیتش اعلام می‌کند: "نخستین انتظار این است که فعالیت کارگروه صرفا منحصر و محدود به یک هفته در سال نباشد. بل‌که این هفته بهانه‌ای باشد برای جلب توجه عمومی و یادآوری این‌که در طول سال، همه باید به فکر کودکان و نوجوانان باشند و برنامه‌های خود را برای آنان هماهنگ کنند."
او از جای خالی "پیوست کودک و نوجوان" در طرح‌ها و پروژه‌های ملی گلایه می‌کند و می‌گوید: جای تاسف زیادی دارد که در برخی برنامه‌های کلان کشور و برنامه‌ریزی‌هایی که برای آینده صورت گرفته، حتی کلمه‌ای هم درباره‌ی کودکان نیامده است. به همین دلیل وظیفه‌ی کارگروه کودک و نوجوان این است که به همه‌ی ارگان‌ها و نهادها یادآوری کند که هر طرح و برنامه‌ای باید همانند ضمیمه‌های فرهنگی رایج، یک ضمیمه‌ی ویژه‌ی کودکان هم داشته باشد که مشخصا فعالیت‌ها و جهت‌گیری‌های آن برنامه عمومی و کلان برای کودکان را تعیین کند.
علی آقاغفار نظر شاه‌آبادی را این‌گونه تکمیل می‌کند که "گام اول در موفقیت این کارگروه، صبوری برای به نتیجه رسیدن مطالعات و تحقیقات است." ناصر آویژه هم می‌گوید: در هر کاری، "رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود/ رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود." بنابراین، آهستگی و پیوستگی باعث ثبات در فعالیت‌های کارگروه می‌شود. یعنی اگر این فعالیت قائم به فرد نباشد و با کنار کشیدن یکی از متولیان، بقیه هم در کارشان سست نشوند، می‌توان به آینده‌ی آن امیدوار بود.
محمد فتح‌الله زاده از نیاز به اجماع ملی سخن می‌گوید و تاکید می‌کند: این کارگروه باید در نهایت به اتحاد نظر در حوزه‌ی کودک برسد تا از چندتصمیمی در این حوزه به دور باشیم. البته رسیدن به نقطه‌ی مشترک بین نهادهای عضو کارگروه احتمالا زمان‌بر خواهد بود و شاید تمام یک سال آینده که منتهی به هفته‌ی ملی کودک سال بعد خواهد بود، صرف این هماهنگی‌ها بشود. اما فکر می‌کنم و امیدوارم که مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی که هم‌اکنون فعال است، شورای عالی کودک هم در کشور تشکیل شود.
محبوبه نجف‌خانی بار دیگر جای خالی سازمان‌های مردم‌نهاد را گوشزد می‌کند: "این کمیته باید از سازمان‌های مردم‌نهاد دعوت کند تا بیایند و ایده‌ها و تجربه‌هایشان را که حاصل سال‌ها کار در حوزه‌ی کودکان و نوجوانان است، در اختیار نهادهای مسوول بگذارند. ما امروزه علاوه بر زمینه‌های فرهنگی، درباره‌ی کودکان کار هم سازمان‌های مردم‌نهاد بسیار فعالی را داریم که باید مورد توجه قرار بگیرند. راهکارها را باید از این سازمان‌ها خواست؛ چون تجربه دارند و کمبودها و معضل‌ها را می‌شناسند."
سیده فریبا صفی‌وند اما نکات جزئی‌تر و ظریف‌تری را به مسوولان جشن ملی کودک و اعضای کارگروه یادآوری می‌کند: "نقصی که کمیته‌ی امسال داشت، عدم حضور دوستان شهرداری تهران در این کمیته بود. چون وقتی شهرداری در این کمیته فعال نباشد، از نظر اطلاع‌رسانی در سطح شهر با مشکل مواجه خواهیم شد. ما برای اطلاع‌رسانی به چند بازوی اهرمی در سطح کشور نیازمندیم. یکی از این بازوها دوستان صداو سیما هستند، و دیگری هم شهرداری‌های سراسر کشور هستند. مثلا بیلبوردهایی که در سطح خیابان‌ها می‌توانست به این برنامه اختصاص پیدا کند، با حضور فعال شهرداری‌ها در این کمیته بسیار بهتر و بیش‌تر تامین می‌شد. نمی‌دانم این کوتاهی از طرف دوستان شهرداری بوده، یا دعوت از آن‌ها صورت نگرفته، اما به نظر من باید نماینده‌ی شهرداری حتما در این کارگروه عضو می‌بود. بُعد خبری جشن ملی کودک در صداو سیما هم باید گسترده‌تر از این می‌بود. در مجموع نیاز به مقداری انسجام بیش‌تر در برنامه‌ریزی‌ها احساس می‌شود و ان‌شاءالله در سال‌های آینده این دو مورد نقص هم برطرف شود."
به اعتقاد صفی‌وند "اگر بعد رسانه‌ای و تبلیغاتی جشن ملی ارتقا پیدا کند، سازمان‌های فعال در کارگروه، انگیزه‌ی بیش‌تری پیدا می‌کنند. چون هر کدام از این سازمان‌ها از این برنامه، درباره جامعه هدف خود انتظاراتی دارند که باید برآورده شود. امسال، تمرکز کارگروه روی برگزاری جشن بوده است، اما چنان‌چه در سال‌های آینده این کارگروه به دنبال اجرای برنامه‌های خاصی برای کودکان در هر یک از ارگان‌های فعال باشد، آن موقع انتظارات هم بر آن اساس تغییر خواهد کرد. مثلا شاید با تصویب تاسیس شورای عالی کودکان در ریاست جمهوری، انتظارات هم تغییر کند."
او ادامه می‌دهد: یکی از پیشنهاداتی که ما امسال به دبیرخانه دادیم، درباره‌ی "روز کودک" در تقویم‌ها بود. چون متاسفانه اسم "روز کودک" را در 16 مهرماه از صفحات اصلی تقویم‌ها حذف کرده‌اند و در صفحه‌ی جداگانه‌ای نوشته‌اند. ما درخواست کردیم که این عنوان به صفحات اصلی تقویم‌ها برگردد که البته دوستان در دبیرخانه اعلام کردند که تمرکز امسال ما فقط روی جشن هفته‌ی ملی کودک است.
از سوی دیگر، ابراهیم حسن‌بیگی توقعات بیش از اندازه از کارگروه را "غیرواقعی" توصیف می‌کند: "این کارگروه می‌تواند برنامه‌ریزی‌هایی را انجام بدهد برای رسیدن به سازمان ملی کودکان. منتها الان اعضای این کارگروه نمی‌توانند تصمیمات عملیاتی‌ای بگیرند. چون هر تصمیمی که بگیرند، وقتی اعضا به مجموعه‌ی خودشان بازمی گردند، ممکن است مدیریت ارشدشان بگوید که بودجه‌ی کافی برای انجام آن ندارند. یعنی ضمانت اجرای چندانی نخواهد داشت. بزرگ‌ترین ضمانت اجرایی طرح‌ها و برنامه‌ها، مسایل و امکانات مالی و تدارکاتی است. بنابر این، کارگروه کودک و نوجوان در شرایط فعلی فقط در حد هم‌فکری باقی خواهد ماند و کاری از پیش نخواهد برد. البته می‌تواند طرح‌ها و برنامه‌هایی بدهد و نهادهای عضو آن‌ها را بشنوند و "اگر خواستند" به اجرا بگذارند."
حسن‌بیگی می‌افزاید: این درحالی است که این نهاد، اگر زیرمجموعه‌ی یک سازمان ملی قرار بگیرد، آن وقت شرح وظایف روشنی خواهد داشت، با ساختار و اعتبارات مالی مشخص و مصوب مجلس. بنابر این، کارگروه اگر می‌خواهد مفید باشد، باید زمینه‌ساز تشکیل آن سازمان ملی باشد. برنامه‌های آن سازمان هم می‌تواند در این کارگروه مورد بحث قرار بگیرد و به ریاست جمهوری یا مجلس پیشنهاد شود.
زهرا ضیافتی اما تلاش می‌کند توقعات خود از این کارگروه را در حوزه‌ی تخصصی خود (حقوق کودکان) به روشنی بیان کند: "جمع‌آوری اطلاعاتی از وضعیت موجود و کاستی‌های مسایل مربوط به کودکان در سراسر کشور می‌تواند یکی از کارکردهای کارگروه کودک و نوجوان باشد تا بر این اساس پیشنهادهایی برای رفع کاستی‌ها به مراجع قانون‌گذاری ارایه شود."
این حقوق‌دان توضیح می‌دهد: باید گزارش کلاسه‌شده‌ای از پایین به بالا ارایه شود تا راهکارهای برداشته شدن موانع اجرایی این کنوانسیون و سایر قوانینی که ما می‌دانیم بسیار پیشرفته هستند، فراهم کنند. بسیاری از این موانع احتمالا جهات فرهنگی دارند؛ چون ممکن است جامعه نخواهد این حقوق را برای کودکان بپذیرد. حتی در خود تهران که نظام‌مندترین خانواده‌ها در آن وجود دارند، می‌بینیم که خانواده در به رسمیت شناختن حقوق کودک مقاومت می‌کند و تا وقتی خانواده در تعامل با فرزند، نتواند این را جا بیندازد، صدای فرزند -هرقدر هم به حقوق خود آگاه باشد- به جایی نمی‌رسد. نقش این کارگروه‌ها این است که این فاصله را در پروسه‌ی زمانی نسبتا بلندمدت، کم و متعادل کند.
سمت و سوی حرکت کارگروه
"پیشنهادهای سیاست‌گذارانه‌ای که کارگروه می‌تواند ارایه دهد" موضوع سوال دیگری بود که "خبرنامه‌ی کانون" از فعالان حوزه‌های مختلف کودک و نوجوان پرسید. زهرا ضیافتی در این‌باره گفت: ما در کشور قوانین بسیار خوبی داریم که لازم‌الاجرا هم هستند. کنوانسیون حقوق کودک نیز یک معاهده‌ی بین‌المللی است که ایران به آن پیوسته است و طریق قوانین داخلی کشورمان، وقتی ایران به یک معاهده‌ی بین‌المللی می‌پیوندد و مجلس نیز آن را تصویب می‌کند، در حکم قانون لازم‌الاجرای داخلی قرار می‌گیرد. یعنی همه‌ی نهادها اعم از دادگستری‌ها یا سازمان‌هایی که به نوعی با آن سروکار دارند، ملزم به اجرایش هستند.
در حیطه‌ی ‌این کنوانسیون، بزرگ‌ترین کاری که کارگروه‌ها می‌توانند انجام دهند این است که اولا همه مراجع ذی‌ربط حقوق کودک را با مفاد آن آشنا کنند، و ثانیا بدانند که لازم‌الاجراست و به عنوان یک تشریفات صوری به آن نگاه نکنند.
به اعتقاد نماینده‌ی جامعه وکلا در مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک، "از آن‌جا که مفاد بسیار پیشرفته و قابل اعمالی دارد، چه بهتر این‌که همه‌ی نهادهای ذی‌ربط با آن آشنا شوند و به دستگاه‌ها و نهایتا مامورین اجرایی‌شان ارایه کنند تا در حیطه‌ها و حوزه‌های زیرمجموعه‌شان به اجرا گذاشته شود."
این حقوق‌دان فعال در زمینه‌ی حقوق کودکان توضیح داد: این کنوانسیون با توجه به جنبه‌ی حقوقی آن در قوانین داخلی، در صورت معرفی و اجرا می‌تواند تحول بسیار بزرگی باشد در تمام زمینه‌هایی که با حقوق کودک سر و کار دارد؛ اعم از نیروی انتظامی، آموزش و پرورش، بهزیستی، سازمان‌های مردم نهاد و غیره. تا هم کودکان متوجه حقوق‌شان شوند، هم نهادهای دست‌اندرکار، این کنوانسیون را در جهت ارتقای حقوق کودکان و رفع چالش‌ها و خلاءهای موجود اجرا کنند. در سطح منطقه‌ای نیز از طریق استانداری‌ها و زیرمجموعه‌هایشان باید تا کوچک‌ترین بخش‌ها و تقسیمات کشوری سرایت کند. کارگروه‌های استانی باید نقش‌شان این باشد که داده‌ها را بگیرند و به عنوان مواد اولیه در اختیار نهادهای منطقه‌ای در شهرستان‌ها و حتی روستاها و تک‌تک خانواده‌ها قرار دهند.
حمیدرضا شاه‌آبادی هم به طور کلان از کارگروه می‌خواهد که "توجه عمومی را به کودکان و نوجوانان جلب کند" تا به دنبال آن "در تمامی حوزه‌های حاکمیتی اعم از قانون‌گذاری و اجرا، به کودکان توجه شود و برای آن‌ها برنامه‌ریزی صورت بگیرد." این نویسنده‌ی کودک و نوجوان می‌گوید: برنامه‌ریزی قانونی در مجلس شورای اسلامی یکی از نکاتی است که سال‌ها مورد انتظار فعالان حوزه‌ی کودکان و نوجوانان بوده است. چون ما در مواجهه با کودکان و مشکلات‌شان، خلاءهای قانونی زیادی داریم که وجود یک فراکسیون ویژه در مجلس شورای اسلامی که بتواند این خلاءها را پر کند، جای خوشحالی دارد و امیدوارم برنامه‌ریزی و قانون‌گذاری مناسب در این زمینه صورت بگیرد و دستگاه‌های اجرایی هم به بهترین شکل، قوانین مصوب را اجرا کنند.
محمد فتح‌الله‌زاده ارایه‌ی پیشنهادهای سیاست‌گذارانه را به "بررسی‌هایی که در کارگروه انجام می‌شود" موکول می‌داند. با این حال مثال‌هایی در این زمینه مطرح می‌کند: مثلا قانون‌های حمایتی اجتماعی، حمایتی تحصیلی و حتی حمایتی ایمنی می‌تواند مد نظر باشد. در مورد ایمنی اگر بخواهم مثالی را مطرح کنم، همین دانش‌آموزی را یادآوری می‌کنم که اخیرا در یک کلاس آزمایشگاه، یک ماده شیمیایی را خورد. بنابر این اداره استاندارد یا هر مجموعه‌ی ذی‌صلاح دیگر، باید به یک راهنمایی و تعریف منطقی در این زمینه برسد تا کودکان با این مشکلات روبه‌رو نشوند.
محبوبه نجف‌خانی با نام بردن از چند سازمان مردم‌نهاد فعال در زمینه‌ی مسایل کودکان، خواستار زمینه‌سازی برای حمایت قانونی و دولتی از آن‌ها می‌شود و تاکید می‌کند: خیلی از سازمان‌های مردم‌نهاد سال‌هاست که در این زمینه فعال اند. گروه‌هایی هستند که حتی در روستاهایی با کم‌ترین امکانات، برای بچه‌ها کتاب‌خانه تاسیس کرده‌اند. البته با کمک‌های مالی افراد علاقه‌مند. حتی هزینه‌ی تحصیلی کودکان کم بضاعت روستایی را تحت پوشش قرار می‌دهند. طبعا اگر حمایت دولتی از این‌ها بشود، کارشان بسیار بهتر پیش می‌رود. چون گاهی در این روستاها بچه‌ها حتی جایی برای بازی ندارند؛ مثلا در یک روستا که ما می‌خواهیم چند تا الاکلنگ و سرسره برای بچه‌ها بگذاریم، انجام این کارها با دست خالی مشکل است.
ابراهیم حسن‌بیگی هم سخنان قبلی خود را مورد تاکید قرار می‌دهد و می‌گوید: اگر این کارگروه هدف خود را بر تدوین طرح‌ها و برنامه‌هایی برای رسیدن به سازمان ملی کودکان قرار دهد، می‌تواند از تمام ارگان‌ها و نهادهایی که در حوزه‌ی کودکان کار می‌کنند، اعم از دولتی و غیردولتی (مانند سازمان‌های مردم‌نهاد یا بخش خصوصی) در برنامه‌ریزی‌هایش کمک بگیرد تا به یک تعریف روشن از سازمان ملی کودکان برسد.
هم‌چنین به گفته‌ی سیده فریبا صفی‌وند، "برای ما مهم است که در سطحی بالاتر به موضوع کودکان پرداخته شود. مثلا ستادی در وزارت کشور، یا شورایی در ریاست جمهوری تمام جامعه‌ی کودکان و نوجوانان را تحت پوشش قرار دهد. این ستاد می‌تواند برنامه‌های کودکان را بنیان‌گذاری و دسته‌بندی کند."
این کارشناس امور کودکان در سازمان بهزیستی می‌افزاید: به هر حال کودکان ما دارای حق و حقوقی هستند که در جامعه و حتی از طرف پدرومادرها هم چندان رعایت نمی‌شود. حوزه‌ی کودکان در کشور متولیان زیادی دارد. از سازمان بهزیستی و آموزش و پرورش گرفته تا قوه‌ی قضاییه. بنابر این اگر جایی باشد که در یک نهاد واحد، تصمیم‌گیری برای کودکان و نوجوانان صورت بگیرد، به بهبود اوضاع کمک می‌کند.
او ادامه می‌دهد: ما در سازمان بهزیستی، کودکان بی‌سرپرست و کودکان زیر سن تحصیل را تحت پوشش داریم. اما در بعضی جاها دست سازمان از نظر قانونی بسته است؛ از جمله درباره‌ی مهدهای کودک. اگر این تبدیل به یک قانون بشود که فقط سازمان بهزیستی می‌تواند مجوز تاسیس مهدهای کودک را بدهد، می‌تواند پایه‌ی قانونی محکمی برای فعالیت ما باشد. چون اکنون تکثر مراکز صدور مجوز باعث بروز مشکلات زیادی شده است.
تاکید بر نقش پررنگ آموزش و پرورش
ناصر آویژه خواهان نقش‌آفرینی جدی‌تر یکی دیگر از اعضای کارگروه می‌شود: "هر قانونی که به نشاط کودکان کمک کند، باید مد نظر کارگروه باشد. ما می‌توانیم با نگاه به استانداردهای کشورهای دیگر، در این زمینه ایده بگیریم. به نظر من باید بیش از هر چیزی روی آموزش و پرورش تاکید و تمرکز کنیم."
او ادامه می‌دهد: این کارگروه مثلا می‌تواند پیشنهاد بدهد که زنگ هنر مدارس یک زنگ منفعل نباشد و "نمایش‌نامه" جزو کتب درسی قرار بگیرد و تئاتر در مدارس جدی بشود، می‌تواند در آینده اثر مثبتی روی آن‌ها بگذارد. در انگلیس برای مقاطع راهنمایی و دبیرستان جشنواره‌های مربوط به متون شکسپیر برگزار می‌کنند. ما هم البته جشنواره‌ی دانش‌آموزی داریم، اما چندان جدی گرفته نمی‌شود، چون جزو متون درسی نیست.
این کارگردان تئاتر، پیشنهاد دیگری هم دارد: "نمایش خلاق" می‌تواند به عنوان یک واحد درسی مطرح باشد. یا در قدیم، در مدارس "فن سخنوری" آموزش داده می‌شد؛ این هم از مهارت‌هایی است که در آینده بیش‌تر به کار کودکان ما می‌آید. این کارگروه باید چنین پیشنهادهایی را به نهادهای بالادستی بدهد و آن‌ها را پی‌گیری کند.
تمرکز بر حوزه‌ی آموزش و پرورش البته مد نظر تعداد زیادی از دست‌اندرکاران حوزه‌ی کودکان است. چنان‌چه علی آقاغفار هم می‌گوید: وزارت آموزش و پرورش باید به این باور برسد که اگر خروجی قابل قبولی از این کمیته‌ها به دست آمد، این‌ها را ببرد در مرحله‌ی اجرا.
سردبیر پیشین خبرگزاری کتاب ایران مثالی می‌زند و ادامه می‌دهد: شاید کمیته‌ها به این نتیجه برسند که زنگ انشا به قالب کارگاهی برود. یعنی مثلا یک نویسنده، هفته‌ای یک بار سر کلاس بچه‌ها برود و برای آن‌ها کارگاه برگزار کند. یعنی اگر آموزش و پرورش به این نتیجه رسید که چنین ایده‌ای مفید و مطابق سیاست‌هایش است، به شکل قانون اجرا کند.
محبوبه نجف‌خانی، در این زمینه آموزش و پرورش را نیازمند یک "خانه‌تکانی" می‌داند: "در حوزه‌ی کودکان و نوجوانان همه‌چیز از جمله فرهنگ‌سازی، از آموزش و پرورش شروع می‌شود. آمورش و پرورش به نظر من به یک خانه‌تکانی درست و حسابی نیاز دارد."
این مترجم کودک و نوجوان، در توضیح سخنان خود می‌افزاید: اولین پله برای آبیاری و تغذیه‌ی ذهن کودک، کتاب‌خانه‌های مدارس است. ما در این کتاب‌خانه‌ها حتی کتاب‌دار نداریم، بل‌که "نگهبان کتاب" داریم. چون غالب این‌ها بدون هیچ نوع پیش‌زمینه‌ی فرهنگی کار می‌کنند. در بعضی مدارس می‌بینیم که در کتاب‌خانه‌ای که مغز متفکر سیستم است، از نیروهای منفعل آموزش و پرورش استفاده می‌شود. این در حالی است که ما بسیاری از فارغ التحصیلان شایسته‌ی کتاب‌داری را می‌شناسیم که بی‌کار هستند یا در زمینه‌های غیرمرتبط کار می‌کنند. دو حالت دارد: یا واقعا دل‌شان نمی‌خواهد به این موضوع رسیدگی کنند، یا این‌که تعداد زیادی نیروی منفعل در آموزش و پرورش حضور دارند که می‌خواهند یک‌جوری آن‌ها را به کار بگیرند.
نجف‌خانی در مثالی دیگر یادآور می‌شود: یا مثلا در زنگ انشا یا هنر که قرار است تخیل کودکان را پرورش بدهد، چنین نیروهایی به کار گرفته می‌شوند. این درحالی است که این زنگ‌ها می‌تواند ساعت بسیار خوشایندی برای بچه‌ها باشد، ضمن این‌که دانش و اعتماد به نفس آن‌ها را هم بالا می‌برد. بنابر این در این زمینه باید از پایه شروع کنیم. خوب است که آموزش و پرورش بررسی مجددی بکند به خصوص در زمینه‌ی افرادی که در این حوزه‌ها به کار گرفته می‌شوند. به همین دلیل، اگر این کارگروه می‌خواهد موفق باشد، باید به عنوان مثال نماینده‌ی آموزش و پرورش در این کارگروه، پذیرای این نقدها و این مسایل باشند.
تخصصی شدن فعالیت‌های کارگروه
ابراهیم حسن‌بیگی برای تخصصی‌تر شدن فعالیت‌های کارگروه پیشنهادهایی می‌دهد: "این کارگروه باید در زیرمجموعه‌ی خود کمیته‌های تخصصی داشته باشد؛ مثلا کمیته‌ی تخصصی فرهنگ و هنر، کمیته‌ی بهداشت، کمیته‌ی آموزش و غیره. در کمیته‌ی فرهنگ و هنر مثلا باید به این توجه شود که یکی از شاخص‌های مهم تربیتی و آموزشی کودک، سینمای کودک است. سازماندهی کردن سینمای کودک الان در ایران یک معضل است. درباره‌ی کتاب کودک نیز هم‌چنین. البته در این زمینه خوش‌بختانه چه بخش دولتی و چه بخش خصوصی نسبتا فعال هستند. یا مهد کودک‌ها که زیر نظر سازمان بهزیستی هستند و بسیار ضعیف عمل می‌کنند؛ این‌ها باید تقویت شود. اما این‌که به چه شیوه‌ای و با چه برنامه‌هایی؟ باید در این کارگروه مورد بحث قرار بگیرد."
پیشنهادهای حمیدرضا شاه‌آبادی، به کارگروه اما بیش‌تر مرتبط با حوزه‌ی فعالیت خود او به عنوان یک نویسنده‌ی کودک و نوجوان است. او می‌گوید: وقتی ما از ادبیات و کتاب کودک صحبت می‌کنیم، در واقع از مفهوم دوران کودکی حرف می‌زنیم. دورانی که در آن کودکان "تکلیف اجتماعی" بر عهده ندارند و بناست شرایطی برای رشد ناظر به آینده آن‌ها فراهم شود. بنا بر این هرچه بیش‌تر به این دوره پرداخته شود و امکانات مورد نیاز برای رشد آن‌ها بیش‌تر تامین شود، می‌توانیم بگوییم که قدم‌های بهتری برای آینده برداشته‌ایم و کودکان را برای آن زمان آماده‌تر کرده‌ایم تا بتوانند انرژی و توانایی‌های خود را برای رشد عمومی جامعه و کشور به کار بگیرند.
او ادامه می‌دهد: تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش و رشد جسمی کودکان از مهم‌ترین فعالیت‌هایی است که باید در کودکی به آن‌ها توجه شود و کتاب کودک هم به خوبی می‌تواند در اختیار این فرایند رشد قرار بگیرد.
علی آقاغفار هم به عنوان یک نویسنده و روزنامه‌نگار حوزه‌ی‌ نوجوانان دغدغه‌هایی در همین راستا دارد. او می‌گوید: خوب است که در این کمیته به یک زبان معیار برسیم (زبانی بسیار فراتر از آن‌چه که در آموزش و پرورش، آموزش داده می‌شود) شبیه یک الگو که قالب مشخصی برای آن تعیین شود. زبان معیاری که نویسنده‌ها اگر می‌خواهند برای یک نوجوان 12 ساله قصه بنویسند، بدانند که دایره‌ی واژگانی او چگونه است. به اعتقاد او "نباید صرفا به کتاب‌های درسی بسنده کنند. چون این نوجوان از رسانه‌های دیگر برای گسترش دایره‌ی واژگانی‌اش استفاده کرده است. این نیازمند یک کار پژوهشی و آسیب‌شناسی است. جدای از این، باید بدانیم که کودکان و نوجوانان ما امروز به چه مفاهیمی در قالب ادبیات احتیاج دارند. اگر می‌خواهیم به بچه‌ها صداقت و راست‌گویی را بیاموزیم، آیا باید به زبان 25 سال پیش برگردیم و حکایت تعریف کنیم، یا با الگوسازی، مصداق امروزی برایشان معرفی کنیم."
محمد فتح‌الله‌زاده نیز خواهان تلاش برای نوعی استانداردسازی فعالیت‌های کودک و نوجوان توسط کارگروه است. او البته به عنوان یک فرد فعال در حوزه‌ی رسانه‌های مجازی، ایده‌هایی در این مورد را با "خبرنامه‌ی کانون" در میان می‌گذارد: "در زمینه‌ی رسانه‌ها و فضای مجازی می‌توان انسجام را در سطوح بالای تصمیم‌سازی حکومتی مد نظر داشت. فضای مجازی، فضای بازی است که در هیچ چارچوبی نمی‌گنجد و قابل محدود کردن هم نیست."
او ادامه می‌دهد: اگر سازمان‌ها و موسسات عضو کارگروه بیایند و در این فضا استانداردسازی کنند و محتوا را محور قرار دهند تا از جهت خدمات و امکانات این فضا به سطح بالاتری برسد، تا مراجعه‌ها و کاربردهای فضای مجازی بهبود پیدا کند، امنیتی که در آن حاصل می‌شود، برای خانواده‌ها نیز اطمینان‌بخش‌تر است. چون خانواده‌ها الان در این زمینه واقعا نگرانی دارند. اگر این استانداردها توسط کارگروه کودک و نوجوان تعریف شود، فضای مجازی هم می‌تواند به شرایط مناسب حداقلی‌اش در زمینه‌ی فرهنگی و رسانه‌ای دست پیدا کند.
منبع: خبرنامه کانون ویژه هفته ملی کودک