کد خبر: 229995
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۰
اهداف و تاثیرات آموزش موسیقی به کودکان

در همین ماه گذشته بود که مسوولیت واحد موسیقی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به از سوی معاون تولید کانون، به امیر حسین رحمانی سپرده شد تا این واحد قدیمی، بار دیگر فعالیت‌های خود را پرتلاش‌تر پی بگیرد.<BR> در این حکم انتصاب، سامان‌دهی و حفظ و نگه‌داری آرشیو فاخر موسیقی کانون و تلاش برای تبدیل گنجینه‌ی هنری این واحد از آنالوگ به دیجیتال از جمله انتظارات معاون تولید کانون از رحمانی عنوان شده بود.

فعالیت موسقی یکی از فعالیت‌هایی است که در مراکز کانون به‌طور جدی پی‌گیری می‌شود؛ چراکه علاوه بر تاثیرات سالم تفریحی، تاثیرات آموزشی و تربیتی این هنر نیز وسیله‌ای است برای رشد فکر و ذهن کودکان و نوجوانان.
یکی از دغدغه‌هایی که همیشه از سوی کارشناسان کانون و بیرون کانون مطرح می‌شود، نگاه غیرکارشناسی به آموزش این هنر است. در این شماره، در قالب چند یادداشت از مربیان کانون و کارشناسان و متخصصان بیرون از این نهاد، به اهداف و ویژگی‌های آموزشی، تربیتی و فرهنگی این هنر نگاهی داشته‌ایم.
موسیقی با تربیت
 
 مهدی آرایی کارشناس فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان یزد
وقتی در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که تمام ارتباط‌ها، شادی‌ها، غم‌ها، نوشتن‌ها و دیدن‌های آن مبتنی بر اخلاق و تعالی است، شروع و ادامه هر کار تربیتی، بسیار حساس و مهم می‌شود. در این جامعه بایدها و نبایدها می‌بایست مبتنی بر ارزش‌هایی باشد که با نگاه ملی و مذهبی حاکم بر اعتقاد و منش مردم در تعاملی سازنده و سازگار قرار گیرد.
موسیقی از آن جریان‌هایی هست که همیشه در تاریخ ایران چه پیش از اسلام و چه پس از آن درگیر بایدها و نبایدهای زیادی بوده است. "نبایدهایی" که به گمان من نه‌تنها به موسیقی در بسیاری از موارد آسیبی نزد بل‌که آن را از ورود به سطح ابتذال محافظت کرد. گویی مهجوری و گوشه‌نشینی به سلامت گاهی کمک می‌کند.
افلاطون می‌گوید: "از نواختن آهنگ‌هایی که سستی و افسردگی می‌آورند و نیز آهنگ‌هایی که هوس‌انگیزند و با خویشتن‌داری ناسازگار، باید خودداری شود. آهنگ‌هایی را باید نواخت و بر گام‌هایی باید آهنگ ساخت که یا جرات را در ما برانگیزد و یا آرامش و هماهنگی پدید آورند و زمینه‌ای باشند برای میانه‌روی و خویشتن‌داری" (نگاهی به فلسفه‌ی آموزش و پرورش، دکتر میرعبدالحسین نقیب‌زاده ص 45 و46).
پس همان‌گونه که دیدیم "نباید" فوق در دفاع از حقیقت معنوی موسیقی است و لزوم توجه به اخلاق وسلامت روان.
کیمیای موسیقی بدون رعایت اخلاق و نکات تعالی‌بخش و معناگرایانه راهی به بی‌راهه‌ی تفنن محض است و بی‌توجهی به آن امکان پرورش روح را از ما می‌گیرد.
"به نظرم می‌رسد که موسیقی می‌تواند گمراه‌کننده باشد، می‌تواند انسان را به شهوت دچار کند، می‌تواند انسان را غرق در ابتذال کند، می‌تواند هم این نباشد و می‌تواند عکس این باشد. مرز حلال و حرام این‌جاست. من امیدوارم که شما جوانان با این زاد تقوا وارد میدان شوید و تولیدهایی داشته باشید که به معنای حقیقی کلمه هم خصوصیات موسیقی بلیغ را داشته باشد و هم به معنای حقیقی تاثیرگذار باشد و حقیقتا جوان‌ها و روح‌ها را به صفا و معنویت و به حقیقت رهنمون کند."
(بیانات مقام معظم رهبری درجلسه‌ی پرسش و پاسخ با جوانان در دومین روز از دهه‌ی فجر (روز انقلاب اسلامی و جوانان 13/11/77)
پس با توجه به بیانات فوق، تکلیف ما در باب معنای موسیقی روشن است و با هر تعریفی، گریز از تعقل و معرفت موسیقی امکان ندارد.
کودک، موسیقی، تربیت:
این سوال مطرح است آیا موسیقی، تربیت‌کننده است و اگر هست تا کجا و در چه حوزه‌هایی و توسط چه کسانی؛ و هزاران سوال دیگر که بارها شنیده‌ایم؛ وقتی خانواده‌ای فرزندش را برای آموختن موسیقی می‌آورد در ابتدا دلیل آن را تعالی فرزندش در حوزه‌ی سلامت روان، بالا بردن هوش، تجربه‌ی کار هنری، آشنایی و پیوند با معارف معنوی اعلام می‌دارد و بیش از آن‌که در ابتدای امر به دنبال نوازنده و خواننده شدن فرزندش باشد به دنبال نوعی فرآیند تربیتی است و در ناخودآگاه ذهن خویش، امری قدسی را از این ورود به موسیقی طلب می‌کند و خیلی خودمانی اظهار می‌دارد:" به دنبال یک سرگرمی سالم برای فرزندم بودم تا مشغول به کارهای ناجور نشود."
اما نکاتی که هر خانواده و مربی در ابتدای امر در باب مشغولیت موسیقی با رویکرد تربیتی برای کودک باید بداند:
الف: موسیقی به تنهایی، کودک ما را به سمت تعالی و اخلاق رهنمون نمی‌کند. موسیقی، بدون پشتوانه‌های فرهنگی دیگر، توان به دوش کشیدن تمام این بار را ندارد.
موسیقی روح را لطیف می‌کند و زمین دل و روان را مستعد، تا بذری که در آن می‌افشانیم میوه‌ای دو چندان بدهد. حال اگر بذر عصانیت و شهوت و غرور و حسادت را بریزیم رفتار و افکار ما جز این میوه نمی‌دهد و اگر بذر مهر و صلح و توحید، میوه‌ی باغ ما همان است که کاشته‌ایم. پس به قول مولانا می‌بایست:
در این خاک در این خاک در این مزرعه‌ی پاک / به جز مهر به جز عشق دگر تخم نکاریم
که هرچه در زمین موسیقی بکاریم همان را درو خواهیم کرد.
و به قول حضرت حافظ: هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت.
ب: دردنیای کودک برخی از هنرها هرچه از دسترس بزرگ‌ترها دور باشد به حقیقت نزدیک‌تر است. مثلا در فرآیند نقاشی کودک، ما به دنبال حضور حداقلی مربیان و والدین هستیم تا به حقیقت هنر نزدیک‌تر بشویم اما در هنر خوش‌نویسی و موسیقی این‌چنین نیست و در ابتدای امر حضور حداکثری مربی و والدین ضروری است و کودک پس از یادگیری فراوان به استقلال و شکوفایی هنری می‌رسد. کودک برای داشتن یک سیر کامل فراگیری، باید در مثلث "خود-استاد –والدین" قرار گیرد. زیرا اگر موسیقی را امری تربیتی بدانیم انتقال مفاهیم تربیتی و فنی موسیقی بدون حضور آگاهانه مربی و حمایت والدین سخت و دست‌نیافتنی است.
ج: ورود کودک به دنیای موسیقی از راه‌های شنیدن –دیدن –نواختن و خواندن شکل می‌گیرد و در هرکدام از این روش‌ها، رشدی، شکل می‌گیرد. والدین و مربیان علاقه‌مند به موسیقی نباید نگران این باشند که برای ورود به موسیقی حتما باید آواز خواند یا ساز نواخت، بل‌که به نظر عده‌ی بی‌شماری از موسیقی‌شناسان "هنر شنیدن موسیقی" دست کمی از ساختن و اجرای موسیقی ندارد.
به هیچ‌وجه هنر شنیدن را نباید دست کم گرفت و چه بسیارند نوازندگان و خوانندگان به ظاهر حرفه‌ای که درکی معنوی و صحیح از موسیقی ندارند اما در مقابل بسیارند کسانی که شنوندگان خوبی برای موسیقی هستند و از راه شنیدن به آرامش و صفای باطن و تناسب رفتار می‌رسند.
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی / گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
د: گروهی مخالف حضور کودکان بر صحنه‌ی نمایش و اجرای موسیقی هستند و این امر را مغایر با پاره‌ای از جلوه‌ها و منش‌های تربیتی می‌دانند درحالی‌که اجرای هنرجویانه‌ی موسیقی توسط کودک در مقابل جمع، به رشد اجتماعی، بالا بردن اعتماد به نفس و دست یافتن به پایگاه اجتماعی مقبول وی کمک می‌کند.
ه: عدم ورود رسمی و فعال ارگان‌های دولتی مرتبط با کودک از جمله آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، بهزیستی و... به عرصه‌ی موسیقی آسیبی جدی به بحث تربیتی موسیقی وارد کرده است؛ مسلما موسسات خصوصی به دلیل نگاه مادی که ضرورت بقای این موسسات می‌باشد و هم‌چنین نداشتن تعهد رسمی و قابل ارزیابی در حوزه‌ی مسایل تربیتی و اخلاقی موسیقی، دقتی حایز اهمیت به این موضوع نخواهند داشت و همین امر روز به روز ما را از پیشبرد اهداف تربیتی موسیقی به دور خواهد کرد.
توجه ارگان‌های مربوطه و استخدام متخصصین موسیقی می‌تواند ما را در زنده کردن ارزش‌های حقیقی و پنهان موسیقی کمک کند.
موسیقی از جمله هنرهایی است که می‌تواند آگاهی‌های ادبی، نمایشی، ورزشی، فلسفی، ریاضی وعرفانی کودک را بالا ببرد و به تعبیری با یک تیر چند نشان بزند.
سخن پایانی: در این روزهایی ‌که پرداختن به هر موضوعی ضروری اعلام می‌گردد از جمله آموزش زبان خارجی، آموزش قوانین راهنمایی ورانندگی، بالابردن سطح نگاه سیاسی، ضرورت توجه به تغذیه، ضرورت ورود به دانشگاه، ضرورت ارتقای هرچه بیش‌تر سطح مدارک دانشگاهی و... به راستی توجه به "تربیت و اخلاق موسیقایی کودک" در پله‌ی چندم ضرورت است؟
امیدواریم در میان انبوه این ضرورت‌ها روزی برسد برای تحقق تحقیق و اجرای این مهم.
از موسیقی کمک بگیرید 
نگار پدرام نویسنده و مدرس کودک
موسیقی اولین هنری است که انسان با آن آشنا می‌شود. اولین لالایی‌های مادرانه، اولین آواهای انسانی. موسیقی‌ای ارزشمند است که کودک را به دنیای هنر پرتاب می‌کند. کودکان پیش از آن‌که بتوانند کلمه و جمله را درست بگویند می‌توانند ریتم یک موسیقی را تقلید کرده و فعالیتی ذهنی و حرکتی انجام دهند. شگفت آن‌جاست که همین کودکان زمانی که به کلاس‌های موسیقی پا می‌گذارند با دنیایی عجیب، دوست داشتنی و غیر منتظره آشنا می‌شوند که می‌تواند زندگی آن‌ها را متحول کرده و احساسی خوش‌آیند را در آن‌ها ایجاد کند. بسیاری از کودکان در کلاس‌های موسیقی توانایی‌هایی از خود نشان می‌دهند که می‌تواند در سایر رشته‌های هنری و غیر هنری برای ایشان فایده داشته باشد. از سوی دیگر موسیقی می‌تواند برخی از توانایی‌های کودکان را بالا برده و استعدادهای آن‌ها را شناسایی کند.
پژوهش‌ها نشان می‌دهد کودکانی که موسیقی را پیش از هفت سالگی آغاز کرده‌اند، در دروس ریاضی و علوم موفق‌تر از دیگران خواهند بود. این موفقیت تنها به دورس مدرسه خلاصه نمی‌شود. تصور کنید کودک زیر هفت سالی را که هنوز توانایی خواندن و نوشتن ندارد اما قرار است موسیقی بیاموزد. این کودک در کلاس موسیقی به فراخور سنش با سازهایی آشنا می‌شود که برای به صدا درآوردن آن‌ها به هر دو دستش نیاز دارد. کودکی که هنوز مشخص نیست قلم را با کدام دست می‌گیرد، در کلاس موسیقی به آسانی عادت می‌کند که از هر دوستش برای به صدا درآوردن سازها استفاده کرده و حتی هم‌زمان نت‌ها را از روی تخته یا کتابش بخواند و حتی به آوازخوانی هم بپردازد. بنابراین چنین کودکی مجموعه‌ای از حرکات را انجام می‌دهد که به ارتباط بین ذهن، چشم، مغز، دست‌ها، پاها و دهان مربوط می‌شود.
این کودک هم‌چنین پیش از آن‌که حروف الفبا را بیاموزد با خط موسیقی آشنا می‌شود. از آن‌جاکه این آموزش‌ها با بازی، حرکت و هیجان هم‌راه است، هیچ کدام تمرینِ سخت و اجباری به حساب نمی‌آید. بنابراین کودک بدون فشار از سوی مدرسه یا والدین و با حالتی شاد و مفرح، توانایی‌هایی به دست می‌آورد که می‌تواند در آینده برایش مفید باشد. چون کودکان با کمک موسیقی عادت می‌کنند از هر دو نیم‌کره‌ی راست و چپ مغزشان استفاده کنند و همین باعث بالا رفتن توانایی‌هایشان در زمینه‌ی دروس مربوط به مدرسه خواهد شد. هم‌چنین این بچه‌ها در حین آموزش موسیقی، به نظم و برنامه‌ریزی نیز عادت کرده و از این نظر هم با سایر هم‌سالان خود تفاوت خواهند داشت.
یکی دیگر از فواید آشنایی با موسیقی در سنین پیش از هفت سال این است که موسیقی می‌تواند علاوه بر شناسایی توانایی‌های بچه‌ها، ناتوانایی‌های آن‌ها را نیز پیدا کرده و در اغلب موارد به رفع آن‌ها کمک کند. کودکانی که دچار مشکلات بینایی مانند تنبلی چشم، دوبینی و کور رنگی هستند، در کلاس‌های موسیقی و با کمک رنگ و اندازه‌ی سازها و صدای هر کدام، تا حدی بر این مشکل فائق می‌آیند. هم‌چنین اختلالات حرکتی در دست‌ها و پاها، هماهنگ نبودن این حرکات و برخی مشکلات ناشی از اختلالات رفتاری نیز با کمک موسیقی مشخص می‌شود و در بسیاری موارد برای این مشکلات راه حل‌هایی از طریق موسیقی وجود دارد. به عنوان نمونه کودکان بیش‌فعال به فعالیتی ذهنی و حرکتی نیاز دارند که هم بخشی از انرژی آن‌ها را تخلیه کند و هم بخش دیگر را تحت کنترل درآورد؛ برای چنین مشکلی موسیقی می‌تواند راه حلی سریع و مطمئن باشد، چون موسیقی نیز مانند شطرنج و سایر بازی‌های فکری، فعالیتی فکری است اما بر خلاف سایر بازی‌های فکری «حرکت» نیز در موسیقی نقش مهمی دارد و از همه مهم‌تر فعالیتی لذت‌بخش و شادی آور برای کودکان و حتی بزرگ‌سالان است.
منتشر شده در خبرنامه کانون ویژه فروردین و اردیبهشت 93