خوش به حال کودکی، خوش به حال غنچه‌های نیمه باز

پنجمین روز جشنواره هفته ملی کودک است. اتوبوس‌های رنگارنگ در سرتاسر خیابان حجاب صف کشیده‌اند. ماشین‌هایی که هر یک کودکان یکی از مدارس تهران را به جشنواره آورده‌اند. با این‌که هنوز نیم ساعت از آغاز جشنواره نگذشته، سالن‌های بزرگ نمایشگاه از سر و صدای بچه‌ها پر شده است.

 بچه‌های هر مدرسه گروه گروه با مربیان‌شان در حال بازدید از بخش‌های مختلف نمایشگاه هستند. بانک ملی، یکی از بزرگ‌ترین غرفه‌های جشنواره امسال است. اما بانک را چه کار به کودک و جشنواره آن؟ سوالی که مجید جعفریان، مسوول این غرفه در پاسخ به آن می‌گوید: ما در بانک ملی کانونی را به نام کانون جوانه‌های بانک ملی راه‌اندازی کرده‌ایم که در واقع اولین پایگاه آموزشی و فرهنگی و سرگرمی کودکان و نوجوانان کشور است.
وی با بیان این‌که این پایگاه و کانون برای کودکان و نوجوان تا 18 سال راه‌اندازی شده است می‌گوید: هدف ما آموزش مسایل مالی به کودکان است. در حقیقت کودکان و نوجوانان با ثبت‌نام در این کانون اول عابر بانکی به نام خودشان صادر می‌شود. عابر بانک‌هایی با تصاویر کودکانه. در حقیقت با این شیوه کودکان استقلال مالی را تجربه می‌کنند و والدین می‌توانند پول توجیبی‌های بچه‌ها را به این کارت‌ها بریزند و بچه‌ها از آن برداشت می‌کنند.
جعفریان با تاکید بر این‌که کودکان عضو این کانون می‌توانند با ورود به پایگاه از امکانات و بازی‌ها و سرگرمی‌های ویژه اعضا استفاده کنند گفت: تاکنون بیش از 150هزار کودک عضو این کانون شده‌اند.
موسسه خیریه «ایلیا» هم از آن دست غرفه‌هایی است که دور تا دور میزی که در وسط آن قرار داده کودکان نشسته‌اند و با راهنمایی مربیان حاضر و مادران‌شان با سلیقه خود نقاشی می‌کشند. منیره آرزومندی‌، که خود به تازگی دوره نوجوانی را پشت سرگذاشته با علاقه به سوال‌های کودکان و مراجعان جواب می‌دهد. به گفته وی موسسه ایلیا بیش از 700 کودک بدسرپرست یا بی‌سرپرست از جمله کودکان افغانی را تحت پوشش دارد و آن‌ها را در مدرسه‌ای در شهر ری آموزش می‌دهد.
وی می‌افزاید: علاوه بر تامین کیف و کفش و کتاب و... برای این کودکان، پزشک و خدمات پزشکی هم به رایگان دراختیارشان قرار دارد، ضمن آن‌که کلاس‌های آموزشی اعتیاد و تربیت کودکان نیز برای والدین این کودکان برگزار می‌شود.  
غرفه بعدی نمایشگاه هفته ملی کودک ایران غرفه موسسه نام آشنای "محک" است . غرفه‌ای که با وجود این‌که چندان پر از وسایل نیست ولی کودکان و والدین‌شان را دست‌کم، وادار به مکث و پرس‌وجو می‌کند. شاید دلیل آن قلک‌های جدیدی باشد که با طرح قوطی‌های مواد غذایی ساخته شده و طرح‌هایی از نقاشی‌های کودکانه روی آن نقش بسته است. آذر صفایی، کارشناس دفاتر محک در مورد فعالیت موسسه خود این چنین توضیح می‌دهد: علاوه بر پرداخت 60 درصد از هزینه‌های تامین داروی کودکان سرطانی، محک هزینه تحصیل و ازدواج و کمک به خانواده‌های آن‌ها را نیز در دستور کار خود دارد.
وی با بیان این‌که در این جشنواره برای آشنایی کودکان با بیماری سرطان حضور پیدا کرده‌اند، در نهایت از آماری 9هزار نفری از کودکان سرطانی تحت پوشش محک یاد می‌کند که نیازمند یاری و کمک تمامی مردم خیر ایران هستند.  
اما موسسه‌های خیریه و غرفه‌های کانون، تنها غرفه‌های حاضر در نمایشگاه امسال هفته ملی کودک ایران نیستند. بخش دیگری از غرفه‌ها، غرفه‌های مربوط به شرکت‌ها و مراکز خصوصی فعال در زمینه کودکان هستند. موسسه «تبیان» یکی از همین موسسه‌ها است. موسسه‌ای که به گفته مسوول غرفه‌اش، بیشترین فعالیت آن در زمینه برگزاری دوره‌های هنری، خلاقیت و کسب مهارت‌هایی چون زیبانویسی، نقاشی، برش و حجم سازی و... است. غرفه‌ای که کودکان را با کتاب‌های نقاشی و خطاطی خودش جذب کرده است.
«دارا و سارا» اینجا رقیبانی دارند. دو عروسک بزرگ به نام‌های «مدد و مهربان». عروسک‌هایی که جلوی غرفه هلال‌احمر قدم می‌زنند و با کودکان عکس یادگاری می‌گیرند و به داخل غرفه راهنمایی‌اشان می‌کنند.
مسوول این غرفه سپیده رضایی است که در مورد دلیل حضور هلال‌احمر در این جشنواره می‌گوید: هلال‌احمر بخشی به نام کانون غنچه‌های هلال‌احمر دارد که در آن به اعضای کودک خود و کودکان مهد کودک‌ها و مراکز پیش دبستانی دوره‌های آموزش‌های امدادی و بشردوستانه را یاد می‌دهد.
وی ادامه می‌دهد: در این کانون تاکنون بیش از 90هزار کودک 5 تا 7 سال عضو شده‌اند و روز به روز بر تعداد آمارشان افزوده می‌شود.
«مدد» جلویم را می‌گیرد و مجله‌ای را نشانم می‌دهد که نامش «ماه مهربان» است. مجله‌ای برای کودکان که به صورت ماه‌نامه از سوی هلال‌احمر منتشر می‌شود و در بین اعضای کانون کودکان هلال‌احمر و مهدکودک‌ها توزیع می‌شود.
ولی فرصت نمی‌کنم تا با خود عروسک «مدد» صحبتی داشته باشم چرا که کودکانی که از یکی از مدارس آمده‌اند دوره‌اش می‌کنند و با داد و فریادی کودکانه از سرو کولش بالا می‌روند.
صدایی آشنا اما بلند از طبقه بالا، کودکان را به حضور در جشنی کودکانه فرا می‌خواند. جشنی با حضور «عمو مهربان و خاله رویا» که به شکل زنده از شبکه 2 پخش می‌شود. هنوز چند دقیقه تا آغاز برنامه مانده است. عوامل آن به شدت در تلاشند تا هم صحنه و دکور را آماده کنند و هم سر و سامانی به وضعیت کودکان شیطانی که در محل حاضر شده‌اند تا شخصیت‌های محبوب‌اشان را ببیند، بدهند. سه، دو، یک، برنامه کلید می‌خورد. به شکل معجزه‌آسایی بچه‌ها ساکت می‌مانند تا هنرنمایی عمو مهربان و خاله رویا را تماشا کنند. آن‌قدر محو تماشای آن‌ها هستند که دیگر توجهی به دور برشان ندارند. یکی از مادران به مادر دیگری که کنار ایستاده می‌گوید: تو را به خدا نگاه کن. انگار نه انگار که تا چند دقیقه قبل داشتند شیطنت می‌کردند. انگار در این دنیا نیستند. خوش به حالشان.
همان‌طور که از سالن خارج می‌شوم صدای جیغ و تشویق‌های کودکانه بچه‌هایی که به درخواست عمو مهربان ابراز احساسات می‌کنند سالن را منفجر می‌کند. با خودم می‌گویم: چه دنیای زیبایی. واقعاً که خوش به حال کودکی. و بی اختیار این شعر فریدون مشیری را زمزمه می‌کنم:     
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک،
شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید،
برگ‌های سبز بید،
عطر نرگس، رقص باد،
نغمه‌ی شوق پرستوهای شاد،
خلوت گرم کبوترهای مست...
نرم نرمک می‌رسد اینک بهار،
خوش به حال روزگار!