حفظ اصالت قصه‌های ایرانی بر بال سیمرغ

امسال در حاشیه‌ی جشنواره‌ی بین‌المللی قصه‌گویی، در آیین ویژه‌ای از 17 عنوان کتاب «سیمرغ قصه‌های ایران» و نخستین جلد «فرهنگ قصه‌شناسی یلدا» نیز رونمایی شد.

این آثار حاصل سال‌ها تلاش و پژوهش در حوزه‌ی جمع‌آوری قصه‌های ایرانی در شهرها و روستاهای ایران از سوی کانون و تعداد زیادی از متخصصان و پژوهش‌گران ادبیات است.
اسدالله شکرانه مسوول اجرای طرح «سیمرغ قصه‌های ایران» در آیین رونمایی از 17 کتاب «سیمرغ قصه‌های ایران» در سخنانی با بیان این‌که ایران سرزمین قصه‌ها و اندیشه‌های بزرگ و مردمانی است که فرهنگ و تمدن را در طول سالیان دراز حفظ کرده‌اند، گفت: طرح سیمرغ با همکاری مردمان ساده و نیک‌اندیش روستایی و شهری و مربیان کانون در استان‌ها به سرانجام رسیده است که با صبر و حوصله قصه‌ها را به گویش محلی بازنویسی کرده‌اند.
شکرانه خاطرنشان کرد که اجرای این طرح در مرحله‌ی نخست عملیاتی شده است، ولی توزیع طرح، زمان زیادی را لازم دارد.
به گفته‌ی شکرانه، قرار است 14 جلد دیگر از این مجموعه، شامل همه‌ی گویش‌ها و لهجه‌های ایرانی نیز رونمایی شود.
«استاد محمّد پینه‌دوز»، «حسن کل»، «خانم کوچیک»، «دم آقاموشه»، «راز چشمه جواهر»، «کرّه الاغ و پیرزن»، «ماه‌پیشانی»، «بز و میش»، «بز ریش سفید»، «پول خون بابا»، «تاج حنایی»، «خاله سوسکه»، «دالو مروارید»، «زور کی از همه بیش‌تره»، «غریبه و کشاورز»، «کاجیروشک و پسته» و «هفت برادر» عنوان 17 کتابی است که از این مجموعه به زبان‌ها و گویش‌های مختلف مردم ایران منتشر شده است.
در این مراسم همچنین از نخستین جلد «فرهنگ قصه‌شناسی یلدا» نیز رونمایی شد. علی خانجانی، مسوول مرکز پژوهش و ترویج قصه‌های ایرانی در این مراسم درباره‌ی این اثر توضیح داد که این فرهنگ، دربردارنده‌ی 8هزار روایت شفاهی از قصه‌های به ثبت رسیده ایران اسلامی است.
علی خانجانی گفت: بسیاری از قصه‌گویان، اولیای تربیتی، پدران، مادران و مربیان کانون می‌توانند از این کتاب به عنوان یک منبع موثق و مفید بهره ببرند و با مراجعه به آن، قصه‌ی مورد نظرشان را شناسایی و بر اساس آن قصه‌گویی کنند.
او تصریح کرد که بیش‌تر روایت‌های این کتاب برگرفته از روایت‌های ایرانی و در جلد اول این کتاب، نزدیک به 523 روایت آورده شده است.
وی درباره‌ی ویژگی‌های فرهنگ قصه‌شناسی گفت: در این کتاب منبع اصلی قصه‌ها و گردآورنده‌ی آن معرفی شده است؛ در همین حال پیام‌های اصلی قصه‌ها در بخشی جداگانه تحت عنوان «پندستان» آورده شده است.
خانجانی اضافه کرد: برای هر روایت حدود 42 بسته‌ی اطلاعاتی طراحی شده و قرار است اطلاعات جامع هر روایت، در قالب نرم‌افزار ارایه شود.
مسوول مرکز پژوهش و ترویج قصه‌های ایرانی با اشاره به این‌که یک گروه 50 نفره متشکل از اساتید دانشگاهی، پژوهش‌گران داخلی و خارج از کانون کار گردآوری قصه‌های این مجموعه را بر عهده داشته‌اند از همکاری شاهدخت موسی‌زاده، طاهره رحمتی، ربابه‌هاشمی و هیوا ملکی قدردانی کرد.
حافظ میرآفتابی، مسوول هنری مجموعه‌کتاب‌های «سیمرغ قصه‌های ایران» نیز در سخنانی کوتاه از تصویرگری این کتاب‌ها نکاتی را برشمرد.
«خبرنامه‌ی کانون» در ادامه با مسوول تدوین و مدیر هنری طرح سیمرغ قصه‌های ایران گفت‌وگوهایی داشته است که می‌خوانید.
از ایران برای بچه‌های ایران شروع کردیم
اسدالله شکرانه که سابقه‌ی همکاری چندین و چندساله با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را در کارنامه‌ی پربارش دارد و ده‌ها جلد کتاب در زمینه‌های مختلف داستانی و پژوهشی منتشر کرده، طرح «سیمرغ قصه‌های ایران» را یک گنجینه‌ی مهم فرهنگی توصیف کرد و گفت: زمانی‌ که محسن چینی‌فروشان مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود، یعنی حدود سال 1374-75، طرحی را با موضوع مشابه به نام «ایران برای بچه‌های ایران» نزد ایشان مطرح کردم و صحبت‌های مقدماتی هم در خصوص آن طرح انجام شد. در آن زمان طرح را نوشتم و بحث‌ها و تبادل نظرها ادامه داشت تا این‌که در سال 1379 قرار شد این طرح به صورت به صورت مختصرتر برای کانون نوشته شود که ببینیم کانون چگونه می‌تواند آن را اجرایی کند. بالاخره این طرح کمی سنگین بود و به امکانات خاصی نیاز داشت تا اجرایی شود.
وی ادامه داد: در فاصله‌ی سال‌های 1384-85، قرار شد بخشی از این طرح که در آن زمان تحت عنوان ایران برای بچه‌های ایران شناخته می‌شد، در کانون اجرایی شود. این طرح یک سال به صورت برنامه‌ی «سرزمین مردم ایران» و در قالب ویژه‌برنامه‌های «یک هفته با کانون» به اجرا درآمد و یک بار هم به صورت برنامه‌ای با موضوع بازی‌ها و سرگرمی‌های بومی برای کودکان و نوجوانان، که باز هم در قالب ویژه‌برنامه یک هفته با کانون برپا شد. در همان زمان بحث‌هایی به وجود آمد و پیشنهاداتی مطرح شد که ما قصه‌های بومی را که با گویش‌ها و لهجه‌های خصا مردم هر منطقه در میان جامعه رواج دارد، جمع‌آوری کنیم و این آغاز طرح سیمرغ قصه‌های ایران بود که حدود سال 1389 کلید خورد. البته فاصله‌ی یکی‌دو ساله‌ای که میان طرح موضوع و اجرایی شدن آن افتاد، به خاطر تغییراتی بود که در معاونت‌های فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به وجود می‌آمد و عملا باعث می‌شد که کارمان به تاخیر بیفتد. به همین خاطر کار اصلی از سال 1389 شروع شد و تا امروز ادامه داشته است.
 
آشنایی مربیان با داستان‌های محلی، هدف مهم سیمرغ قصه‌های ایران
شکرانه با اشاره به اهدافی که از ارایه‌ی طرح سیمرغ قصه‌های ایران درنظر داشته است، گفت: یکی از مهم‌ترین اهداف ما از طرحی که نهایی شد، این بود که از مربیان کانون که در مراکز فرهنگی‌هنری کانون فعال بودند، خواستیم مناطقی را شناسایی کنند که با لهجه و گویش محلی‌شان همخوانی داشته باشد و در این مناطق قصه‌هایی را که بین مردم بومی آن منطقه رواج دارد و از زبان پیرزن‌ها و پیرمردهای آن شهر یا روستا شنیده می‌شود، ثبت و ضبط کنند. البته نه‌فقط به صورت نوشتاری، بل‌که قرار شد که فیلم‌ها و عکس‌هایی هم از قصه‌گوهایی که این داستان‌ها را تعریف می‌کنند و هم از محیط زندگی قصه‌گویان ثبت گردد.
او افزود: بعد از این مرحله مربیان کانون در تمامی استان‌ها شروع به جمع‌آوری قصه‌های بومی منطقه‌ی محل خدمت یا سکونت‌شان کردند و آن‌ها را در غالب سی‌دی و نوار کاست همراه با دست‌نوشته، عکس و... برای ما ارسال کردند. در اولین مرحله، روی داستان‌هایی که به دست‌مان رسید غربال‌گری انجام دادیم و با توجه به تعاملات اجرایی که با کانون داشتیم، قرار شد کتاب‌های دست‌سازی را که توسط خود مربیان جمع‌آوری، بازآفرینی و تصویرگری شده بود، منتشر کنیم. در ابتدا تعداد هشت جلد از این کتاب‌ها در جشنواره‌ی بندرعباس رونمایی شد و بعد در جشنواره‌ی ارومیه تعداد این آثار دست‌ساز که خود مربی‌ها برای‌ ما فرستاده بودند و در مرحله‌ی غربال‌گری اولیه پذیرفته شده‌ بودند، به 13 تا رسید.  
وی در پاسخ به این سوال که ایده‌ی تبدیل این آثار دست‌ساز به کتاب‌های حرفه‌ای از چه زمانی و با چه هدفی مطرح شد، توضیح داد: بعد از رونمایی از آن 13 اثر، دوستان تصمیم گرفتند که کار را به سمت تولید تخصصی و حرفه‌ای پیش ببرند؛ چون بررسی‌هایی که روی کارهای ارسال شده توسط مربیان کانون انجام شده بود، نشان داد که به‌خصوص در حوزه‌ی تصویرگری ایراداتی به این نمونه‌ها وارد است و کار مشکلاتی دارد. در آن مرحله، کانون پرورش فکری ابراز علاقه کرد که طرح سیمرغ قصه‌های ایران به شکل حرفه‌ای‌تری انجام شود. در نتیجه تصمیم گرفتیم که 17 جلد از این کتاب‌ها را به صورت تخصصی‌تر و به مناسبت هفدهمین جشنواره‌ی قصه‌گویی کانون آماده کنیم. در این مرحله دکتر حافظ میرآفتابی هم به عنوان مدیر هنری طرح انتخاب و واحد انتشارات کانون درگیر کار شدند و به تازگی هفده جلد این مجموعه در کرمانشاه به صورت کتاب و لوح فشرده رونمایی شد.
 
تحقق90 درصد از اهداف طرح در بخش اول
این نویسنده و پژوهش‌گر باسابقه‌ی کانونی در ادامه به اهداف اصلی طرح سیمرغ قصه‌های ایران پرداخت و گفت: ما برای اجرای این طرح اهداف چندگانه‌ای را در نظر گرفته بودیم؛ هدف اول‌مان که حدود 80 تا 90درصد تحقق پیدا کرده، آشنایی مربیان کانون با قصه‌های بومی سرزمین خودشان بود که خوش‌بختانه در مرحله‌ی اول کار به این هدف رسیدیم و مربیان کانون حتی از مراکز دورافتاده و شهرهای کوچک هم با طرح همکاری کردند و سراغ این رفتند که قصه‌های بومی و محلی خودشان را شناسایی و جمع‌آوری کنند. همچنین در ضمن کار، با دستورالعمل‌هایی که برای مراکز کانون در شهرها و استان‌های مختلف اسرال می‌کردیم، مربیان توانستند با چگونگی جمع‌آوری علمی قصه‌ها و گویش‌های محلی هم آشنا شوند و در حقیقت امکان نوعی آموزش ضمن کار برای مربی‌ها به وجود آمد.
مسوول اجرای طرح «سیمرغ قصه‌های ایران» تاکید کرد: از طرف دیگر توجه به گویش‌ها و لهجه‌های بومی و محلی هم برای ما مهم بود. همان‌طور که می‌دانید فقط بخشی از حالات و عواطف انسانی توسط زبان معیار و رسمی منتقل می‌شود و بخش عمده‌ی این احساسات، به گویش‌ها و لهجه‌های محلی بیان می‌شود که قابلیت معادل‌سازی در زبان معیار را ندارد. به همین دلیل بود که از طریق اجرای طرح سیمرغ قصه‌های ایران مربیان و همکاران و دستیاران‌شان توانستند با گویش‌های مناطق خود بیش‌تر آشنا شوند و ما در این بخش از اهداف‌مان تقریبا 80 تا 90 درصد موفق عمل کردیم.
 
سیمرغ قصه‌های مردم ایران گنجینه است
وی با اشاره به این‌که اغلب قصه‌گوها پیرمردها و پیرزن‌های بومی بوده و هستند، اضافه کرد: بسیاری از این قصه‌گوها در حال ابتلا به فراموشی بودند یا نزدیک به فوت قرار داشتند و اگر ما این قصه‌ها را هرچه سریع‌تر جمع‌آوری نمی‌کردیم ممکن بود از بین بروند. حتی در طول اجرای برنامه هم چند نفر از این قصه‌گوها متاسفانه فوت شدند. بنابراین، این‌که ما موفق شدیم از زبان قصه‌گوهای محلی داستان‌های بومی را با لهجه‌ی خاص آن منقطه جمع‌آوری کنیم، گنج بزرگی را به دست آوریم و در حال حاضر یک مرجع بزرگ برای افرادی داریم که می‌خواهند روی گویش‌های محلی یا داستان‌های بومی به همان سبک و سیاقی که بین مردم آن منطقه‌ی خاص رایج است، کار کنند.
 
لزوم همزبان کردن نوشتار و گفتار در ثبت قصه‌های بومی
شکرانه همچنین از ارایه‌ی لوح فشرده‌ی این قصه‌ها خبر داد و گفت: یکی از مسایل مهمی که ما با آن مواجه بودیم این بود که وقتی گویش‌ها به سبک نوشتاری درمی‌آمدند، خواندن‌شان کمی مشکل می‌شد؛ بنابراین یک لوح فشرده هم ضمیمه‌ی این قصه‌ها کردیم تا کسی که این قصه‌ها را می‌خواند گویش و لهجه‌ی قصه‌گو را هم بتواند بشنود. در واقع به نوعی همزبانی نوشتار و گفتار رسیدیم. حتی در بخش تصویرگری کار، طوری برنامه‌ریزی شد که حتی تصویرگری این کتاب‌ها هم می‌تواند یک نوع فرهنگ تصویری از فرهنگ ایرانی باشد. شخصیت‌های قصه‌ها و مکان‌هایی که قصه‌ها در آن اتفاق می‌افتاد، عناصر تخیلی و... که در این قصه‌ها بود، وقتی به صورت تصویر درآمد تبدیل به یک دایره‌المعارف تصوری شد که می‌تواند بخشی از آن فرهنگ ماندگار ایرانی را در ذهن‌ها مجسم کند.
 
جای سیمرغ قصه‌های ایران خالی بود
مسوول اجرای طرح «سیمرغ قصه‌های ایران» جای این مجموعه را در میان کتاب‌هایی که تاکنون منتشر شده، خالی دانست و اضافه کرد: یکی از خاصیت‌های این قصه‌ها این است که هر کدام‌شان در هر فرهنگی دست‌خوش یک‌سری تغییرات می‌شود. ما سعی کردیم که منابع اصلی قصه‌های الگو را که به صورت بازاری در کتاب‌های متعددی می‌بینیم پیدا کنیم و همان‌طور که مردم بومی آن‌ها را می‌گویند، بازآفرینی کنیم. خیلی از قصه‌ها نمونه‌های مشابه هم داشتند، مثلا داستان بزک زنگوله‌پا که در کتاب‌های مختلف هست، ولی در فارس تبدیل به قصه‌ی «بزو و میشو» می‌شود که به گویش شیرازی تعریفش می‌کنند و اصلش هم همینی است که در زبان مردم رواج داشته است.
او گفت: امیدوارم که با تکمیل این طرح و اضافه شدن باقی قصه‌های محلی، این مجموعه کامل شود. قصه‌های سیمرغ ایران از این جهت مهم است که ما را با گویش‌ها و لهجه‌های مختلف آشنا می‌کند. مثلا بعضی‌ها حتی نمی‌دانند که گویش‌هایی با عنوان راجی و سمنانی و... در ایران رواج داشته و ما در این طرح سعی کردیم این گویش‌ها را زنده کنیم. این مجموعه هم از نظر دیداری و نوشتاری و هم از نظر شنیداری برای بچه‌ها مفید است و زمینه‌ی آشنایی با گذشته‌ی فرهنگی را برای ایشان فراهم می‌کند که زمینه‌ساز توجه به آینده‌ی این فرهنگ است.
وی در پایان با اشاره به این‌که تاکنون 17 عنوان کتاب از این مجموعه و از 15 استان کشور منتشر شده است، گفت: آن‌چه که تا الان جمع‌آوری کرده‌ایم قصه‌های 15 استان است و باقی استان‌های کشور باقی مانده است. ما در بخش اول قصه‌هایی به گویش لری، یا داستان‌های بومی قزوین، سیستان و بلوچستان، البرز، الموت، ورامین، یاسوج و... را نداشتیم. خرده‌گویش‌های فراموش‌شده‌ی سرخه‌ای یا سنگسری از استان سمنان هم هستند که در دور بعد، قصه‌هایی با این گویش‌ها غربال شده و کار وارد مرحله اجرا می‌شود.
 
میرآفتابی: طرحی برای نگهبانی از فرهنگ
دکتر حافظ میرآفتابی تصویرگر آثار بی‌شمار کتاب کودک و نوجوان بوده و تاکنون نمایشگاه‌های متعددی را در ایران و کشورهای دیگر برگزار کرده است. او که از حدود یک‌سال پیش تاکنون به عنوان مدیر هنری با طرح «سیمرغ قصه‌های ایران» همکاری داشته، در خصوص آشنایی‌اش با این پروژه گفت: حدود یک‌سال پیش بود که مریم فرخی، مدیر وقت انتشارات کانون پرورش فکری بنده را برای برعهده گرفتن مدیریت هنری این پروژه دعوت کرد. در بخش محتوایی چندین‌سال بود که جست‌وجوهای خیلی زیادی در سراسر کشور انجام و قصه‌هایی با گویش‌های محلی و بومی هر منطقه جمع‌آوری شده بود. انگار افرادی که این داستان‌ها را روایت کرده بودند، آخرین قصه‌گویی بودند که می‌توانستند داستان مورد نظر را با آن گویش ارایه دهند. آقای شکرانه که مدیریت ادبی کار را برعهده داشتند، در بخش ادبی مجموعه‌ی گسترده‌ای را فراهم کرده بودند و قصه‌هایی از گویش‌های مختلف از لری ممسنی گرفته تا کردی کلهری و... توسط قصه‌گوهای محلی روایت و توسط کارشناسان جمع‌آوری شده بود.
وی ادامه داد: سیمرغ قصه‌های ایران یک پروژه‌ی ملی محسوب می‌شود که می‌تواند از فرهنگ ما که در حال گم‌شدن است و گم‌شدنش خیلی خطرناک است، نگهبانی کند. لابه‌لای این قصه‌ها کهن‌الگوها و روح باستانی وجود دارد که از گذشته‌های خیلی دور به جا مانده و بنیادی‌ترین اصالت‌های ما را به یادمان می‌آورد. من واقعا از این‌که مدیریت هنری این پروژه را برعهده داشته‌ام خوشحال ام، چون احساسم این است که می‌توانم در نگهبانی از فرهنگ ایرانی موثر باشم و البته در کارهای دیگری هم که در طول سال‌های فعالیتم انجام داده‌ام، این ماجرا برایم مهم بوده است؛ چه پروژه‌هایی که در ایران داشتم و چه آن‌هایی که در خارج از کشور ارایه کرده بودم. به عنوان مثال در آثاری که از شاهنامه، هزار و یک شب، لیلی مجنون و... ارایه کرده‌ام، همه‌شان به گونه‌ای نگهبانی از مجموعه‌ای بود که اصالت‌های ما را حفظ می‌کند.
 
در تصویرسازی به روح باستانی منطقه نزدیک شدیم
میرآفتابی در پاسخ به این سوال که برای تصویرگری این مجموعه به چه نکاتی توجه شده است، توضیح داد: در بخش تصویرسازی از تصویرگرهایی که انتخاب کرده بودم و قرار بود برای 17 جلد اول این مجموعه تصویرگری کنند، خواستم که در مورد منطقه و گویش خاصی که در آن ناحیه رواج دارد، تحقیق کنند و نتیجه‌اش جمع‌آوری اطالاعات فراوانی از آثار هنری آن منطقه و رنگ‌هایی بود که در آن منطقه مسلط است و در جامعه استفاده می‌شود. همچنین تصویرگران تصاویری را که در فرهنگ آن منطقه به جا مانده، به دست آوردند و در کارشان مورد استفاده قرار دادند. هدف این بود که ترکیب‌بندی تصایر ترکیب‌بندی‌ای باشد که با آن روح باستانی که به ما به ارث رسیده و ما به آن حساس هستیم، به این عناصر رنگی و این فضاسازی‌ها نزدیک باشد و بر این اساس کار کنیم.
این استاد دانشگاه افزود: در بخش طراحی و گرافیک که مسوولیتش را خانم الهام صالحی برعهده داشت، سراغ تمام کهن‌الگوهایی رفتیم که حتی از زمان اساطیر در این فضا باقی مانده بود. الهام صالحی با توجه به تمام این عناصر باستانی، رنگ‌هایی را برای کارش انتخاب کرد که هزاران سال است برای مردم این مناطق معنا دارد. او در طراحی گرافیک کاری کرد که قبل از این‌که بیننده تصویرسازی‌ها را ببیند، در صفحه‌ی قبل با نوعی طراحی گرافیک روبه‌رو شود که بیننده را عضو و سازنده و مسوول اثر می‌کند. بیننده با آن طراحی گرافیک و با خطوطی که گرافیست ایجاد کرده اول تصویر را پیش‌بینی می‌کند و سپس در صفحه‌ی بعد پیش‌بینی خودش را در برابر آن پیش‌بینی‌ها قرار می‌دهد. در نتیجه خود بیننده یا مخاطب کتاب که کودکان و نوجوانان هستند، سازنده‌ی تصاویر می‌شوند با تاویل‌های جدید. به نظرم این اولین بار است که چنین اتفاقی در یک مجموعه‌ی ادبی این‌چنینی افتاده است.
 
عمل‌کرد جهانی داشتیم ولی اصالت بومی را حفظ کردیم
مدیر هنری طرح سیمرغ قصه‌های ایران گفت: این طرح، پروژه‌ای ملی و باشکوه است که به حفظ اصالت‌های فرهنگی کمک می‌کند و به نظرم یکی از برجسته‌ترین پروژه‌های کانون است و چه در بخش ادبیات و چه در بخش تصویرسازی، مجموعه‌ای که اتفاق افتاده کاملا به وحدت رسیده است.
او توضیح داد: بحث‌های فراوانی با مشاوران مختلف انجام دادیم تا این مجموعه به شکل موثری ارایه شود. یکی از کارهایی که ما خیلی روی آن پافشاری کردیم این بود که بعضی از تصویرگران ایرانی بر اساس تصویرگری اروپایی کار می‌کنند و نوعی خودباختگی در خیلی از آثارشان دیده می‌شود. سعی کردیم که این تصاویر هویت بومی خودشان را حفظ کند ولی عمل‌کرد جهانی داشته باشد؛ یعنی آخرین پدیده‌های روایت‌گری جهان را وارد کردیم و شیوه‌های جدید جهان را در این کار اجرا کردیم تا کودک را تحت‌تاثیر قرار دهیم ولی از طرفی فضای بومی مجموعه را نیز کاملا حفظ کردیم.

گفت‌وگو از مستانه تابش منتشر در خبرنامه بهمن و اسفند 93