قصه‌‌گویی فلسفی عبور از کلیشه‌‌هاست

ایران برای تقویت تفکر انتقادی، خلاق و مراقبتی در کودکان؛ نیازمند استفاده از قصه‌های فلسفی و همراهی مربیان در عرصه‌ی پرورش‌های مهارتی است.

به گزارش اداره‌کل روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان در حاشیه‌ی برگزاری هجدهمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی جمعی از دانشجویان دانشگاه فرهنگیان با کاربردها و تأثیرات قصه‌گویی در کلاس‌های درس آشنا شدند. هدایتگران این نشست که در دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید چمران برگزار شد، دکتر سعید ناجی و دکتر لیلا حبیبی بودند که سخنانی جامع و کاربردی را در حوزه‌ی تفکر آغاز کرده و آن را به کتاب‌های داستانی و غیرداستانی گره زدند.
بر اساس این گزارش عصر روز 24 بهمن 1394 یکی از پرحاشیه‌ترین نشست‌های چند روز اخیر جشنواره‌ی قصه‌گویی برپا شد. دکتر علیرضا کرمانی؛ مدیرکل مرکز آموزش و پژوهش کانون در جمع دانشجویان پسر رشته‌ی ادبیات فارسی دلایل انتخاب این جامعه‌ی هدف را همچون دیگران جلسات  این جشنواره توضیح داد و اداره‌ی نشست «نقش قصه در تفکر انتقادی، خلاق و مراقبتی» را به مهمانان این نشست سپرد.
دکتر لیلا حبیبی اولین سخنران این نشست بود. او نگاهی تاریخی به تأثیر داستان‌ها بر تفکر انسان داشت: «این حقیقت غیرقابل‌انکار است که قصه‌گویی ارتباط مستقیمی با تفکر دارد. و همواره برای تهییج فکر بوده است؛ سؤال اول ما قطعاً این است که چرا داستان‌ها این ویژگی را دارند. دلیل اصلی آن ارتباطشان با احساسات و عواطف و احساس همذات‌پنداری مخاطبان است. بنابراین ما با تأثیرگذاری بر عواطف و احساسات قوه‌ی تفکر را برمی‌انگیزیم. در این‌جا سؤال بعدی مطرح می‌شود و آن این‌که برای رسیدن به این هدف چه منابعی در دست داریم؟»
این کارشناس زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: «ادبیات شفاهی و فرهنگ مردم اولین تجربه‌ی شنیداری بچه‌ها در این عرصه‌اند. افسانه‌ها و داستان‌های فرهنگ مردم تأثیر بزرگی بر خلاقیت دارند. ویژگی مهم آن‌ها سرگرمی؛ داشتن ساختار کلیشه‌ای و همچنین داشتن پیامی خاص است. و این‌که آیا می‌توانند در رشد تفکر مؤثر باشند جای بحث دارد. دومین منبع مورد استفاده ادبیات کلاسیک است و به‌طور مثال در ایران ما از بوستان و گلستان استفاده می‌کنیم اما نگاه اصلی این منابع کودکانه نیست و مخاطب اصلی آن‌ها بزرگ‌سال است و به‌قصد انتقال گوهری از حکمت و ابلاغ یک اندیشه نوشته‌شده‌اند. اما این واقعیت را نمی‌توان انکار کرد که آن‌ها با زبانی ساده مضامین متعدد فکری، فلسفی و اخلاقی و عرفانی را بیان می‌کنند به همین دلیل است که مخاطبان عام این آثار کودکان هم تلقی شده و می‌شوند و درنهایت داستان‌های کودک‌اند که عمر کمی دارند و بررسی تأثیرات آن‌ها بر تخیل و تفکر ضروری است. بااین‌حال ‌آرام‌آرام این مسئله پیش آمد که آیا داستان‌ها می‌توانند کمکی به رشد تفکر کودکان بکنند؟ و اساسی‌ترین پاسخی که به این سؤال داده شد لزوم تولید داستان‌های فکری بود. . این کتاب‌ها قراربود که به تهییج تفکر و برانگیختن حس پرسش‌گری در کودکان بینجامند.»
دکتر ناجی ادامه داد: «حال ضروری است که بدانیم این تفکرها چه هستند. سه نوع تفکر انتقادی، خلاق و مراقبتی با سه تعریف مختلف خود در داستان‌های کهن و حتی داستان‌های معاصر جستجو شده‌اند و به‌ندرت در این نوع آثار دیده شدند حال بیایید تعاریف این تفکرها را مرور کنیم.»
ناجی که مؤلف و پژوهشگر است ضمن تعریف علمی این عبارات، نکته‌ی اساسی و قابل ‌توجه برای معلمان آینده را توجه به این نکته دانست که هر کتابی که سوال‌هایی را مطرح و از عبارات پرسشی استفاده کرده باشد را نمی‌توان بستری برای ترویج تفکر دانست. او گفت پرسش‌گری، تحلیل و دانستن مقدمات استدلال یک مهارت است. مهارت‌ها در قالب کلمات قابل‌ آموزش نیستند در این‌جاست که نقش مربیان پررنگ می‌شود و بایستی نقش هدایت‌گری را بر عهده بگیرند، «سقراط» می‌گوید: کتاب‌ها مهارت‌ها را آ‌موزش نمی‌دهند بلکه در بهترین حالت، تصویری را به ما ارایه می‌دهند و در بدترین حالت ما را در جهل مرکب می‌اندازند. با این تعریف ضروری است فردی وجود داشته باشد تا بتواند این مهارت‌ها را انتقال بدهد.»
این کارشناس ادامه داد: «پس ازآن‌جا که کتاب ممکن است حتی بدآموزی داشته باشد ممکن است که فلسفه برای کودکان در قالب کتاب عرضه شود اما مربی نقش تصحیح‌گر را برعهده دارد؛ لذا خود باید الگویی زیبا از این مهارت‌ها داشته باشد.»
او خاصیت کتاب‌هایی ازاین ‌دست را کشف حقایق توسط خود بچه‌ها دانست و ادامه داد: «قطعاً می‌پرسید این هدف بزرگ چه‌طور میسر می‌شود؟ باید بدانید که در صد کشور دنیا این نوع کتاب‌ها وجود دارند و بازتاب تمام آن‌ها مثبت بوده است.»
او با ذکر مثالی به شیوه‌های کتاب‌های فلسفه برای کودکان و چالش‌هایی که در قالب آن‌ها پیش روی مخاطب قرار می‌گیرد اشاره کرد و بار دیگر سخنرانی را به دست حبیبی سپرد.
در این بخش از نشست بود که سوالات متنوع دانشجویان مطرح شد. آن‌ها ضمن گله‌مندی از ارایه‌ی همیشگی راهکارهای تربیتی برای کودکانی بدون نیازهای ویژه؛ ضروری دانستند که معلمان کودکان معلول نیز تحت آموزش‌های مدرن قرار بگیرند. از سوی دیگر این حاضران ایجاد انگیزه و تقویت قدرت ادراک در خود را مهم خواندند و اعلام کردند که درصورتی‌که معلمان قادر به تغییر شیوه‌ی تفکر خود و برانگیختن آن نباشند چه‌طور قادر به پرورش نسلی متفاوت خواهند بود؟ از سویی دیگر آنان آموزش‌های عملی را ضروری‌تر خواندند و از نظام‌های آموزشی گله‌مند شدند که برای این نوع آموزش‌ها اقدامی نمی‌کنند. مهمانان و مدیران این نشست پاسخگویی به این سوالات را برعهده گرفتند و ابراز امیدواری کردند با توجه به این‌که آموزش ‌و پرورش فعالیت‌هایی را در به‌روزرسانی سیستم آموزشی آغاز کرده است؛ در جهت رفع نیازهایی از این‌دست نیز قدم بردارد.
در انتها حبیبی به بیان شیوه‌ی ارایه‌ی داستان‌های فلسفی برای کودکان پرداخت. او به ویژگی‌های این نوع داستان‌ها اشاره کرد و ساختار و محتوای آن‌ها را با دیگر آثار کودک متفاوت خواند. او نقش مربی و معلم در ایجاد جذابیت این متن‌ها را مهم دانست و گفت: «نباید فراموش کنیم که هر ایده‌ای قابل‌اجرا نیست. و در این داستان‌ها آموزه‌ها مستقیم منتقل نمی‌شوند.»
وی ادامه داد: «داستان‌های فلسفی سه ویژگی دارند. نخست محتوای متفاوت؛ دوم کندوکاو پذیری و سوم تلقینی نبودن. از سویی نگاه روان‌شناسانه و ادبی نیز در آن‌ها وجود دارد. روش کار ساده است. بند بند این داستان‌ها خوانده می‌شود و در هر بخش دانش‌آموزان دچار ابهام و سرشار از سؤال می‌شوند و ازآن‌جا که این سوالات با کلیشه‌های شکل‌ گرفته در ذهن ما بزرگ‌سالان متفاوت است مباحثی ایجاد می‌شود. پس آنان دست به پرسش‌گری می‌زنند، و ضمن آن‌که تخیلشان آن‌ها را همراهی می‌کند به تفکر مراقبتی نیز می‌رسند. چون در بستری قرار گرفته‌اند که بایستی متوجه نیازمندی‌های دوستان و هم‌کلاسی‌های خود نیز باشند.»
هجدهمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی که از روز 27 بهمن 1394 آغاز به کار خواهد کرد با نشست‌هایی در این هفته جهت آگاهی بخشی فعالان مختلف حوزه‌ی کودک و ادبیات همراه بوده است. قرار است این نشست‌ها هفته‌ی آینده نیز ادامه یابد.