قصه‌‏گویی، جان هنرهای مردمی

امروزه عبارت هنر مردمی، به معانی گوناگون و با مصادیق متنوع در افواه جاری است، برخی از این عبارت، هنری را مراد می‌کنند که بخش عمده‏‌ای از بدنه‏ مردم را مخاطب گرفته‏ است، بدنه‌ای که لزوماً از پرورش هنری بالایی بهره‌مند نیستند و چه بسا از ملاک‌های آکادمیک یا منتقدانه‏ هنری بی‌خبر باشند.

برخی دیگر، هنر مردمی را در معنای هنری می‌دانند که از بطن مردم ریشه گرفته باشد و سامانه‏ تکثیر و توزیع آن، نه با استفاده از امکانات و مجاری هنر حرفه‎ای، بلکه بواسطه‏ انتقال سینه به سینه، یا ابزارهای غیررسمی عمل می‌کند و بالاخره معنای سومی که می‏توان از عبارت هنر مردمی فهمید، عبارت است از هنری که در فرهنگ و تمدن یک ملت ریشه دارد و سرچشمه‌‏اش به تجربه‏‌های زیسته‏ یک قوم بازمی‌‏گردد.
اما مراد ما از هنر مردمی هر یک از شقوق باشد، هنر قصه‌گویی را که این روزها در آستانه‏ برگزاری جشنواره‏ قصه‌گویی در مجموعه‏ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستیم، می‌‏توان مصداق آن دانست. از یکسو، مخاطبان فراوان و بی‌‏شمار این هنر که به تعداد کودکان و نوجوانان و حتی گاه اقشاری از بزرگسالان هستند، بهترین نشانه‏ است برای آنکه این هنر را، مردمی‌‏ترین هنر، به لحاظ حجم و فراگیری مخاطبانش بدانیم. مخاطبانی که لزوماً به لحاظ هنری آموخته نیستند ولی فارغ از سلایق و گرایش‌هایشان، می‌توانند از این هنر لذت ببرند.
از سوی دیگر، شیوه تکثیر و تبادل این هنر نیز، در حداکثر فاصله با آنچه از هنر حرفه‌ای می‌‏دانیم قرار دارد، با وجود گستردگی قابل توجه این هنر، تجاری نبودن آن و نقش اجتماعی صاحبان این هنر (مادران، مربیان و کتابداران)، باعث شده است این هنر در عین حیات اجتماعی پررنگ، وامدار هیچ‌یک از جریان‌های سرمایه و تجارت فرهنگ نباشد و به شکل مستقل و اجتماعی فرآیند رشد خود را دنبال کند و از همین زاویه نیز می‏‌توان آن را هنری مردمی دانست. و بالاخره اینکه، قصه‌گویی، مستقیماً از قلب تجربه‏ زیسته و تاریخی هر قوم و تمدن برمی‏‌خیزد، تحقیقات و پژوهش‌های انسان‏‌شناسان برای ما روشن می‌کند که چطور قصه‏‌های هر تمدن و فرهنگ، مستقیماً برخاسته از مواجهه ‏تاریخی آن فرهنگ با مسائل و تنگناهای اجتماعی، سیاسی و حتی جغرافیایی است. پس از این منظر نیز، می‏توان هنر قصه‌‏گویی را هنری مردمی دانست.
بنابراین و با توجه به این ابعاد سه‌‏گانه‏ هنر قصه‏‌گویی، که هم‌زمان نشان دهنده اهمیت راهبردی این هنر و در معرض خطر بودن آن، بواسطه‏ استقلال و مردمی بودن است، این پرسش پیش می‌آید که دستگاه‌های فرهنگی و جامعه‏ مدنی تا چه حد متوجه حمایت از آن هستند. یا به عبارت دیگر، آیا افکار عمومی و مدیریت فعالیت‌های فرهنگی، آنگونه که شایسته است، متوجه این هنر، که می‌‏توان آن را جان هنرهای مردمی دانست، هستند و نیروی کافی را برای تضمین حیات و رشد ارگانیک آن صرف می‌کنند. جشنواره‏ پیش رو و شکل استقبال مردمی و حاکمیتی از آن، می‏‌تواند پاسخ این پرسش را در عمل نشان دهد. پاسخی که می‌تواند روشنگر ادامه‏ حیات و فرآیند رشد این هنر، در بطن جامعه‏ مدنی ایران نیز باشد.
یاداشت علیرضا حاجیان‌زاده مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
منتشر شده در روزنامه ایران روز یکشنبه 24 بهمن 1395