ابتدا مربی ادبی کانون پارسآباد یک ضمن تشکر و احوالپرسی با حمیدرضا شاهآبادی به سوالهای اعضای کانون اشاره کرد و از نویسنده خواست با اعضا صحبت نماید.
بعد از احوالپرسی نویسنده با اعضا ابتدا فاطمه نوری از حمیدرضا شاهآبادی دربارهی هدف خود از نوشتن کتابهای تاریخی، بهخصوص کتاب «زیر بار ستم نمی کنیم زندگی» پرسید و بیان کرد کتابهای، امام آمد، درود بر برادر ارتشی، نیمکتهای پاییزی، بهتر بود برای گروه سنی "ه" در نظر گرفته میشد.
نویسنده ضمن تایید این حرف؛ از دوران انقلاب که خودشان در صحنه بودند و از نزدیک وقایع انقلاب را مشاهده کردند سخن گفت، سپس از بهترین کتابی که خوانده و نوشته بود صحبت کرد.
زهرا شریفیزاده از نویسنده خواست راه نویسنده شدن را برای نوجوانها بگوید و دربارهی بعد دربارهی کاربرد تکرار کلمات و جملات رمان «وقتی مژی گم شد» توضیح دهد و نویسنده در این خصوص برای اعضای کانون صحبت کرد و راز و رمز موفقیت یک نویسنده را مطالعهی مستمر دانست.
صبا بهبودیان دربارهی چگونگی ِانتخاب شخصیتهای رمان «هیچ کس جرئتش را ندارد» سئوالی مطرح کرد نویسنده نیز دربارهی داستاننویسی از روی خاطرات به اعضا گفت.
صبا نویسنده پرسید میتوانید جلد دوم کتاب را بنویسند؟ شاهآبادی پاسخ داد: فکرخوبی است تابحال به ذهنم نیامده بود و از پیشنهاد شما استقبال میکنم.
ِدنیز جودی عضو دیگر کانون پارسآباد دربارهی احساس نویسنده از نوشتن اولین کتابش پرسید که شاهآبادی ارتباط با نویسندگانی چون، فرهاد حسن زاده، فریبا کلهر و... را در این خصوص بیتاثیر ندانست.
شهلا شمس مربی ادبی مرکز نیز عنوان کرد، در داستانهای امروز جای خیلی از موضوعها خالی است. حمیدرضا شاهآبادی این حرف را تایید کرد و گفت: هر نویسنده سبک خاص خودش را دارد.
اعضا و مربیان اظهار امیدواری کردند که بتوانند تا نشستی حضوری با نویسنده کتابهایشان را نقد کنند و با ایشان از نزدیک آشنا شوند.