در این نقد تلفنی کتابهای «هستی»، «پیتیکو پیتیکو» و «قصههای کوتی کوتی« نقد شدند.
نگارسلیمانی، مریم محمودی، نگین نیکونیا و ندا خوشافکار اعضایی بودند که در این گفتگوی تلفنی حضور داشتند و با نویسندهی محبوب خود صحبت کردند.
نگار سلیمانی اولین عضو مرکز بود که ضمن سلام و احوالپرسی رمان هستی را به دلیل داشتن شخصیت جالب کتاب ستود و گفت: آقای حسنزاده، آیا ازکودکی دوست داشتید نویسنده شوید؟
حسنزاده نویسندهی رمان هستی پاسخ داد: نه دوست نداشتم، اما علاقه به نوشتن و اینکه در مدرسه نوشتههای خوبی را ارائه میدادم باعث شد تا مسیر زندگیم به این سمت گرایش پیدا کند. من نوشتن را از 14 سالگی شروع کردم.
نگار در ادامه پرسید: در کتاب پیتیکو پیتیکو از زبان طنزاستفاده شده و سوژهای جدید و بسیار موفق هم دارد چرا دهان باد بوی سیر و پیاز میدهد؟
حسنزاده پاسخ داد: در داستانهای خیالی و تخیلی بیشتر دنبال این هستم که خواننده از تخیل خودش هم استفاده کند و به باد شخصیت انسانی دادم تا مخاطبم بهتر بتواند با شخصیت ارتباط برقرارکند، دهان آدمها گاهی بوی سیر و پیاز میدهد.
نگین نیکونیا بعد از احوالپرسی گرم گفت: بیتعارف میگویم کاش این ارتباط حضوری بود و من و دوستانم در مرکز 2 اردبیل نویسنده کتاب مورد علاقهام «هستی» را از نزدیک میدیدم، تشکر میکنم بهخاطر آثار بسیار زیبای شما.
فرهاد حسنزاده در جواب این عضو کتابخوان گفت: من هم به شما و همهی دوستان و مربیهایتان سلام دارم و مشتاق هستم شما را از نزدیک ببینم و امیدوارم هرچه زودتر این امکان فراهم شود اما شنیدن صدای شما هم باعث دلگرمی من است.
نیکونیا پرسید: چرا «هستی» دوست دارد پسر باشد؟
نویسنده پاسخ داد: این برحسب یک سری از خصوصیاتی افتاد که در برخی از دخترهای همسن و سال هستی وجود داشت، هستی شخصیتی بود که با این خصوصیات دوست داشتنیتر میشد. من همیشه فکر میکردم بعضی ازبچهها دوست دارند فراتر از اون چیزی که هستند دیده شوند و کارایی بالاتر از موقعیت خودشان را نشان دهند. مثلا همین کاری که هستی انجام میدهد (دوچرخه سواری و....) دوست داشتم در رمان هستی، به این افراد پرداخت شود.
نگین نیکونیا پرسید: حالا چرا اسم شخصیت داستان هستی است؟
حسنزاده پاسخ داد: شخصیت هستی برحسب شرایط آن روز که در داستان آمده شکل میگرفت و امید به زندگی تلاش برای مقابله با آن مشکلات و رهایی خود و خانوادهاش از آن تنگنا دلایلی بودکه نام شخصیت را هستی انتخاب کنم.
ندا خوشافکار بعد از سلام و احوالپرسی گفت: هر چند دور اما وجود شما را نزدیک احساس میکنم چون شما را در دل نوشتههای جالبتان لمس میکنم. سوالهای زیادی دارم یکی اینکه فرهنگ لغاتی که هستی بهکار میبرد در بعضی از قسمتها خارج ازدایرهی لغاتی است که رواج دارد و شفاف نیست، چرا؟
فرهاد حسنزاده پاسخ داد: من در حین نوشتن این رمان سعی میکردم مخاطبهایم را در هر گروه سنی تصور کنم و این اثر را حتی بچههایی درسطح پیش دانشگاهی و بالاتر خواندهاند و من سعی کردم ساده بنویسم و اگر جاهایی اشاره به برخی واژهها و اصطلاحات نامفهوم شده هدفم این بوده که مخاطب را وادار به کنکاش کنم.
مریم محمودی با شور و شوق به صحبت پرداخت و گفت: شمارا مانند آثار زیباییتان دوست دارم و میخواهم اولین سوالم را اینگونه بپرسم که چرا پدر هستی اینقدر بداخلاق است در حالی که هستی شخصیتی بسیار بامزه و دوست داشتنی دارد؟
نویسندهی کتابهای کودک و نوجوان پاسخ داد: مریم جان در ابتدا باید بگویم در دنیا هیچ پدری نیست که بداخلاق باشد. پدر هستی هم مهربانترین پدر است اما بروز مشکلات باعث شده که او چهرهای عصبانی داشته باشد و بداخلاقی کند.
لیلا خلیفهی سقا مربی مسئول مرکز 2 اردبیل در پایان از فرهاد حسنزاده بهخاطر اختصاص وقت برای گفتوگو تلفنی با اعضای ادبی قدردانی کرد و اظهار امیدواری نمود بار دیگر بتوانند در اردبیل میزبان این نویسندهی محبوب باشند.