بررسی بازتاب مفاهیم تربیتی اسلام و قرآن در ادبیات کودک و نوجوان،دهه­ی80

خلاصه‌ای از پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد
 شهرام پوردنیا
کارشناس فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان اردبیل
 
بررسی بازتاب مفاهیم تربیتی اسلام و قرآن در ادبیات کودک و نوجوان در دهه­ی80
چکیده
قرآن، احادیث و مفاهیم برگرفته از آن، در تمامی عرصه‌های زندگی مسلمانان و به ویژه شیعیان (فرهنگ، سیاست، اقتصاد، ادبیات و...) تاثیر و بازتاب‌های آشکار و پنهان فراوانی دارد. ادبیات کودک و نوجوان نیز به عنوان یکی از زیر مجموعه‌های ادبیات، به طور قابل ملاحظه‌ای از مفاهیم تربیتی این منابع، تاثیر پذیرفته است. تحقیق حاضر با عنوان «بررسی بازتاب مفاهیم تربیتی اسلام و قرآن در ادبیات کودک و نوجوان در دهه­ی80» از میان این مفاهیم فراوان، به بررسی تاثیر و بازتاب مفاهیم عبودیت، احترام و نیکی به پدر و مادر، حلال و حرام، صداقت و راستگویی و عدل و عدالت در ادبیات دهه‌ی80 می‌پردازد. این تحقیق که از نظر هدف، بنیادی و از نظر راهبرد اجرایی، توصیفی- تحلیلی می‌باشد، در چهار فصل و به شیوه­ی تحلیل محتوی به بررسی مفاهیم فوق پرداخته است. جامعه­ی آماری تحقیق، کتب مربوط به ادبیات کودک و نوجوان در دهه­ی80 و حجم نمونه، کتب در دسترس محقق می‌باشد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که مفاهیم تربیتی اسلام و قرآن در ادبیات کودک و نوجوان در دهه­ی80 بازتاب داشته‌اند، به طوری که بیشترین آثار، در زمینه ادبیات کودک در دهه‌ی 80 به مفهوم عبودیت و بندگی اختصاص دارد و بقیه مفاهیم به نسبت‌های تقریبا مساوی در رده‌های بعدی قرار دارند.
واژه‌های کلیدی: مفاهیم تربیتی اسلام، مفاهیم تربیتی قرآن، ادبیات کودک و نوجوان، دهه‌ی80، نشر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
مقدمه
«در ادبیات کودک و نوجوان به ویژه در سال‌های اخیر، موضوعات مذهبی حضور پررنگ و چشمگیری دارند و شاعران و نویسندگان، اقبال زیادی به نگارش داستان و سرودن شعر با مضامین دینی نشان داده‌اند. شاید بتوان در مفهوم عام و کلی‌تر، نوشته‌ها و سروده‌هایی را که از انسانیت، صلح، خداجویی، آزادگی، دوستی، جوانمردی سخن می‌گویند نیز در زمره‌ی موضوعات مذهبی به حساب آورد، چرا که همواره دین و کتاب‌ها و تعالیم آسمانی، این موضوعات را ستوده‌اند؛ اما آن‌چه در ادبیات کودک و نوجوان ما به عنوان آثار مذهبی شناخته می‌شود، به معنای خاص، آثاری است که جنبه­ی مذهبی و دینی آن­ها آشکارتر بوده یا اشاره‌های مستقیم‌تری به موضوع‌هایی چون خدا، ائمه اطهار، احکام دینی و. . دارند».
نگاهی اجمالی به اشعار مذهبی که در این سال‌ها برای کودکان و نوجوانان سروده شده، نشان می‌دهد امروزه شاعران خوب و خوش ذوقی در وادی شعر کودک و نوجوان فعالیت می‌کنند که پیشرفت خود را مدیون تلاش شاعران پیش از خود هستند.
«چگونگی پرورش نسل جدید، یکی از مهم‌ترین اصولی است که پیشرفت یک کشور بدان وابسته است. سرمایه‌گذاری برای تربیت دینی افراد یک جامعه، در واقع نشانگر تمدن آن جامعه می‌باشد و پیشرفت در جنبه‌های گوناگون آن جامعه را تضمین می­کند. بنابراین، مسئولان امر به منظور محقق ساختن شرایط مطلوب برای پرورش نسلی با ایمان و مذهبی، موظف هستند با فراهم کردن برنامه‌های تربیتی سالم و اصولی این امکان را فراهم سازند. تربیت دینی وقتی حاصل می‌گردد که در زندگی، با انسان مطابق دستورهای دینی رفتار شود».
«دغدغه و دل مشغولی دایمی همه دلسوختگان دین و آموزه­های دینی، آن است که نسل جدید جامعه را نسلی مومن به ارزش­ها و عامل به فضایل اخلاقی و احکام الهی بار آورند. همه ما بر اهمیت و ضرورت تربیت دینی واقفیم و بر این باوریم که اگر افراد جامعه، زندگی خود را بر مدار دین و خداباوری معنا کنند، سلامت و سعادت جامعه در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تضمین می­شود. جامعه­ای که دینی می­اندیشد و دینی رفتار می­کند، جامعه­ای است که راست­گویی و درست کاری، سعه‌ی صدر و بلندنگری، محبت و مهربانی، عشق و صمیمیت، ایثار و گذشت، استقلال و آزادی، تولید و باروری، هنر و هنرورزی و صدها فضیلت بزرگ دیگر در آن موج می­زند و انسان­ها خوشبختی و پیشرفت واقعی خود و جامعه خویش را در لحظه لحظه­ی زندگی حس می­کنند».
ادبیات کودک، قبل و بعد از انقلاب از لحاظ محتوایی تفاوت فاحشی نشان می‌دهد. در حالی که محتوای ادبیات قبل از انقلاب محتوایی غالبا ملی‌گرایانه است، ادبیات بعد از انقلاب، ضمن پرداختن به موضوع وطن و وحدت، به طور گسترده‌ای به مسائل مذهبی و تربیتی به ویژه تربیت قرآنی روی آورده است. این پژوهش سعی دارد از دوره‌های سه‌گانه مذکور به بررسی بازتاب مفاهیم تربیتی اسلام و قرآن در ادبیات کودک و نوجوان در دهه­ی هشتاد (یعنی دوره‌ی سوم) بپردازد.
«با بررسی پاسخ‌‌ها و نظریات کودکان و نوجوانان ایرانی پیرامون قرآن کریم، معلوم شده که اکثر کودکان در سنین مختلف، قرآن را به عنوان کتابی مقدس و مخصوص و متفاوت از دیگر کتاب‌ها به دیده­ی احترام نگریسته‌اند و به آن توجه بیشتری دارند».
«علاوه بر قرآن که جامعیت کافی در همه امور زندگی دارد، سایر منابع تربیتی مانند نهج‌البلاغه، احادیث و روایات به جامانده از پیامبر، ائمه و صحابه موثق اسلامی به عنوان منابع مهمی برای تربیت علمی و اخلاقی بشر به ویژه کودکان محسوب می‌شوند.
 البته برای انس‌گیری بهتر و مطلوب‌تر کودکان و نوجوانان با قرآن باید اصولی را مدّ نظر قرار داد و از بیانی ساده و منطبق با فهم کودکان و نوجوانان بهره جست. یکی از حوزه‌ها در انتقال مفاهیم و ارزش‌های مذهبی و دینی که اهمیت فراوان دارد، حوزه­ی ادبیات کودک و نوجوان است».
«ادبیات کودک و نوجوان گونه‌ای از ادبیات است که جداسازی آن از بخش‌های دیگر ادبیات با سن مخاطبان آن انجام می‌شود. این‌گونه­ی ادبی هنگامی پدید آمد که بزرگ‌سالان متوجه شدند کودکان و نوجوانان به سبب گنجایش‌های شناختی و ویژگی‌های رشدی خود آمادگی پذیرش متن‌های سنگین را ندارند و به متن‌هایی نیاز دارند که پاسخگوی دوره­ی رشد آن‌ها باشد. ادبیات کودک و نوجوان گونه‌های متنوعی دارد؛ از داستان‌های مصور گرفته تا داستان‌های خیالی که امروزه از رایج‌ترین گونه‌ها در این حوزه است. شعر و ادبیات منظوم نیز بخش گسترده‌ای از ادبیات کودکان و نوجوانان را می‌سازد».
«در ادبیات کودک و نوجوان به ویژه در سال‌های اخیر، موضوعات مذهبی، حضور پررنگ و چشمگیری دارند و شاعران و نویسندگان، اقبال زیادی به نگارش داستان و سرودن شعر با مضامین دینی نشان داده‌اند. شاید بتوان در مفهوم عام و کلی‌تر، نوشته‌ها و سروده‌هایی را که از انسانیت، صلح، خداجویی، آزادگی، دوستی، جوانمردی سخن می‌گویند نیز در زمره موضوعات مذهبی به حساب آورد، چرا که همواره دین و کتاب‌ها و تعالیم آسمانی، این موضوعات را ستوده‌اند؛ اما آن‌چه در ادبیات کودک و نوجوان ما به عنوان آثار مذهبی شناخته می‌شود، به معنای خاص، آثاری است که جنبه­ی مذهبی و دینی آن آشکارتر بوده یا اشاره‌های مستقیم‌تری به موضوع‌هایی چون خدا، ائمه اطهار، احکام دینی و. . . دارند».
«پژوهش‌های به عمل آمده نشان می‌دهد که قصه‌های زیبا و واقعی قرآن در رشد شخصیت و رفتار کودکان و نوجوانان تأثیر بسزایی داشته و از ارزش و اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. داستانهای قرآنی به کودکان و نوجوانان کمک می‌کند تا شناخت لازم را از خود به دست آورند یا به ویژگی‌های خاص شخصیتی خود پی ببرند و درک بهتری از پیچیدگی فکر، رفتار انسان و ارتباط این رفتار با ویژگی‌های شخصیتی به دست آورند و به این ترتیب به سلامت فکری لازم برسند. شناخت از خود با مطالعه­ی داستان یا شنیدن داستان‌ها از راه تعامل با شخصیت یا شخصیت‌های داستان به دست می‌آید و چون شناخت از خود، کلیدی برای حل مشکلات است، در صورت توصیه­ی داستان‌ها یا داستان‌گویی قرآنی، باید دقت شود که محتوای داستان، کودک و نوجوان را به سوی کسب این شناخت هدایت نماید.
اگر کودکان و نوجوانان، با داستان‌های مناسب قرآنی بتوانند وجه اشتراکی بین احساسات، توانمندی‌ها یا مشکلات خود و شخصیت‌های داستان پیدا کنند، شناخت بهتری نسبت به آن حالت‌ها به دست می‌آورند و به صحبت کردن درباره­ی آن‌ها می‌پردازند، در نتیجه بینش لازم نسبت به این امور را کسب می‌کنند و در صورت بروز مشکلات می‌توانند به حل آن بپردازند (همانند سازی) و نتیجه­ی آن یعنی (شناخت) و امکان بحث و برون‌ریزی احساسات یعنی (تخلیه هیجانات) از جمله مزایای داستان‌خوانی یا دیدن و شنیدن آنها برای رشد شخصیت و حل مشکلات هستند. گاهی با طرح یک خاطره و یا داستان می‌توان فردی را که ماه‌ها و سال‌ها دچار بی هویتی و افتادن به کژ راهه شده و معنایی برای زندگی جاوید خود نداشته به حیات جاودان امیدوار کرد».
نگاهی اجمالی به اشعار مذهبی که در این سال‌ها برای کودکان و نوجوانان سروده شده، نشان می‌دهد امروزه شاعران خوب و خوش ذوقی در وادی شعر کودک و نوجوان فعالیت می‌کنند که پیشرفت خود را مدیون تلاش شاعران پیش از خود هستند.
کوشندگان (از دهه‌ی80): جوانانی پای در عرصه شعر کودک و نوجوان گذاشتند که باعث رشد و شکوفایی این نهال شدند.
این پژوهش سعی دارد ازدوره‌های سه گانه‌ی، مذکور به بررسی بازتاب مفاهیم تربیتی اسلام و قرآن در ادبیات کودک و نوجوان در دهه­ی80 (یعنی دوره سوم) بپردازد.
«چگونگی پرورش نسل جدید، یکی از مهم­ترین اصولی است که پیشرفت یک کشور بدان وابسته است. سرمایه‌گذاری برای تربیت دینی افراد یک جامعه، در واقع نشانگر تمدن آن جامعه می‌باشد و پیشرفت در جنبه‌های گوناگون آن جامعه را تضمین می‌کند. بنابراین، مسئولان امر به منظور محقق ساختن شرایط مطلوب برای پرورش نسلی با ایمان و مذهبی، موظف هستند با فراهم کردن برنامه‌های تربیتی سالم و اصولی این امکان را فراهم سازند. تربیت دینی وقتی حاصل می‌گردد که در زندگی، با انسان مطابق دستورهای دینی رفتار شود».
«دغدغه­ی درونی و دل مشغولی دایمی همه دلسوختگان دین و آموزه‌های دینی، آن است که نسل جدید جامعه را نسلی مومن به ارزش‌ها و عامل به فضایل اخلاقی و احکام الهی بار آورند. همه­ی ما بر اهمیت و ضرورت تربیت دینی واقفیم و بر این باوریم که اگر افراد جامعه زندگی خود را بر مدار دین و خداباوری معنا کنند، سلامت و سعادت جامعه در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تضمین می‌شود. جامعه‌ای که دینی می‌اندیشد و دینی رفتار می‌کند، جامعه‌ای است که راست‌گویی و درست کاری، سعه ی صدر و بلندنگری، محبت و مهربانی، عشق و صمیمیت، ایثار و گذشت، استقلال و آزادی، تولید و باروری، هنر و هنرورزی و صدها فضیلت بزرگ دیگر در آن موج می‌زند و انسان‌ها، خوشبختی و پیشرفت واقعی خود و جامعه خویش را در لحظه لحظه­ی زندگی حس می‌کنند».
ادبیات کودک و نوجوان مخصوصاً به زبان شعر‌ که جنبه­ی تاثیرگذاری اش به دلیل آهنگ و قافیه آن و نیز کوتاه بودنش نسبت به داستان، متجلی‌تر است‌، رسانه‌ای جذاب و کم هزینه برای فرهنگ هر جامعه می‌باشد. این پژوهش از آن جهت مهم می‌نماید که اولا: تاکنون پژوهش مستقل علمی در این زمینه انجام نشده است. ثانیا: برقراری پیوند بین منابع اصیل دین، یعنی قرآن و نهج البلاغه با ادبیات کودک می‌تواند نقش این دو یعنی قرآن و ادبیات را در تربیت کودکان بارزتر سازد.
« نباید گذاشت شخصیت کودک شکل گیرد و آن گاه اقدام به تربیت و تادیب کرد. این سادگی است که کودک را رها کنیم تا به حال خودش باشد و آن گاه پس از شکل‌گیری شخصیت، اقدام به تربیت و تادیب کنیم. برخی از مردم حتی مومنان، دختران خردسال را با وضعی نامناسب به اجتماعات می‌برند و لباس‌های نامناسب به آن‌ها می‌دهند. اگر کودک در کودکی مسلط است و با طنازی و شیرین زبانی خود بر شما حکومت می‌کند، در هفت سال دوم موجودی فرمانبردار است. در این دوره است که می‌بایست آموزش‌های تربیتی دقیق ببیند؛ چون کودک، از آنجا که جامعه‌پذیری و رفتارهای اجتماعی را از طریق تقلید و پیروی از شما در این دوره یاد می‌گیرد، پس باید در این دوره به او آموزش‌های دقیق داد تا در دوره‌ی وزارت در کنار شما همان رفتارهای مناسب و هنجاری را در پیش گیرد».
«والدین محترم باید بر اساس این روایات، اخلاص در تربیت را رعایت کنند و هدفشان، افتخار و بالیدن به فرزند خود نزد دیگران یا امور مادی و دنیوی نباشد. اگر هدف و نیت فقط خدا بود و اینکه فرزند امانت الهی است که من وظیفه دارم او را خوب پرورش دهم تا نزد خدا و اولیای او سرافراز باشم، برکات بسیاری در دنیا و آخرت از این فرزند نصیب والدین و جامعه می‌گردد که در روایات به برخی از آنها اشاره شده است.
نکته آخر این‌که کار خالصانه­ی اندک، بهتر از کارهای فراوان بدون این صفت است. لذا اگر در امر تربیت و به ویژه انتقال محبت حضرت به فرزندان، اخلاص باشد، تلاش کم والدین، اثر بخش‌تر از تلاش‌های بسیار بدون اخلاص خواهد بود.
سیدمحمدعلی غزالی در پژوهشی با عنوان «نقد و بررسی داستان‌ها‌ی دینی در آیینه ادبیات کودک و نوجوان» آورده است: «داستان و داستان‌گویی بهترین ابزار و کاربردی‌ترین وسیله برای تربیت کودکان و نوجوانان است. فرهنگ رضوی در ابعاد شخصیتی و شیوه زندگی امام هشتم و اهل بیت(ع)، اصحاب و یاران ایشان نهفته است. اما سوال این است که فرهنگ اسلامی و رضوی در آیینه ادبیات کودک و نوجوان مخصوصاً داستان‌ها چگونه شکل گرفته است؟ این مقاله با بررسی مطالعات انجام شده در این زمینه به مفهوم و تاریخچه‌ی ادبیات کودک ‌و‌ نوجوان در ایران و جهان و ویژگی‌های مهم آن پرداخته تا ضمن بیان اهداف و انواع آن، به نقش داستان در انتقال و نهادینه کردن ارزش‌ها و مفاهیم تربیتی به کودکان و نوجوان و ارایه‌ی الگوی کامل از ادبیات اسلامی با بررسی داستان‌های قرآن بپردازد و نگاهی ویژه به فرهنگ رضوی و اسلامی در آیینه ادبیات کودک و نوجوان دارد تا بتواند نکاتی را در این زمینه بیان کند».
تمیم عبدالفدوان در بررسی تاثیر فرهنگ قرآنی بر ادبیات کودک عرب آورده است: «قرآن را باید به کودکان و نوجوانان به عنوان کتاب زندگی آموزش داد. (نه تنها به عنوان یک کتاب مقدس برای تلاوت) و لذا با بهره‌گیری از تمثیل‌های قرآنی، قصص کوتاه و آیات قصار باید قرآن را سرمشق، رهبر و برنامه مطمئن برای یک زندگی خوب و پر نشاط معرفی کرد و زمینه­ی عملیاتی شدن این برنامه‌ها را با کودکان و نوجوانان در محیط منزل و مدرسه تمرین و تکرار نمود. مثل احترام و نیکی به والدین، رعایت نظم، نظافت و پاکیزگی، سلام کردن، رعایت ادب، راست‌گویی، درست‌کاری، کار و کوشش، انفاق و احسان، صدقه و. . . ».
در این که قرآن کتابی تربیتی است، هیچ شبهه‌ای وجود ندارد. اکثر آیات قرآن، در قالب‌های موضوعی متنوع، دارای بار و مفاهیم تربیتی هستند که نه تنها محدود به جامعه خاصی نیست بلکه محدودیت زمانی خاصی هم ندارد و شامل تمامی قرون و اعصار می‌شود. سایر منابع تربیتی اسلام مانند نهج‌البلاغه، احادیث و روایات، نظریه‌های علما و متفکران و شعرا و نویسندگان بزرگ اسلامی نیز همگی متاثر از آموزه‌های تربیتی قرآن هستند. مفاهیم تربیتی فراوانی در قرآن و به تبع آن در سایر منابع اسلامی متاثر از آن، وجود دارد که در این فصل از تحقیق به ذکر مواردی پرداخته می‌شود.
علم آن نیست که به درس گرفتن و تعلّم حاصل آید. بلکه علم نوری است که در قلب آن کس که خدای تعالی هدایت او را اراده کرده است، قرار می‌یابد. پس اگر چنین علمی را خواستی، در مرحلهی اوّل باید در نفس خود حقیقت عبودیّت و بندگی را بجویی، و به دنبال آن، علم را به وسیلهی به ‌کار ‌گرفتن آن طلب کن و از خدای متعال بخواه که فهم و هوش عطایت کند.
بندگی خدا، همان پذیرش مالکیت تامّ اوست. در واقع وقتی انسان به تمام معنی، خود را در مملوکیت خدا دید، دل را تسلیم حق ساخت و به وظیفه‌ی بندگی عمل کرد، خداوند نیز او را به بندگی می‌پذیرد و سرپرستی و تدبیر امورش را به عهده می‌گیرد. لذا بنده در‌می‌یابد که چیزی از خود ندارد و اراده‌اش فانی در اراده‌ی خدا می‌شود. اینجاست که مظهر ربوبیت خدا می‌گردد و طبق حدیث قرب نوافل، با چشم و گوش خدایی می‌بیند و می‌شنود و با زبان خدایی، سخن می‌گوید».
عبودیت، مسیر از دست دادن است؛ اما آنچه عبد در مسیر عبودی از دست می‌دهد، در مسیر ربوبی واجد آن می‌شود. توضیح آنکه وقتی بنده، دریافت که از خود، هیچ کمال، قدرت، علم و عبادتی ندارد و خودی‌هایش را کنار گذاشت، خداوند، او را مظهر کمالات خود می‌کند و خلعت کمال را بر تنش می‌پوشاند. همان که در قسمت قبل گفتیم فعل و صفت­اش، مظهر فعل و صفت ربوبی می‌گردد.
او وقتی در مسیر عبودی حرکت می‌کند، این را می‌یابد که علم یا قدرت آمیخته به خودی، ارزش ندارد. لذا با انگیزه‌ی عبودیت خدا، دست "خود" را کنار می‌زند و چون فقر و عجز خود را در برابر قدرت و غنای الهی ادراک می‌کند، خدا اوصاف خود را در او ظهور می‌دهد و او را غنی می‌کند.
«می‌دانیم اسماء الهی برای ظهور، نیاز به مظهر دارند و انسان، کامل‌ترین قابلیت را برای پذیرش این ظهور، داراست. اما بنده‌ای که در مسیر عبودیت، حرکت نمی‌کند، قدرت، علم و دیگر اسماء الهی را پشت پرده‌ی نفسانیت خود قرار داده و ربوبیت الهی را مخفی کرده است. حال آنکه اگر در مسیر عبودیت حرکت کند، با ادراک فقر خود، اسماء الهی را می‌چشد و به لطف خدا، مظهر آن‌ها می‌شود. این‌گونه است که ربوبیت الهی در مسیر عبودیت، آشکار می‌گردد.
برای اینکه خود را به تمامی بذل کنیم، باید جلوی نفسمان را در آنچه هوس می‌کند و بی قید و شرط می‌خواهد، بگیریم و در مقابل اراده‌ی خدا، مانند محتضری باشیم که هیچ اراده‌ای از خود ندارد. راه رسیدن به اینجا نیز، ترک راحت‏طلبی و کناره‏گیری از معاشرت‌های نفسانی است و اینکه بدانیم سراپای وجود بنده، محتاج به خداوند است؛ پس در هر حال باید رضایت او را به دست آورد».
افراد در رابطه با امیال و هوی‌های نفس­شان، متفاوت‌اند. عده‌ای اصلاً طاقت مخالفت با نفس و فشار کشیدنِ آن را ندارند و اصلاً در این وادی وارد نمی‌شوند. عده‌ای هم می‌آیند؛ اما به دلیل سختی‌هایش، در بین راه می‌مانند و به اصطلاح می‌شکنند؛ آن گاه به تخدیرات دنیا و تعلّقات آن، روی می‌آورند. تنها عده‌ی اندکی هستند که تا آخر می‌مانند و لحظه‌ای از بذل آنچه دارند، در راه خدا، دریغ نمی‌کنند؛ و در رأس این‌گونه افراد، انسان‌های کامل هستند.
و عبد، سه حرف دارد: ع، ب، د؛ اما عین، علم او به خداست؛ باء، دوری و انقطاع او از غیر خداست؛ و دال، نزدیکی و قرب او به خداوند، بدون هیچ چگونگی و حجاب است.
در واقع نتیجه‌ی علم به خدا و دور شدن از غیر او، نزدیکی و قرب به اوست؛ که در این نزدیکی، عبد به درک فقر خود می‌رسد و غنای الهی را درمی‌یابد؛ لذا مظهر ربوبیت و اسماء الهی می‌شود».
سالک باید بر گِرد این چهار رکن، در هفت شوط، طواف کند و اگر در یکی از آن‌ها بماند و تنها مشغول یک وجه از این وجوه شود، خدا را به طور جامع و آن گونه که او خواسته، بندگی نکرده است؛ لذا به هدف نهایی و کمال انسانی خود نمی‌رسد. چنان‌که عده‌ای از مردم، در رکن معامله با نفس مانده‌اند و می‌گویند: دلت پاک باشد! گروهی اسیر معامله با خلق شده‌اند و می‌پندارند: عبادت به جز خدمت خلق نیست! بعضی هم چنان به مُهر و جانماز و عبادت فردی خود چسبیده‌اند، که سایر وظایفشان را از یاد برده‌اند. در واقع هر یک از این افراد می‌خواهند خدا را در یک زاویه‌ی محدود پیدا کنند؛ حال آنکه حضرت باری، فراتر از هر حدّ و مرتبه و صاحب تمام عوالم و جامع تمام کمالات است.
‌»اطاعت از کسی عبادت اوست. و باز معلوم شد تمام مالکیّتها و ولایتها و حکومتها به خداوند متعال بازگشت می‌کند، و همه در طول مالکیّت و ولایت خداوند قرار دارند. پس اگر کسی ولایت و حکومتی را با امر و اذن الهی تصاحب کند، حکومت و ولایت و سرپرستی او اطاعت خدا محسوب شده و عبادت خدای تعالی خواهد بود، و کسانی که از او فرمان برده و اطاعت کنند، خدای تعالی را اطاعت کرده و فرمان برده‌اند، و در نتیجه خدا را عبادت کرده‌اند. ولی اگر کسی ولایت و حکومتی را بدون امر و اذن الهی تصاحب کند، آن را غصب کرده و خود را ضدّ و ندّ قرار داده است و در عرض خدا برای خود مقام معبودیّت قائل شده است. چون از دیگران می‌خواهد از او اطاعت کنند و فرمان برند و اطاعت دیگران از او هم اطاعت و عبادت او خواهد بود نه اطاعت و عبادت خدای تعالی.
و همین طور است ولایت و حکومت و سرپرستی انسان به نفس و اموال خود. اگر به آنها از جهت اینکه خداوند متعال در اختیارش گذاشته نظر کند و تصرّف­اش در آنها را با اوامر الهی مطابق کند، خودِ همین، اطاعت خدا و عبادت او خواهد بود. ولی اگر بدون توجّه به اذن و رضای الهی باشد، عبادت خدا نخواهد بود، بلکه تمام تصرّفات­اش تصرّف در ملک غیر و حرام خواهد بود».
«حقیقت عبودیّت بندگی کردن است. و حقیقت عبادت خضوع و خشوع و افتادگی است. و اطاعت از کسی و مطیع فرمان او بودن، افتادگی و خضوع و خشوع در مقابل اوست، پس عبادت او خواهد بود. بنابراین هر بنده‌ای فعلی را به قصد اطاعت از امر مولا و صاحب و مالکش انجام دهد، او را عبادت کرده است. و اگر کسی فعلی را به جهت خشنودی و رضای نفس خویش انجام­اش دهد، نفس خود را عبادت کرده است. پس در این صورت افعال و اعمالی که برای رسیدن به بهشت یا ترس از جهنم انجام داده میشود، نمی توان آنها را عبادت خدا به حساب آورد، گر چه خدای تعالی به آنها امر کرده باشد. چون این اعمال در حقیقت به خاطر حبّ و دوستی و علاقه به نفس انجام گرفته است. ولی خداوند متعال، به لطف و کرم خود، بر بندگان­اش توصیه کرده و به آنان اذن داده که اگر خواستند می‌توانند اعمالشان را به این دو جهت هم انجام دهند و برای آنان در مقابل این اعمال هم ثواب داده می‌شود. ولی باید توجّه داشت که حقِّ عبادت خدا آن است که به خاطر حبّ و دوستی خدای تعالی انجام شود.
پروردگارت مقرّر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید. اگر یکى از آن دو یا هر دو نزد تو به پیرى رسیدند، به آنان «اف» مگو و آنان را از خود مران و با آنان سنجیده و بزرگوارانه سخن بگو. و از روى مهربانى و لطف، بالِ تواضع خویش را براى آنان فرودآور و بگو: پروردگارا! بر آن دو رحمت آور، همان گونه که مرا در کودکى تربیت کردند».
«پاداش نگاه رحمت به والدین، حج مقبول است. رضایت آن دو رضاى الهى و خشم آنان خشم خداست. احسان به پدر و مادر عمر را طولانى مى‏کند و سبب مى‏شود که فرزندان نیز به ما احسان کنند. در احادیث آمده است: حتّى اگر تو را زدند، تو «افّ» نگو، خیره نگاه مکن، دست بلند مکن، جلوتر از آنان راه نرو، آنان را به نام صدا نزن، کارى مکن که مردم به آنان دشنام دهند، پیش از آنان منشین و پیش از آنکه از تو چیزى بخواهند به آنان کمک کن».
هنر و ادبیات برخلاف علوم تجربی که به کشف روابط بین پدیده‏ها می‏پردازد، عرصه بیان آرزوها و آرمان‏هاست، و به معنویات و گرایش‏های عاطفی بیشتر پاسخ می‏دهد؛ لذا بن‏مایه‏هایی از اعتقادات و ارزش‏ها را در خود می‏پروراند. از آنجا که درون مایه ادبیات براساس عواطف شکل گرفته است بر روی مخاطبان خود تأثیر عاطفی می‏گذارد و آنها را وادار به واکنش می‏کند و از این جهت ارزش گذاری همواره در ادبیات مورد توجه بوده است.
دوره‌ی کودکی و نوجوانی مهم‏ترین دوره رشد و پرورش شخصیت و احساس و اندیشه است. توانایی‏های ذهنی کودکان همگام با افزایش سنی آنها رشد و توسعه می‏یابد. در این فرآیند کودک داده‏های محیطی را درون‌سازی کرده و متناسب با آن برای سازش موقعیت‏های جدید تغییراتی در روان بنه‏ها به وجود می‏آورد تا به تعادل دست یابد. تأثیرپذیری کودکان و نوجوانان از مفاهیم تربیتی جامعه خویش به حدی است که حتی می‏تواند موجب تغییر یا تکوین جهان‌بینی آن‌ها شود. مفاهیم اصیل و پایدار قرآنی و اسلامی می‏تواند راهنمای کودکان و نوجوانان در انتخاب مسیر درست زندگی و رسیدن به کمال و تقرب الی الله به عنوان هدف نهایی تکامل حیات انسان باشد.
قرآن کتاب دینی و اعتقاد نامه‌ی همه مسلمانان جهان است. قرآن شریف این کتاب حکمت و هدایت نظر به تعالی انسان‏ها از خاک تا افلاک دارد و اساساً آمده است که آدمیزادگان را از مغاک شهوات پست‏ حیوانی به اوج افلاک و سفرهای علوی و آسمانی برساند. کتابی که با گذشت هزار و چهار صد سال، با زندگی آنان عجین شده و گویی با رگ و پوست و خون آنان در هم آمیخته است. لذا خواندن، درک مفاهیم و آموزش این کتاب بزرگ به منزله­ی زیستن و حیات دوباره ما با قرآن است.
از روزی که متولد می‏شویم تا روزی که از این جهان رخت‏ سفر می‏بندیم در غم و شادی و در زندگی اجتماعی و فردی با قرآن و حدیث ‏سرو کار داریم و همین ملازمت و آمیخته شدن زندگی با این کتاب آسمانی نیاز به فهمیدن و فهمانیدن آن را برای هر مسلمانی آشکار می‏سازد.
از این گذشته بر همه آشکار است که پس از فتح ایران توسط اعراب و لشکر اسلام، مردم ایران که ندای حیات بخش اسلام را با گوش جان شنیدند، با شور و شوق تمام این فرهنگ را پذیرفتند و در بالندگی و رشد آن در زمینه‏های گوناگون علمی، اعتقادی، اجتماعی و سیاسی، ادبی و هنری پا به پای دیگر مسلمانان حرکت کردند (و چه بسا در مواردی گوی سبقت را از اعراب ربودند) و سرمایه‏های جاودان و ماندگاری را برای ما آفریدند.
ادبیات‌ کهن‌سال‌ کشورمان‌ چنان‌ مفاهیم‌ گوناگونی‌ را از این‌ سرچشمه‌های‌ پربرکت‌ الهی‌ وام‌ گرفته‌ که‌ بدون‌ آشنایی‌ با قرآن‌ و حدیث‌، آگاهی‌ نسبت‌ به‌ تمامی‌ زوایای‌ سروده‌ها و نوشته‌های‌ شعرا و نویسندگان‌ ایرانی‌ به‌ امری‌ محال‌ مبدل‌ شده‌ است‌. از طرفی‌، این‌ تأثیرپذیری‌ تنها به‌ حوزه‌ مفاهیم‌ محدود نشده‌ و حوزه‌ علوم‌ ادبی‌ و چگونگی‌ به‌ کارگیری‌ کلمات‌ و کیفیت‌ کلام‌ را نیز در برگرفته‌ است‌.
دین اسلام در تمام شئون زندگی ایرانیان به ویژه در عرصه­ی ادبیات تاثیرات زیادی از خود به جای گذارده تا جائیکه اگربه بیشتر کتابهایی که از پیشینیان­مان برجای مانده نگاهی بکنیم درخواهیم یافت که کمتر موضوع ادبی است که مایه­ی خود را از مفاهیم قرآنی نگرفته باشد، به گونه‌ای که بیشتر مفاهیم مطالب آنها مستقیم یا غیر مستقیم و به صورت کنایه و ایهام به بیان نکته‌های حکمت آموز کلام خداوند اشاره کرده­اند و در این زمینه کافی است به قلم بزرگ مردانی چون مولوی، سعدی، فردوسی و دیگر آثار منظوم و منثور نظری کنیم تا در یابیم که چقدر از آیات و اشارت و عبارت و یا نکات و دستورات تربیتی و اخلاقی، علمی و سیاسی، . . .بهره برده‌ و با شعرهای خود ذهن بشر را به تکاپو ‌انداخته‌ند.
در تاریخ ادبیات فارسی، نشانه‌های تاثیر قرآن در نظم و نثر فارسی کاملا مشهود است. از جهات متعدد و به صور گوناگون، شعرا و نویسندگان ما از عبارات و مضامین آیات قرآنی و الفاظ قرآنی استفاده کرده‌اند. این استفاده یا به عین عبارت بوده یا نقل به مضمون و یا به صورت اشاره و تلویح و درج یا حل و ترجمه و کاربرد الفاظ قرآنی، نمونه‌های زیادی در دوره‌های ادبی زبان فارسی سراغ داریم که این تاثیرات را کاملا نشان می‌دهد.
تعالی بخشیدن به کودک و رشد و بالندگی او و پرورش قوه‌ی تفکر، تخیّل و اندیشیدن، هدف مشترک و نقطه تلاقی ادبیات کودکان و نوجوانان و قرآن است. به طوری که فلسفه­ی نزول قرآن و بعثت انبیاء در قرآن، به عنوان تعلیم و تربیت و تذکر و یادآوری بیان گردیده است.
فرهنگ قرآنی و مفاهیم قرآنی می‏تواند در روشن کردن اذهان کودکان و نوجوانان و به چالش طلبیدن قدرت استدلال و پروردن تفکر انتقادی در آنها مفید می‌باشد. اسلام، کودک را نه به سبب ضعف‏ها و قوت‏هایش بلکه به عنوان موجودی که از آفرینش وی هدفی وجود دارد، مورد توجه قرار می‏دهد و ادبیات کودکان نیز در جهت رشد و تعالی کودک و رسیدن او به هدف نهایی آفرینش مورد توجه است. لذا ظهور مفاهیم تربیتی قرآن در ادبیات کودکان و نوجوانان می‏تواند به آن‌ها در جهت شناخت و انتخاب راه صحیح زندگی فردی و اجتماعی کمک کند و برای والدین و اولیای تربیتی هم که نگران تربیت صحیح کودکان خود هستند می‏تواند الگویی برای مطابقت با فرهنگ اصیل و انسان‌ساز اسلام باشد.
منابع و ماخذ به دلیل کثرت و طولانی بودن حذف گردیده و نزد روابط عمومی کانون استان اردبیل محفوظ است.