کد خبر: 235853
تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۲
بازدید 3253
کتابخانه ای که در قلب حمام جای گرفت

 ایستاده‌ام، در ابتدای بازارچه‌ای کوچک، بازارچه تاریک است و پر رمز و راز. قدم‌هایم کشف راز این طاق گنبدهای شگرف را می‌طلبد. بوی کباب، تمام فضا را پر کرده است. صدای چکش قلم زن‌ها به گوش می‌رسد پیرامونم همه چیز دیدنی است هر چند من به انتهای بازار چشم دوخته‌ام. روبرویم در چوبی کوچکی است، باید سر خم کنی و وارد شوی. خاطرة خانه‌های قدیمی با دالان‌های تو در تو و تاریک، در ذهنم مجسم می‌شود. دالان را رد می‌کنم، از پله‌ها پایین می‌روم و ناخودآگاه دستم روی کاشی‌های ریز آبی رنگ کشیده می‌شود. چشم‌هایم را می‌بندم...... صدای کیسه کشیدن دلاک‌ها به گوش می‌رسد، تغارهای بزرگ پر از آلوهای خوشمزه، خاکشیر یخ‌مال و انجیرهای خیس خورده؛ بعد از یک حمام گرم و طولانی چه لذت بخش جلوه می‌کنند. شاید اینجا که قفسه در قفسه خانه کتاب‌ها شده است همان "سربینه" است که رختکن مردم بوده‌. از سقف، نور دایره وار به درون می‌تابد. بالا را نگاه می‌کنم، نورگیرهای شیشه‌ای و گنبدی شکل، نظرم را به خود جلب می‌کنند. با خود واگویه می‌کنم: بی تردید این نورگیرهای زیبا  وقتی تن به تن آب خزینه می‌زدند، رقص نور زیبای خلق می‌کردند. چه هیاهویی در گوش این حمام می‌پیچیده است. جوی‌های باریک کنار دیوارها که آب گرم را دور تا دور حمام می‌چرخاند چقدر زیبا و دیدنی است. اینجا حمام وزیر است که وزیر شاه عباس دوم صفوی در انتهای بازارچه ملامحمدجعفر بنا کرده است. نه تنها خاموش نشده که مأمن کودکانی است که به جای آبی که روزی جسم‌ها را مطهر و پاکیزه می‌کرد، با کتاب؛ روح‌های خود را جلا می‌بخشند و حیات می‌دهند.
دلم می‌خواهد روی صندلی‌های کوچکش بنشینم و قصة مردمانی را بخوانم که روزی در این حمام‌ها با یکدیگر مشورت می‌کردند، از سیاست و فرهنگ و هنر سخن می‌گفتند و گاه تحولات عظیم اجتماعی را رقم می‌زدند. اصفهان با داشتن 18 حمام تاریخی، بیشترین حمام ثبت شدة ملی را به خود اختصاص داده است و چقدر زیباست وقتی مینیاتورهای نقش بسته بر دیوارها (هرچند اندکی از آن ها باقی است) ذهن کودکی را قلقلک می‌دهد تا از تاریخ گذشته‌اش بیشتر بداند، گذشته‌ای که از آن کودکان است و کودکان میراث‌دار آن هستند.اینجا کتابخانه ی شماره ی 7 کانون شهر اصفهان است.
 منبع:فصلنامه چارباغ
زینت السادات فاطمی
 مربی ادبی