در هر جامعه فرهنگی اهمیت کودکان و نوجوانان به لحاظ تاثیرپذیری این اقشار همواره مورد توجه صاحبنظران و نخبگان این عرصه بوده است. پرداختن به مقولهای همچون ادبیات با همه پیشینه و گستردگی آن در ایران و بهویژه ادبیات کودکونوجوان با عمر ٦٠ساله خود که فراز و فرودهایی را طی کرده است، خالی از لطف نیست.
لالاییها، افسانهها، شعرها و تصنیفها، روزگاری شکل غالب ادبیات شفاهی ما را تشکیل میداده است، اما بهمرور زمان و به مدد دستاوردهای فناوری در دهه٤٠ بود که این ژانر ادبی در ایران شکل و شمایل رسمیتری به شکل کتاب و مجله به خود گرفت. ادبیات کودکان و نوجوانان بهصورت امروز خود چه در گذشته و چه در حال حاضر در هر منطقهای از کشور از کیفیت متفاوتی برخوردار بوده است.
البته وضعیت نهچندان مطلوب امروزی آن در مشهد و وجود کتابها و آثار کمکیفیت، نبود نظارت درست بر تولید و نشر این ژانر و حمایتنشدن شاعران و نویسندگان خوب، میطلبید که میزگردی را با متولیان و دستاندرکاران این میدان فراهم آوریم. مطلب حاضر، حاصل میزگردی است که با حضور سرپرست اداره کل کانون پرورش فکری کودکانونوجوانان خراسانرضوی، رئیس حوزه هنری خراسانرضوی، رئیس اداره چاپونشر ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسانرضوی و یکی از شاعران حوزه کودکونوجوان در روزنامه شهرآرا برگزار شد.
� جایگاه کودکونوجوان از منظر فرهیختگان جامعه و جایگاه ادبیات کودکونوجوان در چه وضعیتی قرار دارد؟�محمود سلیمانی، مدیرکل کانون پرورش فکری کودکانونوجوانان خراسانرضوی:کودک و نوجوان در استان خراسانرضوی و در مجموعه نهادهایی که تاثیرگذار هستند، جایگاه مطلوب و مناسبی ندارند؛ چون اگر جایگاه واقعی و تخصصی خودش را داشت، طبیعتا اثرات آن باید در جامعه دیده میشد. دلایل مختلفی ممکن است باعث این مسئله باشد؛ در حالی که نوع برخورد بزرگان دین و اندیشه ما با کودکان حاکی از نگاه عمیق آنان بوده است که سن کودکی را اساس رشد هر انسانی میدانستند. در جامعه ما کودک و نوجوان را بچه میبینند. که این نوعی تحقیر و ندیدن اوست؛ چون درستدیدن باید بهدنبالش توجه و اهمیت و برنامه باشد و بتواند نیازهای کودک و نوجوان را در جامعه برطرف کند.
�سیدجواد رفائی، رئیس حوزه هنری خراسانرضوی:بازی امروز کودکان و نوجوان جامعه، بازیهای کامپیوتری و اینترنتی است و اوضاع زندگی عوض شده است. وقتی زندگی پدر و مادرها تغییر کرده ، بهتبع فرزندان هم تغییر کردهاند. متاسفانه ما در انقلاب اسلامی، جایگاهی برای کودکان و نوجوانان بهمعنای واقعی که یک مجموعه باشد نداریم. اگر بخواهیم بحثهای مقام معظم رهبری را که اینقدر بر سبک زندگی ایرانیاسلامی تاکید میکنند عملی کنیم، باید از کجا شروع کنیم؟ همه ما دنبال بزرگسالانیم، درحالیکه نقشهای بزرگسالان به ثمر رسیده است. اگر بخواهیم به سبک زندگی ایرانیاسلامی برسیم، باید از کودک و نوجوان شروع کنیم و حتی قبل از تولد. برای مثال، ما خیلی از الگوهای شهرسازی را از غربیها گرفتهایم، اما خیلی چیزها را نگرفتهایم؛ همان غربیها به بچههایشان خیلی توجه میکنند و در کنار هر مجموعه مسکونی یک مجموعه بازی و کتابخانه برای کودکان دارند که ما نداریم. کشوری که میخواهد در سال١٤٠٤ در منطقه شاخص باشد، باید برای کودکان خود برنامهریزی داشته باشد. با این وضعیتی که بچههای ما دارند و اهل مطالعه نیستند و پای تلویزیونی هستند که برنامههایش فراتر از سن کودک است، چطور میتوانیم الگوی١٤٠٤ و آینده باشیم؟ با این روند، نسل آینده ما به ارزشهای انقلابی خیلی بیگانهتر خواهد بود.
�علیرضا سفیدیان، رئیس اداره چاپونشر ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسانرضوی:آسیبهایی که اکنون وجود دارد، فراگیر است و در هر قشری که نگاه میکنیم از خانواده گرفته تا رسانهها و مهدها و آموزشوپرورش و دیگر نهادها، روی کودک و نوجوان تاثیر میگذارد. کودک در محیط خانواده یا در محیط آموزشی با آسیبهایی روبهروست. بیشتر خانوادهها، کودک را پای تلویزیون سرگرم میکنند یا به مهدها میسپارند. در چنین وضعیتی توقع نیست این کودک با ادبیات دینی ما انس بگیرد. ما واقعا خوب کار نکریدم. بیشتر کتابهای کودکونوجوان ماهیت سرگرمی دارند. مقابله با آسیبها و آگاهیدادن به کودکان بحث مهمی است که نباید از آن غفلت کنیم.
� چه عاملی باعث میشود نظارت مناسبی بر محتوای ادبیات کودکونوجوان نباشد؟
�علیرضا سفیدیان: در این زمینه هیئت نظارت بر نشر کتاب وجود دارد. بخشی از این هیئت نظارت مربوط به بخش کودکونوجوان است. در آییننامه آمده است باید بر نشر کودک، نظارت داشته باشیم که در استان خراسانرضوی نداریم. اتفاقا یکی از اعضای هیئت نظارت بر نشر کودک باید نماینده کانون پرورش فکری کودکانونوجوانان باشد. در سیاستگذاریهای جدید این امر در نظر گرفته شده است که ما هیئت نظارتی پنجنفری برای نشر کودکانونوجوانان داشته باشیم.
� نهادهای متولی چقدر زمینهساز رشد ادبیات کودکونوجوان بودهاند؟�عباسعلی سپاهییونسی، شاعر و نویسنده ادبیات کودکونوجوان:این میزگرد میتواند حول محور دو موضوع باشد؛ اینکه درباره ادبیات کودکونوجوان در مشهد چه کردهایم و چه باید بکنیم. حقیقت این است که من نگاهی آرمانی به این موضوع ندارم. باید ببینیم نهادهای مختلفی که در این حوزه فعالیت میکنند، برای کودکان و نوجوانان چهکار کردهاند و چهکارهایی باید بکنند؟ ما در خراسانرضوی بیش از یکمیلیون دانشآموز داریم؛ یعنی یکمیلیون مخاطب. از سوی دیگر، بسیاری از نشریات حوزه کودکونوجوان در سطح کشور با حمایت نهادهای دولتی منتشر میشوند. در استان ما ادارات مختلف چهکار کردهاند؟
من بهعنوان کسی که سالهاست کتاب چاپ میکنم و کتابهایم فروخته میشود، وقتی میبینم در مشهد کتابهایی چاپ میشود و اصول ابتدایی شعر کودکونوجوان در آن رعایت نمیشود، باید نگران باشم که سلیقه بچههای ما به کجا خواهد رسید؛ به جایی که اتفاقا از آن میترسیم. آقای سفیدیان میفرماید که چرا بچههای ما دنبال کتابهای رنگآمیزی میروند؟ من میگویم ما ذهن بچهها را تربیت نکردیم که به این سمت میروند. نهادهای فرهنگی در مشهد چه میکنند؟ همه ماجرا را خلاصه کردیم در اینکه آیا این کلمهای که در این کتاب هست با آنچه ما میدانیم مغایر است یا نه. این خوب است، ولی فعالیت ما نباید در همین خلاصه شود.
ما در مشهد فقط یک صفحه «کولهپشتی» در روزنامه شهرآرا و صفحهای هم در روزنامههای قدس و خراسان داریم، اما اینها کافی نیست. ما یک نشریه تخصصی برای کودکان و نوجوانان نداریم. من خودم از آن کسانی هستم که با نشریات شروع کردم و میدانم که چقدر نشریه میتواند در کشف و تربیت یک نویسنده یا شاعر موثر باشد.
�علیرضا سفیدیان: ایراداتی را که آقای سپاهییونسی مطرح کرد، قبول دارم. هیئت نظارت ما دائمی نیست و هر دو سال یک بار تغییر میکند و با توجه به رویکردها و سیاستهای جدید، تصمیم میگیرد. در واقع هر گاه دولت عوض میشود، سیاستهای ما هم تغییر میکند. ممکن است هیئت نظارتی بگوید مقداری بازتر عمل کنید و یک هیئت نظارت دیگر بگوید باز عمل نکنید. البته اینها آسیب و اشکال است. اگر بخواهیم ایرادات را برطرف کنیم، باید این مسائل مطرح شود.
� ما باید چه نگاهی را تقویت کنیم تا ادبیات کودکونوجوان به وضعیت مطلوب برسد؟�عباسعلی سپاهییونسی: من بهعنوان کسی که سالها کار کرده است، مجبورم این مثالها را بزنم. چطور در تهران وقتی کانون پرورش فکری کودکانونوجوانان جشنواره کتاب سال برگزار میکند، در قم فلان نشریه جایزه کتاب سال برگزار میکند، آنها ما نویسندگان و شاعران مشهدی را میشناسند و برایمان دعوتنامه میفرستند که اگر شما کتاب دارید شرکت کنید، اما در مشهد چند دوره جشنواره کتاب سال برگزار شده است و یک دورهاش هم برای من، آقای میرزاده، خانم خیامی، خانم ثابت، خانم وزیری و... دعوتنامه فرستاده نشده است.
�علیرضا سفیدیان: ناشران با مولفان سروکار دارند و آنها باید ارتباط بگیرند و اطلاع بدهند. در حال حاضر ما برای جایزه کتاب سال هم فراخوان میدهیم و هم به ناشران اطلاع میدهیم که کسی از قلم نیفتد.
�عباسعلی سپاهییونسی: شکل درستش این است که هم از طرف ناشر و هم از طرف ارگان، شاعر و نویسنده دعوت شود. این کار هزینهای هم ندارد.
�محمد سلیمانی: در دورهای که ما در دهه٦٠ بچه تربیت میکردیم، آن زمان کوچهها و خیابانها فضای مناسب برای بازی بچهها را داشت، اگرچه امکانات بازی بهصورت رسمی مثل پارک، فرهنگسرا و... نبود، اما کوچهها برای بازی جا داشت. بچههای من روزی سهچهار ساعت در کوچه با توپ بازی میکردند و زمانی که به خانه میآمدند، گاهی سر سفره خوابشان میگرفت، اما الان این فضا وجود ندارد؛ یعنی کوچههای ما آن گونه نیست که بچهها بتوانند در آن بازی کنند؛ در حالی که بچهها نیاز به بازی دارند. حالا این نیاز را چطور باید رفع کرد؟ یک مطلب همان نکتهای است که آقای رفائی اشاره کرد.
در نقشه تفصیلی شهر، باید همه عناصر لازم برای یک جامعه فرهنگی دیده شود. زمانی در شهر آن قدر مجتمعهای مسکونی ساخته بودند و برای ما مشکل ایجاد شده بود که با شهرداری جلسه گذاشتیم که آقای شهردار شما اجازه میدهید بسازند و بسازند، بدون اینکه مدرسهای در آن در نظر گرفته باشد، آن وقت باید برای کلاس ٦٠نفره برنامهریزی کنیم.
در جامعه فرهنگی که میخواهیم منویات مقام معظم رهبری را اجرا کنیم، کار فرهنگی باید فضایش مهیا باشد. اگر قرار بر این است که ما سبک زندگی را عوض کنیم، سبک زندگی با شعار و سخنرانی عوض نمیشود. ما باید زمینه تغییر سبک زندگی را برای بچهها فراهم کنیم. مولا میفرماید «بچهها را متناسب زمان خودتان تربیت کنید.» الان بچههای ما وقتی به خانه میآیند، امکان بازی برایشان وجود ندارد، چون همسایه پایینی صدایش در میآید. در آن زمان خانه مال خودمان بود و بچهها در خانه بازی میکردند و در فضای کوچه هم بازی میکردند. الان هم اگر بچه داشته باشیم، اجازه نمیدهیم در کوچه بازی کند، چون هر آن ممکن است تصادف کند.
من موضوع ادبیات کودک را در کنار بازی کودک میبینیم؛ یعنی بازی کودک مقدمهای برای فهم و درک کودک است. اگر باید بچه را کتابخوان تربیت کنیم، اول باید با کتاب بازی کند، کتاب را به سر و صورتش بمالد، موقع غذاخوردن هم با کتاب کار کند؛ کمکم با این کتاب مانوس میشود و بعد میشود کتابخوان. الان بچهای که از مدرسه میآید، غیر از تلویزیون که ممکن است برنامههای خوب و مناسب داشته یا نداشته باشد که عموما ندارد، غیر از اینترنت که پای آن بنشیند، غیر از موبایل که دستش بگیرد، غیر از بازیهایی امروزی که در فضای مجازی انجام دهد، چه کار دیگری میتواند انجام دهد؟ از داخل اینها چه در میآید؟ از اینها آیا فرهنگ و سبک زندگی مورد نظر ما در میآید؟ بهخدا قسم نه! الان در همه دنیا اینطور است. حتی در غرب که اینقدر امکانات مختلف برای لهو و لعب وجود دارد، برای کودک آنقدر فضا و امکانات ساختهاند که کودک هرجا خواست برود بازی کند، کتاب بخواند و ورزش کند.
در همین مشهد یکمیلیون دانشآموز داریم، هشت مرکز هنری کانون پرورش فکری داریم؛ هر کدام از این هشت مرکز در بهترین حالت میتوانند ٢هزار دانشآموز را پوشش دهند، یعنی ١٦هزار دانشآموز از جمعیت یکمیلیوننفری دانشآموزان. این نسبت نشان میدهد که با وضعیت آرمانی چقدر فاصله داریم.
ما اگر قرار است برای بچههایمان کاری بکنیم که سبک زندگیشان متناسب با سبک زندگی فرهنگی و ارزشی ما باشد، باید از کجا شروع کنیم؟ بخشی از آن برمیگردد به اولیا، بخشی به صداوسیما و مدارس. بخشی دیگر اوقات فراغت کودکان و نوجوانان است. پر کردن اوقات فراغت کودکان و نوجوانان را منحصر به کانون پرورش فکری نمیدانم، نهادهایی مثل شهرداری، ارشاد، فرهنگسراها و همه جاهایی که کودک بتواند آنجا برود، باید پای کار بیایند. وقتی فرهنگسرای «کودک و آینده» هست که انواع بازیها را برای کودکان دارد و خیلی هم خوب است، یعنی فضاهایی داریم که به بچهها اختصاص داده شود و بچهها بتوانند در آنجا بازی کنند. البته باید در کنار آن یک کتابخانه هم باشد، سالن نمایش فیلم و تئاتر هم باشد و هرازچندگاهی فیلم مناسب سن آنها نمایش داده شود. بنابراین ما برای اینکه بخواهیم بهدنبال هدفی مثل ارتقای ادبیات کودکونوجوان برویم، باید متناسب با آن هدف برنامهریزی کنیم.
در محتوای کتابها نیز باید تجدیدنظر کنیم که با آن هدف تناسب داشته باشند. ما چه محتوایی برای هدف فرهنگی خودمان تهیه کردیم که از کودکانمان انتظار داریم آن گونه باشند؟ بعد مینشینیم به دیگران میگوییم که اینها دارند فلان کار را میکنند. ما برای کودکانمان چهکار میکنیم؟
من در مدرسه ایرانیهای دبی مسئولیت داشتم. یک روز از مدرسه آمریکاییهای دبی بازدید کردم. یک سالن ورزشی بزرگ برای هر نوع بازی ورزشی در مدرسه داشت. بچهها سالن سرپوشیده و یک استخر روباز داشتند که بچهها اوقات فراغتشان را در آنجا استراحت میکردند. ما چنین امکاناتی در مدارسمان نداریم. الان در مدرسههای غیرانتفاعیمان حتی حیاط برای بازی نداریم. من خودم فرزندم را از یک مدرسه غیرانتفاعی خیلیخوب بیرون آوردم و در مدرسه دولتی ثبتنام کردم، چون میدانستم بچه من به بالاوپایین پریدن نیاز دارد. بعضیها بچهها را در مدرسه غیرانتفاعی ثبتنام میکنند که مثل خانه خودشان است و نمیتوانند در آن حرکتی داشته باشند، بعد که بچهها بزرگ میشوند، میگویند چرا بچهها قوی نیستند، چرا بچهها مقاوم نیستند. این مقاومت از کجا باید ایجاد شود؟ مقاومت را باید از طریق بازی و ورزش، از طریق فعالیتهای جسمی و فکری ایجاد کرد. وقتی مکان های فعالیت و بازی و همه این چیزها را گرفتیم، بزرگ که میشوند میگوییم چرا اینجوری هستند. وضعیت بچههای ما نتیجه تصمیمهای ماست.
بنابراین من فکر میکنم اگر قرار است سبک زندگی مان را متناسب با اعتقادات دینی و ارزشی خودمان سامان دهیم و اگر قرار است امسال که بهنام سال فرهنگ نامیده شده است، در زمینه فرهنگ گامی را برداریم، باید سازوکارش را فراهم کنیم. اگر سازوکارش فراهم نکنیم و فقط بنشینیم و سخنرانی کنیم و هرازگاهی به رسانههای خارجی و استکبار جهانی بدوبیراه بگوییم، هیچ کدام مشکلی از مشکلات ما را حل نمیکند.
من دو هفته پیش در جایی جلسهای بودم که در آن نتایج یک طرح آمایش فرهنگیاجتماعی را ارائه دادند و به نکاتی اشاره کردند که واقعا دردآور است و جای نگرانی شدید دارد. جامعه ما روزبهروز در حال واگرایی است و از همگرایی دارد کاسته میشود. خب همه اینها اتفاقاتی است که خودمان آنها را کاشتهایم و داریم درو میکنیم.
�سیدجواد رفائی: ما بحث خانواده را نباید از بحث ادبیات مکتوب کودکونوجوان جدا کنیم. در گذشتههای دور، همین که مادربزرگ و مادر بیشتر در کنار فرزند بودند، باعث نشر ادبیات میشد. امروز بچهها از خردسالی پای تبلت مینشینند و بازی میکنند و پدر و مادر هم هر کدام برای خود کاری انجام میدهند و بچهها هم به کار خودشان مشغولاند. دقایقی هم که کنار هم هستند، با هم نیستند. این مسئله مهم است.
در جامعه ایرانیاسلامی که یک جامعه همبسته بوده و نهاد خانواده بهعنوان یک واحد اصلی و رکن بودهاست، چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب. الان تمام تلاش دشمن این است که این نهاد عظیم را از هم متلاشی کند و به جایی بکشاند که پدر و مادر در کنار فرزند هستند اما مطلع نیستند که او چه میکند. بحث ما این است. اگر میخواهیم واقعا در ادبیات کودک و نوجوان وارد شویم، باید به متن خانواده برویم، یعنی ریشه اصلی کتاب و نگاه به کتاب، خانواده است. باید خانواده را به این سمت ببریم که پدر و مادر توجه داشته باشند وقتی خودشان دونفر با هم زندگی میکنند، دارای تعهداتی هستند و وقتی فرزندی وارد این خانه میشود، وارد تعهدات جدیدتری میشوند. خیلی چیزها را باید با هم تقسیم کنند. یعنی پدر و مادر باید قسمتهایی از زندگی خودشان را با فرزندشان بگذرانند. وقتی وارد این قضیه بشوند، حتما بحث کتاب هم پیش میآید و پدر و مادر فرزندانشان را با کتاب آشنا میکنند. الان چند درصد مادران مثل سابق برای فرزندانشان کتاب میخوانند؟ کارهای شاعران و نویسندگان کودکونوجوان میتواند در زندگی فرزندان ما تاثیرگذار باشد. این یک مسئله عملی است. خیلی از خانوادهها صدها کتاب دارند، اما چند تای آن را بچهها یا پدر و مادر خواندهاند؟ هیچی! الان در بعضی خانهها کتاب دکور است؛ دکور روشنفکری است. ما باید به این سمت حرکت کنیم که اول بهصورت عملی به خانواده بها بدهیم.
اگر موضوع افزایش جمعیت به همین شکل افزایش پیدا کند و عده ای هم بدون برنامهریزی به جمعیت ما اضافه شوند، قطعا مشکلات بزهکاری و آسیبهای اجتماعی افزایش خواهد یافت. با توجه به دستوری که مقام معظم رهبری دادند، حتما باید نگاهی عمیق و جدید به این موضوع و به این افرادی که میخواهند بر اساس این ویژگی وارد جامعه شوند، جامعهای که این مشکلات را دارد، داشته باشیم.
من معتقدم که ادبیات کودکونوجوان و شعر و قصه میتواند خیلی به این موضوعاتی که طرح شد، کمک کند یعنی خود ادبیات میتواند کمک کند و خیلی از این معضلات را حل کند؛ بهشرطی که شما نویسندگان و رسانهها و تولیدکنندگان، این ادبیات را به کودک برسانید.
برای یک کشور خیلی دردآور است که کتاب کودک با شمارگان ٢هزار جلد چاپ میشود و نصف آن را هم ارگانها میخرند و به کتابخانهها میدهند.
من قبل از اینکه وارد حوزه هنری شوم، معاون اداره ارشاد یزد بودم. اولین روزی که وارد استان یزد شدم، دیدم که این شهر کتابخانههای بسیاری دارد. به کتابخانهای رفتم که دو سال پیش در آنجا افتتاح شده بود، ١٠کتاب را بیرون کشیدم، برایم دردآور بود که این کتابها را هیچ کس بازنکرده بود. داشتن کتابخانه و کتابخانه عمومی، مشکلی را حل نمیکند. مهم این است که مردم را هدایت کنیم. صداوسیمای ما وظیفه اصلیاش این است. در فیلم و سریالهای ما چقدر عنصر خواندن و مطالعه را میبینیم؟ در یک مسابقه فوتبال جامجهانی که بین دو تیم بزرگ در برزیل بود، ١٠هزار جلد کتاب کوچک به تماشاگران داده بودند که آنها را مطالعه کنند. بعد تاثیرگذاری آن را ببینند چقدر است.
ما ٢٥میلیون زائر در مشهد داریم. من معتقدم و بارها هم گفتهام که اگر ما ٢٥میلیون زائری را که به مشهد میآیند، بهعنوان جامعه هدف قرار دهیم، میتوانیم بیشترین درآمدها را در حوزه فرهنگیاجتماعی به دست آوریم. یکی از معضلات در حومه حرم است. اطراف آن دارند تندوتند ساختوساز میکنند. چقدر به فکر مسائل فکریفرهنگی زائر توجه میشود؟ چند تا مجتمع فرهنگی زائر در آنجا راه اندازی شده است؟ هیچی! تا شعاع صد متری حرم هیچ مجتمع فرهنگی نداریم، بعد میخواهیم میلیونها زائر آنجا داشته باشیم. این زائر فقط میرود حرم، بعد از دو ساعت میآید بیرون و نمیداند چکار کند. در حالی که ما باید در اطراف حرم مجتمع فرهنگی داشته باشیم و زائر بیاید وارد این مجموعه فرهنگی شود، بچهاش برود قسمت مربوط به کودکونوجوان بازی کند، کتاب داشته باشد با موضوعات خوب فرهنگی، فیلم انیمیشن با موضوع رضوی، تئاتر با موضوع مشهد و امام رضا(ع) و... چنین مجتمعی میتواند برای هنرمندان مشهدی هم اشتغالآفرینی داشته باشد. ما در طرحی که دادیم، پیشبینی کردیم چهار مجتمع بسازیم که در آن سینما، گالری، تئاتر و کتابخانه دیده شود. چهار سال قبل آن را به شورای زیارت داده بودیم، ولی توجهی به آن نشد.
ما چقدر هتل در مشهد داریم؟ چقدر میتوانیم برای آنها برنامهریزیهای فرهنگی کنیم؟ مجموعه مدیران فرهنگی ما به بقای امروز و جشنوارههای فعلی فکر میکنند. من پنج سال پیش گفتم چین دارد سوغات فرهنگی مشهد را قبضه میکند. کسی جدی نگرفت. الان شما بروید ببینید چین حتی مهر نماز و سجاده تولید کرده است و میداند که سجادهای که زائر مشهدی زیر پایش میاندازد باید دو گلدسته داشته باشد و سجادهای که در عربستان با آن نماز میخوانند، یک گلدسته!
بینهایت طرحهای فرهنگی و بهتبع آن ادبی مناسب برای کودکان میتوان در این شهر اجرا کرد که در پی آن هنرمندان ما در استان نیز درآمد خوبی داشته باشند و هنرمندی لازم نباشد برای ٥٠٠هزار تومان بیاید ارگانها و بگوید من بچهام مریض است و کتابهایم را بخرید. نباید صندوق گداپروری برای هنرمندان درست کنیم. اگر این مجموعه زائر در هر کدام از کشورهای غربی بود، ثروتمندترین شهرهای دنیا بودند.
�محمود سلیمانی: ما همه حرف میزنیم. اگر نگاه فرهنگی وجود داشته باشد، متناسب آن نگاه فرهنگی، باید برنامهریزی کنیم. بعد متناسب این برنامهریزی، هدفگذاری کنیم. آن موقع سازوکار که مشخص شد، به هدف میرسیم. در هر موضوعی اگر ما قرار است هدفگذاری کنیم، باید قدمبهقدم پیش برویم. امام صادق میفرماید «عملکنندهای که بصیرت و آگاهی نداشته باشد، مثل مسافری است که راه را بلد نیست. هرچه به سرعتش بیفزاید، از مسیر دورتر میشود.» ما الان اگر در مسائل فرهنگی به نقطه مطلوب در ادبیات کودکونوجوان در مشهد نرسیدیم، دلیل بر این نیست که کاری نکردهایم؛ اتفاقا خیلیها میگویند کار کردیم، اما در راه درستی کار نکردند.
آثار فعالیتهای فرهنگی نهادها باید در جامعه نمود و بروز داشته باشد که ندارد. ما صد نهاد فرهنگی داریم که در سطح کشور فعالیت میکنند؛ همه هم به خودشان نمره خوبی میدهند، اما آثارش در جامعه چیست؟ این نشان میدهد که ما از اساس کار درست و حسابی با برنامه و فکر درازمدت انجام ندادیم که با تدبیر باشد. در غرب جایی که به آن یارانه میدهند، بخش فرهنگ است.
در بحث ادبیات کودکونوجوان استان ما باید سه جریان را دنبال کنیم تا به جایگاه خوب و شایستهای در این حوزه برسیم. اولین آن در حوزه نویسندگان است. ما نویسندگان و شاعران خوبی در استان و مشهد داریم که چون در اینجا روی خوشی به آنها نشان داده نشده است، به تهران رفتهاند. ذائقه مخاطبان را نویسندگان ما باید بدانند. وقتی مبحث تربیتی را در ادبیات کودکونوجوان مطرح میکنیم، از یک بحث بصری بهسوی یک بحث انتزاعی حرکت میکنیم؛ یعنی اگر کتابی برای مقطع سنی ٧ تا ٩ سال میخواهیم چاپ کنیم، باید دقت کنیم آن کتاب بحث تصویرگریاش مهمتر باشد. بخش دیگری که مهم است مربوط به دستگاههای اجرایی و فرهنگی ماست که باید همگرایی داشته باشند. ما در بخش فرهنگی واگرایی داریم. سازمانهای بسیارقوی در استان داریم که همه برای خودشان کار میکنند و نگاهی تخصصی ندارند.
کد خبر: 230831
تاریخ انتشار: ۲۲ تیر ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۳
- چاپ
محمود سلیمانی سرپرست کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خراسان رضوی درمیزگرد روزنامه شهرآرا با موضوع وضعیت ادبیات کودک و نوجوان درمشهد به لزوم تاثیر فعالیت دستگاه های فرهنگی دراستان اشاره کرد.