به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، در این برنامه که محسن هجری، نویسنده رمان اقلیم هشتم، در قالب برنامه دو پنجره حضور داشت، حاضران دیدگاهها و نقدهای خود را درمورد این رمان ارایه دادند. درآغاز برنامه محسن هجری با بیان تفاوتهای کتابهای آموزشی تاریخی و رمان تاریخی گفت: «درکتابهای آموزشی تاریخی، نویسنده موظف است تمام وقایع تاریخی را بدون کم وکاست به مخاطبان منتقل کند و حق آمیختن تخیل یا برداشتهای شخصی خود با رویدادهای تاریخی را ندارد. به همین خاطر هرجا هم که اطلاعات او کافی نیست، ناچار به گمانه زنی است و باید صادقانه با مخاطبان خود سخن بگوید.»
هجری درادامه با بیان دیدگاه «گئورگ لوکاچ» (نویسنده و متقد ادبی مجارستانی) درمورد ویژگیهای رمان تاریخی گفت: «در رمان تاریخی هدف نویسنده، آموزش مخاطب نیست و یا در درجهی نخست قصد انتقال اطلاعات تاریخی را به او ندارد، بلکه درصدد انتقال احساس و عواطف رویدادهای تاریخی به مخاطب است، به گونهای که مخاطب فاصلهی زمانی خود را با آن اتفاق تاریخی فراموش کند و در قالب روایت داستانی به آن مقطع تاریخی سفر کند. به عبارت دیگر، رمان تاریخی، حاصل زاویه نگاه نویسنده به یک رویداد تاریخی است.»
نویسنده اقلیم هشتم اضافه کرد: «در رمان اقلیم هشتم، روایتی که ارایه شده، حاصل زندگی من نویسنده و سهروردی است. به این معنا که برای فهم پیچیدگیهای اندیشه و زندگی این فیلسوف ایرانی، خود را در شرایط آن دوران قرار دادهام تا بتوانم جزئیات زندگی او را تصور کنم وبه رشتهی تحریر درآورم. به همین خاطر در روایت اقلیم هشتم با شادمانی سهروردی شاد شدهام و با اندوه او غمگین، به گونهای که در پایان کار، احساس می کردم که با او زندگی کردهام و او را از نزدیک دیدهام.»
درادامهی این برنامه که آزاده جعفری مربی فرهنگی کانون مجری آن بود، دختران نوجوان دیدگاههای خود را درمورد این رمان مطرح کردند.
یکی از حاضران گفت:« من عبارت هفت اقلیم را بارها شنیده یا خوانده بودم، با دیدن اقلیم هشتم این سوال برایم پیش آمد که اقلیم هشتم چه تفاوتی با هفت اقلیم دیگر دارد. درادامهی داستان متوجه شدم دراقلیم هشتم، از درگیریها و مشکلاتی که در هفت اقلیم وجود دارد، خبری نیست و درآن جا عشق و دوستی حاکم است.»
یکی دیگر از دختران منتقد با اشاره به مفهوم آرمانشهر توضیح داد:« به نظرمن اقلیم هشتم همان آرمانشهری است که آدمها به دنبال آن میگردند. در این اقلیم همهی نورها جمع میشوند و به سوی خدا باز میگردند.»
دیگر نوجوان منتقد گفت: «اقلیم هشتم، خوشبختی به سبک سهروردی بود. همان سرزمین پاکان که همه به یکدیگر احترام میگذارند و کسی درآن جا تکبر ندارد و به دیگران توهین نمیکند.»
یکی دیگر از حاضران نیز با اشاره به راوی داستان تاکید کرد: «در اقلیم هشتم روایت از زبان یک نفر گفته نمیشود، به همین خاطر ماجراها از نگاههای مختلف دیده میشوند و آدم به راحتی نمیتواند کسی را تایید یا تکذیب کند.»
منتقد دیگری گفت: « پایان سهروردی دراین کتاب برای من مبهم ماند که بالاخره چه اتفاقی برای سهروردی میافتد. اما آن چیزی که برای من جالب بود این نکته بود که در اقلیم هشتم حرف آخری وجود ندارد و انگار همه، حرف برای گفتن دارند.»
یکی دیگر از دختران منتقد در ادامه خاطر نشان کرد:«قدرت تخیل سهروردی برای من خیلی جالب بود و این که میتوانست به همهجا سر بزند. همین طور دیدم که حرف نو زدن کار سختی است و آنهایی که حرف نو برای گفتن دارند، با مخالفتهای زیادی روبرو میشوند.»
هجری در پایان این برنامه که با گفتوگوی میان نویسنده و حاضران همراه بود، درپاسخ به یکی از نوجوانان که پرسید چرا در این رمان نگاه اسطورهای به سهروردی نداشتهاید، گفت:«اسطورهها مخاطبان خود را مرعوب میکنند و به آنها اجازه فکر کردن نمیدهند. من میخواستم زندگی کسی را تصویر کنم که مانند خود ما روی همین زمین زندگی کرد و نقاط قوت و ضعف را همراه با هم داشت.»
اردوی اعضای نوجوان دختر مراکز کانون استان تهران با هدف «تقویت مهارتهای زندگی ایرانی و اسلامی»2 تا 4 شهریور 1395 در اردوگاه شهیدمصطفی چمران تهران برگزار شد.
دختران مراکز مختلف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تهران، سوم شهریورماه در قالب یک فعالیت کارگاهی، رمان اقلیم هشتم را مورد نقد و بررسی قرار دادند.