بازنشستگی یک شروع مجدد است

<BR> خوب و صمیمی و پر حوصله است ،کمتر کسی او را خشن و عصبانی دیده است ، همیشه با دقت و تخصص و به نحو احسن تمام کارهایش را انجام داده و به قول معروف،سرش به کار خودش بوده است . <BR> در دومین روز از اردیبهشت94،هنگامی که برای انجام کارهای مربوط به باز نشستگی مراجعه کرده ، ،فرصت را غنیمت دانسته و گفتگویی با وی انجام داده ایم .

مرتضی مفاخری متولد 2 آذر 1339 است و قریب 32 سال در کانون حضور داشته .
کارش را از مهر ماه سال 1362 و در واحد بازرگانی شرع کرده است ،در سال 1365 وارد امور سینمایی کانون شده و از سال 1384 در واحد روابط عمومی فعالیت داشته و در سال 1389 نیز به همین واحد در استان البرز انتقال یافته است و لحظات به یاد ماندنی زیادی از کانون و فعالیت های آن را ثبت کرده .
از او می خواهیم بهترین خاطره اش از کانون را تعریف کند ؟
جشنواره ای در کانون برگزار شده بود و توانمندی های ایران را به ایرانیان مقیم خارج از کشور معرفی می کرد که برگزاری این جشنواره و استقبال شرکت کنندگان،  خاطرات خوب بسیار به یاد ماندنی را برای ما رقم زد.
همین جا از او می خواهم در مقابل بهترین ،بدترین خاطره اش را نیز بگوید ؟ به خاطر تغییر محل خدمتم به استان البرز خیلی از شرایط و موقعیت ها یم را از دست دادم و از این بابت ناراحتم .
بازنشستگی از دید شما و برنامه تان برای آینده
با لبخند می گوید :
باز نشستگی یک شروع نو و مجدد است  و همین طور فرصتی است  برای جبران عقب ماندگی های مالی که در کانون داشته ایم و با خنده ای ادامه می دهد تصمیم دارم بروم دنبال کار و زندگی .
از او نقاط ضعف و قوت کانون را می پرسیم
کانون نقاط قوت بسیاری ذارد از جمله این که همکاران خوبی دارد و جوی صمیمی در آن حاکم است اما متأسفانه از لحاظ مالی شرایط کانون خوب نیست و در برنامه ریزی ها هم اگر چه فکر می کنیم خیلی پیشرفت داشته ایم اما تا نقاط آرمانی ،فاصله زیادی هست .
توصیه تان به جوان ترها و تازه کارها در کانون چیست ؟
در کانون به پیشرفت مالی فکر نکنند و به دنبال پیدا کردن فعالیت های مورد علاقه و متناسب روحیاتشان باشند و اگر پیشرفتشان بر مبنای توانمندی هایشان نبود دلسرد نشوند .   
یک جمله زیبا که شنیده اید :
مگه می شه خدا با آدم ها باشه و اون ها تنها بمونند ....
حرف پایانی :

کانون یک محیط   دوستانه است نه یک کار برای کسب در آمد زیاد .