آمنه حسینی
منبع: نشریه الکترونیک پلاک44 بخش مقالات
مقدمه :
انسان از نخستین ماههای حیات خویش تلاش می کند محیط پیرامون خویش را بشناسد و با آن رابطه برقرار کند . شناخت فرد به اندازه اطلاعات و درکی است که از جهان و پدیده های آن دارد.
نقطه آغازین شناخت انسان از جهان ، با کسب تجربه پیرامون پدیده های قابل مشاهده اطراف او شکل می گیرد . کودک از آغاز تولد با لمس اشیاء ، پدیده های اطراف و اندام خویش به شناخت ابتدایی دست می یابد و هر قدر بر رشد جسمی و فکری او افزوده شود ، ارتباط او با محیط پیرامونش توسعه پیدا می کند . گسترده ترشدن دامنه فعالیت و رشد تفکر کودک سبب می شود تا به تدریج با پدیده های پیچیده تری مواجه گردد . همراه با این تحول، بر نیاز او به شناخت عمیق تر جهان و موجودات افزوده میشود . همچنین کودکان به قدرت حس کنجکاوی و تجسس خود، بر تمام مظاهر خلقت و اتفاقات جهان اطراف نظر افکنده و مهارت خوب دیدن را در خود تقویت می کند.یقیناً حاصل کسب چنین مهارتی گسترش تفکر ، توسعه تخیل و خلاقیت ، رشد جهان بینی و وسعت نظر خواهد بود.( طباطبایی:1379، 121)
امروزه انسان ها در دنیا همان طور که اعماق اقیانوسها را شکافته و از قعر آن ، معادن را استخراج مینمایند و از زمین و کره خاکی اوج گرفته و به کرات دیگر قدم می گذارند ، به موازات این پیشرفت ها سعی می کنند عالیترین و ارزشمندترین ذخایر جامعه یعنی کودکان را بهتر و کاملتر شناسایی کرده و با عالیترین اصول تربیتی ، آنها را بهتر و کاملتر پرورش دهند، زیرا آنان به خوبی دریافته اند که تکامل و پیشرفت جامعه مدیون انسان های ارزشمند و برومند است . آنها دریافته اند که ارزشمندترین ذخایر و معادن ، وجود کودکان وامانت های الهی است، بر همین اساس بهترین و زبده ترین افراد را برای تعلیم و تربیت کودکان انتخاب می نمایند.(همان منبع: ص 121)
باید اعتراف کنیم که مسأله پرورش و تربیت در بسیاری از خانواده های جامعه ما جای خود را باز نکرده است . بیشترین ابتکارات پدران و مادران صرف تغذیه و پوشاک و امور آموزشی است و حال آنکه مهم تر از همه مسأله تربیت و پرورش کودکان است . در دنیای تربیت امروز به جای تهدید و توسل به زور سعی می شود به علل انحرافات و نامتعادلی ها پی برده و با تغییر وتبدیل علل ، رفتار کودکان را نیز دگرگون سازند و حال آنکه هنوز که هنوز است چه در محیط خانه و چه در محیط آموزشی و مدرسه برای تغییر رفتار کودکان ، به تهدید و زور توسل می یابند . (رشید پور، 1386: 12)
“در دنیای کنونی انواع نباتات و حیوانات را براساس اصول پرورشی تربیت می نمایند . امروزه میوه های گوناگون و گل های بسیار زیبا ، همه محصول پرورش و تربیت است . بدون تردید تساهل و تسامح در امر تربیت فرزندان و کودکان معصوم گناهی نا بخشودنی خواهد بود” . (همان منبع: ص 13)
پیشینه و چارچوب نظری
پیامبر اسلام ( ص ) می فرماید : فرزندان خود را بر سه محور تأدیب و تربیت کنید : محبت من، دوست داشتن اهل بیت من و انس با قرآن . خداپرستی وتمایل به خداوند همراه با فطرت انسان است واز همان لحظه تولد نوزاد انسان با روحیه و فطرت خداپرستی به دنیا می آید ، این وظیفه پدر ومادر است که زمینه هدایت وتقویت این روحیه را به طور صحیح فراهم آورند . کودکان از حدود سن3 سالگی به بعد که وجدان اخلاقی در آنها شروع به شکل گیری می کند ( والدین باید از حدود 5/1 سالگی به بعد رفته رفته کودک خود را با قوانین اخلاق آشنا کنند ) ، آمادگی درونی کردن مسایل مذهبی را دارند . در این سن عملکرد والدین ، امر ونهی های آنان ،خوب و بد ارزیابی کردن رفتارها باعث شکل گیری وجدان و سپس مذهب در کودک می شود .کودکان در این سن ، سوالاتی درباره خداوند از والدین خود می پرسند و والدین باید به این سوالات با زبان کودکانه و مثالهای ملموس موجود در زندگی خود به کودک پاسخ داده و هیچگاه کودک را در شک و تردید و دودلی راجع به اینکه خدا هست یا نیست، قرار ندهند و بیشتر از مهربانیها و زیباییها ی خداوند با کودکان سخن گفته و از مواردی چون روز قیامت ، خشم و…که باعث نگرانی کودک می شود در این سن با او حرف نزنند. (غنی ، 1376: 91)
بهترین الگو برای آموزش مذهب و اخلاق در این سن ، رفتار عملی والدین است از آنجاییکه مذهب و اخلاق دو جزء جدا نشدنی از یکدیگر هستند ، رشد اخلاقی کودکان با سایر جنبه های رشد و به ویژه رشد ذهنی آنها مرتبط است ، تا کودک قدرت فهم و درک لازم را پیدا نکند ، امر ونهی بزرگ ترها نمی تواند باعث رشد اخلاقی او شود . لذا توقع والدین باید با توجه به استعداد و توانایی کودک منطبق باشد .(همان منبع:ص 94)
حضرت محمد (ص) می فرمایند:
“خدا رحمت کند کسی را که در پرورش رفتار نیک فرزند خویش را یاری کند”
از پیامبر اسلام (ص) سئوال شد که چگونه فرزندان خود را یاری کنیم ؟ حضرت فرمود :
1- بیش از توانمندی وی از او وظیفه نخواهید 2- آنچه که کودک انجام داده است قبول کنید 3- او را به گناه وسر کشی وادار نکنید 4- به او دروغ نگویید ودر جلوی چشم او اعمال ناشایست انجام ندهید.
انسان بطور فطری خداجو و مایل به دین آفریده شده است و این قسمت از فطرت در خردسالی بیدار می شود . اگر در این سنین ، با توجه به تمایلات فطری و گرایش انسان به خدا دوستی ، بتوان صورتی از آیات الهی و مربیان بزرگ دین را در قالبی زیبا به کودکان ارائه نمود ،تربیت دینی و بسیاری از خصوصیات یک مسلمان واقعی در وجودشان نهادینه خواهد شد . در تربیت دینی خردسالان باید بیشتر از عواطف و احساسات او ، برای توجه به خدا استفاده و درباره زیبایی های طبیعت ، پدید آمدن شب و روز ، فصول ، طلوع وغروب خورشید و……. سخن گفت و خدا را بعنوان سرچشمه زیبایی و مهربانی برای او ترسیم کرد . (آنا اولیوریو:1382)بر اساس نظریه روان شناسان ، آغاز شکل گیری تفکر مذهبی در محدوده سنی 3-6 سالگی می باشد و رفتارها و اعمال گرایش به دین بطور آشکار از قبیل میل به خواندن نماز ، روزه گرفتن و………در این سنین خودنمایی می کند . از حدود 4 سالگی ، کنجکاوی وجود کودک را فرا گرفته و سبب می شود ، با حقایقی در باره جهان آشنا شود . این آشنایی ها منجر به مبدأء جویی و قبول خدا خواهد شد . (همان منبع)
مفاهیم دینی به فعالیتهای که به شکوفایی فطرت الهی و زمینه آشنایی و ارتباط و انس کودک با خدا را فراهم آورد اطلاق میشود ، تقویت نگاه زیبا شناختی به مفاهیم دینی و بهره گیری از قرآن و سیره نبوی و ائمه جهت آموزش راه درست زندگی و تعمیق بصیرت دینی در خردسالان از جمله اهدافی است که در حوزه های شناختی و رفتاری و عاطفی در تربیت دینی کودک دنبال می کنیم . پس جهت تربیت دینی خردسالان قرآن و سیره پیامبر اعظم (ص) بهترین منابع بوده و همچنین خانواده و محیط نیز از عوامل موثر در تربیت دینی می باشند . (ایمانی، 1388: 34)
هدف از آموزش مفاهیم دینی به کودکان نیز رشد و شکوفا سازی اموری است که در فطرت کودک قرار دارد . آموزش آداب صحیح زندگی همان آموزش دین است ، یعنی اگر کودک روش صحیح زندگی را آموخته باشد ، درحقیقت تربیت دینی پیدا کرده است .
پرورش ایمان و اخلاق پسندیده ، در دوران کودکی یکی از حقوق فرزندان در آیین اسلام است ، زیرا مفاهیم اعتقادی با سرشت اولیه کودک و به تعبیر قرآنی ، با فطرت او سازگارند .
طرح مسأله:
“پرورش مذهبی مجموعه دگرگونی هایی است که در فکر کودک بمنظور ایجاد رفتار خاص که متکی به ضوابط دین باشد انجام می شود و روابط فردی و اجتماعی شخص صورت مذهبی می گیرند و مذهب بعنوان عامل مسلط بر زندگی کودک و جنبه های آن خودنمایی می کند .
شاخه های پرورش دینی بر پایه محبت به خالق بنا می شود . از شگفتی های دنیای کودکان ، مذهب و ایمان آنهاست . کودک فطرتی خدا آشنا دارد ، زیرا نفخه ای از روح خدا در ذات او نهفته است . مبانی باورهای مذهبی در اندرون او وجود دارد که با اندک تذکری از سوی والدین و مربیان و با یافتن مصداق هایی در جهان خارج ، آن را می پذیرد و خود را با آن تطبیق می دهد” .( آنا اولیوریو: 1382، 61)
“بهتر است مسئله جنسیت در تربیت اسلامی در نوع پرورش دختر و پسر متفاوت باشد و این تفاوت به مناسبت وجود تفاوتهای طبیعی و وظیفه ای است در جنبه تفاوتهای طبیعی، مذهب نیز مانند علم قائل به این است که پسر و دختر از نظر روحی و جسمی با هم تفاوت های آشکاری دارند رشد آنها در مراحل مختلف سنی ، احساس و عاطفه و از همه مهمتر بلوغ جنسی و عقلی آنها با هم فرق دارد “.(رسول زاده طباطبایی،1379: 201)
اگر خانواده ها و مربیان ، کودک را با استفاده از اصول صحیح در مسیر دینداری قر ار دهند ، در دوران حساس نوجوانی مشکلات کمتری خواهند داشت . نکته مهم دیگر نحوه ارائه و انتقال این ارزشها است ، زیرا چنانچه با روش نادرست ارائه شود ، بطور صحیح به کودک منتقل نخواهد شد .
در این تحقیق مسأله این ات که چگونه مفاهیم دینی را در کودکان نهادینه کنیم؟ و نقش اصول و تربیت دینی در این کار چیست؟
اصول تربیت دینی و نهادینه کردن مفاهیم دینی
در اصول تربیت دینی با توجه به مبانی تعلیم و تربیت اصل فطری بودن دین خواهی در عمق روان بشر وجود دارد ، لذا انسان به اقتضای فطرت الهی خود ، موجودی است مختار و کرامت خویش را می تواند با اختیار و با آمادگی تدریجی کسب نماید . از نظر روانی بدون احترام به شخصیت کودک و رعایت نکردن اعتدال و میانه روی با توجه به سیره رسول اعظم (ع) توفیق چندانی در تربیت دینی نخواهیم داشت .(همان منبع:ص100)
اگر بنیان تربیت دینی کارآمد و نوین باشد نتایج مثبتی در پی خواهد داشت ، “از جمله ویژگیهای محتوای دینی مناسب برای خردسالان می توان به داوطلبانه بودن ، جذاب بودن ، دارای محتوا ، جذب مخاطبین براساس نیازهای طراحی شده ، انعطاف پذیر بودن ، متناسب با شرایط مکان وزمان ، تنوع ، استناد به متون دینی معتبر و برنامه های تجمعی و…… اشاره نمود که باید متناسب با توان درک خردسالان طراحی گردد” ( آنا اولیوریو: 1382، 103)
اگر برنامه های دینی براساس نیازهای اولیه کودکان باشد زمینه رشد همه جانبه آنها را فراهم می کند ، لذا در طراحی برنامه ها و فعالیتها دینی برای کودکان زیر هفت سال باید اصولی چون استفاده از روشهای غیرمستقیم جهت بیان مطلب ، تکیه بر منابع و اسناد معتبر ، هماهنگی با رشد ذهنی و تجارب ، افزایش تدریجی محتوای فعالیتها ، شرکت داوطلبانه در یادگیری ، استفاده از الگوهای رفتاری ساده ( داستانهای زندگی دوره کودکی معصومین ) ، استفاده از عناصر شادی آفرین ، پرهیز از زیاده روی و سخت گیری در ارائه مطالب ، حضور در مراسمات مذهبی ، استفاده از رسانه های آموزشی مانند نوارهای صوتی ، وسایل بازی و…….و همچنین روشهای مناسب چون قصه گویی ، شعر، نقاشی ، نمایش و……، صداقت در ارائه اندیشه های دینی ، فراهم کردن آسایش روحی و…… را مد نظر قرار دهیم . از این رو آشنایی با تفکر مذهبی کودک ، ما را در هر چه بهتر انتخاب کردن شیوه های مناسب و ارائه مفاهیم دینی به خردسالان راهنمایی خواهد کرد . درهمین راستا به چند ویژگی مهم تفکرکودکان به طور مختصر اشاره می شود. (همان منبع:ص123)
از خصوصیات تفکر در کودکان 2 تا 7 سال می توان به خود محور بودن آنان اشاره کرد و اینکه کودکان در این سنین به بخش محدودی از یک مسئله توجه می کنند را به دیگر ویژگی او یعنی تمرکز گرایی نسبت داد . کودک در سنین3 تا 5 سالگی دارای تفکر عینی است زیرا وی آنچه را که می تواند لمس و مشاهده کند را به سادگی درک می کند .کودکی که در این مرحله از تفکر قرار دارد ، ویژگیهای انسانی را به اشیای بی جان نسبت و همه چیز را دارای جان و شعور می داند و در مورد مجردات هم اینچنین می اندیشد ( جاندار پنداری ) . لازم بذکر است سنین یاد شده در تفکر کودک تقریبی می باشد . ایمانی،1388: 112)
عناوین مفاهیم دینی و فرهنگی چون تقویت دقت کودک برای پی بردن به نعمت های الهی ، اسراف و تشویق به قناعت ، وقت شناسی و پرهیز از دروغگویی ، دوست داشتن میهمان ، راستگویی ، احترام به دیگران و والدین ، صدقه دادن ، قدر شناسی ، رعایت نظافت و انضباط ، همکاری با دیگران و…… مورد نیاز خردسالان می باشد ، که بهتر است به صورت غیر مستقیم و متناسب با میزان تمایل و توان کودک و با روشهای چون پرسش و پاسخ ، آزمایش ، گردش علمی ، تشویق و ترغیب ، هنر ، نمایش ، مشاهده ، گفتگو ، بازی ، قصه و….. آموزش ببینند . (همان منبع:ص 163)
نتیجه گیری :
از آنجاییکه برنامه ها و فعالیتهای کودکان زیر هفت سال “رشد محور” است نه” موضوع محور” ، ارزشیابی غیر رسمی و مداوم کودک بر اساس هدف های رشدی تعریف شده لازم می باشد . لذا در نهادینه کردن مفاهیم دینی در کودکان دو اصل تربیت و تکنیک و روش باید مورد توجه قرار گیرد .
در مورد اول باید گفت که امروز تربیت از انحصار انسان خارج شده و عوامل تربیتی در حیوانات و نباتات و حتی جمادات تاثیرات خود را ظاهر کرده است پس برای تربیت صبر وحوصلهلازم وضروری می باشد.
باغبان گر چند روزی صحبت گل بایدش برجفای خار هجران صبر بلبل بایدش
و دوم این که روشی است که پدر و مادر و معلم در هر رده سنی با همه امکانات خانوادگی و محیط بکار می برند.
به عنوان مثال :
مامون وقتی در بغداد بود ، روزی به قصد شکار با ملازمان از شهر خارج می گشت ، در بین راه به کودکانی برخورد کرد که با یکدیگر بازی می کردند ، همه کودکان با دیدن موکب سلطنتی فرار اختیار کردند ، جز کودکی که همچنان در جای خود قرار داشت ، مامون از قدرت روحی آن کودک تعجب کرده پرسید : چرا تو همانند سایر کودکان نگریختی ؟
آن کودک که جوادالائمه (ع) بود فرمود :
راه را برتو تنگ نکرده ام تا بگریزم و گناه و خطایی ننموده ام تا از تو بترسم .
مامون در برابر این منطق گویای آن حضرت ساکت شد .
منابع :
رسول زاده طباطبایی ، دکتر سید کاظم . رفتار با کودکان از تولد تا 6سالگی .1379
رشید پور ، مجید .تربیت کودک از دیدگاه اسلام.1386
غنی ، رضا . جزوه فعالیتهای علمی کودکان ونوجوانان.1376
سازمان بهزیستی کشور.فرزند من راهنمای آموزشی روش های ارائه مفاهیم دینی به خردسالان
فراری ،آنا اولیوریو . نقاشی کودکان.1382
ایمانی، دکتر محسن. کلاس اولی ها.1388
آمنه حسینی ، کارشناس فرهنگی- استان گلستان، شهرستان گرگان- سایت اداری مدیریت کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان