کانون را برای «همه‌ی بچه‌های ایران» می‌خواهیم

بهره‌مندی تمامی کودکان و نوجوانان از محصولات و خدمات فرهنگی‌ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سراسر کشور چه به شکل حضوری در مراکز فرهنگی‌هنری و چه غیر حضوری از راه سهولت دسترسی به محصولات و خدمات از جمله اهداف مدیریت کلان این مجموعه در دور جدید بودکه از سه سال‌و نیم گذشته با برنامه‌ریزی‌ در بخش‌های مختلف آغاز شد.

یکی از برنامه های شما که در مصاحبه های متعدد به آن تاکید داشتید توسعهی متوازن فعالیتهای کانون بود و بر عدالت در خدماترسانی به کودکان با شعار کانون برای همهی بچههای ایرانی تاکید داشتید. در یک ارزیابی کلی بعد از سه سال ونیم چه میزان از این اهداف محقق شده است؟
بله ما بحث خدماترسانی به همهی کودکان ایران را جزو سیاستها داشتیم. این خدمات بعضا به شکل حضوری است، مثل توسعهی مراکز، حضور در مدارس و طرحهای مختلف دیگر و به دلیل اینکه همهی کودکان بتوانند به شکل حضوری از امکانات کانون استفاده کنند دستنیافتنی است، بخشی از این خدمات به شکل غیرحضوری ارایه میشود، یعنی محصولات کانون باید به نحوی عرضه شود که هر خانوادهی ایرانی بتواند آن را برای فرزندش تهیه کند. ما در هر دو زمینه کار انجام داده و پیشرفت داشتهایم. در شکل حضوری خدماترسانی، طی این سهسال حدودا پنجاه مرکز ثابت به مراکز قبلی اضافه کردهایم. البته تاکیدی بر توسعهی بیرویهی مراکز ثابت نداریم و همانطور که قبلا هم گفته بودم به توسعهی متوازن معتقدیم. در بعضی از شهرها اصلا مرکزی نیست، در بعضی از شهرها چند مرکز وجود دارد و ما باید نسبت به توسعه با توجه به محدودیت امکانات بازمهندسی کنیم تا در مناطق خاص و کمترتوسعهیافته که نیاز بیشتری وجود دارد توسعه داشته باشیم. البته درحالحاضر به دلیل محدودیت امکانات، تصمیم به سرعت بخشیدن توسعهی مراکز ثابت را نداریم. بههمین دلیل در این زمینه بهصورت تدریجی و با شیب ملایم پیش میرویم. با این وجود در این سهسال حدودا پنجاه مرکز افتتاحشده یا در حال افتتاح است. در همین ایام دههی فجر اخیر 22 مرکز افتتاح کردیم.
توسعهی مراکز سیار، فعالیت دیگر ما در این سهسال بوده که به بحث عدالت فرهنگی نزدیکتر است. سعی کردهایم به این کار سرعت بیشتری ببخشیم، چون مراکز سیار در حاشیهی شهرها و روستاها فعالیت میکنند که در آن، نیاز، بالا و امکانات کم است. هنوز روستاهای زیادی تحت پوشش کانون نیستند، اما میتوانم بگویم در این سهسال موفق شدهایم مراکز سیار کانون را دو برابر کنیم. در سال 1392 مراکز سیار 85 واحد بود که تا پایان سال 1395 به 170 مرکز رسید. یعنی در طول 50 سال 85 مرکز در کانون راهاندازی شده، در طول سهسال اخیر هم 85 مرکز جدید راهاندازی شده است. این اتفاق چشمگیری در حوزهی کتابخانههای سیارروستایی است و این سیر را با همین سرعت ادامه میدهیم.
من در ابتدای ورودم به کانون دستیابی به رقم 250 مرکز سیار روستایی را بهعنوان یکی از برنامهها اعلام کردم که امیدوارم به زودی در سالهای آینده به آن برسیم. از این طریق میتوانیم پوشش بهتری در مناطق نیازمند و محروم که دسترسی کمتری به کتاب و امکانات فرهنگی دارند، داشته باشیم. بچههای این مناطق مستعد و علاقهمندند و باید بتوانند از امکانات استفاده کنند.
 در همین حوزه، بحث مراکز فراگیر مطرح است که بخشی از دغدغهی عدالت فرهنگی را تامین میکند. در مصاحبهی دومتان فرموده بودید که روی گسترش این مراکز تاکید دارید. تا آذرماه سال 95، تمام استانها حداقل یک مرکز فراگیر افتتاح کردهاند. خودتان هم در یک نشست گفتید که قرار است مراکز سیار هم به بخشی از امکانات فراگیر تجهیز شوند. فکر میکنید چهقدر از هدف توسعهی مراکز فراگیر در طی این سهسال تامین شده و چشمانداز کوتاهمدت آن به چه صورت است؟
از مصداقهای عدالت فرهنگی ایجاد فرصت برای همهی کودکان است که در دو بخش تقسیم میشود. یکی توسعهی کمی و سطح برخورداری است که از طریق ایجاد مراکز سیار، ثابت و ایجاد فرصت رسیدن محصولات کانون به دست بچهها ممکن میشود. این را در بخش توسعهی کمی دنبال میکنیم، اما شکل دوم تحقق عدالت فرهنگی، نوع خدماتی است که میدهیم تا همهی بچهها بتوانند استفاده کنند. بحث مراکز فراگیر از این جنس است که خدماتی برای کودکان و نوجوانان دارای نیازهای ویژه ارایه بدهیم. کودکان نابینا، کمبینا، ناشنوا و یا سایر معلولیتهای جسمیحرکتی هم باید بتوانند به کمک امکانات خاص و مربیان ویژه از امکانات، خدمات، فعالیتها و تولیدات کانون بهرهمند شوند. بههمیندلیل از همان ابتدا برای توسعهی مراکز فراگیر برنامهریزی کردهایم که خوشبختانه به تحقق این برنامهها رسیدهایم. در روز 13 آذر، روز جهانی معلولان، اعلام کردیم مراکز فراگیر در همهی استانهای کشور راهاندازی شده است. حتی در بعضی از استانها بیش از یک مرکز فراگیر داریم که درمجموع آمارمان به 39 مرکز رسید. در شهر تهران پنج مرکز، در بعضی از استانها دو الی سه مرکز و حداقل در هر استان یک مرکز فراگیر راهاندازی شده است. در این مراکز امکانات تولیدیمان مثل کتابهای به خط بریل، کتابهای گویا و امکانات سمعیبصری دیگری مثل برجستهنگار و دستگاه بهدید را فراهم کردهایم. از جهت معماری هم در ساختمانها تغییراتی دادهایم که کودکان بتوانند از رمپ و دستگیرههای مخصوص استفاده کنند تا بدون کمک دیگران در امنیت حرکت کنند، سراغ کتابخانهها بروند و کتاب انتخاب کنند. به مربیانی که این فعالیت را اداره میکنند هم آموزشهای ویژه دادهایم. استاندارد یک مرکز فراگیر را تعریف کردهایم که باید از جهت معماری، امکانات تولیدی و مربیان مناسب باشد. این اتفاق افتاده و برنامهی بعدی ما توسعهی این مراکز در سطح شهرهای مختلف و کتابخانههای سیار است. با این تجربهای که به دست آوردهایم و با استقبال مردم و خانوادههای این گروه از بچهها، انگیزهی توسعهی این حرکت در ما ایجاد شده است. این توسعه بیشتر در سطح شهرها و مراکز سیار خواهد بود، چون الان بیشتر در مراکز استان و شهرستانهای بزرگ است. باید همین استانداردها و همین فرمول را از جهت امکانات، مربیان و معماری در توسعه رعایت کنیم. البته مراکز سیار قاعدتا معماری خاصی ندارند و بیشتر مربیان باید آموزش ببینند که تدارک آن را دیدهایم و باید امکاناتی همراه داشته باشند که در روستاها بتوانند با این گروه از بچهها کار کنند.
 کانون در کنار توسعهی مراکز بحث نیروی انسانی و تولیدات را هم دارد. البته در مورد تولیدات در حوزهی کتاب بهطور سنتی فعالیتش را داشته و تغییر محتوایی کرده است. بااینحال حوزههایی مثل سینما یا تئاتر، در دورههایی تعطیل یا نیمهتعطیل بوده است. وعده داده بودید که این حوزهها را فعالتر میکنید و تئاتر و سینمای کودک را کشوری میبینید. در این بخش اهداف چهقدر محقق شده است؟
البته در حوزهی کتاب هم سیاست جدیدی علاوه بر روال معمول کارها اعلام کردهایم. مخاطبین ما به سه گروه کلی خردسال، کودک و نوجوان تقسیم شدهاند و نباید فقط به ردهی سنی خاصی گرایشی داشته باشیم. ما باید بتوانیم برای همهی گروههای سنی کتاب تولید کنیم. در ارزیابیمان دیدیم که کتابهای بخش خردسال کمشده، پس سعی کردیم این بخش را تقویت کنیم. داریم تلاش میکنیم توازن را در مخاطب حفظ کنیم. از جهت کیفیت هم شورایی تحت عنوان شورای کتاب تشکیل دادهایم که در آن بهطور مرتب نیازهای مخاطبان را تحلیل میکنیم تا ببینیم باید در چه حوزههایی کتاب تولید کنیم. علاوه بر این سیاستگذاری، تلاش میکنیم نظارت بر تولید را هم تقویت کنیم. البته جشنوارهی کتاب هم کمافیالسابق برگزار میشود. برنامهی جدید ما بر این است که ارتباطی سیستماتیک بین جشنوارهی کتاب، شورای انتخاب کتاب و بخش تولید کتاب کانون ایجاد کنیم تا بتوانیم از همینجا جریان هدایت نشر در کشور را شروع کنیم.
برنامهی بعدی ما در حوزهی کتاب، علاوهبر تولید، سیاست هدایت حوزهی نشر در کشور است تا ناشران خصوصی هم بتوانند با کانون تعاملی جدی داشته باشند. از این طریق، هم کتابهای ناشران خصوصی به استانداردهای لازم نزدیکتر میشود و هم کانون میتواند از آنها حمایت کند. کانون حتی میتواند برای کتابخانههای خودش از ناشران دیگر کتاب بخرد و یا در فروشگاههای ما کتابهای سایر ناشران هم به فروش برسد. این سیاست جدید ما است که امیدوارم در دورهی بعد بتوانیم نتیجهی این کار را گزارش بدهیم.
در حوزهی تولیدات غیر از کتاب هم چند اقدام جدی داشتهایم. ما حوزهی سینمایی را، هم از نظر تولید و هم از نظر نمایش فیلم فعال کردهایم که به دلایل مختلف دچار رکود بود. در این زمینه تولیداتی را شروع کرده و به نتیجه رساندهایم که از این جمله فیلم سینمایی «پایان رویاها» به کارگردانی محمدعلی طالبی است. این فیلم به اتمام رسیده و اکنون داریم نمایش آن را برنامهریزی میکنیم. در مرحلهی فیلمنامهنویسی پروژهی سینمایی دیگری هستیم. در حال ساخت چند سریال زنده و انیمیشن هستیم که بعضی در مرحلهی فیلمنامه و بعضی در مرحلهی ساخت است. فیلمهای کوتاه هم ساخته و ارایه شده که جایگاه خودش را دارد. در هر صورت بخش سینمایی حرکت خوبی را شروع کرده است.
اقدام دوم که امسال از آبانماه به شکل جدی توسط کانون به جریان افتاده اکران فیلم کودک است که در کل کشور مغفول مانده بود. کانون مثل همیشه محوریت این کار را به عهده گرفته و با توجه به سالنها و امکاناتش، سالنهایی را برای نمایش فیلم کودک تجهیز کردهایم. ابتدا با 32 سالن شروع کردیم یعنی در هر استان حداقل یک سالن را فعال کردیم. علت اینکه از کم شروع کردیم این بود که میخواستیم کار ماندگاری آغاز کنیم که بتواند ادامه پیدا کند، چون این پروژه گردش کار سنگینی دارد و باید دقت لازم صورت بگیرد. با آموزشوپرورش هماهنگ کردهایم که صبحها بچهها را به شکل گروهی بیاورند و از فیلمها استفاده کنند. بعدازظهرها هم خانوادهها همراه فرزندانشان میآیند و استفاده میکنند. برنامهی ما توسعهی این مراکز و سالنهای سینمایی است. بر اساس آمارها خود کانون بیش از چهارصد سالن دارد که بعضی از اینها باید برای استاندارد سینمایی آماده شود. داریم بهتدریج این کار را انجام میدهیم و امیدوارم بتوانیم از این طریق جریان اکران فیلم های سینمایی مناسب کودکان و خانوادهها را در کشور توسعه دهیم. نفس اینکه سینمای کانون برای نمایش فیلم به حرکت افتاده جریان جدیدی در کشور است. انشاءالله این جریان ادامهدار خواهد بود و تا الان هم استقبال خوبی از آن شده است.
در حوزهی تئاتر هم باز به همین ترتیب است؛ تئاتر در کانون بیشتر به این صورت بود که گروههای بیرون حمایت میشدند و به آنها سالن داده میشد. درواقع اگر کار این گروهها به شکل کلی مورد تایید کانون بود میتوانستند در سالنهای کانون نمایش بدهند. در این دوره ما وارد تولید شدهایم. نمایشنامههایی را مستند بر کتابهای کانون و یا مفاهیم کتابهای درسی طراحی کرده و تحت عنوان کتابتئاتر و تئاترمدرسه اجرا کردهایم. ما با محتوای مشخص تعلیموتربیتی که در برنامهمان هست وارد کار تولید شدهایم و از گروههایی برای نمایش استفاده میکنیم که کارگردانهایشان عمدتا از پیشکسوتان کانون بودهاند. اینها گروههای دانشجویی یا حرفهایاند که اعلام آمادگی کردهاند و به کانون پیوستهاند. ما تولید تئاتر کانون را به این صورت شروع کردهایم. علاوه بر اینکه تئاترهای تولیدی کانون در مرکز تئاتر به نمایش درمیآید، ما این گروهها را به شهرستانهای مختلف و مدارس هم اعزام میکنیم. در بعضی از موضوعاتی که سازمانها دنبال میکنند هم با آنها همکاری میکنیم. برای مثال سازمان ترافیک در سال گذشته مسالهی ترافیک را مطرح کرده بود؛ ما چند گروه را سازماندهی کردیم، تمرین کردند و بیش از یک هزار و 700 اجرا در یک هزار و 700 مدرسه در تهران داشتند. امسال هم طرح تئاترمدرسه به جریان افتاده و گروهها به مدارس اعزام میشوند. در کنار اینها ما تریلی نمایش سیار را فعالتر کردهایم. این تریلی سابقهی طولانیای در کانون دارد. حجم اجرای نمایش تئاتر سیار خیلی زیاد نبوده و تنها به چند استان سفر میکردند. ما در سال 1394 برای اولین بار تریلی نمایش سیار را به همهی استانهای کشور اعزام کردیم که در مناطق مختلف شهری و روستایی اجرا داشتند. در سال 1394 توانستیم 300 اجرا داشته باشیم. در سال 1395 هم 700 اجرا داشته ایم. موفقیت این کار به دلیل استقبال خوب مردم است. در این اجراها معمولا بین یک تا پنج هزار نفر به تماشا مینشینند. این هم جریان خوبی است که با استفاده از تجربه و امکانات قبلی کانون آن را توسعه دادهایم.
در حوزهی اسباببازی ما علاوه بر تولید اسباببازی که از گذشته بوده جریان جدیدی تحت عنوان سامانبخشی صنعت اسباببازی را شروع کردهایم. در این رابطه تابهحال دو جشنواره در سال 1394 و 1395 برگزارشده است. در این جشنوارهها بسیاری از طراحان، تولیدکنندگان و صاحبنظران حوزهی اسباببازی را گردهم جمع کردهایم. برای آنها کارگاههای تخصصی تشکیل دادهایم و نشستهای تخصصی با حضور تولیدکنندگان و طراحان برگزار کردهایم. نمایشگاههایی هم برگزار کردهایم تا تولیدکنندگان کارهای خوب خودشان را عرضه کنند و از آنها حمایت کردهایم. علاوهبراین در جشنواره، بهترین طرحها و تولیدات را تشویق کردهایم. این هم یک جریان جدیدی است که راه افتاده است تا تولیدکنندگان داخلی که بر اساس فرهنگ ایرانی اسباببازی تولید میکنند به توسعهی فعالیتشان علاقهمند شوند.
 برسیم به بحث نیروی انسانی، در این حوزه اخیرا معاونت توسعه هم گزارشهایی در رابطه با ارتقای جایگاه سازمانی و مسایل رفاهی منتشر کرده است. بهطور عمده شما هم در چند سخنرانی روی کارکنان بهعنوان یکی از ارکان اصلی کانون تاکید داشتهاید. در این حوزه چه برنامهی بلندمدتی را دنبال میکردید و چه میزان از این برنامهها محقق شده است؟
من معتقدم در مجموعههای فرهنگی نیروی انسانی کار اصلی را انجام میدهد. من مرتب تکرار میکنم که نیروی انسانی جزو سرمایههای کانون است و اگر برای آن هزینه کنیم سرمایهگذاری است. نیروی انسانی هرقدر انگیزه و توانمندی بیشتری داشته باشد اثرگذاری بیشتری هم خواهد داشت. بچهها مربیان را الگوی خودشان میدانند و با آنها بزرگ میشوند. وقتی مربی و کارشناس چنین جایگاهی دارد ما هم باید در جهت تقویت کارایی و انگیزهی آنها تلاش کنیم. این نگاهی بود که از ابتدا مطرح کردم. به همیندلیل ما در حوزهی توانمندسازی همکاران تلاش میکنیم هم آموزشها را توسعه بدهیم و هم گفتوگوی داخلیمان را یک گفتوگوی فرهنگی کنیم. من در سالهای گذشته به همهی استانها سفر کردهام و اینک دور دوم سفرهایم شروعشده است. در این سفرها مضمون گفتوگو و سخنرانیهای ما با همکاران، راهبردی است. سعی میکنم دیدگاههای راهبردی مدیریت کانون را با بدنه، مربیان و نیروی انسانی کانون درمیان بگذارم. خود همین شیوه، نگاه را ارتقا میدهد و ذهن آنها را فعال میکند. در دور اول سفر به استانها بیشتر سخنرانی کردم و دیدگاه خودم را گفتم و در دور دوم شروع به گفتوگو کردهام. سعی میکنیم با همکاران گفتوگو کنیم، از تجربیاتشان استفاده کنیم و آنها را فعال کنیم تا خلاقیتهایشان به جریان بیفتد که از این طریق برنامههای کانون با خرد جمعی دنبال شود. این کار نیرو را رشد میدهد. این بخش اول بحث ما در ارتباط با نیروی انسانی است که شامل توانمندسازی، رشد، میدان دادن، و ایجاد حس هویت در آنها است. این گفتوگوها و شنیدن حرف همکاران تصنعی هم نیست، من واقعا اعتقاد دارم میتوانیم بسیاری از دانستههای مرکزیمان را از کف کتابخانه و بدنهی کانون بهدست بیاوریم. این هم به شکل حضوری و استقرایی و هم به شکل سیستماتیک باید اتفاق بیفتد.
بخش دوم انگیزهمند کردن و ایجاد رضایتمندی در همکاران است. در این زمینه هم سعی کردهایم اقدامات مختلفی انجام بدهیم. یکی از این کارها فراهمآوردن امکان جذب نیرو است. این امکان در دولت کاملا مسدود بود و الان هم این مجوز به صورت محدود صادر میشود، اما ما مجوز جذب نیرو برای مراکز جدیدالتاسیس را از سازمان مدیریت گرفتهایم. ما مراکزی را برای تاسیس آماده کرده بودیم، ولی نیرویی برای بهکارگیری نداشتیم و اگر میخواستیم از نیروهای موجود استفاده کنیم هم در مراکز دیگر کمبود ایجاد میشد. درهرصورت این اتفاق افتاد و بعد از پیگیریها مجوز جذب نیرو را برای مراکز جدیدمان گرفتهایم. امیدوارم در پیگیریهای بعدی بتوانیم برای مراکز تکنیرو یا مراکزی که کمبود نیرو دارند هم مجوز جذب بگیریم.
حقوق و دستمزد کارکنان ما هم در این دوره افزایش قابلتوجهی داشته است، یعنی در طول این سه سال 130 درصد افزایش حقوق داشتهایم. متوسط حقوق در سال 1392 میزان 900 هزار تومان بود که در سال 1395 به 2 میلیون تومان رسیده است. این فاصله 130 درصد است و میتوانم بگویم در هیچ دستگاهی این افزایش وجود نداشته است. این اتفاق ویژهای در کانون است که به برکت تلاشهای دوستان و همکاران در سازمان مدیریت به نتیجه رسید. در سازمان مدیریت توجیه و پیگیری کردیم تا این اتفاق افتاد و امیدوارم بتوانیم این مسیر را ادامه بدهیم تا شرایط مطلوب را که به آن نزدیک شدهایم بهطورکامل محقق کنیم. فوقالعادههایی هم برای کارکنان در نظر گرفتهایم؛ مثل فوقالعادهی مدیریت برای مربیمسوولان، فوقالعادهی سختی کار برای مربیان سیار روستایی و شهری، فوقالعادهی بدی آبوهوا و فوقالعادهی مناطق کمترتوسعهیافته. همچنین برای مربیان پارهوقت که توجه کمتری به آنها میشد هم افزایش حقالتحقیق ایجاد کردهایم و رقم مناسبی برای دستمزدشان درنظر گرفتهایم، بیمهی تکمیلی را برای آنان نیز اجرا میکنیم و بسیاری از امتیازات دیگر نیروهای تماموقت را برای مربیان پارهوقت جاری کردهایم. همینطور برای همهی کارکنان پرداختیهایی تحت عنوان رفاهی در نظر گرفتهایم. این پرداختهای رفاهی قبلا یک یا دو نوبت برای عدهی خاصی از کارکنان داده میشد و میزانش برای پارهوقتها کمتر بود. ما هم تعداد این پرداختها را در مناسبتهای مختلف افزایش دادهایم و هم آن را برای همه ازجمله نیروهای پارهوقت و قراردادی یکسان درنظر گرفتهایم. این کار رضایتمندی خوبی در مجموعهی ما ایجاد کرده است. تلاش میکنیم که توجه خاصی به نیروها داشته باشیم.
جدیدا بحثی را هم در ارتباط با بانوان و خانمهای شاغل شروع کردهام. داریم بررسی میکنیم تا جایی که قانون به ما اجازه میدهد تسهیلاتی برای آنها فراهم کنیم. اخیرا بخشنامهای در دولت صادرشده که آن را به مناطق فرستادهایم تا خانمهایی که مشکلاتی دارند بتوانند از ساعتهای کار کمتری استفاده کنند. برای بحثهای دیگری هم کمیته تشکیل دادهایم. این را قبلا در یک سخنرانی در یکی از استانها گفتهام که با توجه به شرایط و نقش خانمها در خانواده، توجه ویژهای به آنها خواهیم داشت. اینها خلاصهای بود از کارهایی که در حوزهی نیروی انسانی انجام دادهایم و هنوز هم ادامه میدهیم. تلاش داریم که مستمرا به نیروی انسانی توجه ویژه داشته باشیم.
 شما در دو سخنرانی، مشخصا دربارهی اعضا سخن گفتهاید، چه در مورد جذب و تربیت و چه در مورد پایدارسازی و ارتباط با آنها بعد از اتمام سن عضویتشان در کانون. در برخی مواقع این ارتباط قطع میشود و گاهی با برنامهریزیهای خاص اعضا هنوز با کانون ارتباط دارند. بهطور مشخص در این حوزه چه نگاهی داشتهاید؟ شما در یک سخنرانی فرمودهاید که عضو برای ما تنها خود او نیست و خانوادهاش را هم باید در نظر بگیریم که دامنهی مخاطبان را وسیعتر میکند. چهقدر از این اهداف در این سهسال محقق شده است؟
من معتقدم اگر یک لایهبندی در مورد اعضا داشته باشیم، علاوه بر اعضای فعال که مستمراً در طول سال حضور دارند و فعالیت میکنند، یک لایه اعضای کلاسهای ویژهی ما هستند. اینها یک ترم میآیند، در کارگاهها شرکت میکنند و حالا یا تمدید میکنند یا میروند. اعضای حاضر در طرح کانونمدرسه را هم جدیدا شروع کردهایم که در طول سال چند جلسه به صورت گروهی میآیند و از نزدیک در کارگاههای ما شرکت میکنند. اینها دارند با کانون آشنا میشوند، ولی ما باید نگاه بلندمدتمان را روی آن گروه از اعضا که آشنا و ماندگار میشوند متمرکز کنیم. اگر کسی به حوزههای فرهنگی و هنری دلبستگی و علاقه پیدا کرد و توانست با کانون ارتباط روحی برقرار کند، خب ما هم باید به او توجه ویژهتری داشته باشیم. نگاه بلندمدت روی عضو یعنی نیروسازی.
بحث نیروسازی یا کادرسازی بحثی جدی برای کانون است. واقعیت این است که کانون طی سالهای گذشته خروجیهای خوبی از اعضایش داشته است. خیلی از اعضای کانون بعدها به حوزههای فرهنگی و هنری کشور واردشده، تحصیلات و فعالیتشان را در این حوزه ها ادامه داده و به چهرههای ماندگار و مطرح فرهنگی و هنری کشور تبدیل شدهاند. ما باید با توجه به همین سابقه بحث اعضا را بهتر ساماندهی کنیم. بههمیندلیل، در یک نگاه بلندمدت تا زمانی که اعضا کودکاند تلاش میکنیم آموزشهای کانونی را با یک برنامهی منسجمتر پیش ببریم و بستر را طوری تنظیم کنیم که بچهها در همان اوایل عضویت سالبهسال پیشرفت کنند. همینطور مسایل تربیت دینی و شخصیت اخلاقی هم باید همزمان کار شود. این یک مرحلهی کار است. مرحلهی دوم زمانی است که اعضا به سن نوجوانی میرسند. ما قطعا باید برای دورهی نوجوانی تغییر رویه بدهیم. نمیشود نوجوانان را در یک فضای کودکانه اداره کرد. نوجوانان نیازها و درخواستهای جدید دارند و قطعا باید برای آنها تغییر رویه بدهیم. بخشی از این تغییر رویه از جهت فضای فیزیکی است که ما تاکید کردهایم در صورت امکان کتابخانههای کودکونوجوان را در مراکز جدا کنند. هدف این است که از جهت رنگآمیزی، چینش و ساختار فضای کودکانه با فضای نوجوانانه متفاوت باشد. برنامههای نوجوانان در کتابخانهها باید به سمت جدیترشدن، پژوهشیشدن و تخصصیشدن برود. اینها تغییراتی است که باید در روش داشته باشیم. حتی ادبیات مربیان ما با نوجوان باید شکل خاص خودش را داشته باشد و حتی در صورت امکان مربیان خاص برای نوجوانان جذب کنیم. تاکنون این امکان به خاطر محدودیتها فراهم نشده است. نکتهی دیگری که روی آن تاکید داریم انتشار و نمایش آثار نوجوانان در قالب نشریات محلی و یا در قالب جزوههای استانی است. همچنین به کسانی که کار تئاتر و موسیقی انجام میدهند صحنه و فرصت بدهیم تا خودشان را نشان بدهند. حتی میتوانیم نتیجهی تلاش بچهها را در سطح شهر برای خانوادهها عرضه کنیم. بچهها از این طریق در کانون تشخص اجتماعی پیدا میکنند. نوجوان نباید فکر کند هنوز برنامههای کودکانه برایش اجرا میشود. اینها توصیههایی است که من خصوصا در همین گفتوگوهای اخیر در استانها به آن پرداختهام و معتقدم باید به این سمت پیش برویم. همچنین برای نوجوانان باید به سمت مسوولیتدادن برویم. در خود کتابخانههای کانون میتوانیم مسوولیتهایی به نوجوانان بدهیم.
نوجوانانی را که به سن پایانی عضویتشان در کانون میرسند هم نباید رها کنیم. میتوانیم انجمنهای تخصصی راهاندازی کنیم و این افراد را بهعنوان عضو ارشد جذب کنیم. حتی میتوانیم بهعنوان کمکمربی از نوجوانان استفاده کنیم. من دیدهام که در بعضی از کتابخانههای کانون این کار را میکنند. در نهایت سیاست جذب ما برای آیندهی کانون، باید به سمت جذب نیرو از میان اعضای ارشدی باشد که تحصیلات دانشگاهی را گذراندهاند. این افراد علیرغم اینکه جوان و نوپا هستند، بسیار توانمندند. من در بعضی از استانها دیدهام که بچههایی را که تازه از کانون رفته و دانشجو شدهاند، جذب کردهاند و بهعنوان یک مربی مسلط فعالیت میکنند. این سیاستی است که در مورد اعضا دنبال میکنیم و امیدوارم این مسیر ارتقا به شکل مستمر نهادینه شود.
 تشکیل اتاقهای فکر و استفاده از متخصصین بیرونی و داخلی کانون هم از نکاتی بود که مدیریت جدید روی آن تاکید داشت، هرچند این موارد خیلی بسط پیدا نکرد. در ابتدای کار، بخشی از این کار در سطح مدیریتی، همان حلقهی مشاورانی بود که از بدو ورود تشکیل دادید، اما در صحبت اخیرتان قرار بود این اتاقهای فکر جدیتر در فعالیتهای ریز کانون دخیل شود. کمی در مورد این اتاقهای فکر توضیح بدهید.
یکی از اقداماتی که از همان هفتههای اول شروع کردیم ایجاد شورای سیاستگذاری فرهنگی و نظارت بر تولید بود. این شورا راهاندازی شده، به شکل هفتگی تشکیل جلسه میدهد، خود من در آن شرکت میکنم و تمام مسایل تولید و مسایل فرهنگی کتابخانهها و جشنوارهها را در این شورا تحلیل و برنامهریزی میکنیم. درواقع میخواهیم کارها را با یک مطالعهی عمیق و خرد جمعی دنبال کنیم. در این شورا سعی کردهایم هم از معاونین کانون استفاده شود و هم از بعضی از پیشکسوتانی که قبلا در کانون بودهاند. در کنار این، هفت موضوع را در نظر گرفتهایم و هفت کارگروه یا هیات اندیشهورز راهاندازی کردهایم. در این گروهها سعی کردهایم هم از داخل کانون و هم از بیرون کارشناس دعوت کنیم. نتیجهی این هفت موضوع اسناد راهبردی است که الان آمادهشده و مراحل تصویبش را طی میکنیم.
بهعنوان مقدمه بگویم که این هفت موضوع برگرفته از رهنمودهای مقام معظم رهبری به کانون است، یعنی اینها را از مطالبی که مقام معظم رهبری با هیات مدیرهی قبلی کانون مطرح کردهاند برداشت کردهایم. از جهت نگاههای راهبردی خود کانون هم فکر میکنیم اینها مطالب کاملا کارشناسیشده و دقیقی است. موضوع اول بحث توسعهی ارتباط با مخاطبان است. دومین موضوع ساماندهی صنعت اسباببازی و پیوست فرهنگی است. موضوع سوم فضای مجازی برای کودکونوجوان است. موضوع چهارم منشور نیازهای کودکونوجوان است که تولیدات، فعالیتها و خدمات ما باید متناسب با نیازهای روز کودکونوجوان تنظیم شود. موضوع پنجم رویکرد دینی و انقلابی است که باید در شالودهی فعالیتها و تولیدات کانون به جریان بیفتد. موضوع ششم ساماندهی زبانهای خارجی است. موضوع هفتم و آخرین موضوع هم اطلاعرسانی و تبلیغات است که طبق آن کانون باید از این پوستهی درونی دربیاید و تبلیغات و اطلاعرسانیاش را توسعه بدهد. ما این هفت گروه را تشکیل دادهایم که سندهای اولیهی آن آمادهشده و مراحل تصویبش را طی میکند. انشاءالله بعد از سند چشمانداز که سند مادر ما است این هفت موضوع هم بهعنوان هفت سند راهبردی در کانون به نتیجه خواهد رسید. مراحل اجرایی بعضی از اینها شروع شده و درحال کار است و بعضی در مراحل شروع عملیات است. بههرحال برنامهریزیهای این کار انجامگرفته و هنوز هم میتواند ادامه پیدا کند و موضوعات جدیدی وارد دستور کار شود.
 در حوزهی فروش و بازرگانی و یا بهطورکلی در حوزهی اقتصاد فرهنگی هم کانون در چند سال اخیر برنامههای جدیدی داشته است. یک بخش از این برنامهها توسعهی فروشگاههای عرضهی محصولات و کمکگرفتن از بخش خصوصی است. برنامهی کوتاهمدت و بلندمدت شما در این حوزه چیست؟
توسعهی عرضهی محصولات از دو منظر قابلتحلیل است که یکی از همان منظر اقتصاد فرهنگی است. با توجه به اینکه کانون یک شرکت دولتی است و باید عمدتا خودش را اداره کند، قاعدتا باید محصولات تولیدیاش را به فروش برساند. البته به دلیل رسالتی که به عهدهی ما است که باید کار فرهنگی در کتابخانهها، روستاها و مناطق محروم داشته باشیم این قضیه صددرصدی نیست. برای مثال بسیاری از محصولات ما به شکل امانی در اختیار گذاشته میشود. حداقل بخشی از تیراژ کتابهای ما باید وارد کتابخانهها شود. کتابخانههای ما عمدتا کار اقتصادی نمیکنند و کتاب امانت میدهند. تئاترهای ما در تریلی سیار هم در مناطق محروم به فروش نمیرسد و مردم به صورت رایگان استفاده میکنند. درعینحال در مناطق برخوردار، محصولات کانون نباید رایگان داده شود، بلکه مخاطب علاقهمند باید هزینهی محصولات را بپردازد. بههمیندلیل یک نیمنگاهی به اقتصاد کانون اقتضا میکند که عرضهی محصولات را توسعه بدهیم تا هزینهی خودشان را برگردانند و کار ادامه پیدا کند.
رویکرد دیگر توسعهی عرضهی محصولات بحث عدالت فرهنگی است. ما باید فرصت را برای همهی مردم فراهم کنیم تا به امکانات و محصولات ما دسترسی پیدا کنند. صرفنظر از بحث اقتصادی این توسعه برای فراهمآوردن این امکان است. در ارزیابی مشخص شد روند عادی کانون فرستادن کتابها به کتابخانهها است، ولی همهی مردم به کتابخانهها دسترسی ندارند، تعداد فروشگاههای عرضهی محصولات هم خیلی محدود است و شکل داخلی دارند. برای مثال داخل خود مرکز کانون یک فروشگاه کوچک است و عموم مردم ارتباط چندانی با آن ندارند. ما سیاست توسعهی عرضهی محصولات را از طریق توسعهی فروشگاهها، نمایندگیها و عاملیتها در دستور کار قرار دادهایم. در سال 1394 طبق آمار بعداز بازسازی 57 فروشگاه کانونی داشتیم که تا پایان سال 1395 به 234 فروشگاه کانونی، نمایندگی و عاملیت رسیدیم. این کار را در طول یک سال انجام دادیم و برنامه داریم که به سمت فروشگاه برویم.
توسعهی دیگر ما از طریق نمایشگاههایی است که در سطح شهرها و مدارس برگزار میکنیم. ما حتی فروشگاههای سیار را هم طراحی کردهایم، و الان بعضی از استانها فروشگاههای سیارشان را راهاندازی کردهاند و به محلات و مدارس میروند. اینها کارهایی است که انجام دادهایم. البته برای چنین توسعهای دیگر نمیشود از روش دولتی استفاده کرد؛ چون روش دولتی از جهت جذب نیروی انسانی، سازوکارهای اجرایی و مسایل مالی محدودیتهای مختلفی دارد. قطعا ما باید با روش دیگری کار را دنبال کنیم که این محدودیتها در آن نباشد. الان داریم کار را از طریق بخش خصوصی دنبال میکنیم که در جذب نیرو، فعالیت خارج از ساعت کار دولتی و یا فعالیتهای ویژه در روزهای تعطیل برای کارهای نمایشگاهی محدودیت ندارند. بههمیندلیل توانستهایم با سرعت زیادی این توسعهی فضاها را ایجاد کنیم. در مورد نمایندگیها هم اینطور است که بدون سرمایهگذاری کانون، میآیند فروشگاهی با آرم و استاندارد ما راهاندازی میکنند. صفرتاصد سرمایهگذاری، نیرو و مغازه برعهدهی نمایندگیها است که این بهرهمندی از بخش غیردولتی برای رسیدن به اهداف کانون است.
 این برونسپاری جزو سیاستهای بالادستی بوده است؟
بله این از سیاست عمومی دولت در راستای اجرای اصل 44 قانون اساسی است. حذف پستهای توزیع و بازرگانی در ساختار مصوب کانون یکی از نشانههای آن است که سیاست دولت هم بر همین محدودکردن تصدیگری است. بههمیندلیل این کار اتفاق افتاده که نتیجهی خیلی خوبی داشته است. آمار ما نشان میدهد فروش کتابها و محصولات کانون در سال 1395 سهبرابر شده است. این سازماندهی تازه در سال 1395 شروع شده و دارد شکل خودش را پیدا میکند. قطعا همین توسعهی فروش در سالهای بعد بیشتر اتفاق خواهد افتاد که هم از بعد اقتصادی و هم از بعد عرضهی محصولات به عموم مردم قابل توجه است. ما باید شرایطی فراهم کنیم که کانون در همهی محلهها و کوچهبازارهای کشور حضور داشته باشد. این امر هنوز اتفاق نیفتاده است، ولی بهسرعت به همین سمت میرویم.
یکی دیگر از روشهای ما فروش اینترنتی است که البته در حال طراحی است و هنوز به جریان نیفتاده. ما پرتالی تحت عنوان پرتال کودکونوجوان راهاندازی کردهایم که فعالیتها و محصولات کانون را در آن به نمایش میگذاریم و معرفی میکنیم. یکی از بخشهای این پرتال هم فروش آنلاین است. پیشبینی کردهایم که متقاضیان از طریق این پرتال کتاب یا محصول فرهنگی مورد نظرشان را درخواست کنند و ما با شکل منظم، سرعت لازم و کیفیت مطلوب به دستشان میرسانیم. این کار هم در حال برنامهریزی است که امیدوارم به زودی به نتیجه برسد.
 تمام صحبتهای شما پیشنیازی به اسم معرفی فعالیتهای کانون دارد، چه بین نهادها و سازمانها و چه بین خانوادهها و دایرهی مخاطبان کانون. این موضوع حتی در عرصهی بینالملل هم صدق میکند. کانون در مجموع در حوزهی روابطعمومی داخلی و بینالمللی چه سیاستی برای شناساندن خود، فعالیتها، محصولات و جایگاه محوریاش در حوزهی کودکان در پیش گرفته است؟
نگاه کلیِ شناساندن محصولات و خدمات کانون، جزو سیاستهای اصلی و راهبردهای ما است. کانون باید خودش را از این پوستهی درونگرایی خارج کند، با مردم ارتباط بگیرد و در افکار عمومی حضور داشته باشد. یکی از راهکارها حضور در نمایشگاهها و مجامعی است که مردم با آن سروکار دارند. ما هر سال با عناوین مختلفی در حداقل سه سالن از نمایشگاه کتاب غرفه و فعالیت داریم. سعی میکنیم با کتابهای کانون زبان و کتابهای کانون پرورش فکری در بخش کودکونوجوان در سالن عمومی، در سالنهای آموزشی و کمکآموزشی و دیگر سالنهای نمایشگاه کتاب حضور داشته باشیم. در چند سال گذشته سعی کردهایم در نمایشگاه قرآن هم حضور فعالی داشته باشیم. خودمان نمایشگاههایی مثل لوازمالتحریر و اسباببازی برگزار میکنیم. امسال در ماه مبارک رمضان برنامهی «مهمانی مهرونیایش» را در ده شب برگزار کردیم. در هفتهی ملی کودک در این چند سال فعالیت ویژهای ارایه دادهایم. در کنار این حضور در جشنوارهها و مناسبتهای مختلف، تلاش میکنیم حضور در صداوسیما را هم فعال کنیم. ما در این چند سال تقریبا در کنار هر جشنواره یک برنامهی مستمر تلویزیونی داشتهایم. اگر جشنوارهی ما پنج روز طول میکشید هر روز یک برنامه در تلویزیون داشتهایم و گزارش جشنواره به شکل رپورتاژ و تولیدی ارایه شده است. در کنار بعضی از برنامهها حتی واحد سیار را داریم که به شکل زنده برنامه را در شبکههای پربیننده تلویزیون مثل شبکهی دو و کودکونوجوان پوشش میدهند. خود من مصاحبههای زندهی زیادی با شبکههای سراسری مثل شبکهی یک، دو، سه و خبر داشتم و سعی کردم که مسایل، امکانات و خدمات کانون را به مردم معرفی کنم. معمولا در سفرهای استانی هم سعی میکنیم در شبکههای استانی حاضر شویم و با مردم گفتوگو کنیم. خبرگزاریها و رسانهها الان خوب به مسایل کانون میپردازند. بسیاری از خبرهایی که روی سایت خبری کانون میرود بلافاصله همزمان در خیلی از خبرگزاریها منعکس میشود. البته هنوز به آن حد مطلوب نرسیدهایم که ادعا کنیم همهی مردم بهروز در جریان مسایل کانون هستند. هنوز خیلیها میگویند ما کانون را نمیشناسیم و نمیدانیم چه فعالیتی دارد. این سوالها هنوز ادامه دارد؛ ولی دغدغهی روابط عمومی، حضور در افکار عمومی و منعکسکردن فعالیتهای کانون از رسانههای مختلف را داریم و تلاش میکنیم تقویتش کنیم. الان با صداوسیما وارد همکاری جدیدی شدهایم و قرار است یک ساعت خاصی را به شکل دائم در اختیار ما بگذارند تا برنامهی منظمی داشته باشیم. با استفاده از این فرصت جدید میخواهیم قصهگوها، برنامهها، جشنوارهها، کتابها و محصولاتمان را به مردم بشناسانیم. این کار هم بهزودی در شبکهی دو سیما شروع خواهد شد.
 در سالهای اخیر تحت عنوان پیوست فرهنگی مواردی مثل بروشورها و ویژهنامهها را هم در روابطعمومی تعریف کردهاید.
بله؛ ما بیشتر این موارد را برای مسوولانی که با آنها سروکار داریم طراحی کردهایم، مثل نمایندگان مجلس و سازمان برنامهوبودجه، یعنی مسوولانی که باید از کانون حمایت کنند. اینها باید در جریان فعالیتهای کانون قرار بگیرند تا انگیزهی حمایت بیشتر در آنها ایجاد شود. حجم این بروشورها هم در حدی نیست که در بین مردم توزیع شود و بیشتر برای قشر خاصی است که میخواهند با کانون ارتباط ویژهتری داشتهباشند. داریم سعی میکنیم کانون را در قالب کاتالوگها، بروشورها و حتی فیلمهای مستند در مجامع مختلف نمایش بدهیم. گاهی از مسوولان دعوت میکنیم تا در فضای کانون حضور پیدا کنند و آن فیلمها و مستندات را از نزدیک عرضه میکنیم. این کارها در این دوره شروع شده و ادامه خواهد داشت.
 کمی هم در مورد کانونزبان صحبت کنیم. کانون زبان مرکزی معتبر و قدیمی در آموزش زبان است. در دورههای مختلف دو نوع نگاه مدیریتی به این مرکز وجود داشته است: گاهی به چشم منبع درآمد به آن نگاه شده و در مقاطعی هم در کنار بازده اقتصادی بهعنوان یک مرکز مهم و اثرگذار فرهنگی درنظرگرفتهشده است. نگاه شما به کانون زبان چیست و حرکت آن به کدام سمت خواهد بود.
من دو نقش برای کانون زبان قائلم که یکی همان نقش آموزشی است و از قبل هم وجود داشته. بهنظرم کیفیت این نقش باید ارتقا پیدا کند. یکی از جنبههای این ارتقا از نظر محتوای فرهنگی برای تناسب با سبک زندگی ایرانی و جلوگیری از نفوذ سبک زندگی غربی است. واقعیت این است که زبانهای خارجی به تعبیری عامل انتقال فرهنگ به کشورهای دیگرند و بحثشان صرفا زبانآموزی نیست. یکی از دغدغههای نظام هم همین است که فرهنگ بیگانه از طریق زبان به کشور وارد میشود. البته یکی از راههای انتقال فرهنگ زبان است و راههای دیگری هم وجود دارد. ما داریم تلاش میکنیم محتوای زبانآموزی ما متناسب با فرهنگ بومی خودمان باشد و داریم این نگاه را در کانون زبان پیاده میکنیم. بحث کیفیتبخشی هم از جهت نگاه فرهنگی و هم از جهت تخصص زبانآموزی است. کانون زبان باید استاندارد زبانآموزی لازم را در خود حفظ کند تا اعتماد مردم از جهت فرهنگی و تخصصی پاسداشته شود. هر دوی اینها مدنظر ما است و تاکید میکنیم در تولید محتوا از اینها مراقبت شود.
در حوزهی فعالیتهای جاری کانون زبان، غیر از بحث محتوا، توسعهی کمی را هم در نظر داریم. البته اینجا هم توسعهی کمی حتما باید با حفظ کیفیت باشد. در طول این سهسال توسعهی ملایمی برای کانون زبان داشتهایم. حدودا در سال 1392 تعداد 200 مرکز داشتیم و الان 245 مرکز آموزشی داریم. مدعی نیستیم و نباید هم با سرعت زیاد توسعه بدهیم، چون از جهت کیفیت مدرس و کیفیت آموزش باید احتیاط کنیم. ما سختگیریهای لازم را حتی در برگزیدن مدرس و طراحی آزمونهای انتخابی داریم و اصلا همین است که کانون زبان را کانون زبان کرده است. کار جدیدی را هم دنبال میکنیم که حضور کلاسهای کانون زبان در مدارس است. ما با مدارسی که آمادگی و علاقه دارند قرارداد میبندیم. آنها مکان را در اختیار ما میگذارند و دانشآموزان مدرسه را برای کمک به درس زبان مورد تحصیلشان به سمت این کلاسها هدایت میکنند. ما هم کتاب، مدرس و گردش کار را با استانداردهای خودمان تنظیم و در آنجا اجرا میکنیم. درحالحاضر داریم تشویق میکنیم که این اتفاق در مدارس بیفتد و با وزارت آموزشوپرورش تعاملی اینچنینی ایجاد کنیم.
نقش دومی که برای کانون زبان قائلم صرفا آموزش دادن نیست، بلکه بحث ساماندهی زبانهای خارجی در کشور است. الان در آموزشوپرورش زبان تدریس میشود، اما به دلایل مختلف خروجی خوبی نداریم. درحالحاضر نمیبینیم که فارغالتحصیلان آموزشوپرورش بدون اینکه خودشان کلاس زبان بروند تسلط بالایی بر زبان خارجی داشته باشند. این یک مساله است و باید برای آن فکری کرد که در خود وزارت آموزشوپرورش هم کارگروههایی برای این قضیه تشکیلشده است. درعینحال ما معتقدیم میتوانیم به آموزشگاههای دیگر زبان در سطح کشور هم از جهت استانداردهای محتوایی کمک کنیم. اگر محتوای خوبی تولید کنیم آن را عرضه میکنیم و آموزشگاههای دیگر هم در صورت علاقه میتوانند استفاده کنند. این بدون هیچ اجبار و الزامی است، چون اصلا معتقد نیستیم میشود کار فرهنگی را با اجبار پیش برد. ما میتوانیم این شرایط را فراهم کنیم، تولید محتوای مناسب انجام بدهیم، عرضه کنیم و اگر آنها هم علاقهمند بودند سازوکاری فراهم کنیم تا بهتدریج تحول در سیستم آموزش زبان در سایر آموزشگاهها هم اتفاق بیفتد. در آموزشوپرورش هم به همین ترتیب است.
ما داریم تعاملی بین کانون و آموزشوپرورش در حوزهی زبانآموزی ایجاد میکنیم. نشستهای مشترکی با معاونین وزارت آموزشوپرورش با محوریت کانون زبان برگزار میکنیم تا انشاءالله بتوانیم در ارتباط با زبانآموزی در کشور سامانهی جدیدی ایجاد کنیم.
بحث جدید دیگر در ارتباط با آموزش زبانهای خارجی برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری در روز معلم اردیبهشتماه سال 1395و دیدار ایشان با معلمان است. در آن دیدار ایشان بحث تنوع در زبانآموزی را مطرح کردند که نباید زبانآموزی را به زبان انگلیسی منحصر کنید. ایشان مثال زبان اسپانیولی، آلمانی یا فرانسوی را بهکار بردند که در این زمینهها هم گسترش ایجاد کنید تا انحصار در یک زبان نباشد. ما در کانون زبان هفت زبان (انگلیسی، آلمانی، اسپانیولی، عربی، روسی، فرانسوی و فارسی) را تدریس میکنیم. فارسی هم برای غیرفارسیزبانان است. از آنجاکه ما این زبانها را تدریس میکنیم، هم کتاب درسی و هم مدرس داریم. بههمینخاطر به آموزشوپرورش اعلام آمادگی کردهایم که میتوانیم به مناطق مختلف آموزشوپرورش برویم و این کلاسها را توسعه بدهیم. واقعیت این است که متقاضی در حدی نیست که آموزشوپرورش بتواند در هر مدرسهای کلاسهای مختلف تشکیل بدهد. ما پیشنهاد دادهایم که در صورت وجود متقاضی از طرف مدارس مختلف میتوانیم در هر منطقه از مناطق آموزشوپرورش این کلاسها را برگزار کنیم. گزارشی هم در این زمینه از طرف آموزشوپرورش در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرحشده است که کانون چنین آمادگیای را دارد. سازوکار این کار باید فراهم شود که هنوز به جریان نیفتاده است. درهرصورت این نقش دومی است که من برای کانون زبان قائلم. معتقدم که کانون زبان به دلیل سابقهی طولانی، موفقیتهایی که داشته و تنوع زبانهای آموزشیاش چنین موقعیتی را در کشور دارد. مردم، آموزشوپرورش و مسوولان هم به کانون زبان اعتماد دارند که بههمینخاطر میتواند در هدایت جریان آموزش زبان کشور سهیم باشد.
 بهعنوان آخرین: سند چشمانداز کانون به تازگی توسط شما ابلاغشده است؛ توضیحی در مورد روند تولید این سند بدهید و بگویید ادامهی آن به چه صورت است.
هدف از تولید سند چشمانداز این بود که کانون نباید تصمیمات روزمره بگیرد و حتما باید یک نقشهی راه داشته باشیم. ما از همان ابتدا بحث طراحی و تدوین این نقشهی راه را مطرح کردیم. ازجمله اقداماتی که در این فرایند انجام دادیم یکی مطالعهی اسناد بالادستی بود؛ ازجمله سیاستهای فرهنگی کشور که مقام معظم رهبری ابلاغ کردهاند؛ سند تحول آموزشوپرورش، اساسنامهی خود کانون و بررسی برنامهی دهساله قبل کانون که انتهایش سال 1394 بود. ما پیشبینی کردیم که سال 1396 را بهعنوان اولین سال برنامهی دهسالهی بعدی کانون قرار بدهیم. البته برنامهی دهسالهی قبلی مکتوبشده، ولی چندان بهجریان نیفتاده بود. وقتی من در بدو ورودم به کانون سوال کردم که کجای این برنامه هستیم؟ دوستان گفتند برنامهی اجرایی برای آن طراحی نشده است. بههمیندلیل ما آن را فقط بهعنوان سند قبلی مطالعه کردیم. علاوه بر این، تلاش کردم دیدگاههای مدیریتیام را هم بهتدریج و در قالب سخنرانیهای مختلف در استانها تبیین کنم. در سفر به 31 استان 31 سخنرانی کردم که همهی اینها دیدگاههای مدیریتی و راهبردی بود. اینها را در کنار هم گذاشتیم و پیشنویسی آماده کردیم. کارگروههای مختلفی برای تهیه، تقویت و غنیسازی این پیشنویس را هم ساماندهی کردیم. نهایتا در شورای طرحوبرنامهی کانون این پیشنویس را نهایی کردیم، در هیاتمدیره به تصویب رساندیم و ابلاغ شد.
ما تلاش کردیم به همهی مسایل کانون در این سند چشمانداز دهساله توجه کنیم. در سند چشمانداز به تولیدات کانون، ارتباط با مخاطب عضو، ارتباط با عموم کودکان ونوجوان، مربیان و نیروی انسانی کانون، حوزهی بینالملل، حوزهی اقتصادی کانون و توسعهی زبانآموزی توجه شده است. در این سند چند بخش داریم که شامل بخش ماموریت، بخش چشمانداز (در نه بند)، بخش اهداف (در پنج بند) و بخش راهبردها و سیاستها (در 28 بند) است. همهی اینها ارتباطی خوشهای با هم دارد و هرکدام از اهداف دارای چند راهبرد است. برنامهی بعدی ما تبدیل این سند به یک برنامهی عمل است. برنامهی عمل را هم به صورت برنامهای پنجساله طراحی کرده ایم. در این برنامه هرکدام از راهبردها، برنامههای عملیاتی خودش را به دست آورده. وقتی برنامهی پنجساله به اجرا وارد شود قطعا باید سالبهسال ارزیابی کنیم که چه مقدار از آن را پیش بردهایم. برنامههای سالانهی ما هم متناسب با برنامهی پنجساله خواهد بود. امسال که اولین سال اجرایی این برنامه است، تمام عناصر سند چشمانداز را شروع کردهایم و پیش میبریم. در برنامهی پنجساله شکل کمی و اندازهگیری شدهی آن هم مشخص و قابل ارزیابی است. من امیدوارم که هم سالبهسال و هم در پایان برنامهی دهساله شاهد رسیدن این برنامه به حد مطلوب باشیم. البته معمولا چشماندازها تا حدی آرمانی است و بعضی از آنها بهسرعت قابل دستیابی نیست. این دیگر مدل برنامهنویسی است، اما اینکه تلاش کنیم به این آرمانها نزدیک شویم، گامهای اساسی برداریم و بتوانیم در دهسالهی بعد مجددا ادامهی آن راه را طراحی کنیم مدیریتی منسجم میخواهد که داریم دنبال میکنیم. 

گفت و گو از علی‌اکبر امینی منتشر شده در خبرنامه‌ی کانون - اسفند 95