کد خبر: 275923
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۱
بازدید 668
هنوز روزهای شیرینی را در کانون تجربه می کنم

سال ها پیش با او در مرکز فرهنگی هنری شماره 4 شیراز آشنا شدم. من مربی ادبی بودم و او مربی فرهنگی با سابقه. خودم را در مقابلش جمع می کردم و سرم را پایین می انداختم چون پیشکسوت بود و من تازه کار. مدتی که گذشت صمیمی تر شدیم و احساس کردم اصلاً با او نمی شود ناراحت بود و حس غریبی کرد. همیشه لبخند بر لب داشت و موضوعات و مشکلات را بزرگ نمایی نمی کرد. به نظر او هر کاری شدنی بود و البته هست. کمتر غم بر چهره اش می نشست و خونسرد و آرام فعالیت می کرد. بعد ها که من به دفتر استان منتقل شدم ارتباطمان هم کمتر شد تا این که تصمیم گرفتم با وی مصاحبه کنم. گفتگوی من و او خواندنی است:

 سلام

خودتان را معرفی کنید و بگویید چند سال است که در کانون مشغول به فعالیت هستید؟

سلام. زهرا کیانی هستم. 32 سال است که در کانون فعالیت می کنم.

چقدر کتاب می خوانید؟

از هر فرصتی برای مطالعه استفاده می کنم.

اولین کتابی که در کانون خواندید را به خاطر دارید؟

بله. کتاب «جغدی که از تاریکی می ترسید»

و آخرین کتاب؟   کتاب مادر

خاطره تلخ و شیرینی اگر در کانون دارید برایمان بگویید؟

در ابتدای شروع به کارم در یکی از شهرستان ها مشغول به کار شدم؛ ولی در آن زمان متأسفانه معلم های آن شهرستان از حضور بچه ها در کانون جلوگیری می کردند. با جلسه های زیادی توانستیم این مشکل را حل کنیم و بعد از شناخت، معلمان بچه ها را تشویق به حضور در کانون کردند و آن قدر کانون شلوغ شدکه ما از این جلسه ها پشیمان شدیم. چون کانون ظرفیت تعداد کثیر بچه ها را نداشت.

کانون را در یک جمله تعریف کنید؟ پله ترقی بچه ها.

بعد از سال ها حضور در کانون اگر بنا باشد دوباره شغلتان را انتخاب کنید پا به کانون می گذارید؟

بله. صد درصد. هرکسی اگر به عقب برگردد البته با تجربه و اندیشه حال حاضرش خواهان تغییرات بسیاری در زندگی خود می باشد؛ چون انسان ذاتاً کمال گراست. ولی در مورد انتخاب شغل، کمال مطلب برای من ادا شده است. زیرا بعد از حدود سی سال سابقه هنوز روزهای شیرین و متفاوتی را در کانون تجربه می کنم.

خصوصیات مربی خوب کانون از نظر شما چیست؟

عاشق، خلاق، ایثارگر، مهربان. این جا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است؛ بنابراین همان طور که از اسمش پیداست شما با یک قشر خاص سروکار ندارید؛ بلکه با یک رده سنی بین هفت تا هفده ساله سروکار دارید. با ترتیب های متفاوت و خواسته های گوناگون. بنابراین مهم ترین ویژگی یک مربی خوب کانون شناخت اعضای خود می باشد. اگر شناخت خوب حاصل شود، آن هنگام است که می توانی فکر کسی را پرورش دهی. بگذارید کلی گویی نکنم و به همین ویژگی بسنده کنم. زیرا بسیار مهم و حیاتی است.

کدام یک از فعالیت های کانون را بیشتر دوست دارید؟ فعالیت های علمی.

عضوهای قدیمی به دیدارتان می آیند؟

بله، زیاد. اعضا به دلیل این که سال های زیادی را در کانون سپری می کنند، گاه حتی دوازده سال! - در همین حین صمیمیت هایی رخ می دهد و لحظات شاد و غمگین را با هم شریک می شوند و به همین دلیل رابطه ای به وجود می آید که تنها به دوازده سال ختم نمی شود. من هم اکنون با تعداد زیادی از اعضای قدیمی در ارتباط هستم. آن ها پیشرفت کرده اند، تشکیل خانواده داده اند، زند گی ها  ساخته اند؛ اما هنوز مربی های قدیمی خود را فراموش نکرده اند.

دوست دارید در کانون چه می کردید که تا به حال موفق به انجام دادنش نشده اید؟

تحقیق گسترده ای درمورد تفاوت اعضاء که به درد جامعه مان می خورد. من علاقه زیادی به روانشناسی دارم. کتاب های زیادی را در این باره مطالعه کرده ام و دوره هایی را گذرانده ام. از نظر من فلسفه ابتدایی و هم اکنون کانون، استعدادیابی است. من همیشه می خواستم تحقیق گسترده ای راجع به روح و روان کودکان و نوجوانان انجام دهم و همچنین رابطه این موضوع با استعدادهای متفاوتی که درآن ها شکل می گیرد را کشف کنم.

چقدر تا بازنشستگی زمان دارید؟ حدود 3 سال.

و این موضوع شما را ناراحت می کند؟

بله، خیلی. من حدود سی سال به این فضا خو گرفته ام. با شادی بچه ها خندیده ام و با غم و مشکلات آن ها گریسته ام. بنابراین من از نظر احساسی وابستگی زیادی به کانون دارم و ترک این وابستگی برای من خیلی سخت است؛ ولی از طرفی هر انسانی مدت زمانی از عمر خود را به کار و تلاش می پردازد و مدت زمانی را به استراحت. این که بعد از باز نشستگی وقت بیشتری را برای گذراندن با خانواده ام دارم به من دلگرمی می دهد.

توصیه تان به مربیان تازه کار چیست؟

عاشق کارشان باشند. هر روز را روز تازه ای ببینندکه پر از اتفاق های خوب و شیرین و سازنده است. به بیان بهتر، حال خود را در کانون دریابند و کاملاً در حال زندگی کنند. یکی از مضامین مورد نظر تمام شاعران بزرگ تاریخ ادبیات ایران که همواره و با بیان های متفاوت به آن پرداخته اند این است که انسان باید حال خود را دریابد و در حال زندگی کند. بنابراین خوشبختی همان خوشوقتی است. اگر حال خود را در کانون در یابند، می توانند خیلی خوب و سازنده عمل کنند.

خانم کیانی بی تعارف بگویید: شغلتان را دوست دارید؟ بله. خیلی زیاد

در کانون از کسی رنجیده خاطر هستید؟

نه اصلاً. البته انسان ها در محیط های کاری خود گاهی هم از یکدیگر می رنجند؛ اما این رنجش آن قدر مهم نیست که به کینه و عداوت تبدیل شود.

بی تعارف بگویید: به اعضا عشق می ورزید؟

 خیلی زیاد. طوری که اگر مدتی آن ها را نبینم دلم تنگ می شود.

 و سخن آخر:

 به امید روزی که کانون بیشتر شناخته شده باشد و مورد توجه و حمایت مسئولان قرار بگیرد.

                                                           مصاحبه: اعظم موسوی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 10 =