هوشنگ مرادی کرمانی در نشست استادان و دانشجوبان ادبیات کودک سراسر کشور در شیراز

هوشنگ مرادی کرمانی در همایش ادبیات کودک دانشگاه شیراز:

برای اینکه من را شاد کنید از محله خود بنویسید؛ ادبیات عامه هرگز کهنه نمی شود

در دومین روز از همایش ادبیات کودک در دانشگاه شیراز در روزی که به داستان نویسان اختصاص داده شده بود، هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده نام آشنا، سخنان شیرینی برای حضار که اکثرا دانشجویان جوان بودند، بیان کرد. نویسنده داستان های مجید با اشاره به این که نوستالژی سال های دور، سال به سال کم رنگ تر می شود، گفت: امروز متأسفانه دیگر مادربزرگ ها و پدربزرگ ها به علت گرفتاری های روزمره برای فرزندان و نوه های خود قصه نمی گویند و یا از یاد برده اند. روزی در نمایشگاه کتاب، پدری روبه رویم قرار گرفت. مرا شناخت و گفت: امروز بچه ها خیلی کم می توانند با «مجید» ارتباط برقرار کنند چون در آپارتمان زندگی می کنند و نه بازاری می شناسند و نه فرهنگ سنتی را. اما با این وصف من نویسنده وظیفه خود می دانم که به گذشته ام بازگردم. من در دیدار با نویسنده های جوان همیشه می گویم اگر می خواهید من را شاد کنید بیشتر از رفتارها و محله هایی که ساکن هستید بنویسید چون در پس هر کوه، دشت و شخصیتی، قصه هایی پنهان شده است. از اینها بنویسید و مطمئن باشید هیچ وقت ادبیات عامه کهنه نمی شود. این ادبیات قدیمی رویی طلایی دارد که همیشه درخشش خاص خود را حفظ می کند. امروز متاسفانه لهجه ها و آداب و رسوم دارد از بین می رود و کسی اهمیت نمی دهد، فقط دلمان خوش است که بازنشسته ای بیاید و این آثار، لهجه ها و لالایی ها را به صورت کتاب درآورد و به درون کتابخانه های ایستای ما بفرستد و استفاده از این کتاب ها به وقتی باشد که چوپانی عاشق دختری که دوستش دارد بشود و برای اینکه دل وی را به دست بیاورد، مثلا از ده به کتابخانه شیراز بیاید و این دو بیتی زیبا را ببیند"بیا مادر ببند دستمال دستم/ به پیش دلبر شیدای مستم/ بگو دلبر سلامت می رسونه/ که من از کودکی دل بر تو بستم. " وی اضافه کرد: به من هنگام معرفی به عنوان چهره ماندگار گفتند سخنرانی کن و این تقاضا را زمانی «هانیبال الخاص» نقاش معروف به وقتی که نمایشگاهی برپا داشته بود از من کرد. من گفتم سخنرانی در کشور ما مثل اتومبیلرانی است؛ ورود ممنوع دارد. چراغ قرمز، گردش به چپ، گردش به راست و جریمه دارد. تصادف دارد. به هنگام درآمدن از پارک فخش خوری دارد و بالاخره آدم درمانده می شود چگونه رانندگی کند. سخنرانی هم همین طور است و ورود ممنوع و چراغ قرمز و زرد و نارنجی دارد. بنابراین سخنران خوبی نیستم اما بالاخره از طریق همین قصه ها حرفم را می زنم. من ادبیات عامیانه می نویسم چون اعتقاد دارم که این نوع ادبیات به وسعت آدم هایی است که روی زمین حرکت می کنند و به کسی کاری ندارند. این آدم ها آزادی را دوست دارند و برای آن ارزش قائلند چون بر خلاف اینها، خیلی ها آزادی را دوست دارند اما آزادی دیگران را قبول ندارند و به خاطر همین مرام، امروز حداقل 819 شهر مرا به عنوان همشهری افتخاری پذیرفته اند و آخرین آن میانه تبریز بود و تاکنون خیلی از انجمن ها چون انجمن فرهنگی کلیمیان، زرتشتسان، آسوری ها، کتابخانه شهر اوز، برادران اهل سنت، حوزه علمیه قم و خیلی جاهای دیگر از من تجلیل به عمل آورده اند. نویسنده مربای شیرین در پاسخ یکی از دانشجویان که گفت شما چپ هستید یا راست؟ گفت : هیچ کدام. من با مجله خوشه شاملو آغاز کردم و در آن موقع خیلی ها چپ بودند اما من قسر در رفتم. در زمانی که همه سردمداران نگاه چپ و نگاه های این جوری داشتند و این مرام مد روز بود، گفتم: " من فرزند نوشته هایمان و ادبیات عامیانه هستم و ادبیات عامه به این خاطر مانده که به هیچ وجه تکیه گاهش دولت ها و ... نبوده و نخواهد بود. ادبیات عامیانه در سرزمین هایی که توسط زنان و مردان آفریده شده، ابراز عشق داشته و بر خلاف ادبیات ایدئولوژیک که از یادها می رود، تا ابد ماندگار است مثل حافظ و سعدی و مولانا و علت ماندگاری آن ها، دوری جستن از ایدئولوژی بوده است. مرادی کرمانی با تأکید بر اینکه اغلب بن مایه های شاهکارهای جهانی نگاه به ادبیات عامیانه و افسانه ها بوده است، گفت: بسیاری از آثار درجه یک جهانی هم ادبیات عامه بودند و من با مطالعه آثار ویلیام شکسپیر به این نتیجه رسیدم که این آثار جز تکرار ادبیات عامیانه و ادبیات حماسی نبوده است.

بهمن پگاه راد

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 8 =