کد خبر: 279818
تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۳۹۷ - ۱۳:۴۳
بازدید 779
قلب عاشق و مهربان نیاز مربی کتابخانه سیار روستایی

جیک جیک گنجشکان که ردیف می شود یک به نام خدا می گوید و بلند می شود ، دوستان مهربان بچه ها را یکی یکی نگاه می کند و آرام در جای خود می گذارد بساط کارش را جور می کند و راه می افتد.

صبور و مهربان  دشت ها ، کوه ها ، جاده ها را پشت سر می گذارد تا به روستای مورد نظرش برسد .

وقتی ماشین مربی سیار روستایی پا توی روستا می گذارد عجیب غوغا می شود از سرو ته آبادی یکی یکی بچه ها خبر دار می شوند و با ذوق و شوق به سمت مربی می دوند ، حالا مربی سیار روستایی مثل رودخانه ایست که ماهیان کوچک تشنه را سیراب می کند. چشم های مشتاق و جستجو گر بچه ها حال آدم را خوب می کند.مربی آن ها را سر ذوق می آورد و به آن ها نشان می دهد که می توانند ، در کلاس کاردستی  به آن ها نشان می دهد که باید خودشان را باور کنند با آن ها هم کلاسی می شود و کتاب می خواند تا بچه ها در دنیایی از شگفتی غرق شوند ، بحث آزاد می گذارد تا فکرهای قشنگی که توی سر بچه ها لانه کرده به پرواز در بیاید ، به آن ها نشان می دهد که طبیعت اطرافشان را خوب ببینند و آن را در قاب نقاشی شان جای دهند

پیمان اکبری مربی کتابخانه سیار اراک می گوید:نیازمندی های مربی سیار فقط یک قلب مهربان و عاشق و یک مشت ذوق می خواهد و هر کسی نمی تواند این بار امانت را به دوش بکشد.وقتی مربی از بچه ها خداحافظی می کند روستا غمگین می شود و تا نوبت بعدی روزها شمرده می شود ، تا باز چشم روستا که نه با آواز خروس ونه با صدای پرندگان و باران که با بوق ماشین سیار روستایی باز شود ویک نفس ذوق کند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 5 =