تماشای دنیا از دریچه‌ی دوربین عکاسی

عکاسی یکی از فعالیت‌های هنری است که با هدف پرورش روحیه‌ی تیزبینی، افزایش توجه کودکان به محیط اطراف و کسب دیدگاه شخصی از سوی آن‌ها در کتاب‌خانه‌های کانون پرورش فکری انجام می‌شود.

خلیل رحیم‌پور کارشناس هنری کانون پرورش فکری استان آذربایجان شرقی است. این کارشناس باسابقه که در آستانه‌ی بازنشستگی قرار دارد سال‌ها از فعالیت خود را به مربی‌گری در کانون گذرانده و تجربه‌ی زیادی در این حوزه دارد. او با بیان این‌که از کودکی خود عضو کانون بوده دراین‌باره می‌گوید: آن زمان استادان محلی موسیقی به کانون می‌آمدند و به ما آموزش می‌دادند و همین‌طور نمایش فیلم و تیاتر هم داشتیم که مجموعه‌ی این‌ها در زندگی من خیلی تاثیر گذاشت.

رحیم‌پور معتقد است از همان کودکی عشق به کانون و فضای آن در او ایجاد شده و به همین دلیل بعد از چند سال فعالیت در آموزش‌وپرورش به کانون آمده تا بتواند با آموزش هنر به کودکان دین‌اش را به کانون ادا کند. این کارشناس معتقد است که کانون با بردن امکانات فرهنگی و هنری به دل مناطق کم‌تر برخوردار توانسته کودکان را با دنیای جدیدی آشنا کند که در این میان هنر عکاسی و سینما به خاطر ویژگی‌های بصری، قدرت اثرگذاری ویژه‌ای دارد.

رحیم‌پور در ادامه با بیان این‌که برای عکاسی لازم است گاهی اعضا به طبیعت و یا محیط‌های شهری بروند معتقد است این فعالیت ظرفیت‌های پرورش‌دهنده‌ی ویژه‌ای دارد و هدف از آن تنها تربیت عکاس نیست، بلکه ارتباط کودک با محیط اطراف را تقویت می‌کند و به او دقت نظر می‌آموزد.

این مربی هنری سابق کانون برای مثال به توجه به بافت گیاهان و اجسام در طبیعت اشاره می‌کند و می‌گوید: در یک برنامه ممکن است کودکان تنها در ماهیت و ساختار پدیده‌ها دقیق شوند و در عین کسب این تجربه‌ها کم‌کم تکنیک و روش‌های عکاسی را هم یاد بگیرند.

رحیم‌پور هم‌چنین اشاره می‌کند که در مراحل اولیه‌ی کار شناخت ابزار اهمیت بسیاری دارد و کمبود امکانات در این حوزه در فعالیت‌ها اثر می‌گذارد. او درباره‌ی شرایط برگزاری کارگاه‌های عکاسی می‌گوید: به دلیل این‌که ابزار این رشته در دسترس بچه‌ها نیست و بسیاری از کودکان دوربین ندارند، نیاز است کارشناس و مربیان هنری تلاش ویژه‌ای در برگزاری این کارگاه‌ها داشته باشند.

این کارشناس هنری از آشنایی با ابزار عکاسی؛ شناخت بافت در طبیعت؛ ترکیب‌بندی در عکاسی؛ آشنایی با تاریخچه‌ی عکاسی، عکاسان معتبر دنیا و آثارشان به عنوان مراحل مختلف کارگاه‌های عکاسی کانون اشاره می‌کند و معقتد است در روند این فعالیت‌ها دید کودکان‌ونوجوانان به دنیا تغییر می‌کند، به نقش عکاسی در زندگی اجتماعی و شخصی پی‌می‌برند و در نهایت با توجه به علاقه و سلیقه‌ی شخصی به دنبال عکاسی از موضوع‌های مختلف می‌روند.

او هم‌چنین به تشابه و تفاوت عکاسی با نقاشی اشاره می‌کند و می‌گوید: بد نیست بچه‌ها چند واحد نقاشی هم در کنار کارگاه عکاسی بگذرانند تا بتوانند از تجربیات این دو حوزه بیشترین سود را ببرند. رحیم‌پور معتقد است تماشای دنیا از دریچه‌ی لنز دوربین کودک‌ونوجوان را نسبت به دنیای اطراف و طبیعت هوشیار می‌کند و در نتیجه‌ی آن، بچه‌ها نسبت به پاسداری از محیط‌زیست حساس می‌شوند.

او هم‌چنین معتقد است در فرآیند عکاسی نگاه گزارش‌گرانه در کودک‌ونوجوان تقویت می‌شود و آن‌ها می‌توانند در شبکه‌های اجتماعی، نشریات محلی و حتی رسانه‌های سراسری، محل زندگی و فرهنگ خود را به دیگران معرفی یا اتفاق‌هایی که دیگر تکرار نخواهد شد را ثبت کنند.

داستان یک عکس

این کارشناس هنری در پایان درباره‌ی تاثیر این فعالیت به یکی از اعضای علاقه‌مند و پراستعداد کارگاهش اشاره می‌کند که از عکاسی در محیط‌های عمومی واهمه داشته و این موضوع مانع فعالیتش می‌شده است. او دراین‌باره می‌گوید: من به این عضو گفتم شیوه‌ای هست که در آن می‌توانی با استفاده از تکنیک چیدمان، عکس را کارگردانی کنی و حتی در محیط‌های بسته هم عناصر بصری را به شکل خاصی کنار هم قرار بدهی و عکس بگیری.

رحیم‌پور بیان می‌کند که این عضو مدتی بعد با استفاده از اشیای ساده‌ی اطراف چون آینه، میز و میوه‌ها تصاویر شگفت‌انگیزی خلق کرده و توانسته بود استعدادش را به نمایش بگذارد.

این مربی درباره‌ی یکی از آثار این عضو می‌گوید: او با استفاده از هفت آینه از یک سیب و چند شیء دیگر روی میزی عکاسی کرده بود، به‌طوری‌که از آینه‌ی چهارم به بعد دیگر سیب دیده نمی‌شد.

رحیم‌پور می‌افزاید: وقتی از او پرسیدم ایده و داستان این عکس چیست به من گفت «فکر می‌کنم این سیب انسانی است که تا مقطعی هست و بعد حذف می‌شود، ولی دنیا بعد از او وجود دارد». او با بیان این‌که یادگیری هنرهایی چون عکاسی در دنیای امروز یک ضرورت به حساب می‌آید معتقد است پرورش مربیان و تامین امکانات در این حوزه‌ها به توجه ویژه‌ی مسئولان کانون نیاز دارد.

پرورش خلاقیت در کارگاه عکاسی

اعظم پاینده، مربی هنری پاره‌وقت کانون پرورش فکری استان البرز، حدود 17 سال است که با برگزاری کارگاه‌های نقاشی، عکاسی، انیمیشن و تیاتر و نمایش عروسکی با کانون پرورش فکری هم‌کاری می‌کند. این مربی که دارای مدرک کارشناسی گرافیک در گرایش تصویرسازی است بیان می‌کند در فعالیت‌های کانونی که بر پرورش تخیل و خلاقیت بچه‌ها متمرکز است، نقش مربیان نباید مستقیم باشد و این کارگاه‌ها حکم کلاس درس پیدا کند.

او که به دلیل تفاوت نگاه و توانایی کودکان‌ونوجوانان، کارگاه‌های عکاسی را به دو گروه کودک و نوجوان تقسیم‌بندی کرده است درباره‌ی مقدمات این کارگاه‌های عکاسی می‌گوید: قدم اول این است که بچه‌ها با دنیای عکاسی آشنا شوند، دوربین را بشناسند، به اهمیت کادربندی و قاب پی ببرند و حس زیبایی‌شناسی در آن‌ها تقویت شود.

او در مورد پرورش حس زیبایی‌شناسی اعضای کودک می‌گوید: من انتخاب سوژه و موضوع عکاسی را به عهده‌ی خود بچه‌ها می‌گذارم، چرا که این موضوع خیلی مهم است که برای مثال کودک پی‌ببرد می‌خواهد از گل‌ها عکاسی کند یا آدم‌ها. پاینده در این مورد توضیح می‌دهد: وقتی کودکی موضوعش را انتخاب کرد، آن‌گاه من با او درباره‌ی ماهیت سوژه، رنگ‌بندی و کادربندی مناسب با سوژه صحبت می‌کنم و در واقع تلاش می‌کنم اعضا را به صورت غیرمستقیم هدایت کنم.

او معتقد است مربی نباید خود، دوربین را به دست بگیرد و به عضو بگوید از این موضوع از این زاویه این‌طور عکاسی کن. پاینده در ادامه می‌افزاید: البته در کانون و خصوصا در بخش نوجوان یک‌سری از برنامه‌ها بر اساس مناسبت‌های تقویمی است و من جدا از موضوع‌های آزادی که به بچه‌ها می‌دهم، از آن‌ها می‌خواهم در موضوع‌هایی مثل مسابقه‌های بین‌المللی یا دهه‌ی محرم هم، بسته به علاقه‌ی خود کار کنند.

از عکاسی آزاد برای کودکان تا آموزش تئوری به نوجوانان

این مربی که در شروع دوره‌ی عکاسی به معرفی دوربین‌ها می‌پردازد معتقد است اطلاع نوجوانان از تاریخچه‌ی عکاسی و روند شکل‌گیری ابزارهای مختلف آن بسیار مهم است. او به همین‌دلیل چند دوربین‌های عکاسی مونولوگ و دیجیتال روی میز کارگاه قرار می‌دهد تا کودکان‌ونوجوانان بتوانند از نزدیک آن‌ها را لمس کنند و با کارکردشان آشنا شوند. پاینده دراین مورد می‌گوید: کارکرد این دوربین‌ها را برای بچه‌ها توضیح می‌دهم و هم‌چنین به آن‌ها می‌گویم در گذشته عکاسی با دوربین‌های مونولوگ و نگاتیوی به چه صورتی بوده است.

این مربی هنری با بیان این‌که پیشرفت فن‌آوری و ظهور دوربین‌های دیجیتال باعث شده کودکان درکی از مفهوم اقتصاد عکاسی نداشته باشند معتقد است آشنایی با این مفاهیم در پرورش ذهن نوجوانان و تیزکردن حواس آن‌ها بسیار موثر است. او می‌گوید: برای بچه‌ها توضیح می‌دهم که خود من در دوران هنرستان با فیلم‌های 12، 24، 36 یا نهایتا 48 فریمی چه‌طور عکاسی می‌کردم و درعین‌حال تمام نگاتیوها را برای بچه‌ها باز می‌کنم تا ببینند. پاینده هم‌چنین به کودکان یاد می‌دهد که خود دوربین‌ها را باز کنند تا طرزکارشان را از نزدیک ببینند و هم‌چنین درباره‌ی چاپ و ظهور عکس روی کاغذ عکاسی توضیح می‌دهد.

گفتنی است که این مربی حتی درباره‌ی ورود عکاسی به ایران و ماهیت سوژه‌های آن زمان به نوجوانان اطلاعاتی می‌دهد. پاینده با بیان این‌که این مفاهیم مخصوص کارگاه‌های نوجوانان است می‌گوید: من این مفاهیم را که از حوصله‌ی بچه‌های سنین پایین‌تر خارج است برای کودکان طرح نمی‌کنم، بلکه اجازه می‌دهم با موضوع آزاد به عکاسی بپردازند تا درک بی‌واسطه‌ای از دوربین و تصویر پیدا کنند.

او هم‌چنین بیان می‌کند که کودکان می‌توانند با دوربین موبایل یا تبلت‌های شخصی خودشان هم عکس بگیرند و محدودیتی برای داشتن دوربین عکاسی وجود ندارد. پاینده درباره‌ی امکانات فنی این کارگاه‌ها می‌گوید: بعضی از مراکز کانون چند دوربین در اختیار مربی می‌گذارد تا بچه‌ها با آن عکاسی کنند.

این مربی با بیان این‌که دوربین‌ها را در اختیار کودکان می‌گذارد و از آن‌ها می‌خواهد در حیاط کتاب‌خانه‌ی کانون به دنبال سوژه بگردند می‌گوید: یک عضو ممکن است از یک موضوع بیست عکس بگیرد که در نهایت با سلیقه‌ی او و هم‌فکری اعضای کلاس از بین آن‌ها عکسی را انتخاب می‌کنیم.

او درباره‌ی دلیل این کار گروهی و هم‌فکری بیان می‌کند: من در پایان تمام کلاس‌ها از بچه‌ها می‌خواهم خودشان کارشناس هم‌دیگر باشند تا هم، شبهه تفکیک بین بچه‌ها از طرف مربی پیش نیاید و هم خود بچه‌ها در حین انجام کار گروهی و هم‌فکری ریزبینی و نقد را هم بیاموزند. او با نشان دادن عکس‌های اعضای کارگاه از آن‌ها می‌خواهد به دنبال نقاط قوت و ضعف آن تصاویر بگردند و از این طریق ناخودآگاه یاد بگیرند چه‌طور نقاط ضعف کارشان را برطرف کنند و قوت‌ها را گسترش بدهند.

پاینده با تاکید بر این‌که این شیوه، مخصوص آموزش به کودکان است درباره‌ی کارگاه‌های نوجوانان می‌افزاید: برای آن‌ها سعی می‌کنم فضای کارگاه‌ها را تا حدودی به آموزش نظری هم نزدیک کنم و جزئیات عکاسی را کم‌کم به آن‌ها یاد بدهم که برای مثال می‌توانم به کارکرد لنزهای مختلف دوربین عکاسی اشاره کنم. او می‌افزاید: من آن چیزهایی را که در تمام این سال‌ها در هنرستان و دانشگاه یاد گرفته‌ام و فکر می‌کنم دانستنش برای یک علاقه‌مند به عکاسی لازم است به نوجوانان آموزش می‌دهم.

این مربی در ادامه به نقش کارگاه عکاسی و ارتباط حسی بچه‌ها با کانون می‌پردازد و با بیان این‌که شرایط زمانه تغییر کرده عنوان می‌کند که بچه‌ها به‌ویژه نوجوانان را باید با بهانه‌های جدیدی وارد کتاب‌خانه‌ها کنیم. این روزها با ورود موبایل و تبلت حتی مفهوم مطالعه هم تغییر کرده و در کتاب‌خوانی خلاصه نمی‌شود و بعضی از کارگاه‌های کانون چون عکاسی، فیلم‌سازی و نقد فیلم بهانه‌ای برای تشویق اعضای نوجوان است.

او به مشکلات این کارگاه‌ها هم اشاره می‌کند و می‌گوید: متاسفانه به خاطر محدودیت کلاس 12 نفر بیشتر نمی‌توانند عضو آن شوند و بچه‌ها مجبورند در فصل‌های مختلف از این کارگاه استفاده کنند. پاینده با اشاره به این‌که بعضی از اعضای سابق کارگاه عکاسی این رشته را برای تحصیل دانشگاهی و یا کسب درآمد دنبال می‌کنند ذکر می‌کند که گاهی اعضای سابق پیش او می‌آیند و برای کارشان مشورت حرفه‌ای می‌گیرند.

مربی کارگاه عکاسی ضمن این‌که معضل بزرگ این کلاس‌ها را کم‌بود امکانات می‌داند بیان می‌کند که اعضای کانون با کمترین امکانات در نمایشگاه‌ها شرکت می‌کنند و مقام می‌آورند. او می‌گوید: نشان و برند کانون می‌تواند خیلی بیشتر از این‌ها پیشرفت داشته باشد و اگر مسئولان کشوری و نمایندگان مجلس توجه ویژه‌ای به این نهاد فرهنگی داشته باشند در رشد و پرورش کودکان‌ونوجوانان بسیار اثرگذار خواهد بود.

او با بیان این‌که کانون همیشه از حضور کودکان از اقشار مختلف استقبال کرده و می‌کند می‌گوید: فضای کانون پرورش فکری عموما برای بچه‌هایی است که توان مالی بالایی ندارند و از کارگاه‌های آزاد استفاده نمی‌کنند؛ در نتیجه هدف این است که اعضای فعال کتاب‌خانه‌ها به انجام فعالیت‌های فرهنگی، هنری، ادبی و علمی که به‌طور رایگان برای آن‌ها برگزار می‌شود تشویق شوند.

با توجه به این شرایط این مربی هنری معتقد است شاید بسیاری از اعضا توان مالی نداشته باشند که خود دوربین عکاسی تهیه کنند و در نتیجه مربیان کانون باید با کمترین امکانات به بیش‌ترین نتیجه برسند. او البته معتقد است که همین کار هم برای بسیاری از خانواده‌ها رضایت‌بخش است، اما کودکان‌ونوجوانان ظرفیت‌های خیلی بیشتری دارند که پرورش آن نیازمند امکانات است.

استفاده از شیوه‌های خلاقانه در آموزش

پاینده با بیان این‌که مربیان برای رفع این محدودیت‌ها دست به خلاقیت می‌زنند درباره‌ی یکی از ایده‌هایش می‌گوید: من برای ترم‌های بالاتر که علاقه‌ی بچه‌ها به عکاسی بیشتر شده و مقدمات را هم یاد گرفته‌اند عکاسی و نقاشی را تلفیق کردم و به بچه‌ها این تکنیک را آموزش دادم که روی عکس‌هایی که گرفته‌اند و چاپ کرده‌اند رنگ بیاورند.

این مربی در عین حال که بر وجود امکانات بیشتر تاکید دارد، معتقد است هنر دستی همیشه جایگاه ویژه‌ی خود را دارد و این‌که کودکان با دست‌شان کار کنند در هماهنگی ذهنی و بدنی و رشد استعداد آن‌ها بسیار اثرگذار است.

پاینده هم‌چنین می‌افزاید که برای مراحل بعدی به فکر آموزش تکنیک ترام به اعضای کارگاهش است، یعنی تکه‌تکه کردن عکس‌ها و کنار هم گذاشتن و تلفیق‌شان با متن روزنامه‌ها و غیره.

او معتقد است نباید ذهن بچه‌ها را محدود کرد و لازم است که آن‌ها بدانند عکاسی فقط گرفتن عکس با دوربین نیست، بلکه می‌توانند با هنرهای دیگر چون خوش‌نویسی و نقاشی هم ترکیب شود. گفتنی است که این مربی هم‌چنین اعضای کارگاهش را به چاپ روی کاغذهای رنگی تشویق می‌کند تا به زمینه‌ی سفید محدود نشوند و تجربه کنند که استفاده از کاغذها و فیلترهای رنگی در عکاسی چه اثری دارد.

این مربی هنری در پایان با بیان این‌که داوری مسابقه‌ها همیشه بر مبنای سلیقه است بیان می‌کند که شاید نفس رقابت برای کودکان‌ونوجوانان سازنده نباشد و به‌همین‌خاطر معتقد است با وجود این‌که برگزاری جشنواره‌ها در ایجاد انگیزه و کسب دانش به بچه‌ها کمک می‌کند، شیوه‌ی برگزاری این رویدادها باید بیشتر تربیتی و تشویقی باشد تا رقابتی. او هم‌چنین معتقد است افزایش هم‌کاری کانون با دیگر مجموعه‌های فرهنگی و هنری چون انجمن‌های عکاسی دامنه‌ی فعالیت‌های این نهاد را گسترش می‌دهد و درهای جدیدی را به روی اعضای کانون می‌گشاید.

گفت‌وگو از علی‌اکبر امینی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 2 =