فرهنگ‌سازی برای استفاده از اسباب‌بازی!

مدیر موسسه‌ی بازی درمانی «هفت ‌سنگ» معتقد است استفاده از اسباب‌بازی نیازمند فرهنگ‌سازی در این زمینه است تا خانواده‌ها به چشم یک وسیله‌ی تزئینی یا دورریختنی به آن نگاه نکنند؛ بلکه ارزش درمانی آن را نیز در نظر بگیرند.

به گفته هوشنگ میرزایی، اگر برنامه‌ریزی صحیح در ارتباط با اسباب‌بازی صورت بگیرد می‌توان به آن به عنوان ارزش افزوده یا سرمایه‌ی خانواده‌ها نگاه کرد.

عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی خاطرنشان کرد شاید اسباب‌بازی در ظاهر ابزاری ساده و در دسترس برای کودکان باشد که جنبه‌ی سرگرمی و تا حدی آموزشی آن در نظر گرفته می‌شود. اما با توجه به ارزش درمانی آن فرآیند طراحی و تولید اسباب‌بازی امری تخصصی و علمی است.

در طراحی و تولید اسباب‌بازی یکی از بحث‌هایی که همیشه مطرح می‌شود اهمیت اسباب‌بازی‌های مناسب برای کودکان با نیازهای ویژه یا اسباب‌بازی درمانی است. میرزایی درباره‌ی اهمیت این بحث گفت: همواره در رابطه با طراحی و تولید اسباب‌بازی، هدف‌گذاری برای اسباب‌بازی در تمامی رده‌های کاری و جوامع هدف بحث می‌شود. این هدف‌گذاری چه در جامعه‌ی سالم، چه در جامعه‌ی دارای اختلال یا معلولیت و بیماری باید در نظر گرفته شود و برای هر کدام از این‌ جوامع تعریف خودش را دارد.

به گفته‌ی او فرآیند طراحی و برنامه‌ریزی از ایده تا تولید برای یک وسیله‌ی بازی اهمیت بسیاری دارد و باید روی این فرآیند به صورت علمی کار کرد.

میرزایی در ادامه به نخستین پرسش‌های ضروری در مواجهه با اسباب‌بازی اشاره کرد و توضیح داد: نخستین سوال این‌که اسباب‌بازی قرار است چه کاری انجام بدهد؟ همچنین باید دید اسباب‌بازی برای چه گروه سنی، هدف یا جامعه‌ای تعریف می‌شود؛ چراکه این جامعه را باید از منظر فرهنگی، مذهبی، ساختارهای قومیتی و سلسله مراتب رفتاری بررسی کرد. همچنین باید توجه کنیم کجا قرار است این وسیله‌ی بازی استفاده شود؟ در مدرسه، مهدکودک یا منزل. در نهایت چه افرادی درگیر آن هستند. پدر با بچه، مادر با بچه، بچه با بچه، یا بچه با خودش درگیر آن وسیله‌ی بازی است؟

او ضمن ابراز تاسف از این‌که در طراحی اسباب‌بازی هیچ‌کدام از این ملاک‌ها در نظر گرفته نمی‌شود و برای آن برنامه‌ریزی صورت نمی‌گیرد، توضیح داد: از سوی دیگر ما در کشورمان مسایل خاص خودمان را داریم و این مساله باعث می‌شود که بیش‌تر واردکننده‌ی اسباب‌بازی باشیم. اگر فرمت یک وسیله‌ بازی مطابق با فرهنگ ما باشد که آن‌را به کار می‌بریم اما اگر تضاد داشته باشد صرفا اسباب‌بازی به خاطر جذابیت‌های ظاهری از ویترین مغازه‌ها کنده می‌شود و به اتاق یا کمد بچه‌ها می‌رود و در نهایت یا جنبه‌ی تزئینی دارد یا می‌شکند و دور ریخته می‌شود بدون این‌که ارزش درمانی یا رفتاری داشته باشد.

اسباب‌بازی به مثابه سرمایه!

مدیر موسسه‌ی بازی درمانی «هفت سنگ» در ادامه تاکید کرد: اگر برای یک وسیله‌ی بازی، برنامه‌ریزی از صفر تا نهایت در نظر گرفته شود می‌توان هر اسباب‌بازی را به عنوان یک ارزش افزوده و سرمایه‌گذاری برای خانواده‌ها در نظر گرفت.

او ادامه داد: بسیاری از خانواده‌های ما اسباب‌بازی را موضوعی دورریختنی یا پول هدر دادن می‌دانند. آن‌ها صرفا اسباب‌بازی را وسیله‌ای می‌دانند که بتوانند بچه‌ها را به وسیله‌ی آن با خودشان همراه یا ساکت کنند، یا از نظر وجدانی احساس می‌کنند باید وسیله‌ی بازی او را تامین کنند تا فرزندشان در میان دیگر کودکان احساس حقارت نکند.

میرزایی معتقد است خانواده‌ها هیچ‌گاه به اسباب‌بازی به عنوان سرمایه‌ای در رابطه با رشد بچه‌ها نگاه نمی‌کنند و حتی همان اندازه که نقش کتاب را در رشد کودک موثر می‌دانند، به نقش اسباب‌بازی توجه ندارند.

به گفته‌ی او از آن‌جا که این دیدگاه وجود ندارد متاسفانه هیچ‌گاه دقتی در رابطه با طراحی، تولید یا خرید اسباب‌بازی نه از سوی تولید کننده نه از سوی خریدار صورت نمی‌گیرد.

تمرین زندگی با اسباب‌بازی!

این عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی به مثالی در این زمینه اشاره کرد و گفت: برای مثال بچه‌ها به ماشین علاقه دارند. همین قضیه را در میان برندهای مختلف و ویترین‌ مغازه‌ها در قالب انواع ماشین‌های بازی می‌بینیم. اما در نهایت فقط این وسیله برای بازی جلو و عقب بردن یا بوق زدن با ماشین استفاده می‌شود!

او ادامه داد: در حالی‌که همان ماشین اسباب‌بازی می‌تواند فرهنگ ترافیکی کودکان را بالا ببرد، فرهنگ ارتباطی آن‌ها را بیشتر کند و به نوعی تمرین زندگی برای بچه‌ها در هر گروه سنی باشد. تا برای مثال یاد بگیرند تعاملات آن‌ها با دیگران چگونه باید باشد یا نشستن، سرعت، بستن کمربند ایمنی و ...چگونه است.

میرزایی تاکید کرد: در ارتباط با همین وسیله‌ی بازی از دست‌ورزی ساده‌ای که بچه‌ها در آن سیستم با آن سر و کار دارند تا خیال‌پردازی بسیار وسیعی که احساس می‌کنند با مادر و پدر سوار وسیله‌ای شده‌اند و دور دنیا می‌چرخند را می‌توان با آن‌ها کار کرد.

فرهنگ استفاده از اسباب‌بازی!

این متخصص بازی درمانی معتقد است متاسفانه چنین زمینه‌هایی از تفکر یعنی فرهنگ استفاده از اسباب‌بازی در میان ما وجود ندارد. برای همین خانواده‌ها اسباب‌بازی را وسیله‌ای زائد و دورریختنی به حساب می‌آورند یا چیزی که فقط کودک آن‌ها احساس کند پدر یا مادر خوبی هستند و نیازهایش را تامین کرده‌اند.

میرزایی در ادامه و درباره‌ی شرایط حال حاضر طراحی، تولید و واردات اسباب‌بازی‌ها برای کودکان با نیازهای ویژه، اختصاصی کردن این موضوع را اشتباه دانست.

او گفت: برای مثال اگر من فردی با نیازهای ویژه یا بیش فعال باشم برای من شهر دیگری درست می‌کنید یا می‌خواهید من هم در همین شهر زندگی کنم؟ در ارتباط با اسباب‌بازی برای کودکان با نیازهای ویژه هم همین مثال صدق می‌کند.

میرزایی در پاسخ به این پرسش که آیا به هر حال نباید آن وسیله‌ی بازی ویژگی خاصی داشت باشد تا قابل‌ استفاده‌ی بهتر برای کودکان دارای نیازهای ویژه باشد، اظهار داشت: ما چنین اسباب‌بازی‌هایی داریم. برای مثال کانون پرورش فکری کودکان تولیدات خاصی مانند ماشین چوبی یا پازل‌های ابری دارد. تمام این وسیله‌های‌ بازی‌ را ما در موسسه‌ی «هفت سنگ» برای کودکان با نیازهای ویژه مانند کودکانی که مشکلات یادگیری، حرکتی، تطابقی یا اتیسم دارند، استفاده می‌کنیم.

به گفته‌ی او از آن‌جا که از ابتدا مسیر را اشتباه می‌رویم این مساله سبب می‌شود کودکان با نیازهای ویژه را کاملا متفاوت در نظر بگیریم و طراحی‌های نامناسب یا عجیب داشته باشیم.

دستورالعمل بازی!

این متخصص بازی درمانی معتقد است صرف داشتن اسباب‌بازی با ویژگی‌های متفاوت یا خاص برای کودکان با نیازهای ویژه مهم نیست؛ بلکه قابلیت استفاده یا فرهنگ استفاده از اسباب‌بازی و آموزش دادن آن به افراد و خانواده‌ها مهم است.

او با تاکید بر این‌که مجموعه‌ی خوبی از اسباب‌بازی‌ها در اختیار داریم هرچند که این مجموعه‌ها باید ارتقا پیدا کند یا تقویت شود، توضیح داد: در ارتباط با اسباب‌بازی متاسفانه هیچ‌گاه دستورالعمل روشنی برای خانواده‌ها یا افرادی که از اسباب‌بازی استفاده می‌کنند، در نظر نگرفته‌ایم یا دستورالعمل‌ها خیلی کلی است. چرا یک یخچال یا لباس و حتی محصول غذایی حتما دستورالعمل استفاده دارد اما هیچ‌گاه برای اسباب‌بازی چنین چیزی در نظر نمی‌گیریم؟

میرزایی معتقد است اگر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و شورای نظارت بر اسباب‌بازی‌ها در سطح کشوری بتوانند به ابعاد فرهنگ‌سازی، آموزش و ساده‌سازی اسباب‌بازی بپردازند و به آن به عنوان یک سرمایه نگاه کنند و دیدگاه فرهنگی خانواده‌ها را در این حوزه‌ تغییر دهند اتفاق خوشایندی است.

او می‌گوید براساس تجربه‌اش برخی از اسباب‌بازی‌هایی که سال‌ها پیش در ایران خریده هنوز از نمونه‌ی خارجی آن بهتر است و برهمین اساس اظهار داشت: این مساله نشان می‌دهد ما در تولید اسباب‌بازی بد نیستیم. اما وقتی از ابتدا سفارش غلط می‌دهیم، استفاده‌ی غلط می‌شود و خیلی از این اسباب‌بازی‌ها فقط دور ریخته می‌شود.

اسباب‌بازی لازمه‌ی رشد کودک!

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش به آماری در ارتباط با واردات اسباب‌بازی در شش ماهه‌ی نخست امسال اشاره کرد و گفت: طبق آمار در این مدت واردات اسباب‌بازی 70 درصد کاهش داشته است. علت این موضوع تفکر خانواده‌ها در مواجهه با مشکلات اقتصادی و در پی آن حذف اسباب‌بازی از سبد کالای خانواده‌ها است. در حالی‌که ابزارها و اسباب‌بازی‌ها لازمه‌ی رشد کودک هستند.

میرزایی درباره‌ی تاثیر اسباب‌بازی بر رشد کودک گفت: وسایل بازی تسهیل کننده رشد کودک در تمامی جنبه‌ها هستند. اسباب‌بازی فاکتورها یا ادراک‌های حسی، شناختی و عملکردهای حرکتی یا رفتارهای حرکتی را در کودکان تقویت می‌کند.

او ادامه داد: برای مثال همیشه در میان رتبه‌های برتر کنکور سراسری مواردی داشته‌ایم که دانش‌آموزانی از مناطق روستایی و بدون هیچ امکانات یا کلاس‌های کمک آموزشی توانسته‌اند رتبه‌های نخست کنکور را کسب کنند. بچه‌هایی که در طبیعی‌ترین محیط‌ها و بدون هیچ اسباب‌بازی پیشرفته‌ای زندگی و رشد کرده‌اند.

به گفته‌ی این متخصص بازی درمانی، این بچه‌ها با طبیعت مشغول بوده‌اند و طبیعت ابزارهای لازم را به اندازه‌ی کافی برای پایه‌ریزی ساختاری رشد در مغز آن‌ها فراهم کرده است. آن‌ها حتی اگر عروسک پولیشی نداشته‌اند اما به اندازه‌ی کافی با حیواناتی مثل گاو و گوسفند یا خاک، چوب و درخت و به‌طورکلی عناصر طبیعی در ارتباط بوده‌اند.

او یادآور شد: کودک در چنین محیطی تمام این عناصر را حس، تجربه و با آن‌ها بازی کرده است و همین امر باعث شده ذهنیت او رشد بیش‌تری پیدا کند.

ساعت بازی!

میرزایی در ادامه با تاکید بر این‌که ابزار به‌ویژه اسباب‌بازی برای یادگیری کودک خیلی مهم است، توضیح داد: اسباب‌بازی ‌برای هر روز کودک مورد نیاز است. این مساله بدین معنی نیست که هر روز باید برای کودک یک وسیله‌ی بازی جدید بخریم. اما ساعت و برنامه‌ی بازی باید برای کودک در نظر گرفته شود.

او ادامه داد: جامعه‌ی ما هر روز به ساختمان‌ها و خیابان‌های چند طبقه‌ی بیش‌تری تبدیل می‌شود. از سوی دیگر ارتباط‌های فامیلی و همسایگی کم‌تر شده و امکان داشتن خواهر یا برادر برای کودکان خیلی کم است. اگر هم خواهر و برادری داشته باشند اختلاف سنی آن‌ها خیلی زیاد است. برهمین اساس اسباب‌بازی اهمیت بیش‌تری می‌یابد.

مدیر موسسه هفت‌ سنگ گفت: بازی لذت‌بخش است وقتی چیزی لذت بخش است برای آن برنامه‌ریزی می‌کنیم و وقت می‌گذاریم. اگر برای مثال در این بازی از ابتدا خلاقیت را به کودک آموزش بدهیم همیشه خلاقانه کار می‌کند.

ابزارهای بازی و سازگاری با محیط!

او بار دیگر تاکید کرد: ما شهرها را بزرگ‌تر، آپارتمان‌ها را بیش‌تر، تعداد آدم‌ها را زیادتر اما روابط و ابزارهای مورد نیاز بچه‌ها را کمتر کرده‌ایم.

برهمین اساس به گفته‌ی میرزایی در 10 تا 15 سال آینده ضریب هوشی کودکان ما و آن قسمتی که به سازگاری، رشد حرکتی و تعامل با محیط مربوط می‌شود پایین می‌آید. هرچند شاخص‌هایی مانند کیفیت دوره‌ی جنینی، کیفیت پدر و مادر یا کیفیت تغذیه خوب بوده است.

او در پایان یادآور شد: سازگاری با محیط از طریق محیط و اسباب‌ و ابزار بازی صورت می‌گیرد. بنابراین اگر اسباب‌بازی مناسب در اختیار کودکان ‌نباشد جامعه‌ی ضعیف‌تری خواهیم داشت.

گفت‌وگو: فرناز میری

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 11 =