به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، این کارگاه ساعت ۱۴ روز یکشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۸ در سالن کنفرانس مرکز آفرینشهای فرهنگی و هنری کانون پرورش فکری برگزار شد.
قاسمیپویا درباره کاستیها در عنوان پژوهش در عمل گفت: اغلب پژوهندگان عنوان را به صورت جمله پرسشی مینویسند. ضرورتی ندارد، میتواند سوالی نباشد. گاهی عنوانها بسیار طولانی نوشته میشود. عنوان هر چه کوتاه و رساتر باشد، بهتر است. لازم نیست در عنوان به جزئیات بپردازیم.
او ادامه داد: گاهی محتوا با عنوان همخوانی ندارد. برای نمونه در پژوهشی عنوان، مربوط به راههای مناسب قلم به دست گرفتن کودک یا نوجوان بوده است اما در محتوا به مطلبی مثلا مشارکت دادن کودک در مسائل آموزشی و تقویت حس مشارکتجویی و جز این پرداخته شده است. در بسیاری از گزارشها پراکندهگویی مشاهده میشود و تمرکز روی یک موضوع صورت نمیگیرد.
قاسمیپویا با اشاره به عنوان تکراری و یا محدود به چند موضوع توضیح داد: برای نمونه اغلب عنوانهای مربیان کانون در مورد راههای تقویت علاقه اعضا به مطالعه است. گرچه این موضوع یکی از وظایف مربیان کانون است اما خلاقیتی در عنوانها دیده نمیشود. یا در برخی از مناطق آموزش و پرورش روی یک عنوان متمرکز میشوند.
او ادامه داد: اغلب پژوهشگران به مورد پژوهی علاقه نشان میدهند. گرچه پژوهش در عمل نوعی مورد پژوهی است اما افراط در این باره پژوهش در عمل را از هدف بهسازی وضعیت موجود و توجه به همه افراد تحت آموزش و پرورش، دور میکند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه گاهی عنوان با برخی از مراحل تحقیق و مطالب آن همخوانی ندارد، گفت: برای نمونه، عنوان چیز دیگری است و نتیجهگیری و پیشنهادها چیز دیگر. برای رفع این کاستی پیشنهاد میشود پژوهشگر در هر مرحله از خود بپرسد آیا این مرحله و مطالب آن به طور کامل با عنوان مرتبط است یا نه. از مربیان و کارشناسان بخواهیم که تجربه زیسته خودشان را با این فرمت بنویسد و به ما بگوید.
او با اشاره به کاستی در نحوه عنوانیابی یا تعیین عنوان گفت: گاهی مشاهده میشود معلم یا مربی پژوهنده از دیگران حتی «دیگرانِ آگاه» تقاضا میکنند تا عنوانی برای تحقیق آنان معرفی کنند. این کار با نفس پژوهش در عمل همخوانی ندارد. چون پژوهش در عمل مربوط به مشکل و مسائل خاص معلم یا مربی پژوهنده است، نه افراد دیگر. در پژوهشهای دانشگاهی چنین کاری اشکال ندارد اما درخواست عنوان از کسان دیگر در پژوهش حین عمل منطقی و درست نیست.
قاسمیپویا در بخش دیگری از این جلسه درباره کاستی در چکیدهنویسی گفت: گاهی مفهوم چکیده به درستی مطرح نمیشود. چیزهایی که در اینباره نوشته میشود که شباهتی به چکیده ندارد. کلیاتی نوشته میشود که در آن از هر مطلبی سخن گفته میشود. در چکیدهنویسی لازم است پژوهشگر به این مطالب اشاره مختصر بکند. هدف از تحقیق، پرسش یا پرسشهای تحقیق، مختصری از وضعیت موجود یا مساله تحقیق، روشهای گردآوری اطلاعات، برخی از علتهای یافته شده در مورد مسئله مورد تحقیق، اشاره به برخی از راهحلها، نحوه به کارگیری آنها و ارزیابی و نتایج حاصل از آن است.
او درباره کاستی در فهم مفهوم کلیدواژهها گفت: توضیح غیرضروری و گسترده کلیدواژهها از کاستیهای این بخش است. لازم نیست کلمات را معنا کنید. کلیدواژه یعنی بتوانیم به راحتی متوجه شویم این پژوهش درباره چیست. مثلاً کسی میخواهد درباره پژوهش در عمل به صورت کتابی، آن را جستوجو کند و با استفاده از کلیدواژه به آن میرسد.
قاسمیپویا با اشاره به کاستیهای نوشتن مقدمه بیان کرد: گاهی مقدمه نیز به صورت مناسب تدوین نمیشود. نوشتن مقدمه برای همه سخت است. شما در مقدمه یعنی میخواهید خواننده را برای خوانش پژوهش آماده کنید. در مقدمه لازم است پژوهشگر تنها در مورد عنوان و موضوع مورد تحقیق مطلب بنویسد و ذهن خواننده را نسبت به موضوع مورد مطالعه آماده کند. از حاشیهپردازی و مطالب پراکنده در مقدمه دوری کنید.
او تاکید کرد: در مقدمه، پژوهشگر میتواند به ضرورت تحقیق و کارهایی که برخی از افراد صالح در مورد موضوع انجام دادهاند اشاره کند. با دید انتقادی به مقدمه بنگرید.
قاسمیپویا درباره کاستی در توصیف وضعیت موجود گفت: گاهی میبینم که برخی دوستان توضیح طرح مسئله را از توصیف وضعیت موجود جدا میکنند. در صورتی که این دو یک مفهوم دارند. منظور از توصیف وضعیت موجود این است که خواننده را با موقعیت مسالهساز و وضعیت نامطلوبی که دغدغه اصلاح آن را داریم، آشنا کنیم. البته در این وضعیت ممکن است عواملی مختلفی اثر داشته باشند.
این مدرس دانشگاه با اشاره به کاستی در نگاه پژوهشگر گفت: گاهی عمدهترین مشکل گزارش تحقیق درک و آگاهی خود پژوهشگر است. درک نادرست از مفاهیم تربیتی یا نگاه نسبت به مسائل، از جمله این کاستیهاست. برای نمونه گاهی احساس میشود محقق از مفاهیمی چون پیش فعالی، گوشهگیری و انزواطلبی و افسردگی یا نارساخوانی یا نارسانویسی و به طول کلی اختلالها و مشکلات یادگیری درک درستی ندارد و در برخی موارد احساس میشود به دانشآموزان یا اعضا برچسب میزنند. یا گاهی در توصیف وضعیت موجود موضوعی را به عنوان مسئله مطرح میکنند که نمیتواند مشکل تربیتی تلقی گردد.
قاسمیپویا درباره ظاهرآرایی بیان کرد: برخی ظاهرآرایی میکنند در حالی که جامعه آماری آنها پنج نفر است. این کار جالب نیست.
او درباره پیشینه تحقیق گفت: به نظر من پیشینه تحقیق یعنی نصف تحقیق، یعنی استفاده از تجربیات گذشته دیگران. در پژوهش حین عمل کسب آگاهی از دو منبع حاصل میشود، منابع دست اول یا آنهایی که ما خود تولید میکنیم. یا منابع دست دوم که دیگران پیش از ما تولید کردهاند. پیشینه تحقیق را نقد کنید. پرداختن طولانی به پیشینه تحقیق و پراکندهگویی ضروری نیست. محقق باید دست به گزینش بزند و مطالبی را بیان کند که به طور مستقیم با مطالب وی ارتباط دارد.
او درباره هدفنویسی توضیح داد: اول هدف بعد پرسش، شما گاهی اول پرسش مینویسید و بعد هدف تعیین میکنید. در وهله دوم برخی از شما نمیتوانید اهداف جزئی که مطابقت داشته باشد با هدف کلی پیدا کنید. گاهی دیده میشود هدف فرعی از هدف کلی، کلیتر است. هدف فرعی باید در دل هدفهای اصلی یا کلی نهفته باشد. گاهی نیز هدفهای جزئی آنقدر ریز میشوند که ارتباط منطقی بین آنها دیده نمیشود. حتی گاهی هدفنویسی به انحراف و پراکندهگویی کشیده میشود.
قاسمیپویا با اشاره به اینکه پرسش تحقیق با پرسش پرسشنامه تفاوت دارد گفت: پرسش باید با چگونه و چطور همراه شود نه آیا. آیا برای پرسشنامه استفاده میشود. پرسش تحقیق نباید جواب آری یا خیر داشته باشد. بلکه باید پاسخ آن ما را به علتیابی و حل مشکل رهنمون کند.
او تاکید کرد: برخی از پرسشها مثل هدفها رویایی، خیالی و دست نایافتنی است.
این مدرس دانشگاه با انتقاد از گردآوری نادرست اطلاعات بیان کرد: من کسی را ندیدم که گردآوری اطلاعات را درست استفاده کند. کاستی این بخش به دو بخش تقسیم میشود، نخست منبعهایی که پژوهشگر از آنها برای کسب آگاهی بهره میگیرد. دوم ابزار و روشهایی که به یاری آنها اطلاعات جمعآوری میشود. محقق بدون تشخیص مناسبت ابزار و منابع یا افرادی که باید از آنان پرسش به عمل آورد به صورت قالبی و به تقلید از برخی نوشتهها دست به گردآوری اطلاعات میزند.
قاسمیپویا درباره تجزیه و تحلیل اطلاعات گفت: طبقهبندی نکردن مقولهها یا طبقهبندی نامناسب از کاستیهای این بخش است. یکی از کاستیهای عمده تحلیلها در گزارشها تحقیق است. بسیاری از پژوهشگران علل کشف شده را بدون طبقهبندی یا مقولهبندی پشتسر هم مینویسند، بدون اینکه برای آنها اولویت قائل شوند.
او ادامه داد: متاسفانه در تحلیل گاهی برخی از دیگران نقل قول میکنند. گویی این پژوهشگر تنها ناقل قولهاست و اندیشهورزی را به دیگران سپرده است. بعد از تحلیل، علتها را پیدا میکنیم. به دنبال پیدا کردن علت، راهکارها را پیدا میکنیم. راهکارها هم از گردآوری اطلاعات، از پیشینه، تجربیات خود و دیگران درمیآوریم.
قاسمیپویا عنوان کرد: متاسفانه راهکارها را اولویتبندی نمیکنیم. شما میتوانید با دو، سه نفر آدم برجسته مشورت کنید و این راهکارها را اعتبارسنجی کنید. وقتی راهکار پیدا کردیم، وارد مرحله اجرایی میشویم. راهکار پیدا کردن تفکر میخواهد. بدترین روش، مسابقه و فردگرایی است. اجرا سخت است.
او درباره ارزیابی توضیح داد: اینجا محقق نمیآید معیار ارزیابی درست کند. لازم است پژوهشگر معیارهای ارزیابی را بنویسد. لازم نیست همیشه معیار با عدد و رقم و نمودار باشد.
این مدرس درباره نتیجهگیری گفت: نتیجهگیری عین چکیده و مقدمه دلخواه نوشته میشود. عمدهترین کاستی در این مورد این است که پژوهشگر نمیداند که در این بخش به چه مطالبی بپردازد. کلیگویی میکند و پراکنده مینویسد. در نتیجهگیری، پژوهشگر میتواند خلاصهای از آنچه را که انجام داده است بیان کند.
قاسمیپویا در صحبت با کارشناسان و مربیان مراکز کانون تاکید کرد: پیش از پژوهشگر بودن، پژوهشخوان باشیم.
ویژه برنامه هفته پژوهش با شعار «آینده ساختنی است» روزهای ۱۰ و ۱۱ آذر ۱۳۹۸ در مرکز آفرینشهای فرهنگی و هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار میشود.