لازمه آماده شدن برای قصهگویی و استفاده از این هنر، داشتن صداقت، ذوق و توجه به کیفیت مطلوب برای ارایه این نوع از ادبیات شفاهی است.
بهنوش بساک کاظمی مربی مسوول مرکز مجتمع کانون استان مرکزی
منبع: نشریه الکترونیک پلاک44 بخش مقالات
قصهگویی در یک کلام
قصهگویی عبارت است از هنر یا فن نقل داستانها به شعر یا به نثر که شخص آن را در برابر شنونده یا شنوندگان به صورت زنده اجرا و کارگردانی میکند.
قصهگویی با ابزار
این شیوه، به قصهگوییهایی گفته میشود که در آن، قصهگو علاوه بر لحن و کلام که اصلی ترین ابزار است، از وجود ابزار و آلات دیگری نیز در قصهگویی خود استفاده کند. این ابزارآلات گاهی میتواند یک وسیله صوتی و تصویری باشد. زمانی یک عروسک همراه و همکلام و زمانی دیگر چینش وسایلی خاص در صحنه و استفاده از آنها است. در این نوع قصهگویی هم چنین داستانها به صورت تک گویی، ترانه، آواز، همراه با موسیقی و یا با استفاده از تصاویر و ماسکها نقل و روایت میشوند.****
تاریخچه قصهگویی با ابزار
از جمله وسایلی که در گذشته مورد استفاده قصهگوها بوده، نقاب (قصهگویان قرن هفدهم روسیه)، عصا و چوب د ستی (قصهگویان یونان باستان و نقالان ایرانی ) و اشکال سیمی مسلسل و پیوسته (در آفریقا و هاوایی) را میتوان نام برد. در قصهگویی چنان چه از تصاویر استفاده شود به مراتب تاثیر بیش تری خواهد داشت. کاربرد تصاویر به منظور تاکید و توان بخشیدن به قصه یا جلب دقت بیش تر شنونده، از قرنها پیش مورد توجه بوده و قدمت آن در اروپا به قرون وسطی میرسد که از طومارهای پوستی نقاشی شده استفاده میکردند; نظیر طومار پوستی تذهیب شده در قرن پانزدهم که اینک در موزه بریتانیاست و چهارده تصویر دارد و با چهرهای از حضرت مسیح آغاز میشود. این طوماهای تصویری در هند و اندونزی نیز رایج بوده است. در سرزمین ژاپن، یک نوع قصهگویی قومی به نام «کامیشی بایی» وجود داشته که در آن از جعبههای چوبی حاوی تصاویر، هنگام نقل قصه استفاده میکردند. طرز کار این دستگاه شبیه تلویزیون (جعبه های شهر فرنگی در ایران) بوده و معمولا در پشت هر ورق تصویر، متن مربوط به تصویر بعدی نوشته شده بود. از حدود سال 1940، ساعت قصهگویی با استفاده از کتابهای مصور در کتابخانههای آمریکا دایر شد که در این کلاسها عموما برای کودکان زیر ده سال قصه گفته میشد. مطالعه تاریخ قصهگویی نشان میدهد که قصهگویان سرزمینهای مختلف در زمینه استفاده از آلات موسیقی تجربههای مفیدی داشتهاند که به اختصار به پارهای از آنها اشاره میشود.
از میان سازهای زهی (بربط، چنگ ، عود و کمانه) «کمانه» در آفریقا و برزیل مورد استفاده قصهگویان بوده و هست. « بربط» ظاهرا در سومر و یونان باستان حدود 5000 سال پیش، به ویژه هنگام نقل اشعار حماسی «هومر» کاربرد داشته است.
«چنگ» از روزگار مصریان کهن تا قرن نوزدهم ، ساز مورد علاقه نقالها بوده و به عنوان مثال نقالان ایرلندی درحدود قرن یازدهم از چنگ استفاده می کردند.
در سرزمینهای آفریقا، چین، ژاپن و روسیه هنگام قصهگویی از «عود» استفاده میکردند. در ایران نیز، هنگام نقل داستانهای حماسی شاهنامه، گاه از دهل و شیپور و طبلهای کوچک استفاده میشده که متناسب با فضای پهلوانی قصه بوده است. امروزه
در نقل قصهها، علاوه بر سازهای ضربی مثل تمپو (طبل کوچک)، ابزار دیگری مانند «ارگ»، «آکاردئون» و «نی لبک» را میتوان به کار برد.
قصهگویی با ابزار در کانون
در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قصهگویی به دو شیوه ساده (بدون ابزار) و با ابزار اجرا میشود. در سه دوره اول جشنواره قصهگویی در کانون مربیان تنها با تکیه بر ابزار لحن و کلام، قصهگویی کردند به عبارت دیگر: بدون ابزار. از جشنواره چهارم (سال 1379) به بعد بود که این قید برداشته و از مربیان خواسته شد مشروط بر رعایت شرایط لازم، از ابزار هم در قصهگویی خود استفاده کنند. ****
نقش ابزارهای وجودی در قصهگویی
قصهگو با استفاده کردن از ابزارهای شخصی خود در قصهگویی یعنی با انتخاب کردن کلمه ها، صدا، رفتار، حرکتها و حالتهای چهره و مانند اینها به آماده کردن قصه میپردازد; سپس آن را به گوش و به خیال شنوندگانش میرساند. او تنها ازعناصر زیر استفاده میکند:
1) یک داستان مناسب که به خوبی آماده شده و با شخصیت و سبک مخصوص او منطبق است.
2) ابزارهای قصهگو، صدای موثر و شیوه بیان و ارایه.
3) تخیل شنوندگانش.
کار قصهگو تنها آگاه بودن از نیروی کلمهها و آن چه آن ها در صورت استفاده درست و درجای خود نشستن، میتواند با خیال انسان انجام دهد، نیست. بلکه قصهگو نگران چگونگی رسیدن این کلمهها به گوش شنونده به وسیله هنر شفاهی نیز هست، ابزار اصلی قصهگو برای انتقال داستان به شنونده، صدا و کلمههایی است که ادا میشود. اگر قصهگو در استفاده موثر از کلمهها و صدای خود دقت کافی نداشته باشد، حتی بیان بهترین و هیجان انگیزترین داستانها هم ضعیف از کار درخواهد آمد. قصهگوی خوب باید چهرهای قابل انعطاف داشته باشد تا اخم و لبخند، ترس و بیم و سایر عواطف را نشان دهد و بر تاثیر قصهگویی بیفزاید. حرکتهای چهره باید منطبق بر حالت داستان باشد. چشمهای قصهگو نقطه تمرکز به شمار میآید، زیرا شنوندگان برای کشف نشانهها، احساس حالتهای عاطفی و اطمینان از صداقت قصهگو در تمام مدت قصهگویی به آن چشم میدوزند. به طور یقین جادوی تصویرسازی در قصهگویی تنها در صورتی کامل میشود که قصهگو بداند که در این تلاش خلاق، شیوه به کار گرفتن موثر چشمها از مهمترین متغیرها به شمار می رود. ابزار دیگری که در یک قصهگویی خوب، برای پیشرفت در شیوه کار ضرورت دارد، استفاده خود انگیخته و طبیعی از دستهاست. تماشای دستهای یک قصهگوی خوب شگفتانگیز است. در حرکتهای دست تاکید، پویش، پرسش و خواهش، آفریننده بخش بزرگی از نیروی سحرآمیز قصهگویی است. به دست آوردن مهارتهای قصهگویی نیاز به زمان دارد. قصهگویی از ترکیب همه نکتههای مربوط به فنون به دست میآید، زیرا قصهگویی یک هنر است.
نقش ابزار در قصهگویی
ابزار باید مکمل لحن و کلام باشد و به عبارت دیگر یک عضو متمم در قصهگویی به حساب آید. گاهی قصهگو برای توصیف یک شی، حالت، صحنه، چهره یا صورت و صدا کلام خود را کافی نمیداند و برای این که حق مطلب را به درستی ادا کند، ناگزیر به استفاده از یک ابزار میشود. در این گونه موارد، ابزار اضافی به حساب نمیآید و یک نقش کامل کننده و تمام کننده دارند. به عبارت دیگر ابزار باید جزو لاینفک و جدانشدنی قصه باشد. ****
استفاده درست از ابزار در قصهگویی
قصه «پیر چنگی» که توسط محمدمهدی آرایی در جشنواره ششم اجرا شد، نمونه خوبی از یک قصهگویی با ابزار است. ابزار در این اجرا یک آلت موسیقی است و نقش کامل کنندهای در قصه گویی دارد. قصه، داستان مردی است که با استفاده از یک ساز و موسیقی به یک فرد عابد تبدیل میشود. سیر تحولی که در پیر چنگی به وقوع میپیوندد، تنها با شعرها و آهنگهای مختلف است که برای شنونده مفهوم میشود. اگر به ریتم و آهنگ حکایت کننده هر بخش از دوران جوانی، میانسالی، پختگی و کهن سالی شخصیت اصلی دقت شود تفاوتهای آشکاری با یک دیگر دارند که سیر تدریجی و رو به تکامل حالات روحی فرد را نشان میدهد.
استفاده از موسیقی هنگام اجرای قصه، بر جاذبه و تاثیر کلام قصهگو میافزاید. زیرا پژوهشهای دانشمندان و روانشناسان ثابت کرده موسیقی در روان انسان تاثیر میگذارد. استفاده از آلات و ابزار موسیقی در اجرا و نقل قصهها، خصوصا اگر قصه منظوم و آهنگین باشد، موجب هماهنگی بیش تر در سخنان و حرکات قصهگو میشود و بر تاثیر پیام قصه میافزاید وجو عاطفی موثرتری را در جلسات قصهگویی ایجاد میکند.
استفاده نادرست از ابزار در قصهگویی
قصهگو به هیچ وجه نباید روی شگردها حساب کند و به عوامل غیر عادی که میتواند بر قصهگویی او تاثیر بگذارد و آن را به یک نمایش مبدل سازد، متوسل شود. استفاده کردن از وسایل گول زنک اغلب اوقات قصهگویی را به نمایش بدل میکند و قصهگویی به نمایش تبدیل میشود. این وسایل اغلب جذاب، نافذ، جالب و شیرین هستند اما استفاده کردن از هیچ یک از آنها برای یک قصهگوی خوب ضرروی نیست. در این جا به ذکر یک نمونه از قصهگویی با ابزار ناموفق به نقل از کتاب قصهگویی و نمایش خلاق نوشته دیویی چمبرز می پردازیم:
قصهگویی، مشغول گفتن قصهای درباره دلایل فش فش مارها بود. او از یک مار زنده و خزیدن آن به روی بازوی خود به عنوان ابزاری در راستای درک بهتر قصه استفاده کرده بود که این استفاده نادرست از ابزار، باعث ایجاد ترس و نگرانی در مخاطب شده بود; ترس از این که مبادا این نمونه جنبده خود را از دست قصهگو رها سازد و به آنها حمله کند و در پایان به دلیل ایجاد رعب و وحشت در مخاطبین، هیچ کدام به درستی موفق نشدند دریابند که چرا مارها فش فش میکنند.
نتیجهگیری
یک قصهگویی خوب مبتنی بر ابزار، به اجرایی گفته میشود که اگر ابزار را از آن حذف کنیم، به درک و فهم قصه از طرف شنونده لطمه وارد شود و مخاطب نتواند قصه را به طور کامل بفهمد. استفاده از ابزار وجودی نیز که در واقع بهرهگیری مناسب از نگاه، چهره، صدا و دست ها است، باید در نهایت ظرافت انجام پذیرد و جهتدهنده مخاطبان به سمت صوت و مکان اصلی آن یعنی دهان باشد. نه این که صوت و کلام قصهگو را تحت الشعاع قرار دهند و مخاطب، رفتار و کردار یک بازیگر پانتومیم را مشاهده کند. در قصهگوییهایی با ابزار قرار بر انجام کارهای نمایشی و پرتحرک نیست، بلکه در آنجا نیز ابزار به کمک گرفته میشود تا تفهیم قصه را راحت کند. پس ابزار اگر در خدمت لحن و کلام باشد، حضور آن در قصهگویی مجاز است. درغیر این صورت چنان چه بخواهد مزاحم بوده یا نقش نمایشی داشته باشد، نمیتواند یک برنامه قصهگویی موثر و واقعی به وجود بیاورد.
ماخذ
1 – زهرا مهاجری، قصه و قصه گویی، نشر خانه آبی، مشهد، .1375
2- دیویی چمبرز، قصه گویی و نمایش خلاق، ترجمه ثریا قزل ایاغ، مرکز نشر
دانشگاهی، تهران، چاپ چهارم .1378
3-آنا پلووسکی، قصه گویی در خانه و خانواده، ترجمه مصطفی رحماندوست، انتشارات
مدرسه، تهران، .1372
4-علی خانجانی، یادآوری چند نکته آموزشی به بهانه نقد و بررسی قصه گویی های
برگزیده جشنواره ششم، کانون، تهران، تیرماه .