تاریخ انقلاب را در قالب قصه برای کودکان بیان کنیم

یک نویسنده‌ی آثار داستانی برای نوجوانان، درباره‌ی چگونگی انتقال مفاهیم تاریخی مانند وقایع انقلاب اسلامی به کودکان و خردسالان، دراماتیک‌بودن اثر و بهره‌بردن از امکانات قالب داستانی را موثرترین شیوه برای این گروه می‌داند.

محمود جوانبخت که در حاشیه‌ی هفدهمین جشنواره‌ی کتاب کودک و نوجوان با اداره‌کل روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون سخن می‌گفت، در توضیح این دلیل خود، تصریح می‌کند که متن دراماتیک، نه‌تنها برای کودک‌و‌نوجوان که برای بزرگ‌سالان هم جذاب‌تر و تاثیرگذارتر است. تمام هم‌وغم خالق متن یا اثر هنری این است که روی مخاطبش تاثیر بگذارد. یکی از شیوه‌هایی که می‌شود به کار برد و امتحان پس داده، این است که واقعه‌ی تاریخی را به صورت دراماتیک و به شکل قصه بیان کنید تا برای مخاطب کشش داشته باشد.
هفدهمین جشنواره‌ی کتاب کودک و نوجوان، امسال به عنوان یکی از برنامه‌های کمیته‌ی کودک و نوجوان ستاد گرامی‌داشت دهه‌ی فجر، از 18 تا 24 بهمن در مرکز آفرینش‌های کانون در خیابان حجاب برگزار می‌شود.
او درباره‌‌ی تجربیاتی که برای کودکان صورت گرفته، می‌گوید: با تجربیات اندکی که ما داریم به نظرم در برهه‌ای کارهایی خوبی، به‌خصوص در کانون پرورش فکری، انجام شد که تبدیل وقایع انقلاب به داستان و رمان یکی از آن‌ها بود. به نظر من حتی ورود به حوزه‌ی خاطره‌پردازی هم تاثیرگذارتر است تا این که بخواهیم تاریخ را از وجه علمی و مورّخانه به مخاطب ارایه دهیم. چراکه ارایه برای کودک و نوجوان حساس‌تر از بزرگ‌سالان است و باید جذاب باشد تا بچه بتواند درک کند و درگیر شود.
او تصریح می‌کند که تنها این شیوه را شیوه‌ی درست نمی‌داند، اما دراماتیک‌کردن وقایع را هم‌چنان موثرترین شکل کار می‌بیند: البته این کار هم اقتضا و جوانب خودش را دارد و کار سختی است. به نظر من به خاطر همین می‌شود گفت نمونه‌های موفق آن‌طور که دل ما می‌خواسته زیاد نبوده است. یک دلیلش این است که نویسنده باید دوزیست باشد، یعنی هم به تاریخ اشراف داشته باشد و تحقیق کرده باشد و هم داستان نویس باشد و به لحاظ داستان‌پردازی به لوازم قصه‌پردازی مسلط باشد.
این نویسنده در آسیب‌‌شناسی آثار مربوط به انقلاب می‌گوید: به‌طور کلی آسیبی که اساسا ادبیات خلاقه در ایران طی صد سال اخیر با آن مواجه بوده این است که ادبیات ما ذوقی و مبتنی بر تجربیات است. غالب نویسنده‌های موفق ایرانی خودشان را روایت کرده‌اند. مثال‌های زیادی هست در بسیاری از آثار درخشان در ادبیات معاصر ما، که نویسنده‌ تجربیات خودش را روایت کرده است، در صورتی که داستان و رمان دنیای امروز بر مبنای تجربیات خود نویسنده پیش نمی‌رود. هرچند در دهه‌های پیش مثلا نویسنده‌ی درجه‌ی یکی مثل همینگوی بود که خودش سفر می‌کرد، در جنگ‌ها حضور داشت و "وداع با اسلحه" می‌نوشت که کاری درخشان است. این را مقایسه کنید با نویسنده‌ای مثل "دکتروف" که اساسا کاری با زیستن به این عنوان که تجربه‌ی خودش باشد ندارد. مثلا آخرین کتابی که از دکتروف در ایران منتشر شد رمان "پیش‌روی" درباره‌ی جنگ‌های سی‌صد سال پیش و نبرد‌های داخلی آمریکا است. معلوم است که نویسنده تحقیق زیادی روی موضوع تاریخی با روی‌کرد مورخانه انجام داده و الان تبدیل به تجربه‌ی زیسته‌ی خودش شده است. باید دید او چه‌طور این وقایع را تبدیل به تجربه‌ی زیسته‌ی خودش می‌کند؟ نویسنده به لحاظ تاریخی در آن غرق می‌شود تا اثری درخشان تولید کند.
جوانبخت ادامه می‌دهد: نویسنده‌های ما، برای مثال خود من، خیلی اهل تحقیق و پژوهش نیستیم و بیشتر تجربیات خودمان را می‌نویسیم. بنابراین در میان کارهایی هم که انجام شده، آثار آن‌چنان درخشانی برای بچه‌ها خلق نشده است. خودم در کانون کار بلندی به اسم "آبی قرمز" نوشته و منتشر کرده‌ام که کاملا بر اساس تجربیات و خاطراتم از روزهای انقلاب بود. البته چیزهایی به آن اضافه کردم، چیزهایی کم کردم، سعی کردم دراماتیک باشد، جذاب باشد، طرح توسعه داشته باشد ولی کلا ما خیلی اهل تحقیق نیستیم. در صورتی که در واقعه‌ای مثل انقلاب، بی‌شمار حوادت و وقایعی وجود داشت که اصلا بیان نشده است.
این نویسنده‌ی آثار تاریخی هم‌چنین اشاره می‌کند که هرچند در سال‌های اخیر در حوزه‌ی جنگ، کارهای آقای داوود امیریان مثل "فرزندان ایرانی" خیلی خوب بوده و رمان آخر آقای احمد دهقان "بچه‌های کارون" خیلی کار درجه‌ی یکی است، اما در حوزه‌ی ادبیات انقلاب برای بچه‌ها آن‌قدر موفق نبوده‌ایم.
محمود جوانبخت دلایل این ضعف را این‌طور بیان می‌کند که یکی از مهم‌ترین دلایل، این است که انقلاب کهنه نشد، مجالی پیش نیامد که انقلاب برای نویسنده‌ها درونی شود، چون بلافاصله جنگ شروع شد. از طرفی انقلاب با ریتم خیلی تندی اتفاق افتاد برخلاف جنگ که هشت سال طول کشید. واقعیت دیگر این است که همه‌ی مردم ایران مثل جنگ درگیر انقلاب نشدند.
البته او می‌گوید که از میان آثار مربوط به انقلاب، کارهایی از حمیدرضا شاه‌آبادی {مجموعه‌‌ای درباره‌ی تاریخ انقلاب که در کانون منتشر شده} یا رمان "پسران سفیدرود" محمدی پاشاک، و رمان "سنگ‌اندازان غار کبود" اثر داوود غفارزادگان، از تجربه‌های خوب و موفق اند.