کتاب کاغذی، از بین نخواهد رفت

برخی عقیده دارند که دیر یا زود خواندن داستان و رمان منسوخ خواهد شد و تعداد کتاب‌خوان‌ها به شدت کاهش خواهد یافت. دلیل این ادعای خود را هم گسترش رسانه‌های تصویری مانند تلویزیون و سینما، اینترنت، شبکه‌های اجتماعی، ماهواره و لوح‌های فشرده‌ی تصویری که به آسانی در دسترس همگان قرار گرفته می‌دانند.

آن‌ها می‌گویند این وسایل بسیار سرگرم‌کننده‌تر از کتاب‌های داستان و رمان هستند و انسان صنعتی امروز را که خسته از کار و زندگی ماشینی است بیشتر راضی می‌کند. کتاب‌خواندن حوصله می‌خواهد و شهرنشینان حوصله ندارند. کودکان و نوجوانان هم با وجود این همه ابزار سرگرم‌کننده که در دسترس‌شان قرار دارد تمایل‌شان به کتاب‌خواندن کم‌تر و کم‌تر خواهد شد.
این استدلال در نگاه اول درست می‌آید. و شواهد و قرائن هم این را نشان می‌دهد؛ اما به گمان من گرچه رشد افراد کتاب‌خوان، هم‌پای افزایش جمعیت باسواد نیست اما با خواندن کتاب به‌ویژه در میان کودکان و نوجوانان هم‌چنان خوانندگان خود را دارد و به نظر نمی‌رسد هرگز در هیچ زمانی انسان بی‌نیاز از خواندن کتاب باشد. دلیل آن چیست؟ چرا باید کودک بازی‌های کامپیوتری جذاب را کنار بگذارد و سراغ کتاب برود؟ به نظر من دلیل آن تنها لذت بخش بودن عمل کتاب‌خوانی نیست؛ هنرهای دیگر هم در جای خود لذت‌بخش اند و نیاز معنوی انسان را برآورده می‌کنند؛ اما خواندن داستان چنان لذتی دارد که فقط خواننده‌ی آن می‌تواند آن را درک کند. چرا خواندن داستان لذت بخش است؟ برای آن‌که تحلیل انسان را برمی‌انگیزد و این عمل که نوعی کارفکری است در انسان ایجاد نشاط می‌کند. انسان به طور کلی از انجام هرعمل خلاقانه‌ای لذت می‌برد. تخیل یک عمل خلاقانه است. ما وقتی داستانی را می‌خوانیم، مفاهیم کلامی را در ذهن تبدیل به تصاویر ذهنی می‌کنیم. به عبارت ساده یعنی آن‌چه را که نویسنده در ظرف کلام و واژه بیان کرده است، خواننده تصویرش را در ذهن خود می‌سازد و البته ناگفته نماند تصاویر ذهنی که یک خواننده از خواندن یک داستان در ذهن خود می‌سازد؛ با تصاویری که یک خواننده‌ی دیگر می‌سازد متفاوت است و این تفاوت ناشی از اندوخته‌های ذهنی است که فرد قبلا داشته و با کمک آن‌ها تصاویر جدید را می‌سازد. اما درهرحال این عمل یعنی تصویرسازی ذهنی، کاری خلاقانه است و لذت دارد.
هرچه‌قدر که یک خواننده تصاویر ذهنی و تجربیات عینی بیشتری داشته باشد بهتر می‌تواند با اثر ارتباط برقرار کند و درست به همین دلیل است که انسان‌ها از خواندن یک اثر تاثیرات متفاوتی می‌گیرند. یکی از یک داستان بیشتر خوشش می‌آید، یکی کم‌تر. یکی دنیای نویسنده را بهتر درک می‌کند و یکی کم‌تر. یکی بیشتر با جهان داستان ارتباط برقرار می‌کند و یکی کم‌تر. خود این موضوع گواه آن است که عمل خواندن نیز قابل فراگیری است. برای دریافت درست مفاهیم ذهنی نویسنده که در قالب کلام بیان شده باید کوشید. خواننده‌ی خوب کسی است که خود نیز در بازسازی داستان در ذهنش، نقش فعالی برعهده گیرد. همان‌گونه که شنونده‌ی خوب موسیقی کسی است که حس شنوایی‌اش رشد یافته و بیننده‌ی خوب فیلم کسی است که شناخت بیشتری از زبان سینما یعنی تصویر به‌دست آورده و در مورد سایر هنرها هم همین قاعده جاری است. در مورد خواننده‌ی خوب هم باید گفت کسی است که برای درک جهان داستان نویسنده تلاش می‌کند و البته پاداش او لذتی است که از این عمل خلاقانه می‌برد. لذتی که نمی‌توان آن را با سایر لذات معنوی انسان معاوضه کرد.
البته در آینده کتاب‌های تعاملی یعنی کتاب‌هایی که کودک خود در پیشبرد داستان و اتفاقات داستانی سهیم خواهد بود، بیشتر می‌شود. این داستان‌ها هوش و قوه‌ی خلاقه‌ی کودک را بیشتر به کار می‌گیرد و خیلی به بازی نزدیک است. هم‌چنین ممکن است اشکال تازه‌تری از کتاب به بازار بیاید که تاکنون نبوده است؛ مانند کتاب‌های‌ ای‌بوک که روی لپ‌تاپ، تبلت و یا حتی گوشی‌های تلفن همراه بتوان آن را خواند. اما با قاطعیت می‌توان گفت که هم‌چنان کتاب در شکل سنتی خودش یعنی کتاب چاپ شده برروی کاغذ وجود خواهد داشت و کودکان و نوجوانان کتاب‌خوان خواهیم داشت.