این بخشی از گفتوگوی ادارهکل روابط عمومی و امور بینالملل کانون با رضا موزونی یکی از داوران هجدهمین جشنواره بینالمللی قصهگویی به بهانه برگزاری این رویداد مهم فرهنگی است که در ادامه آن را میخوانیم.
ارزیابی شما به عنوان نویسنده و قصهگوی فعال حوزه کودک و نوجوان، از وضعیت قصهگویی در ایران چیست؟
قصهگویی به عنوان یک واسطهی تربیتی در مسیر روزگار توانسته نقش خود را در انتقال مفاهیم تربیتی ایفا کند و محبوب دنیای کودکان باشد اما قصهگویی در ایران هنوز جایگاه جدی و کلیدی خود را پیدا نکرده آنگونه که شایسته است به آن پرداخته نشده است، اگر چه در برخی از مهدهای کودک، مراکز فرهنگیهنری و فرهنگسراها گاهی به صورت پراکنده قصهگویی صورت میگیرد اما به جرأت میتوان گفت که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سالهاست در حوزههای مختلف به عنوان یکی از کلیدیترین فعالیتهای خود - در طول نیمقرن فعالیت مراکز فرهنگیهنری - همواره به آن توجه ویژه داشته و با چاپ کتابهای قصه برای کودکان و برگزاری هرساله جشنواره با کمک مربیان توانمند خود، چراغ قصهگویی در ایران را روشن نگه داشته است و به راستی که کانون میتواند به پشتوانهی تاریخ و فرهنگاش پایگاه، جایگاه و مرکزیت قصهگویی در ایران باشد.
در مورد معیارهای داوری و تفاوتهای این دوره با دورههای قبلی توضیح دهید؟
معیارهای داوری در اصل فرقی نکرده است اما آنچه مهم است اینکه خود قصهگو این فعالیت را دوست داشته و ذاتاً قصهگو باشد. قصه را برای جشنواره نگوید. با قصهاش زندگی کند چرا که اگر فردی قصهگو نباشد و تنها بهعنوان اینکه فعالیتی را انجام داده باشد قصهگویی کند، حتی اگر تمام معیارها را هم رعایت کند قصه به دل بچهها نمینشیند.
بر همین اساس است که پدربزرگ یا مادربزرگی که هیچ یک از اصول قصهگویی را نمیداند، قصهاش به دل مینشیند. اما از اصلیترین معیارهای قصهگویی یکی انتخاب قصه و دیگری استفاده بهموقع از زبان بدن، لحن، تعلیق، صدا، چشم و هماهنگی این اعضا با کلمات و بار عاطفی جملهها در قصه است.
آیا در میان آثار قصهگویان آزاد و مربیان کانونی تفاوتی یا ویژگی خاصی را شاهد بودهاید؟
مربیان کانون با اصول و شیوههای قصهگویی آشنایی بیشتری دارند و به پیام قصهها توجه ویژهای نشان میدهند اما قصهگویان آزاد معمولا در انتخاب قصهها با مشکل روبرو میشوند و بیشتر در انتها به نتیجهگیری مستقیم میپردازند و ورود و پایانبندی موفقی نیز ندارند.
ارزیابی شما در مورد روند حرکت جشنواره در این هجده دوره چیست؟
من از دومین جشنواره قصهگویی، خودم به عنوان قصهگو حضور داشتهام و اتفاقاً برگزیدهی جشنواره دوره دوم و سوم نیز بودهام، چندین بار نیز میزبانی جشنوارههای منطقهای را برعهده داشتهام و در جشنواره هفدهم (سال گذشته) نیز میزبان و دبیر اجرایی بودم.
اما لازم است اشاره کنم این جشنواره در طول این سالها هم در بحث اجرایی - حتی در اوایل کار که در سطح محدودی و تنها میان مربیان کانون و بدون ابزار اجرا میشد - نیز حرکت رو به رشد و تکاملی داشته است به صورتی که در جشنوارههای بعدی بخش با ابزار هم به آن اضافه و به تدریج قصهگویان بخش آزاد و غیر کانونی به جشنواره افزوده شد و با استقبال خوب افکار عمومی و نیز رغبت مربیان کانون، این جشنواره سال به سال بهتر برگزار شد.
در ادامه به تدریج بخش بینالمللی با تعداد محدودی شرکتکننده خارجی، به آن افزوده شد که در جشنواره هفدهم تعداد کشورهای متقاضی خیلی افزایش یافت در این سالها برگزاری قصهگویی رضوی، یلدای قصهگویی، قصهگویی پدربزرگها و مادربزرگها و از همه مهمتر بخش پژوهش و کارگاهها نیز به جشنواره افزوده شد و قصهگویان نیز در انتخاب منابع قصهگویی، خلاقیت در اجرای قصهها روند رو به رشدی داشتهاند و به سمت قصهگویی حرفهای پیش رفتهاند.
در مورد دسترسی قصهگویان به منابع مورد نیاز نظر شما چیست؟
در مورد منابع قصهگویی یکی منابع چاپی است که خوشبختانه کتابهای زیادی در کتابخانههای کانون وجود دارد و دیگر اینکه ادبیات کلاسیک ایران سرشار از قصهها و حماسههاست و فرهنگ عامه ایران که در هر استانی به رنگ و شکل و طعم خاصی است میتواند منابع خوبی برای قصهگویان باشد.
چه تلاشهای علمی برای تامین منابع قصهگویی در کشور صورت گرفته است؟
در سالهای گذشته توسط انتشارات کانون، قصههای محلی ایران در هر استان طی یک پروژهی چند ساله شناسایی و مربیان کانون آنها را بازگویی کردهاند و پس از ویرایش و بازنویسی به صورت دو زبانه در مجلههایی به چاپ رسیده است و نیز مجلههایی مانند پژوهشنامهی کانون و یا ماهنامههای ادبیات کودک دانشگاه شیراز نقدها و مقالههای خوب و قابل تاملی در این زمینه دارد اما بیشک دسترسی به فرهنگ کاملی از قصههای ایران کاری بسیار زیبا و گسترده و در عین حال دشوار است که در سالهای گذشته از سوی کانون در این مورد حرکتهایی صورت گرفته و تا رسیدن به یک فرهنگ کامل، فاصلهی زیادی است. ضمن اینکه چاپ کتابهایی چون «قصهی ما مَثَل شد» از آقای محمد میرکیانی که در تلویزیون انیمیشنهای آن پخش میشود، را هم نباید دور از نگاه داشت.
در دنیای جدید و با وجود فنآوریهای نوین و در دسترس بودن آن برای بچهها چهکار باید کرد تا قصهها آنقدر جذابیت داشته باشد که کودک یا نوجوان آنها را رها کند و پای قصه بنشیند؟
اینکه ما تلاش کنیم تبلت و رایانه را از بچهها بگیریم، تلاش بیهودهای است چرا که آشنایی با رایانه و تبلت نیاز دنیای اوست و حذف آن هم امکان ندارد اما میتوانیم از ظرفیتهای این فضا استفاده و فرصتسازی کنیم، قصههای صوتی کوتاه و انیمیشنهای خوب بر اساس قصهها تولید کنیم.
البته امروزه خانوادهها هم به این نتیجه رسیدهاند که تبلت و رایانه با تمام جذابیتهایشان چه آسیبهایی میتواند داشته باشد، در عین حال به نظر میرسد با استفاده از قصهگویی میتوان این فرصت را ایجاد کرد و با قصههایی که به فضای ذهنی کودکان نزدیکتر باشد رغبت آنها را افزایش داد البته باید توجه داشته باشیم لذت به عنوان یکی از عنصرهای اصلی در قصهها نباید گم شود.
همچنین باید تلاش شود در فضاهای آموزشی و در کلاسهای درس، زنگ قصهگویی ایجاد شود و حتی فضایی فراهم کنیم تا خود بچهها قصه بگویند.
آیا بیشتر باید به سراغ قصههای کهن برویم یا قصههای نو بیافرینیم؟
نباید مرز بگذاریم. قصه قصه است. قصههای کهن مخصوصا متلها بار عاطفی زیادی دارند. فراز و فرود و هیجان دارند. در افسانهها و متلها همه چیز بهاندازه مطرح میشود و حتی به عشق نگاهی متعادل دارد. قصههای کهن دریچههای آشنایی کودکان با هویت مردم ایران در گذشتههای دور است.
اما قصههای جدید هم به شرطی که پیام انسانی را در خود داشته باشد خوب است و مهم این است که قصه پیام انسانی و قابلیت روایتی هم داشته باشد. البته بستگی به قصهگو دارد که با کدام قصه بتواند انس بیشتری بگیرد و آن را انتقال دهد.
از نظر شما یک قصه خوب برای بچههای امروز باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
مهمترین عنصر قصه اول پیام و درونمایه آن است. پیامی انسانی، ارزشی، نوع دوستی و... و دوم اینکه قابلیت روایی داشته باشد، فراز و فرود، هیجان و تخیل از ویژگیهای یک قصه خوب است.
در پایان اگر پیشنهادی دارید مطرح کنید؟
برای برگزاری یک جشنواره آن هم در سطح بینالمللی زحمات زیادی کشیده میشود. از کتابخانه گرفته تا دبیرخانه، عوامل اجرایی و اصلا خود برگزاری جشنواره یک قصه است. قصهای دوست داشتنی با پایانی که خود آغاز قصهی دیگری است. قصهای که قهرمانهایش مربیان، کارشناسان و کسانی هستند که در نقش خود در قصه حل میشوند، برایشان آرزوی توفیق داریم.
گفتوگو از احمد پیروزمند