قصه روایتی از تجربه زیست انسان‌ها است

قصه‌گویی، هنری است که شاید قدمتی به اندازه تاریخ دارد. از دیرباز قصه‌گویان، تجربه زیست فرهنگی جامعه خود را از طریق بیان داستان‌های گوناگون به نسل‌های بعد منتقل می‌کردند.

همراه با مدرنیزه‌شدن جوامع بشری، و رشد فزاینده رسانه‌های مربوط به کودک، کم کم قصه‌گویی به حاشیه رفت و از میزان اهمیت آن کاسته شد. با این حال در سال‌های اخیر لزوم پرداخت به این هنر ارزشمند، احساس شده و نویسندگان و نهادهای مختلف در قالب فعالیت‌های گوناگون سعی در زنده‌ کردن این هنر اصیل دارند. یکی از این فعالیت‌ها، برگزاری جشنواره‌های مختلف در این حوزه است.

 در این راستا هم‌کلام شدیم با حمید نوایی لواسانی، نویسنده کتاب‌های کودک و از فعالان جشنواره قصه‌گویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تا اهمیت قصه‌گویی در حال حاضر و نکاتی که لازم است در طرح قصه‌ها و نیز برگزاری جشنواره‌های قصه‌گویی رعایت شود برایمان روشن‌تر شود:

امروزه قصه‌گویان چگونه می‌توانند با ترکیب الگوهای سنتی و توجه به الگوهای زمان حاضر و حتی آینده، قصه‌ای موفق طرح کنند؟

کارکرد و اهمیت قصه‌گویی در جوامع پیشامدرن، بر انتقال تجربه زیستی انسان‌ها و فهم قوانین پنهان و حاکم بر زندگی از طریق جادوی کلام قصه‌گو مبتنی بوده‌است. به این لحاظ، پیدایش جوامع مدرن و تسلط گام به گام تکنولوژی و تشکیل نهادهای مدنی، انتقال پیام توسط ریش‌سفیدان خردمند و افراد با تجربه را مختل کرد؛ گویی دیگر جهان راز و رمزی نداشت که نیازمند ژرف‌اندیشی خردمندان باشد. در جوامع مدرن و پبشرفته متقدم، پاسخ هر سؤال و مشکلی با دستاوردهای علمی و تکنولوژیک داده می‌شد. اما خوشبختانه در جوامع پساصنعتی متاخر، درک آفت بزرگ از خودبیگانگی انسان باعث شد تا دوباره نسبت ارگانیک انسان با انسان، انسان با طبیعت و انسان با ماورا بازنگری و عناصری از فرهنگ و سنت پیشینیان بازیابی و بازآفرینی شود.

بنابراین در پاسخ به سؤال شما باید گفت که چگونگی ترکیب الگوهای سنتی و مدرن قصه‌گویی در حال و آینده، به این بستگی دارد که ماهیت این شیوه از انتقال آگاهی، تحت شعاع ابزار و زرق و برق تکنولوژیک، ابتر و بی‌خاصیت نشود.

 برای روشن شدن این موضوع، سؤالی را مطرح می‌کنم: " آیا در آینده به جای یک مربی می‌توان از یک رُبات هوشمند برای قصه‌گویی استفاده کرد و همان کارکرد را انتظار داشت؟ " باید دقت داشت که از قصه‌گویی استفاده ابزاری برای رشد فرهنگ فردگرایی و مصرف‌زدگی بیمارگونه و پرشتاب نشود؛ از اصول مسلم زندگی در جوامع مدرن، نظم، برنامه‌ریزی دقیق، عدم اتلاف وقت و سرعت عمل به منظور تولید انبوه و رفاه مادی بیشتر است، درحالی‌که در جوامع پیشامدرن تعریف رشد و پیشرفت، نسبتی با شتاب‌زدگی در تولید ثروت و شیءوارگی انسان نداشت و در مناسبات این جوامع، ایجاد فراغت از کار به منظور آرامش شهودی و رشد خلاقیت، از جمله معیار کرامت انسانی بوده‌است.

خلاصه آن‌که عناصر مهم قصه‌گویی سنتی عبارتند از: قصه‌گوی آگاه و با تجربه، روایتی از تجربه زیست انسان‌ها و شنونده آرام و متمرکز. به نظر می رسد که استفاده از هرگونه ابزار و تکنولوژی اگر در خدمت این سه‌گانه باشد، می تواند ماندگاری و حیات قصه‌گویی را در هر زمان و مکانی تضمین کند.

فارغ از محتوای داستان‌ها، قصه‌گویان چگونه می‌توانند نقش تربیتی خود را در بیان قصه‌ها به درستی ایفا کنند؟

تربیت به معنای تغییر آگاهانه رفتار، امر دیریابی است که فضای لازم و آمادگی کافی می‌خواهد. از کوزه همان برون تراود که در اوست؛ یک قصه‌گو فقط با سلوک معنوی لازم (اهل خرد و بصیرت و خلاقیت) می‌تواند بر شنونده تأثیر بگذارد و با ممارست، موفق به تغییر رفتار شود. بی شک دانش قصه‌گویی، انگیزه و پشتکار نیز از پایه‌های دیگر موفقیت قصه‌گو است.

از نظر شما اصلی‌ترین نکته‌ای که لازم است یک قصه‌گو در بیان قصه‌ی خود به آن توجه کند چیست؟

توجه به نیاز مخاطب، انتخاب قصه‌ای که از ساختاری قوی برخودار باشد یا به‌ عبارتی فراز و فرود جذابی داشته ‌باشد. نزدیک‌شدن به فضای قصه به‌طوری‌ که انگار تجربه زیسته قصه‌گوست (مال خود کردن قصه) و بالأخره فضایی آرام برای تمرکز و همراهی شنونده. بقیه دانش قصه‌گویی را از دل این چند نکته اصلی می‌توان بیرون‌کشید.

به نظر شما مهم‌ترین دلیلی که جامعه‌ی امروز ما (علی‌رغم وجود رسانه‌های جدید و فراگیر در حوزه کودک) به قصه‌گویی نیاز پیدا می‌کند چیست؟

هدف از خلقت، تکامل معنوی انسان است و انسان در تعامل زنده و رو در رو با سایر همنوعان خود و در ارزیابی خویش با آنان، می‌تواند به رشد و شکوفایی دست‌ پیدا کند. " خوش‌تر آن باشد که سر دلبران   گفته آید در حدیث دیگران" واقعیت این است که در جامعه ما این همدلی و ارتباط زنده، روز به روز کمرنگ‌تر می‌شود.

ابزار تکنولوژیک با همه نکات مثبتی که در زندگی ما پدید آورده‌است، هرگز نتوانسته جایگزینی برای رابطه انسان با انسان باشد و خلأ تنهایی او را پر کند و بصیرت تازه‌ای از زندگی به او ببخشد. حضور انسان‌ها در کنار یکدیگر، چنان اتمسفر آگاهی‌بخش و منحصر به فردی بوجود می‌آورد که هیچ ابزاری قادر به خلق آن نیست.

جشنواره‌های قصه‌گویی، نظیر جشنواره قصه‌گویی کانون، چگونه می‌توانند این نیاز را برطرف سازند؟

ایجاد پیوند هر چه بیشتر بدنه جشنواره‌ها با مردم و نهادهای مردمی و نیز ارزیابی دقیق عملکرد جشنواره‌ها، پیگیری مطالبات کارشناسان و تأمین و عرضه منابع مطالعاتی در سطح مخاطبان خاص و عام جشنواره، از جمله مواردی است که می‌تواند نیازهای جامعه را برطرف کند.

جشنواره قصه‌گویی کانون چگونه می‌تواند اهمیت قصه‌گویی را برای خانواده‌ها پررنگ‌تر کند؟

ما می توانیم با پررنگ کردن و تقویت کمّی و کیفی جشنواره‌های استانی و سازماندهی موثر دبیرخانه‌های استانی که قلب تپنده این اتفاق فرهنگی محسوب می شوند، به اهداف جشنواره نزدیک شویم؛ به عبارتی دیگر، در فرایند برپایی جشنواره قصه‌گویی که از استانی تا ملی و بین‌المللی ادامه پیدا می‌کند، بیشترین اهمیت، تأثر و همسویی با اهداف جشنواره را جشنواره‌های استانی دارند. هر چه از استان دور می‌شویم، فعالیت‌ها وجه تبلیغاتی بیشتری پیدا می‌کنند. بنابراین بیشترین همّ و غم ما می‌بایست ارزیابی دقیق عملکرد مربی در فعالیت قصه‌گویی، تعامل خانواده با قصه‌گویی و برپایی جشنواره‌های استانی با کیفیت و جذاب باشد.

آیا برگزاری جشنواره قصه‌گویی به شکل حاضر توانسته است کانون را به رسالت خویش نزدیک کند؟

به‌عنوان کارشناس این حوزه که سال‌ها در جشنواره‌ها افتخار همکاری داشته‌ام، باید بگویم در مواقعی که به جشنواره‌های استانی بهای بیشتری داده شد، ترویج مناسب‌تری بین گروه‌های هدف صورت‌گرفت و سال‌هایی که به دلیل برداشت‌های غلط و اعمال سلیقه‌ها، فرایند جشنواره ضعیف و مراسم پایانی، تجملاتی و تبلیغاتی بود، تأثیر گذاری جشنواره کم و حرف و حدیث‌های آن بسیار بود.

برای کیفیت‌بخشی به جشنواره‌های قصه‌گویی چه پیشنهادهایی دارید؟

بازنگری کمّی و کیفی جشنواره‌ها و تنظیم برنامه‌ای دراز مدت که با تغییرات سازمانی و سلیقه افراد دچار روزمرگی نشود و اهمیت‌دادن و پررنگ کردن فرایند شکل‌گیری جشنواره‌های استانی به معنای ثقل و گرانیگاه جشنواره قصه‌گویی در کانون ما را برای رسیدن به هدفمان یاری می‌کند. همچنین تقویت و سازماندهی دبیرخانه‌های دائمی کارآمد و مؤثر استانی، برگزاری غیر تجملاتی بخش پایانی جشنواره و غیر مسابقه‌ای کردن آن و تلاش برای پررنگ کردن تبادل تجربه بین قصه‌گویان مراحل مختلف جشنواره به جای رقابت و کسب جایزه از دیگر پیشنهادهای من است.

معتقدم باید یک برنامه هدفمند برای چاپ و نشر آثار نظری و کاربردی در حوزه قصه‌گویی با کمک کتابخانه مرجع کانون داشته باشیم و با تشکیل دبیرخانه‌ای کارآمد و مؤثر به منظور پیگیری مطالبات جشنواره‌های قبلی و برگزاری نشست‌ها و گفتگوهای هدفمند کارشناسان و تبادل تجربه علاقمندان در طول سال از اجرای طرح‌های غیرکارشناسانه و شتاب‌زده در شیوه‌های اجرا به بهانه نوآوری و یا انتخاب افراد با ملاک شهرت و غیرمنطبق با اهداف سازمانی خودداری کنیم.

در پایان یادآور می‌شوم ایجاد فرصت‌های مطالعاتی و تبادل تجربه قصه‌گویان از طریق تشکیل باشگاه قصه‌گویان کانونی و آزاد در تهران و استان‌های کشور از مطالبات جشنواره‌های پیشین بود که تحقق آن ما را در این حوزه یاری خواهد کرد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 4 =