پیش از این خلاصهای از این مطالب در خبرنامه و سایت کانون درج شده بود، اما طبق روال شمارههای اخیر، سعی میشود این مطالب و مباحث، بهصورت تفصیلی در این نشریه عرضه شود تا امکان بررسی و تحقق آن برای عموم علاقهمندان فراهم آید.
آنچه در ادامه میخوانید، متن کامل سخنان حاجیانزاده در همدان با عنوان «مخاطبان کانون چهکسانی هستند؟» است.
یکی از مسایلی که باید به آن نگاه جامع داشته باشیم مسالهی «مخاطبان کانون» است. باید تحلیل کنیم که مخاطبان کانون چه کسانی هستند و چه ویژگیهایی دارند، تا بر اساس آن بتوانیم برنامهها و فعالیتهای خودمان را ترسیم کنیم. در این جلسه از چند گروه از مخاطبان کانون نام میبرم و توضیحاتی در اطراف هرکدام تقدیم میکنم. چراکه این گروههای مختلف از نظر بهرهمندی از خدمات کانون مثل هم نیستند؛ هرگروه در سطح خاصی است و سهم خاص خودش را دارد. به تعبیری هرکدام از این گروهها، یکی از لایههای مخاطبان اند. لذا من پنج گروه از این مخاطبان را برای شما تشریح میکنم.
اولین و مهمترین گروه مخاطبان کانون، «اعضا» هستند. همان بچههای بین شش تا شانزدههفدهسال سال که در مراکز ما عضو میشوند و فعالیت فرهنگیهنری انجام میدهند. اینها کسانی هستند که داوطلبانه و با عشق و علاقه کانون را انتخاب کردهاند و در آن حضور دارند. مخاطبان این گروه یکسری ویژگیهای عمومی و اختصاصی دارند. ویژگیهای اختصاصی آنها همان تفاوتهای فردی است؛ یعنی اینکه هرکدام از بچهها به کار خاصی علاقه دارند و بر اساس همین علاقه برای آنها فعالیت تعریف میکنیم. اما ویژگی مشترک همهی اعضا دلبستگی ایشان به کانون است. بچههای عضو، کانون را دوست دارند، ما هم به همین دلیل به آنها میگوییم عضو. عضو یعنی یکی از اجزای اصلی. اینها مشتریان و مخاطبان رهگذری ما نیستند. پس باید روی آنها سرمایهگذاری کنیم و برنامهریزی داشته باشیم. این دلبستگی جزو ویژگیهای عضو است.
دلبستگی اعضا به کانون به چند عامل بستگی دارد که یکی از آنها محیط است. محیط مراکز کانون، طوری طراحی و آماده شده است که بچهها آن را دوست دارند. اگر در محیطی ضعف داشته باشیم باید با نگاه روانشناسانه آن را از جهت آرایش، رنگآمیزی و استفاده از امکانات طوری طراحی کنیم که بچهها دوست دارند.
عامل دیگر، فعالیتهای متنوع کانون است. ذائقههای مختلف در 42 فعالیت کانون لحاظ شده است. بچهها ممکن است به فعالیتهای هنری، علمی، روزنامهنگاری، قصهگویی و غیره علاقه داشته باشند. ما باید شرایط را طوری فراهم کنیم که هر عضوی بسته به سلیقه و ذائقهی خودش به بخشی جذب شود. پس دومین عاملی که موجب میشود بچهها کانون را دوست داشته باشند این است که کانون کار کلیشهای نمیکند که اعضا مجبور شوند فعالیت یکسان انجام دهند.
یکی دیگر از جذابیتهای کانون مربیان کانون هستند؛ و شاید یکی از مهمترین عوامل همین باشد. بچهها مربیانشان را دوست دارند. حتی اگر امکانات خوبی در مرکز نداشته باشیم بچهها به خاطر علاقه به مربیشان به کانون میآیند. من الان شاهدم همسنوسالان ما که دوران کودکیشان را در کانون گذراندهاند دنبال مربیشان میگردند. این نشان میدهد که خاطرات مربی از ذهن بچهها خارج نمیشود. اینها عواملی است که باید به آن توجه کنیم و جذابیتها را حفظ کنیم تا بچهها کماکان کانون را دوست بدارند.
در مورد این گروه اول، چون مهمتر است، بیشتر صحبت میکنم. نگاه ما به اعضا نگاه کادرسازی است. ما نباید اینها را به عنوان رهگذرانی که ساعاتی از اوقات فراغتشان را در کانون میگذرانند نگاه کنیم. گرچه ممکن است در ظاهر اینگونه باشد، ولی ما به عنوان مربی و سیاستگذار کانون باید به عنوان سرمایههای بلندمدت به آنها توجه کنیم. به همین دلیل باید شرایطی ایجاد کنیم که وضعیت حضور سیال اعضا در کانون به حضور ثابت تبدیل شود. با حضور ثابت است که میتوانیم کار کادرسازی را دنبال کنیم. البته نه به سبک اجباری و کلیشهای، بلکه با همان جذابیتهایی که عرض کردم باید شرایطی ایجاد کنیم که اعضای ما اعضای ثابت باشند. نکتهی دیگر که باید برای کادرسازی فراهم کنیم، تهیهی برنامهای بلندمدت و مستمر است. ما باید از دوران کودکی تا نوجوانی و حتی بعد از آن بستهی فعالیتی داشته باشیم. چه از نظر سیر مطالعاتی، چه از نظر مهارتها و توانمندیهای فرهنگیهنری و چه از نظر رشد و تربیت اجتماعی و چه از نظر تربیت دینی و اهداف اصیلی که در کانون داریم. باید شخصیتهایی را بسازیم که متفکر، دارای مهارت خاص، متدین، اجتماعی و انسانهایی موثر در جامعهی آینده باشند. به همین دلیل باید برنامهی بلندمدتی برای اعضا طراحی کرده باشیم و با چنین نگاهی ارتباط با اعضا را دنبال کنیم. من بارها دیدهام که بسیاری از اعضای ما به سن 16 یا 17 سالگی که میرسند و احساس میکنند باید از دایرهی عضویت کانون خارج شوند غمگین میشوند. آنها علاقه دارند حضورشان در کانون را ادامه دهند، با اینکه فضاهای کانون بیشتر کودکانه است و معمولا وقتی بچهها به سن بالاتر میرسند شاید این فضاها را دوست نداشته باشند. ولی اعضای ما آنقدر علاقهمند شدهاند و با کانون گره خوردهاند که بعد از سن 16 و 17 سالگی باز هم میخواهند در کانون بمانند. ما باید شرایطی فراهم کنیم که این اعضا بتوانند به عنوان «عضو ارشد»، کمکمربی و در آینده، در مقام مربی، فعالیتشان در کانون را ادامه بدهند. بسیاری از مربیان موثر و موفق امروز ما در دوران کودکی عضو کانون بودند. این بسیار زیبا و خوب است که ما این کودکانونوجوانان را به حد مربیگری برسانیم.
گروه دوم مخاطبان، همهی کودکان و نوجوانان ایرانی هستند. یعنی همهی 13 میلیون دانشآموزی که در ایران داریم مخاطبان عام کانوناند. گروه اول مخاطبان خاص بودند، و اینها مخاطبان عام هستند. البته ما نمیتوانیم با این گروه 13میلیونی فعالیتی مثل اعضا انجام بدهیم. ولی از جمله کارهایی که میتوانیم انجام دهیم این است که محصولات کانون را در اختیارشان بگذاریم.
کتاب و محصولات کانون باید وارد مدارس شود، نباید محصولاتمان را فقط به مراکز و کتابفروشیهایی که داریم منحصر کنیم. 105 هزار مدرسه در کشور وجود دارد، همهی اینها باید به کتابهای کانونی مجهز شوند. این کار را از طریق وزارت آموزشوپرورش دنبال میکنیم تا محصولات کانون وارد مدارس شود. کانون باید به همهی بچههای کشور معرفی شود، چه از طریق محصولات و چه از طریق نمایش فیلم، تئاتر و بازدیدهایی که دانشآموزان از مراکز فرهنگیهنری میکنند. به شکلهای مختلف باید تلاش کنیم که کانون را به همهی دانشآموزان کشور بشناسانیم. این مهم، دو اثر دارد: اثر اول و مقطعی این است که همه ی بچههای ایران به نوعی از خدمات کانون بهره میبرند. دومین اثر این است که شرایط عضوگیری را بیشتر فراهم کردهایم. ما با این کار میتوانیم کانون را به همهی دانشآموزان کشور معرفی و هرکدام از آنها را که علاقهمند شدند، ثبتنام کنیم. دیگر وجدان ما راحت است، اینطور نیست که عدهی خاصی اتفاقی کانون را بشناسند و عضو شوند.
گروه سوم از مخاطبان کانون، خانوادهها هستند. درست است که خانوادهها کودکونوجوان نیستند، اما به تبع کودکانونوجوانان، خانوادهها مخاطب ما هستند. به تعبیر دیگر، مردم ایران مخاطب کانون هستند. یکی از دلایلی که بچهها جذب کانون میشوند اعتماد خانوادهها به کانون است. به دلیل خوشنامی کانون پرورش فکری در افکار عمومی مردم است که خانوادهها به آن اعتماد کرده و فرزندانشان را در اختیار کانون میگذارند. پس ما مخاطبان دیگری تحت عنوان خانواده داریم، یعنی اینکه باید مرتب با آنها ارتباط داشته باشیم و اطلاعرسانی کنیم تا با اعتماد کامل، فرزندانشان را به کانون بسپارند. به همین دلیل است که ممکن است فیلم سینمایی بسازیم و در سینماهای کشور اکران کنیم. الان در جلسات سیاستگذاری کانون این بحثها را داریم. بعضی از دوستان اینطور نقد میکنند که کار کانون فیلمسازی نیست، کانون باید با عضو کار کند. فیلمسازی و این کارها فرصتها و بودجههای کانون را از بین میبرد. نگاه دیگر این است که با فیلم فاخر و اثرگذاری که میسازیم و در سینماهای کشور یا تلویزیون نمایش میدهیم خانوادهها با کانون بیشتر آشنا میشوند و اعتماد بیشتری به آن پیدا میکنند. میفهمند که کانون در حوزههای هنری، ادبی، تربیتی و پرورش تفکر توانمند است.
ما باید با یکسری برنامهها کانون را به مردم بیشتر بشناسانیم و اعتماد مردم را جذب کنیم. حضور در نمایشگاههای کتاب و قرآن و سایر نمایشگاههای مرتبط به حوزهی کودک و نوجوان، میتواند اثرگذار باشد. همین چندوقت پیش در نمایشگاه قرآن به عنوان سالن کودکونوجوان حضور فعالی داشتیم. با برپایی غرفههای متعدد مربوط به کودکونوجوان از سوی کانون و با مرغک کانون آنجا فعالیت میکردیم؛ همان فعالیتهایی که در مراکز داریم مثل قصهگویی، انیمیشن، خطاطی، نقاشی و سفالگری با رویکرد قرآنی. من سه بار از نمایشگاه قرآن بازدید کردم، جمعیتی از مردم و کودکان در صف ایستاده بودند که در غرفهها فعالیت کنند. هیچکدامشان هم عضو نبودند. آنجا به دوستان گفتم ببینید اینها عضو نیستند اما به همراه خانوادههاشان در فعالیتهای کانون با علاقهمندی تمام حضور پیدا کردهاند. مربیان ما بروشورهایی به آنها میدادند و به سمت مراکز هدایتشان میکردند.
چهارمین گروه مخاطبان، کودکانونوجوانان بیرون مرزها هستند، به خصوص کودکانونوجوانان جهان اسلام. ما فقط به بچههای ایرانی فکر نمیکنیم. موقعیت کانون جهانی است. کانون را در دنیا میشناسند و اعتبار دارد. به همین دلیل ما باید توجه ویژهای نسبت به بچههای کشورهایی که به سبک کار کانون علاقهمندند داشته باشیم. نباید از آنها دریغ کنیم. در بعضی از کشورها ارتباطمان را با تشکلهای مشابه شروع کردهایم و این از اساسنامهی کانون برگرفته شده است. وقتی وظایف کانون را در اساسنامه بررسی میکنیم میبینیم وظیفهی ما فقط در داخل کشور نیست و باید بتوانیم با تشکلهای مشابه خودمان در دنیا ارتباط بگیریم. امروز با تشکل کشافهالامام المهدی(عج) در لبنان ارتباط فعال داریم. در عراق با تشکل کشافهالامام الهادی(ع) ارتباط برقرار کردهایم و آنها هم میخواهند از کانون الگوبرداری کنند. در افغانستان با مجموعهی مدارس توحید ارتباط داریم که از سبک فعالیت ما استقبال کردهاند. در مالزی هم تشکلی هست که اخیرا با من ارتباط داشتند و اعلام کردند علاقهمند هستند که الگوی کار کانون را دنبال کنند. بسیاری از کشورها وقتی کار و توانمندی کانون را میبینند به سمتش میآیند تا از تجربیات و توانمندیهای علمی و مهارتی کانون بهرهمند شوند. در حال حاضر شاید بیشترین تعامل را با لبنان برقرار کردهایم و این هم میتواند الگویی برای سایر کشورها باشد. معاهدهای را با کشافهالامام المهدی(عج) امضا کردهایم، که البته سابقهی سه یا چهار ساله دارد، ما تجدید توافق کردهایم. در توافقنامهی جدید محور را بر انتقال تجربیات و آموزش گذاشتیم که رویکردی جدید است. در روش قبلی حمایتهای مالی هم وجود داشته که در شرایط فعلی با توجه به محدودیتهای کانون آن را حذف کردیم. حمایتهای نرمافزاری، تجربی، آموزشی و بازدیدهای دوطرفهای خواهیم داشت تا انشاءالله بتوانیم فعالیت کانون را در میان شیعیان لبنان گسترش دهیم. این فعالیتها که توسط حزبالله لبنان سازماندهی و اجرا میشود، میتواند الگویی باشد برای بسیاری از کشورهای اسلامی. نمونهای از همکاریها همین اردوهایی است که چندسالی است طی آن از لبنان به ایران میآیند، امسال این اردوها را تبدیل میکنیم به اردوهای آموزش و تبادل تجربه که هرکدام از مربیانی که یک هفته در ایران حضور پیدا میکنند سفیرانی باشند برای کانون در کشور لبنان.
از جهت دیگر در ارتباط با کودکان سایر کشورها، امروز شاهدیم که کودکان فلسطینی در غزه مورد تعرض رژیم اشغالگر صهیونیستی قرار دارند؛ ما نمیتوانیم بیتفاوت بگذریم. سال گذشته نامهی اعتراضآمیز خودمان را به دبیرکل سازمان ملل ارسال و مطالبه کردیم که حمایتهای ویژهای از طرف سازمان ملل صورت گیرد. کانون گرچه ممکن است نسبت به این شرایط اقدام عملی انجام ندهد ولی بیتفاوت هم نیست و حرکت خودش را انجام میدهد.
پنجمین گروه از مخاطبان، مجامع فرهنگیهنری دنیا هستند. همانطور که باید در افکار عمومی مردم ایران کانون را بشناسانیم، در افکار عمومی مجامع فرهنگیهنری دنیا هم باید کانون را بیش از گذشته بشناسانیم. به همین دلیل حضور در نمایشگاههای مهم کتاب و سرگرمی و حضور در بازارهای فیلم دنیا جزو برنامههای اصلی است. ترجمهی کتابهای کانون به زبانهای دیگر را آغاز کردهایم که عبارت اند از عربی، اسپانیایی، پرتغالی (برای حضور در جام جهانی برزیل) و ترکی. کتابهای کانون آرامآرام به زبانهای مختلف ترجمه میشود و در مجامع کودکانه و نوجوانانهی دنیا در حال ترویج است. ما باید جایگاه جهانی کانون را در دنیا ارتقا بدهیم و شرایط بهتری برای آن ایجاد کنیم.
این پنج گروه از مخاطبان کانون و تحلیل رویکرد ما نسبت به آنهاست که امیدوارم در بحثهای بعدی، موارد دیگری چون تولیدات مختلف را نیز شرح بدهم.
منتشر شده در خبرنامه فروردین و اردیبهشت 94