من هیچ فرشته‌ای ندیدم تا صبح دقیقه‌ای نخوابد

سه کارشناس ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم زمان با ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا (س) و روز زن نمونه‌ای از شعرهای خود را به پاس قدردانی از مادران فداکار و مهربان در اختیار پایگاه خبری کانون قرار داده‌اند.

به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سه بانوی شاعر که پیش از این آثار آنان در حوزه‌های ادبیات و شعر به ویژه حوزه‌ی شعر کودک و نوجوان مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است، عشق و ارادت خود را به مقام والای مادر در قالب این سه قطعه شعر ابراز کرد‌ه‌اند.
پایگاه خبری کانون شعر«چشم‌های او» اثر انسیه موسویان کارشناس مسوول ادبی، «حرف‌های مادرانه» اثر صدیقه اسمعیل‌لو کارشناس ادبی و «دل مادر» اثر مریم اسلامی کارشناس ادبی اداره کل آفرینش‌های ادبی و هنری کانون را به مخاطبان این پایگاه تقدیم می‌کند.
      
« چشم­های او»
عطر گل یاس مثل او نیست
اینقدر لطیف و پاک و ساده
آیینه شبیه عکس او را
هرگز به کسی نشان نداده
 
من هیچ ستاره ای ندیدم
خورشید شود به شب بتابد
یا هیچ فرشته ای ندیدم
تا صبح دقیقه­ای نخوابد
 
با این همه موج­های زیبا
دریای زلال آسمانی
هم­پایه­ی چشم­های او نیست
در خوبی و لطف و مهربانی
شب با همه­ی ستاره­هایش
این­قدر نبوده صاف و روشن
نه نیست نگاه گرم خورشید
اندازه­ی مهر مادر من!
 
انسیه موسویان
  کارشناس مسوول ادبی
 اداره کل آفرینش­های ادبی و هنری
 
«حرف‌های مادرانه»
تقدیم به روزهایی که مادرم کنارم بود
مادرم سپیده دم
دست کوچک مرا گرفته
می­برد به مدرسه
جاده و درخت ­ها همه سفید
کوه شکل یک عروس قدبلند
دانه­های برف در فضا رها
مه خزیده لابه لای شاخه­ها
رودخانه یخ زده
مانده بی صدا و خسته زیر پل
روی شاخه­ای بلند
یک کلاغ
خواندنش گرفته است
از صدای قارقار ان کلاغ
سال گذشته است
و یاد حرف­های مادرانه ات
که سالیان سال در سکوت می­زدی
نشسته کنج قلب کوچکم و می­فشاردم
بگو به من ، بگو بلند
بگو که چرخ می­خورد زمین
مرا می­آورد
          می­آورد
                   دوباره پیش تو
 صدیقه اسمعیل­لو
کارشناس ادبی
اداره کل آفرینش­های ادبی و هنری                                                                                                                                      
 
 
 
«دل مادر»
دل مادر انار غمگینی است
که ترک خورده است در دستم
با دل ترد او چرا گاهی
مثل یک تکه سنگ بد هستم
 
او دلش را به من سپرده ولی
دل من سرد مثل پاییز است
حرف­هایی که می­ز­نم، گاهی
مثل یک بوته خار، نوک تیز است
 
دل او با چه خوب خواهد شد!
هدیه یا بوسه،‌اشک یا لبخند
این ترک­های سرخ را آیا
عذرخواهی نمی­زند پیوند؟
  مریم اسلامی
کارشناس ادبی
اداره کل آفرینش­های ادبی و هنری