کد خبر: 243048
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۸
بازدید 3082
آفت‌های مدیریت

آفت‌های مدیریت
بهمن باقلاچی
رئیس اداره‌ی امور اداری کانون پرورش فکری استان اردبیل
 
مقدمه:
در اسلام سازمان و تشکیلات در خدمت به انسان و رشد و تعالی او نقش دارند. خطراتی که عرصه‌های مدیریت را تهدید می‌کند، فراوان است. برخی از این آفت‌ها ضررهای جبران ناپذیر به پیکره‌ی مدیریت وارد می‌سازند. سعی ما در این نوشتار این است که خطرهایی که همواره مدیران را تهدید می‌کند و علاوه بر تهدید مدیریت سازمان‌ها، شخصیت انسانی مدیران را نیز تهدید می‌کند، مطرح نماییم.
تحکم و زورگویی
مدیر شایسته و با کفایت تنها از قدرت شخصی خویش استفاده نمی‌کند بلکه می‌کوشد تا شیوه‌های مناسبی را اعمال نماید و برای این کار بیشتر بر مایه‌های فطری و باطنی افراد تکیه می‌نماید.
امام علی (ع) می‌فرماید: «هر گاه دل، از روی اجبار و اکراه به انجام کاری وادار شود، کور می‌گردد.»
همچنین آن روز که امام، مسند مدیریت سرزمین پهناور مصر را به دست مالک می‌سپارد، این نکته را صریحاً به او گوشزد نموده و می‌فرماید: « نباید بگویی من مأمورم و معذور، فرمان می‌دهم ، پس باید اطاعت کنید. این شیوه مغرورانه باعث می‌شود که دین بی‌حرمت و نعمت، زایل شود.»
عُجب و خودپسندی
آفت دیگر مدیریت، «عجب و خودپسندی» است. منشأ این آفت معمولاً جهل و نادانی است و چون انسان خودپسند به فقر ذاتی و نیازمندیهای فراوان خویش واقف نیست ، گفتار و کردار خود را بزرگ می‌شمارد و به وادی وحشتناک خودپسندی کشیده می‌شود. امام علی (ع) می‌فرماید : « خود پسندی انسان، نشانه کم‌خردی اوست».
خودپسندی مانع درست اندیشیدن و تفکر خلاق است و مدیری که عقل و اندیشه خود را قربانی این خصلت پلید نماید، مدیریت خویش را به آفتی مبتلا ساخته که سرانجامی جز شکست و ناکامی نخواهد داشت .
امام علی (ع) در بیان زیبایی ، صریحاً به آفت بودن خودپسندی برای مدیریت و ریاست اذعان داشته و می‌فرماید :«آفت مدیریت ، به خود بالیدن (خودپسندی) است.»
خصلت ویرانگر خودپسندی، پی‌آمدهای ناگواری را برای مدیریت و سازمان درپی خواهد داشت ، یکی از آن پیامدهای ناگوار ، تملق‌گویی و چاپلوسی اطرافیان است. مدیر خودپسند باید عطش درونی خود را به هر طریق ممکن فرونشاند و از این فضای ‌آماده، متملّقان بیشترین سود را خواهند برد لذا در حوزه مسئولیت چنین مدیرانی ، امتیازات برای کسانی خواهد بود که مدیر را در ارضای خواسته‌های خودپسندانه‌اش بیشتر یاری رسانند .
امام علی (ع) در ضمن سفارشات خود به مالک اشتر می‌فرماید : « و بپرهیز از خودپسندی و از تکیه نمودن به آنچه که تو را به خودپسندی سوق می‌دهد و نیز بپرهیز از این که دوست بداری ستایش مردم را، زیرا بهترین فرصتها برای شیطان این حالت است تا نیکی نیکوکاران را بوسیله خودپسندی از بین ببرد.»
یکی دیگر از عوارض سوء خودپسندی این است که قدرت پذیرش انتقاد را از انسان سلب می‌کند. مدیر خودپسند هرگز تحمل پذیرش انتقاد را ندارد زیرا انتقاد را نشانه ضعف خویش و کامل نبودن وضع موجود می‌داند و طبیعی است که این امر با تمایلات خودپسندانه او مطابقتی ندارد.
 امام علی (ع) در این باره به کارگزار خویش، مالک اشتر توصیه می‌نماید:«درشتی و سخنان ناهموار مردم را برخود هموار کن و تنگ‌خویی و خود بزرگ بینی را از خود دور ساز تا خدا درهای رحمت خود را به روی تو بگشاید و تو را پاداش اطاعت ببخشاید.»
 
دوری از مردم
 یکی دیگر از آفات مدیریت، « دوری و جدایی از مردم یا زیردستان» است. برای برخی از مدیران، مسند مدیریت به منزله دیواریست که بین آنان و زیردستان کشیده می‌شود و بجای حلقه‌های ارتباط و اتصال، حفره‌های عمیق و وحشتناکی در میان مدیریت و کارکنان به وجود می‌آید.
اصولاً ارتباطات سازمانی بین مدیر و کارکنان یکی از بهترین راه‌ها و منابع کسب اطلاعات و کشف دشواری‌های سازمان می‌باشد و به مدیر این امکان را می‌دهد که با شناخت بهتری نسبت به وضع موجود، درباره آینده سازمان و رسیدن به وضع مطلوب برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری نماید.
مدیری که از کارکنان و زیردستانش دور باشد و تنها توسط معاونین و مشاورین از اخبار سازمانی مطلع گردد، نمی‌تواند تصمیمات مؤثر، به موقع و کاربردی اتخاذ نماید و از مشکلات و نارسایی‌های کار خویش آگاه گردد زیرا اخبار معاونین و مشاورین، کمتر بیانگر نارسایی‌ها و نقاط ضعف مدیریت وی می‌باشد و بیشتر بر موفقیت‌ها و کامیابی‌های سازمانی تکیه و تأکید دارد. هم‌چنین اطلاع از نحوه کارکرد گروه‌های غیررسمی و ارتباطات آن‌ها با یکدیگر و هدایت آنها در جهت اهداف سازمانی تنها در صورت نزدیکی و پیوند با آنان قابل حصول است.
       مطالعه سیره و منش امام علی (ع) به خوبی بیانگر این واقعیت است که امام در تمام احوال و شئون زندگی، در بین مردم و در کنار آنان بوده و با پایین نگه داشتن سطح زندگی اقتصادی خویش، شرکت در غم‌ها و شادی‌های آنان ابراز نموده است.
امام در منشور مدیریتی خویش، خطاب به مالک می‌فرماید: «ای مالک ،‌مبادا در تماس خود با مردم (مدیریت) برایت حجابی گردد و بیش از اندازه، خویش را از آنان پنهان بداری، زیرا فاصله و دوری مدیران جامعه از مردم، نوعی نامهربانی و بی‌اطلاعی نسبت به مدیریت است و چهره‌ پنهان داشتن مدیران در حجاب مدیریت، آن‌ها را از امور دور نگه می‌دارد و در نتیجه، بینش و برداشت را از کارها آن چنان تغییر می‌دهد که بزرگ در نظر آنان کوچک و کوچک، بزرگ و کار نیک، زشت و کار زشت، نیک جلوه می‌کند و بالاخره حق و باطل به یکدیگر آمیخته می‌گردد.»
 
غفلت در برنامه‌ریزی
برنامه‌ریزی از ارکان اساسی مدیریت  است. برنامه‌ریزی عبارت است از: «تفکر در کلیات و جزئیات برنامه و یا به عبارت دیگر، تعیین و اتخاذ شیوه و روش‌هایی که ما را به بهترین نتیجه مطلوب برساند.» 
برنامه‌ریزی در بردارنده‌ی هدف‌های سازمان و نقشه‌ی انجام کار است. غفلت از برنامه‌ریزی موجب انجام کارها از روی عجله و بدون تدبیر می‌شود.
 حضرت علی علیه‌السلام درباره‌ی تفکر برای انجام کارها می‌فرماید:
اندیشه پیش از اجرای کار، تو را از پشیمانی، در امان نگه می‌دارد.
عجله در برنامه‌ریزی سبب می‌شود تا استفاده بهینه از کارکنان و امکانات نشود. بسیاری از مدیران به خاطر بهره‌مندی اداره از امکانات مناسب، از برنامه‌ریزی مناسب برای استفاده از آن امکانات برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده غفلت می‌کنند.این دسته از مدیران در برنامه‌ریزی عجله می‌کنند و دقت لازم را روا نمی‌دارند.
یک مدیر موفق به همه‌ی طرح‌ها، بادقت گوش می‌کند و بهترین آن‌ها را انتخاب می‌کند. حضرت علی علیه‌السلام درباره‌ی این که خود بزرگ بینی باعث کوتاهی در برنامه‌ریزی می‌شود، فرمود:
کسی که به خوبی‌های خود مغرور شود، دربرنامه‌ریزی کوتاهی خواهد کرد.
 
اعتماد به سست عنصرها
مدیریت نیازمند تکیه بر نیروهای قوی و متعهد است. راحت‌طلبان هرگز مشاوران خوبی نیستند. حضرت علی علیه‌السلام فرمود: «درکارهایت به افراد تنبل تکیه نکن.»
مدیر همواره باید از اعتماد به نیروهای ضعیف و کند پرهیز  نماید. اعتماد به نیروهای سست عنصر موجب کندی روند کارها می‌شود. باید پذیرفت که بسیاری از طرح‌های عالی که سالیان دراز برای تصویب آن‌ها وقت صرف شده و صاحب نظران متخصص و متعهد فراوانی در تهیه وتکمیل آن‌ها زحمت کشیدند، هنگام اجرا ناکام ماند و تنها دلیل این امر هم اعتماد مسؤولان به عناصرتنبل و ضعیف بود. بسیاری از طرح‌های کلان به افراد تنبل و بی اراده سپرده شد و موجب ضایع شدن بیت‌المال شد. مدیر هرگز نباید امور مهم را به افرادی که تنها در عرصه‌ی شعار جولان می‌دهند، بسپارد.
 
نداشتن سعه‌ی صدر
مدیریت به ابزار مختلفی نیاز دارد که یکی از ابزارهای اصلی آن، داشتن سعه‌ی صدراست. نداشتن سعه‌ی صدرآفت مهمی است که مدیریت را تهدید می‌کند. مدیر باید بتواند در رویارویی با مشکلات، با حوصله‌ی فراوان به ارزیابی آن‌ها پرداخته و بابرنامه‌ریزی دقیق به حل آن‌ها بپردازد. مدیر در برخورد با افراد مختلف، با طرز تفکرهای مختلف رو به رو می‌شود. گاه نظرهایی صد درصد مخالف طرز تفکر او در جلسات طرح می‌شود که مدیر باید قدرت تحمل آن‌ها را داشته باشد. مدیرباید سلیقه‌ی شخصی، گرایش سیاسی و علاقه‌ی خود به افراد و طرز تفکرهای مختلف را فدای اهداف سازمان بنماید. حضرت علی علیه‌السلام درباره‌ی سعه‌ی صدر فرمود:«ابزار ریاست، سعه‌ی صدر است.»
تنگ نظری و کم حوصلگی در برخورد با نظرات مخالف و مشکلات پیش‌بینی نشده،آفت خطرناک مدیریت است. مدیر باید در برابرانتقادها از خود نرمش نشان دهد و به پیشنهادهای رسیده توجه نماید. نداشتن سعه‌ی صدر موجب می‌شود که نیروهای متخصص که از لحاظ فکری و سلیقه‌های شخصی با مدیر اختلاف دارند، با او همکاری نکنند.
 
غفلت در انتصاب‌ها
امام علی علیه‌السلام فرمود: مردم به فرمانروا نیاز دارند، خواه نیکوکار باشد یا فاسد، تا مؤمنان در سایه‌ی حکومت او به کار خود مشغول و کافران از حکومت او بهره‌مند شوند.
بدون مسؤول گذاشتن واحدهای سازمان، از ضعف‌ها و آفت‌های مدیریت است. مدیر نباید هیچ یک از معاونت‌ها، اداره‌ها و واحدها و دیگر بخش‌های سازمان را بدون مسؤول قرار دهد. زمانی که مدیر فردی را لایق ریاست بخشی از سازمان نمی‌بیند و یا به عللی مانند بروکراسی اداری نمی‌تواند به سرعت فردی را به عنوان مسؤل بخشی از سازمان بگمارد، باید یکی از افراد سازمان را به صورت موقت به ریاستِ آن بخش انتخاب نماید. بلاتکلیفی کارکنان که در صورت نبودن مسؤول مستقیم برای آن‌ها رخ می‌دهد، در اندک مدتی به هرج و مرج، بی‌نظمی، اخلال درکارها و دیگر مشکلات منجر می‌شود. بدین خاطر است که امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود:
حکمران فاسد و ستمگر بهتر از هرج و مرج همیشگی است.
 
انتصاب مدیران کم تجربه
مدیریت، علمی است که آمیخته باتجربه است. یادگیری علوم مختلف برای احراز پست‌ها لازم است اما تجربه نیز شرطی مهم در این مورد است. چه بسا افراد زیادی که از دانش نظری خوبی نیز برخوردار بودند، اما چون تجربه‌ای درمدیریت نداشتند، در مدیریت ناموفق بودند. حضرت علی علیه‌السلام فرمود: «کسی که تجربه‌اش کم باشد، فریب خواهد خورد.»
متاسفانه بسیاری از طرح‌های ملی و کلان کشور گاه به مدیرانی سپرده می‌شود که کم تجربه‌اند. تعهد، تحصیلات عالی و دلسوزی، شروط لازم برای سپردن مسؤولیت به مدیران است اما این شروط به تنهایی کفایت نمی‌کنند. تجربه باید ملاک اعطای مسؤولیت به افراد باشد. دادن مسؤولیت به افراد کم تجربه، موجب می‌شود که افراد با تجربه دلسرد شوند و دل در گرو کار نبندند. انتصاب افراد کم تجربه برای مسؤولیت‌های مهم، خطری است که هماره مسؤولان راتهدید می‌کند. چه بسا افرادی که به خاطر ملاحظات سیاسی و به کارگماردن نیروهای حزب اللهی و گاه به خاطر رفاقت، نیروهای کم تجربه را به مسؤولیت‌های مهم می‌گمارند و ضربه‌ای سنگین بر پیکر سیاسی - اقتصادی - فرهنگی جامعه می‌زنند.
 
 غفلت از مشورت
خداوند به حضرت محمد(ص) دستور می‌دهد که با دیگران مشورت کند. 
حضرت علی(ع) نیز به مالک اشتر فرمان می‌دهد که با خردمندان مشورت کند. 
مشورت کردن با دیگران، شریک شدن در عقل و تجربه‌ی آن‌هاست. غفلت از مشورت موجب پناه بردن به استبداد می‌شود. مدیر هماره باید خود را نیازمند مشورت با مسؤولان، کارکنان و صاحب‌نظران ببیند. حضرت علی(ع) در باره‌ی مشورت فرمود: «کسی که به فکر خودش استبداد بورزد، هلاک می‌شود و کسی که با دیگران مشورت بورزد، با آن‌ها در اندیشه‌هایشان شریک خواهد شد.»
ازآفت‌های خطرناک که عرصه‌ی مدیریت را تهدید می‌کند، این است که مدیر خود را از مشورت با دیگران بی‌نیاز ببیند.
 
 مدیریت  از پشت درهای بسته
هر سازمانی از اجزایی تشکیل شده است که نیازمند هماهنگی است. برنامه‌ریزی کوتاه مدت و دراز مدت نیز جزو وظایف مدیریت است. کنترل، سازماندهی، نظارت، هدایت و رهبری در یک سازمان به اطلاع دقیق مدیر سازمان از روند انجام کارها بستگی دارد. غفلت مدیر از روند کارهای روزمره‌ی سازمان، آفت مهم مدیریت است.
حضرت علی علیه السلام دراین باره فرمود: «پس دوری خود از زیر دستانت را طول مده. به درستی که کناره‌گیری مسؤولان از زیردستان، نوعی محدودیت و کم اطلاعی از امور است.»
مدیر به خاطر حضور در جلسات اداری وکارهای روزمره مجبور است که زمان زیادی از وقت خود را در دفتر خویش بگذراند. این امر نباید به جدایی بین مدیر و نیروها منجر شود. زیرا محدود شدن مدیر، به اتاق کار، موجب محدودیت کانال‌های ارتباطی و اطلاع رسانی وی و عدم اطلاع او از نواقص کار می‌شود.
 
تکبر و غرور
تکبر خطری است که همه را تهدید می‌کند؛ اما مدیران بیش‌تر از همه در معرض این خطر هستند. تکبر آفت مدیریت است. حضرت محمد(ص) فرمود: «کسی که دوست دارد دیگران رو به روی او (و به خاطر احترام به او) بایستند، جایگاهش در آتش است.»
غرور موجب تباهی انسان می‌شود مدیریت هنگامی ارزش دارد که سجایای اخلاقی را نابود نسازد. تکبر سبب می‌شود که مدیر احساس برتری نسبت به دیگران را به اندازه‌ای برساند که از حرکت کردن پیشاپیش کارکنان، لذت ببرد. حضرت علی(ع) فرمود: «من ندیدم چیزی را که برای قلب (و ایمان) مردم زیان بارتر از صدای کفش‌ها پشت سر آن‌ها باشد.»
 
تندخویی
بسیاری از مردم هنوز بر این عقیده اند که با رأفت و مهربانی نمی‌توان مدیریت کرد. برخی براین باورند که مدیر هماره باید گرزی به دست داشته باشد تا بتواند نیروها را به اطاعت از خویش وادار سازد. این افراد هماره در صددند تا تنبیه‌های اداری را به رخ کارکنان بکشند. متاسفانه برخی، قاطعیت را با تندخویی و خشونت اشتباه گرفته اند. قاطعیت در مدیریت امری است لازم، اما خشونت امری دیگر است. مدیر باید بکوشد تا علاوه بر اجرای دقیق دستورالعمل‌های اداری، از راه مهربانی به اداره‌ی امور بپردازد. رعایت اخلاق اسلامی هیچ‌گاه با اجرای مدیریت درست و کارآمد تنافی نداشته است. پیامبر گرامی اسلام الگوی مدیریت اسلامی است. آن حضرت پس از تشکیل حکومت اسلامی، با قاطعیت تمام به اجرای احکام اسلامی پرداخت و مهربانی را سرلوحه‌ی کارهای خویش قرار داد. امام علی(ع) نیز این گونه بود. تندخویی، آفت مدیریت است و موجب هتک حرمت به مدیر می‌شود. امام صادق(ع) فرمود: «اگر می‌خواهی به تو احترام شود، پس نرمش داشته باش و اگر می‌خواهی به تو اهانت شود، خشن باش.»
 
 مشغول شدن به کارهای جزئی
یکی از آفت‌های مهم مدیریت این است که مدیر اهداف اصلی سازمان را رها کند و به امور جزئی اداری بپردازد. مدیر باید بیشتر دقت و توان خود را برای اجرای اهداف سازمان صرف کند. در کشورهایی که نظام اداری آن‌ها باتحولات جامعه هماهنگ نیست، مدیران به جای پرداختن به برنامه‌های اساسی سازمانی، به امور جزئی که وظیفه‌ی کارکنان عادی سازمان است، می‌پردازند.
هرسازمانی برای رسیدن به اهداف خویش، برنامه‌هایی را به عنوان برنامه‌های محوری تصویب می‌کند و تمام سازمان را در خدمت آن برنامه‌ها قرار می‌دهد. مدیر باید تمام عوامل را بسیج کند تا محورهای اصلی سازمان را اجرا کنند. پرداختن به کارهای معمولی موجب می‌شود تا مدیر از روند اجرای برنامه‌های اصلی غافل شود و این برنامه‌ها اجرا نشود. حضرت علی(ع) دراین باره فرمود: «چهار چیز دلیل سقوط دولت‌ها شمرده شده است: ضایع کردن کارهای اصلی، مشغول شدن به کارهای جزئی، برتری دادن افراد پست و کنار گذاشتن افراد با فضیلت.»
 
 استفاده کردن از تشویق و تنبیه
بی تفاوت بودن مدیر نسبت به سرانجام کارها و احاله‌ی آن‌ها به قوانین خشک اداری، موجب می‌شود که روح رقابت در بین کارکنان بمیرد. مدیر می‌تواند با تشویق نیروهای کارآمد و تنبیه نیروهای خطاکار و ضعیف موجب شود که روند اجرای کارها بهبود قابل ملاحظه‌ای بیابد. حضرت علی(ع) فرمود:«افراد نیکوکار و خطاکار در نزد تو نباید برابر باشند. زیرا این کار سبب می‌شود که نیکوکاران در انجام کارهای نیک، بی رغبت و خطاکاران در انجام بدی‌ها، جسور شوند.»
تشویق هماره با اهدای جوایز مادی و معنوی همراه است. تنبیه نیز معمولا با محروم کردن خطاکاران همراه است. گاه با یک تیر می‌توان دو نشان را هدف زد. یعنی اهدای جایزه به کارکنان پرتلاش به نحوی باشد که موجب تنبیه خطاکاران شود. 
 
غفلت از اندیشه‌های بزرگ مردان کوچک
مدیر باید هوادار اندیشه‌های درست باشد، ولو این اندیشه از مغز هر فردی تراوش کرده باشد. پیشنهاد و انتقاد سازنده از سوی هر یک از کارکنان که باشد،  مفید است. یک مدیر موفق نباید طرح‌ها را به خاطر طراح آن‌ها مدنظر داشته باشد. چه بسا افراد دون پایه‌ی اداری که طرح‌های بسیار ارزشمند ارائه می‌دهند. غفلت از اندیشه‌های دیگران و اکتفا به طرح‌های مسؤولان از آفات بزرگ و خطرناکی است که هر مدیری را تهدید می‌کند. معمولاَ کارکنان عادی که مسؤولیت بخشی از اداره را ندارند، به خاطر درگیر بودن دائمی با کارها از مشکلات ریز اداری آگاه هستند. به همین خاطر می‌توانند راه حل‌های مناسبی برای آن‌ها ارائه دهند. بها ندادن به نظرات کارکنان عادی به بهانه‌ی این که نظرات آن‌ها کوچک است، آن هم بدین خاطر که آن‌ها مسؤول واحد، اداره یا بخشی از سازمان نیستند، از آفات مدیریت است. حضرت علی(ع) در این باره فرمود: «نظرات ارزشمند افراد معمولی را کوچک نشمارید.»
 
نتیجه:
امام علی (ع) در سخن زیبایی این چنین بیان فرموده است: «سُوءُ التَّدْبیر، سَبَبُ التَّدْمیر» مدیریت و رهبری ناصحیح (سوء مدیریت) موجب سقوط و نابودی است.
 
- منابع:
1 - مدیریت اسلامی
2 - مدیریت رفتار سازمانی
3- نهج‌البلاغه، حکمت
4 نهج‌البلاغه، خطبه
5 نهج‌البلاغه، نامه‌ها
6 اینترنت بخشی از سایت تبیان