کد خبر: 240920
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۵
بازدید 3431
یک چمدان، نوجوانی

رمان نوجوان «پیش از بستن چمدان» از مجموعه رمان­های نوجوان امروز، نوشته­ ی خانم مینو کریم زاده در 184 صفحه و قطع وزیری، توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای گروه سنی «د» و «ه» به چاپ رسیده است. این کتاب، روایت زندگی دو نوجوان دختر است که هر یک در شرایط روحی و رفتاری و وضعیت خانوادگی خاصی قرار دارند. نویسنده، با کنار هم قرار دادن این دو نوجوان، شرایط و حال و هوای دوره­ ی نوجوانی و تضادها و مشکلاتی که این نسل با بزرگترهای خود در بیان نظرات و عقاید و قبولاندن آنها به یکدیگر دارند، (که شاید باعث افت تحصیلی و یا فرار آن­ها از خانه شود)، به تصویر کشیده است.
عنوان کتاب: برای خواننده قابل توجه و تامل برانگیز است و علاقه و انگیزه­ ی مخاطب را برای خواندن کتاب و پیگیری حوادث آن بر می ­انگیزد و این کنجکاوی اولیه او را وا می­ دارد تا ببیند، تفکر و نظر نویسنده­ ی "پیش از بستن چمدان" چیست؟ به چه نکاتی قبل از اجرای تصمیم­ ها و کار ها توجه می کند؟ در مواجهه با مشکلات و فراز و نشیب­ های زندگی باید چگونه بود و دیگر مواردی که در هنگام خواندن رمان از ناحیه نویسنده، روشنگری می ­شود. عنوان «پیش از بستن چمدان» شاید به خاطر این باشد که همیشه پیش از رفتن، باید به همه چیز فکر کرد و بهترین راه را انتخاب کرد؛ آن­ گاه چمدان بست.
شروع داستان: داستان با یک توصیف از شخصیت اصلی آغاز می ­شود؛ توصیفی که برای خواننده همراه با ابهام است و «چرایی» را برای مخاطب ایجاد می ­کند: «غم  انگیزترین روز زندگی گلی، درست روزی بود که انتظار داشت بهترین روز زندگی ­اش باشد.» (ص9) و با خواندن ادامه­ ی داستان، خواننده پاسخ خود را می گیرد. مخاطب با خواندن چند سطر اول، جذب داستان شده و آن را دنبال می ­کند؛ نویسنده در همان ابتدا، خواننده را وارد فضای داستان کرده و سوژه­ی آن را آشکار می ­کند. «دختری 16 ساله که شیفته­ ی بازیگری است.» (ص9)
طرح و پیرنگ داستان: طرح، یعنی تنظیم حوادث داستان براساس رابطه­ ی علی و معلولی، به بیان دیگر، طرح زنجیره­ ی عقلانی و منطقی حوادث داستان است. نویسنده، با شناخت و درک دنیای مخاطب، علایق، روحیات و دغدغه­ های ذهنی او، شیوه ­ای ساده و لحنی صمیمی را برای پردازش موضوع با محوریت تفکر عاقلانه و صحیح، عاقبت اندیشی و اتخاذ یک تصمیم درست با یاری مشاوری دلسوز و مدیر با همراهی خانواده بیان کرده است. داستان، تصویری از جامعه، اوضاع و احوال امروزی و مواجهه­ ی یک نوجوان با امور و رویدادها و اجتماع بزرگسالان را به نمایش می­ گذارد و همچنین سبک و سیاق یک زندگی قابل باور و موقعیت­ ها و تجربه­ های ملموس را پیش روی خواننده قرار می­ دهد و از این رو، همراهی و همدلی دو جانبه­ ی نویسنده و مخاطب شکل می­ گیرد. نویسنده هم چنین از مشکلاتی که در جامعه در کمین دختران است، سخن گفته و سپس به طرز زیبایی در آخر داستان، روح لطیف انسانی بعضی افراد برای کمک به هم نوع را به تصویر کشیده است.
یکی از جذابیت ­ها و ویژگی­ های جالب رمان، دو شخصییتی بودن داستان است که خواننده پس از خوانش بخش اول کتاب، متوجه ­ی آن می­ شود. خواننده با مطالعه ­ی بخش­ های بعدی رمان، بیشتر با شخصیت های اصلی و فرعی داستان، ماجرای زندگی آنها و خصوصیات روحی شخصیت­ ها و عقاید و افکار آنها آشنا می­ شود. یکی از ویژگی ­های این طرح داستان، باور پذیری آن است که البته نویسنده با پر و بال دادن، آن را گسترش داده است و داستان را با واقعیت ها منطبق ساخته و خواننده به هر رویدادی از داستان که می رسد، می­ تواند آن را در ذهنش تجسم کرده و به راحتی بپذیرد وحتی گاه چنان در ذهن خواننده جا می­ گیرد که گویی خواننده، زمانی با آن مواجه بوده است.
فضاسازی: فضا حس و حالی است که کلِ داستان را احاطه کرده است و خواننده را تحت تأثیر قرار می دهد. عناصر داستان در عین آنکه سازنده ­ی داستان هستند، تحت پوشش فضای داستان فعالیت می­ کنند. نویسنده با فضاسازی داستان و استفاده از کلمات و ترکیباتی همچون: سکوت بی وقت خانه، غم انگیزترین، آشفته، بی طاقت، بی امضا و ... حال و هوای نگرانی، ترس و مشکل را بیان کرده و در نتیجه اشتیاق و کنجکاوی اولیه را برای پیگیری حوادث مربوط به آن در خواننده ایجاد می ­کند. مینو کریم زاده، گوشه ­ای از این دلهره و ناراحتی را در رفتار و کشمکش درونی گلی در یک مونولوگ نشان می­ دهد: «در دل نالید: مشکل! آن هم امروز، روز قرار.:» (ص12) بخش آغازین داستان با جمله­ ی «و با دست ­هایی نگران در را باز کرد و بیرون رفت.» (ص12) پایان می­ پذیرد و حالتی از تعلیق و انتظار برای خواننده ایجاد می­ شود. در این طرح و پیرنگ، نویسنده رویدادها را به گونه ­ای در کنار هم قرار می­ دهد که خواننده با خواندن هر رویداد، برای خواندن ادامه ­ی داستان، رغبت و کشش دارد؛ پس از وقفه و تعلیق در بخش اول داستان، نویسنده بخش دیگری را به رشته­ ی تحریر درآورده است. ماجرای دختر درس­خوان نوجوانی به نام دریا که برای ادامه­ ی تحصیل در رشته­ی مورد علاقه ­اش سودای رفتن به خارج از کشور را دارد.
حوادث داستان: در رمان «پیش از بستن چمدان» برای هر یک از شخصیت ­ها حوادث بسیاری رخ می­ دهد که توان تصمیم ­گیری را از آنها سلب می­ کند. در داستان دریا، اختلاف سلیقه ­ی او مخصوصاً با مادر بر سر انتخاب رشته، او را رو در روی مادر قرار می ­دهد. این اختلاف سلیقه به کشمکش و درگیری ­هایی می ­رسد که در تمام داستان جریان دارد. در مقابل یک­ دنده بودن مادر در برخورد با خواسته­ های دریا موجب می ­شود او هم روی لج بیفتد و برخلاف جریان فکر مادر، حرکت کند. مطرح کردن سفر به خارج، نقطه­ ی اوج درگیری آنها می­ شود. در داستان گلی، مادر دچار التهابات روحی شدیدی است و رفتن به خانه­ ی پدربزرگ که مبتلا به آلزایمر است، نه تنها مشکلی از دوش آنها بر نمی­ دارد، بلکه رفت و برگشت ­های مداوم پدربزرگ به گذشته ­ای که در آن دختر نوجوان خود را از دست داده، فشار مضاعفی بر گلی و مادرش وارد می­ کند؛ فشارهای روحی شدیدی که گلی را به گرفتن تصمیم وحشتناکی می ­کشاند.
نقطه­ی اوج داستان، تصمیم خودکشی گلی برای حل مشکل خود است. او خیال دارد با آسیب زدن به خودش، پدر را تنبیه کند و درست در لحظه­ ی عملی کردن این تصمیم، زندگی او با زندگی دریا گره می­ خورد. آشنایی با گلی و شنیدن داستان زندگی او نقطه عطفی می ­شود برای دریا تا کمی در رفتارهای خود دقیق شود و درباره­ ی زندگی­ اش تصمیم بهتری بگیرد. در واقع چگونگی روبه رویی اتفاقی دو شخصیت اصلی داستان که هیچ­ گونه پیوند و ارتباطی با هم ندارند، از قسمت­ های برجسته ­ی داستان است که بر خواننده اثر می ­گذارد. پس از این مرحله، داستان روال عادی را پی گرفته به سمت پایان می­ رود.
زاویه­ ی دید: زاویه­ی روایت داستان به معنی آن است که داستان از دید چه کسی مشاهده می­ شود. زاویه ­ی دید رمان «پیش از بستن چمدان» سوم شخص یا دانای کل محدود است. دانایی که فقط می­ تواند به ذهن «دریا» و «گلی» دو شخصیت اصلی داستان نفوذ کند و این بهترین زاویه­ ی دید برای موضوع داستان است و اگر جز این بود داستان آن­ گونه که باید بسته نمی ­شد.
شخصیت پردازی: در رمان «پیش از بستن چمدان» دو نوجوان شخصیت اصلی داستان هستند؛ دو نوجوانی که نویسنده با کنار هم قرار دادن آنها سعی در برطرف کردن مشکلاتشان دارد. شخصیت ­هایی زنده و پویا با رفتارهایی ثابت که حضورشان در داستان کاملاً موجّه و منطقی است، نویسنده در دو بخش آغاز کتاب، خصوصیات دو شخصیت اصلی را بازگو می­ کند. گلی به عنوان شخصیت اول، دختری است از یک خانواده­ ی فرهنگی که قصد دارد هر طور شده توجه پدر و مادرش را به خود جلب کند؛ دریا شخصیت دیگر، در برقرای ارتباط با انسان ­های دیگر مشکل دارد و گمان می ­کند همه ­ی انسان­ ها بدجنس­ هستند. او که در دبیرستان تحصیل می­ کند، در انتخاب رشته ­ی دانشگاهی­ اش هم دچار مشکل می­ شود، چرا که می خواهد نجوم بخواند در حالی که در ایران مقطع لیسانس این رشته وجود ندارد، از این رو تصمیم می ­گیرد از ایران مهاجرت کند؛ امّا هنوز مردد است و با خانواده ­اش بر سر این موضوع کشمکش دارد.
نویسنده در شخصیت پردازی دریا، تمام تلاش خود را به کار بسته و از مولفه­ های رفتاری نوجوانان دختر استفاده ­ی به جایی کرده است. رفتارهای دریا در محیط مدرسه و در مواجهه با دیگر دانش آموزان و نیز شرایط اجتماع پیرامونش خوب، به تصویرکشیده شده است. این که نمی ­تواند با هم­کلاسی ­هایش احساس نزدیکی کند، این که او از رفتار بسیاری از آدم ­های پیرامونش احساس نارضایتی دارد و نمی­تواند رابطه ­ی درستی با آنها داشته باشد، تمام مشکل دریا نداشتن شناخت است؛ او کم تجربه است و این موارد، او را به این همه لجبازی با مادر می کشاند تا جایی که حتی بیمارستان رفتن او را تمارض می­ بیند.
نویسنده در داستان دریا از شخصیت خاله به عنوان یک واسطه­ ی ذهنی کمک می­ گیرد تا با ارائه­ ی برخی داده­ های تربیتی و اخلاقی و به طور غیر مستقیم، نوجوان را در مواجهه با رویدادها و در تقابل با قواعد خشک و خشن اجتماع بزرگسالان کمک دهد. نویسنده به خوبی به لزوم داشتن یک سنگ صبور فهمیده در زندگی یک نوجوان که جنبه­ های مختلف قضایا را در نظر می ­گیرد و یک طرفه به قاضی نمی­ رود، اشاره می ­کند؛ کسی که دریا دارد و گلی از داشتن آن محروم است. البته در این داستان شخصیت اصلی، «دریا» است که از نظر شخصیت پردازی، پرداخت قوی­ تر و روشن ­تری نسبت به گلی دارد. بقیه شخصیت­ ها از جمله پدر و مادر گلی، پدر و مادر دریا، حتی پدربزرگ که به آلزایمر مبتلا شده و ..شخصیت ­هایی هستند که به رشد شخصیت ­های اصلی داستان کمک کرده ­اند.
گفتگو: سخن گفتن شخصیت­ های داستانی گفتگو نام دارد که می­ تواند بین فرد با دیگری (دیالوگ) و یا بین فرد با خودش (مونولوگ) رخ دهد. در داستان از کشمکش بین اشخاص داستان با دیگران و یا با درونیات خود و گفتگو با خود و دیگران بهره گرفته شده است.
زبان و لحن داستان: زبان معیار داستان، متناسب با شخصیت، لحن آنها و حال و هوا و فضای داستان است، البته در هنگام گفتگو ها، نویسنده تا حدودی از زبان معیار خارج شده و به زبان گفتاری نزدیک شده است.
در رمان، یک روند عاطفی معین و یکنواخت پیش نرفته که مخاطب را خسته و بیزار کند. نویسنده موقعیت های جدی را با لحن مناسب آن و شرایط طنزآمیز را با شوخ طبعی و بیانی شیرین ،توصیف می ­کند که تنوع و جذابیت مضاعفی به داستان داده است: «دریا هدیه را باز کرد. یک عروسک میمون بود با یک لبخند بامزه و شاد. فراز گفت: از همین اول بگویم، هرگونه شباهتی به من کاملاً اتفاقیه.» (ص72) در مجموع این رمان که دارای فراز و فرود عاطفی و آموزه­ های اخلاقی و تربیتی بسیاری است، با بیانی گیرا و زبانی ساده و در خور فهم گروه سنی مخاطب، ماجراهایی باور پذیر را بیش روی خواننده می­ گذارد و در هر کجا که رنگ و بویی از بدآموزی دیده می ­شود، نویسنده با یک ترفند از آن می­ گریزد و برای آن دلایل عقلانی و اخلاقی می آورد.  
پایان داستان: نویسنده تقریباً در فصل­ های پایانی کتاب، دو شخصیت اصلی را روبه روی یکدیگر قرار می دهد. چیزی که مخاطب از همان فصل­ های آغازین به دنبال آن بود که این امر ناشی از مهارت نویسنده به منظور همراه کردن خواننده با خود تا پایان داستان است. پس از تقابل شخصیت­ ها، دو داستان با یکدیگر ترکیب می ­شوند. پایان داستان باز است و خواننده می ­تواند هر طور که بخواهد آن را در ذهنش به پایان برساند. در واقع، نتیجه­ ی نهایی به خواننده واگذار می ­شود که با توجه به شواهد، قابل حدس خواهد بود: «دریا گفت: می­ دانی گلی، وقتی پدرم با چنین حالتی با کسی حرف می ­زند، فقط با او حرف نمی ­زند، دارد روی او تأثیر می­ گذارد.»(ص184)
در مجموع رمان "پیش از بستن چمدان" رمانی است که علاوه بر نوجوانان، می­تواند مورد اقبال بزرگترها هم قرار بگیرد، بزرگترهایی که گاه در برخورد با فرزند نوجوان خود دچار مشکلاتی از جنس مشکلات موجود در آدم­های داستان این کتاب می­شوند و دنبال راهی برای رفع آن هستند، مشکلاتی که اگرچه به ظاهر دشوار هستند امّا با کمی تأمل و صبوری به راحتی قابل حل می­باشند.
مریم عرب، مربی فرهنگی
منبع: فصلنامه ی چارباغ کانون استان اصفهان