با آمدن شما  می فهمم که هنوز وجود دارم

هم زمان با آغاز هفته معلم از غلامحسین هندی معلم بازنشسته آموزش و پرورش که در بستر بیماری هستند و از بیماری حنجره رنج می برند درروز یکشنبه 13 اردیبهشت عیادت شد.

ورق هاى دفتر من سیاه مى شوند و گیسوان تو سپید
من قد مى کشم تا تو نفس مى کشى...

هر روزدر تو پیامبرى بامن سخن مى گوید
که چشم هایش از بى خوابى سُرخ اند
آه!
در کلاس درس تو
حتى تخته سیاه روسفید شد
من هنوز شرمنده...
چقدر خسته ات کردم...
روز یک شنبه 13 اردیبهشت  همراه با قنبری مدیر کل کانون و جمعی از همکاران به عیادت غلامحسین هندی معلم باز نشسته آموز ش و پرورش و آموزگار کلاس اول مدیر استان رفتیم تا در این ایام خجسته با ایشان دیداری تازه کنیم هندی بسیار ابراز خوشحالی کرد و گفت وقتی شما دانش آموزان قدیمی را می بینم  متوجه می شوم که هنوز وجود دارم و فراموش نشده ام . عیادت از این معلم مهربان و دلسوز که جوانیش را وقف دانش آموزان کرده است و حال  ،خودش از بیماری حنجره رنج می برد بسیار غم انگیز بود اما صبر و استواری و روحیه خوب ایشان به ما درس گذشت و ایثار را می هد و بیان خاطرات شیرین روزهای تدریس برای ما آموزش درسی دیگر است خداوند این انسان های ارزشمند و دوست داشتنی رادر  پناه خودش حفظ کند.