به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان همدان، روز موعود، ۱۱ اسفند ماه هم با همه تلاشهای دشمن برای نشان دادن ضعف ایران و مشارکت پایین مردم با رأی با اقتدار رهبر انقلاب در جلوی خبرنگاران داخلی و خارجی آغاز شد و از همان ساعات آغاز رأی گیری مردم یک صدا برای ایران قوی و برای اطاعت از ولی زمان خود لبیک سر داده و به پای صندوقهای رأی رفتند و مانند همه این 45 سال حماسهای دیگر خلق کردند.
اما آن چه از اخبار و عکسها میشد خوب فهمید حضور پر ذوق و شوق رأی اولی ها و کودکان و نوجوانان در کنار پدر و مادرشان بود انگار این دهه هشتادی و نودیها در رشد سیاسی هم مانند چیزهای دیگر یک رشد جهشی داشتهاند و با وجودی که حق رأی نداشتند اما خود را موظف به همراهی میدانستند و منتظر بودند تا نوشتن بزرگترها تمام شود و خودشان برگهها را در صندوق بیاندازند.
11 اسفند در حافظه ایران جان ثبت شد و مردم با اعتماد و امید به آیندهای روشنتر و برای یک تحول و تغییر بزرگتر اسمها را مینوشتند و حتی زیر لب دعایی را زمزمه میکردند و از خدا میخواستند نتیجه خروجی از این صندوقها فقط خیر و برکت برای همه مردم و این سرزمین باشد.
عکسها روایتگر ماجرا
عکسهای زیادی توسط همکاران به دستم رسید اما بعضی از آنها خاص بودند و حرفها برای گفتن داشتند مثل عکس دختر بچهای که با مادربزرگش آمده بود تا برایش برگه رأی را پر کند و می شد حس زندگی را در نگاه هز دوی آنها با وجود تفاوت سن و نسل به خوبی حس کرد، نگاه مادربزرگی که که از ته دل دعا میکرد با برگه رای خودش روزهای قشنگی را برای نوههایش رقم بزند.
عکس سه قلوهای نهاوندی که با پدر و مادر آمده بودند و شاید با هم بگو مگو که چطوری برگههای رای را بین هم عادلانه تقسیم کنند و در صندوق بیاندازند و با ذوق تمام این کار را کرده بودند.
یا مثل عکس خواهران دو قلوی تویسرکانی که یکی از آنها مادر را همراهی میکرد و دیگری پدر را و مسابقه گذاشته بودند که هر کس زودتر برگه رأی را پر کند، برنده است.
یا مثل عکس کودک خردسالی که به زور برگه را از دست پدرش میگرفت و به تقلید از دیگران میخواست آن را در صندوق بیاندازد.
و عکسهای خانوادگی که پدر و مادر و بچهها همه با هم آمده بودند تا همه با هم برای سرنوشت ایران جان برای ماندنش و پابرجا بودنش برای اقتدار و غرورش کاری بزرگ کنند و ایران را جلوی دشمن سربلند کنند.
یا عکس دختر نوجوانی که با در دست داشتن عکس سردار به همراه مادرش آمده بود تا بگوید مردم امروز سردار با هر قدمی که برای حفظ این حرم برمیدارید شما را دعا میکند و دستمریزاد میگوید.
و شاید عکس از رأی اولیهای حال و هوای دیگری داشت، 11 اسفند روز تولد سیاسی همه دختر و پسرهای رای اولی بود که با قدرت آمده بودند و برگه رأی و انگشت خود را به رخ دیگران میکشیدند اما رأی آنها شرط و شروط داشت و چه حرفهای قشنگی برای گفتن داشتند، یکی در پایین عکسش نوشته بود من نماینده را خودم با تحقیق انتخاب کردم، حرفهایشان رو خوب شنیدم و اعتماد کردم و امیدوارم حرف با عملشان یکی باشد.
دیگری نوشته بود من امروز رأی دادم چون ایران را دوست دارم و دلم میخواهد هر روز پیشرفت کند و قوی و قوی تر شود.
و یکی دیگر از اعضای ارشد کانون که رأی اولی بود نوشته بود: با قلم توانمندم بر روی برگی از دفتر روزگار مینویسم تا باشد که آیندهای بهتر برای مادرم ایران رقم بخورد و با انگشتم بر روی آن میفشارم تا نشان دهم آینده با ماست و ایران قوی تر از دیروز خواهد بود آری با رای من اولی و تو دوست عزیز آینده ساخته می شود با انتخاب درست ..!
11 اسفند روز بزرگی برای همه مردم خصوصا کودکان و نوجوانان نیز بود زیرا آنها در این روز مشارکت سیاسی را در کنار بزرگترها مشق کردند و بذر این شور و نشاط مشارکت اجتماعی و سیاسی در وجود آنها ریخته شد.
در پایان باید گفت که کودکان، نوجوانان و رأی اولیها برای آینده بهتر ایران آمدند اما این بذر نشانده شده بر وجود آنها با عمل و رفتار نمانیدگان آبیاری خواهد شد؛ حال نمانیدگان راه یافته به مجلس الوعده وفا، بسم الله این گوی و این میدان...