پژوهش‌گر قصه‌های ایرانی: مجریان برنامه‌های کودک از اندرزگویی مستقیم بپرهیزند

پژوهش‌گر قصه‌های ایرانی گفت که در بسیاری از برنامه‌های ویژه‌ی کودکان در رادیو و تلویزیون مخاطبان به صورت مستقیم در معرض پند و اندرز مجریان برنامه قرار می‌گیرند در حالی که بیشتر ادبیات کهن ما و افسانه‌های آن خالی از پندهای مستقیم است.

به گزارش روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، محمد جعفری قنواتی که در نشستی تخصصی به ویژگی‌های افسانه‌های ایرانی اشاره می‌کرد در عین‌حال گفت در برخی از قصه‌ها و داستان‌های کهن ایرانی نیز به جمله‌هایی شبیه این که « این قصه را از آن رو گفتم تا بدانی» نیز بر می‌خوریم اما اغلب افسانه‌های ایرانی حتی قصه‌های مثنوی و دیگر شاعران و داستان‌سرایان ایرانی، علی‌رغم این که سرشار از نکات و پندهای آموزنده است اما از اندرزگویی مستقیم پرهیز می‌کند.
وی یادآور شد که به عنوان مثال قصه‌های هندی شباهت‌های زیادی با قصه‌های ایرانی دارد اما به صورت مستقیم به پند و اندرز می‌پردازد.
این استاد دانشگاه همچنین تاکید کرد که قصه باید برای کودکان دلنشین، لذت بخش و سرگرم‌کننده باشد و اگر این ویژگی‌ها را نداشته باشد بچه‌ها از آن خوششان نمی‌آید قصه‌ها چون خارج از اراده‌ی ما به وجود آمدند خود سرشار از پند اند و نیاکان ما این را بهتر می‌دانستند چرا که قصه در فرهنگ رسمی ما از شان و جایگاه بالاتری نسبت به دیگر اقوام برخوردار بوده است.
قنواتی در همین حال تاکید کرد که مرزبندی جغرافیایی و مقایسه‌ی افسانه‌های ملت‌ها با یکدیگر چندان کار درستی نیست و غیر منطقی به نظر می‌رسد چرا که این افسانه‌ها متناسب با ویژگی‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقلیمی آن قوم به وجود آمده است.
به اعتقاد این پژوهش‌گر مقوله‌های فرهنگی باید خارج از جغرافیای سیاسی تعریف شود و به واقع مرزهای سیاسی بسیار سیال هستند افسانه‌های ایرانی در حوزه ایران فرهنگی قابل تعریف است و از آن رو به دلیل تعامل اقوام با یکدیگر، جنگ‌ها و به اسارت گرفتن سربازان، ازدواج‌های مصلحتی و سفر به امکان زیارتی مانند خانه خدا، قصه‌ها و افسانه‌ها نیز وارد فرهنگ کشورها شده است. آن روزها در نبود رسانه‌ها قصه‌گویی از جایگاه بالایی برخوردار بوده است.
قنواتی در عین حالی که به شباهت‌های زیاد قصه‌ها و افسانه‌های ایرانی با قصه‌های دیگر ملل اشاره می‌کرد ویژگی دیگری از افسانه‌های ایرانی را بازگو کرد و گفت: در میان این قصه‌ها گاهی به دوگانگی، التقاط و پارادوکس‌هایی نیز بر می‌خوریم به عنوان مثال در ادبیات کتبی ما  هم تقدیرگرایی و هم اقدام مبتنی بر آزادی و ارایه فکر به‌وفور به چشم می‌خورد شاید به این دلیل باشد که کشور ما در مسیر بازرگانی شرق به غرب قرار گرفته و در معرض جنگ‌های مختلف بوده است.
این استاد دانشگاه که دارای دکتری و کارشناسی ارشد فولکلور و کارشناسی ارشد ادبیات فارسی است ویژگی دیگر افسانه‌های ایرانی را جایگاه رفیع زنان در آن برشمرد و گفت: در ادبیات عاشقانه‌ی ما زنان نه تنها منفعل نبودند بلکه فعال هستند و عشق واقعا دو جانبه است این نکته‌ی بسیار با اهمیتی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است به عنوان نمونه‌هایی روشن، باید به داستان‌هایی مانند خسرو شیرین، شیرین و فرهاد و گشتاسب و کتایون اشاره کرد.
وی به ذکر نمونه‌ای در متون ادبی کهن پرداخت و گفت که در ادبیات ایران از واژه‌ی مکر زنان به عنوان زیرکی آن‌ها در مقابل انسان‌های قدرت‌مند و پادشاهان یاد می‌شود و این واژه اصلا دارای بار و معنی منفی نیست بلکه کیاست و زیرکی زنان را در افسانه‌های شفاهی ایرانیان نشان می‌دهد در حالی که در افسانه‌های غربی حتی برخی افسانه‌های هندی این مکر معنای بسیار زشت و ناپسندی دارد که زنان از آن برای فریب دادن شوهران‌شان استفاده می‌کردند.
این سخنرانی در حاشیه‌ی هشتمین نشست علمی و ترویجی مدیریت آموزش و پژوهش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان  - که به معرفی یکی از پایان‌نامه‌های دانشگاهی مورد حمایت کانون در مقطع کارشناسی ارشد با عنوان «بررسی تاویلی نمونه‌های تیپیکال افسانه‌های کودکان» اختصاص داشت -ایراد شد.
پایان‌نامه‌ی مورد بحث توسط فاطمه گل‌گلی در این جلسه  ارایه و معرفی شد.