کد خبر: 261045
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۳
بازی اصل و اساس زندگی است

بازی به عنوان یک فرآیند تکاملی؛ تمام ابعاد وجودی کودکان را پرورش می‌دهد.

به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون، عصر روز گذشته نشست بازی و هویت ایرانی – اسلامی در مرکز آفرینش‌های فرهنگی‌هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد. مهندس محمدحسین فرجو، دکتر بهزاد سلیمانی، دکتر محمدعلی شامانی سخنرانان این نشست بودند.
بر این اساس کارشناسان نشست به تفصیل به بررسی تاثیرات بازی بر کودکان و هویت بخشی آن پرداختند.
محمدعلی شامانی این نشست را با برشمردن تفاوت‌های بازی کودکان و بزرگسالان آغاز کرد: «ما بزرگسالان قاعده‌مند بازی می‌کنیم. ما می‌شماریم و حسابگری می‌کنیم. اما کودکان بدون حسابگری بازی می‌کنند. بازی دنیای کودکان است. مردم آذری زبان جمله‌ای ‍پرمفهوم دارند. آن‌ها می‌گویند کودکان با غذا بزرگ نمی‌شوند، آن‌ها با بازی بزرگ می‌شوند.»
مشاورمدیرعامل کانون بازی را نیاز بزرگ‌سالان نیز دانست: «خود ما نیز گاهی نیازمندیم که شخصیت مخدوش شده‌مان را شناسایی کنیم. در این راه ما از بازی کمک می‌گیریم. بازی به ما کمک می‌کند تا خودمان را بازتعریف کنیم. ما در بازی خود را خلق و بازتعریف می‌کنیم. اما بازی برای کودکان تنها خلق نیست. آن‌ها مسیر خودشان را می‌روند و از کسی الگو نمی‌گیرند؛ تعلل نمی‌کنند. بازی و زندگی برای آن‌ها یک معنا دارد.»
فرجو دبیر شورای نظارت بر اسباب‌بازی کانون نیز با مقدمه‌ای سخنان خود را آغاز کرد. او به برگزاری دو دوره از نمایشگاه ملی اسباب‌بازی اشاره داشت و به تحلیل بخش بازی‌های ایرانی در دومین دوره از برگزاری این جشنواره پرداخت: «امسال با توافق دیگر برنامه‌ریزان جشنواره اسباب‌بازی بخش بازی را به جشنواره اضافه کردیم. در این بخش ما بازی‌ها را به کودکان و نوجوانان معرفی می‌کردیم و آن‌ها فرصت انجام دادن بازی را داشتن و این برنامه‌ریزی فضای دلنشینی را برای جشنواره ایجاد کرد. در همان دوره این نیاز احساس شد که جشنواره بازی می‌تواند نام و هویت مستقل بگیرد و به عنوان جشنواره برگزار شود و نگاه جدی‌تری به آن داشت. چرا که سبک زندگی؛ هویت و فرهنگ در آن جا می‌گیرند.»
این پژوهش‌گر بازی را اصل و اساس زندگی دانست: «دوران کودکی دوران بازی است. چیزی که در مکتب اسلام نیز به آن اشاره شده است در روایت‌های زندگی پیامبر یا زندگی یوسف پیامبر این حکایت‌ها دیده می‌شود بنابر این بازی کودکان با پیشینه‌ی ما گره خورده است. بازی کودک را آزاد، رها و بانشاط می کند و هدف آن درون کودک نهفته شده است.»
او تاثیرات بازی بر کودک را این چنین برشمرد: «کودک آرام آرام در چالش بازی قرار می‌گیرد و تمرین زندگی می‌کند، در تعامل با دنیای اطراف خود قرار می‌گیرد؛ او پرنشاط می‌شود و در این فرآیند هیچ اجباری را متقبل نمی‌شود. به همین دلیل اهمیت دادن به بازی ضروری است.»
فرجو گفت: «تاثیرات بازی کاملاً معلوم و مشخص است اما مساله‌ی همیشگی ما این بوده و هست که چطور به بازی اهمیت بدهیم؟ چطور به آن غنا ببخشیم؟ چطور برای آن فضاهای لازم را به وجود بیاوریم؟»
او به فضای شهری امروز و حذف فضای بازی اشاره کرد و برنامه‌ریزی در مورد جبران این محدودیت‌ها را ضروری خواند.
با این مقدمه سخنرانان بخش دوم نشست را آغاز کردند. در این نشست که به همت مرکز آموزش و پژوهش‌ کانون برگزار شده بود جمعی از مربیان و کارشناسان کانون و فعالان حوزه اسباب‌بازی گردهم آمده بودند.
شامانی در این بخش بازی را یک فرآیند تکاملی دانست: «بازی به عنوان یک فرآیند تکاملی تمام ابعاد وجودی کودکان را پرورش می‌دهد.»
او منفعت طلبی در بازی را یک آسیب تلقی کرد و ادامه داد: «ما در بازی نباید دنبال منفعت و حسابگری باشیم. اگر در بازی دنبال پاسخی جز اتفاقات آنی باشیم پس ما بازی نمی‌کنیم.»
این نویسنده ادامه داد: «ویژگی بازی آزادی و انتخاب‌گری است. بازی هیچ پیش شرطی ندارد و فارغ از تمام قیود باید بازی را آغاز کرد.»
هدف و موضوع بازی لذت و تفریح است. شامانی سخنانش را این‌طور تکمیل کرد: «بنیاد تربیت همین نکته است: آدمی اگر انتخاب‌گر باشد زندگی درستی خواهد داشت. زندگی بدون انتخاب معنا ندارد.»
این حقوقدان خانه و مدرسه را حصار کودکان دانست: «امروز ما شاهد کودکانی هستیم بدون کودکانگی. خانه و مدرسه دور این کودکان حصار می‌کشند و اجازه‌ی بازی را به آن‌ها نمی‌دهند. آن‌ها اگر بازی هم کنند؛ دنبال منفعت و هزینه در این بازی هستند. این کودکان از تنهایی به شدت رنج می‌بردند و فرصت تجربه ندارند. تجربه‌ی زیسته است که زندگی را شکل می‌دهد، هویت جایی شکل می‌گیرد که کودک در یک مسیر 30هزار قل بخورد و افتادن را تجربه کند.»
دکتر بهزاد سلیمانی از این بخش نشست تاکید بر هویت بازی را موضوع سخنان خود قرار داد. او گفت: «هویت ساختار و کلیتی است که وابستگی به فرهنگ دارد. اگر فرهنگ را از جامعه‌ای حذف کنیم بنابر این هویت شکل نمی‌گیرد.»
این استاد دانشگاه فرهنگ را مجموعه‌ای از عادت‌ها و رفتارها دانست و در باز تعریف آن افراد را بدفرهنگ و خوب فرهنگ دانست.
او ریشه و اساس این فرهنگ را در خانواده و آموزش پرورش و رسانه‌ها جستجو کرد.
وی تمام بازی‌ها را دارای هویت دانست اما تلقی او هویت بومی نبود: «اگر به کودک بگوییم بازی کند تا هویت ما را نشان بدهد اشتباه بزرگی کرده‌ایم مگر اینکه دلایل بازی مبتنی بر مستندات بومی باشد.»
او با ذکر مثال‌هایی بر ادعای خود تاکید کرد: «بازی هفت سنگ نمی‌تواند صرفا بازی هویت‌گرا و بومی‌ای باشد. چرا که در یک شهر از سنگ در ‌آن استفاده می‌شوند و در شهر دیگر از کلوخ. ما صرف تاکید بر آموزش‌ها و تاریخچه‌ی یک بازی نمی‌توانیم آن را بومی بدانیم. شکل ظاهری یک بازی نیز باید بر بومی بودن آن حکایت کند. تصور کنید حالا به جای دست از چوب در پرتاب توپ استفاده کنیم. بازی هفت سنگ تغییر هویت می‌دهد و به بازی‌ای آمریکایی تبدیل می‌شود.
سلیمانی که عضو هیات داوران جشنواره ملی اسباب بازی نیز بوده است گفت: «زمانی یک بازی می‌تواند هویت ما را به دیگران معرفی کند که عادت و شیوه‌ی زندگی ما در آن نهفته شده باشد. فرض کنید اساس زندگی ما شعف است و این شعف در بازی‌های ما گنجانده شده. بنابر این ظاهر بومی به معنی ظاهر فیزیکی نیست. ما نمی‌توانیم ادعایی درباره یک طرح اسلیمی داشته باشیم چون صرفا اسلیمی است. باید در ظاهر و پیشینه‌ی آن چیزهایی برای اثبات این ادعا نهفته باشد.»
عضو هیات علمی دانشگاه‌های الزهرا و هنر نگاه دیگری نیز به بازی داشت و آن را با مهمانان درمیان گذاشت: «برای بررسی هویت در بازی توجه به نکاتی مهم است. آیا در یک بازی دغدغه‌ی هویت فردی وجود دارد یا دغدغه‌های ملی؟ آیا کودک در پاسخ به سوال من بهترم یا من می‌توانم از تو یاد بگیرم تا کشورم را بهتر کنم درست عمل می‌کند؟»
سخنرانان در بحث مفصلی به سوالات مهمانان در باره‌ی هویت بازی پاسخ دادند و تجربیات شخصی و علمی خود را با ‌آنان درمیان گذاشتند. آن‌ها این برنامه را با تاکید بر وجوه اجتماعی بازی پایان دادند. سلیمانی تاکید کرد که یک بازی قادر نیست تا موضوع‌های مشترک را به تمام کودکان بیاموزد. او عوامل زیادی در یک بازی را هویت بخش و آموزشی دانست و آن‌ها را برشمرد.
محمدعلی شامانی نیز بر اصل مهمی تاکید کرد و خواستار بررسی و توجه بیشتر به این امر شد: «بازی در گذشته یک تعامل بود. ما در کنار دوست و یار قرار می‌گرفتیم. اما بازی‌های جدید شیوه‌ی دیگری را در پیش گرفته‌اند: خود در برابر دیگری قرار می‌گیرد. دیگری دشمن است و باید در بازی از بین برود. ما خود را تنها در برابر دشمن درک می‌کنیم و این موضوع در بزرگسالی نیز همراه ماست.»
او به مربیان تاکید کرد که راهی را که نرفته‌ایم نمی‌توانیم بیاموزیم: «تا مادامی که چیزی را تجربه نکرده باشیم؛ ندیده باشیم؛ زخمی نشده باشیم؛ یا چوب در لانه‌ی زنبور نکرده باشیم و توسط زنبورها تنبیه نشده باشیم نمی‌توانیم مصداق‌های اجتماعی این مسایل را به کودکان بیاموزیم... چون نه ما آن را تجربه کرده‌ایم نه به کودکانمان اجازه‌ی تجربه را می‌دهیم.»