امید به زندگی، هنر نهفته در دل قصه‌گویی است

قصه‌گویی از اساس یک علم اجتماعی است که می‌تواند انسان‌ها را متحول کرده و به آنان چیزی عطا کند تا با اتکای به آن امیدوارانه زندگی خود را دنبال کنند.

به گزارش روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون، رکسانا خان داور بخش بین‌الملل شانزدهمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی و نویسنده مسلمان برگزیده نیویورک‌ تایمز، از قصه‌گویی به عنوان هنری قدرتمند و دارای قابلیت بسیار بالا یاد کرده و می‌گوید: قصه‌گویی از چنان نیرویی شگفت برخوردار است که می‌تواند شنونده را بسیار تحت‌تاثیر قرار دهد تا درس نهفته در دل قصه را بی هیچ تردیدی فرا بگیرد و او را وادار سازد آن‌چه را شما احساس می‌کنید بی هیچ شک و شبه‌ای درک کرده و آن را به طور کامل احساس کند.
وی که به عنوان یک نویسنده ممتاز به کشورهای مختلف جهان سفر کرده و تلاش می‌کند تا دین مبین اسلام را از زاویه قصه‌ و قصه‌گویی معرفی کند معتقد است: شما با قصه‌های خودتان می‌توانید ذهن مخاطبان را به چالش وادار کرده و افکارشان را تغییر دهید و به آنان از میراث غنی اسلام اطلاعاتی را منتقل کنید که تاکنون از آن‌ها بی‌خبر بودند و من به دفعات از این هنر در کشورهای متعدد در قاره‌های اروپا، امریکا و آسیا بهره برده‌ام تا به ملل مختلف یادآوری کنم مسلمانان از چه عظمتی در طول تاریخ خود برخوردار بوده لیکن دنیای امروز از این فرهنگ غنی اطلاع جامع و کاملی در اختیار ندارد.
این نویسنده برجسته کانادایی که آثارش از محبوبیت بین‌المللی برخوردار است در پاسخ به این سوال که قصه‌گویی چگونه می‌تواند میان ملل مختلف تفاهم و دوستی ایجاد کند گفت: یکی از دلایل من برای ورود به دنیای قصه‌گویی این بود که باور داشتم با طرح خوب داستان، می‌توانیم انسان‌ها را بیش از پیش به انسانیت نزدیک کرده و به صاحبان فرهنگ‌های متقاوت بیاموزیم تا با دیگران رفتاری عادلانه داشته باشند.
وی با اشاره به تجربه‌های موفق خودش در این زمینه می‌افزاید: من معتقدم به عنوان یک مسلمان نیاز داریم در مجامع مختلف ظاهر شده و از طریق طرح داستان و قصه‌های خودمان، معرف خوبی از فرهنگ‌مان باشیم و اخلاق و انسانیت نهفته در وجودمان را به سایرین اثبات کنیم تا ما را بهتر بشناسند و باور کنند.
رکسانا خان همچنین در خصوص جایگاه قصه و قصه‌گویی در جوامع پیشرفته و مدرن امروزی و نقش آن در بهبود زندگی بشری از سرمایه‌گذاری بر روی کودکان و نوجوانان به عنوان یک اصل مهم یاد کرده و می‌افزاید: من به مدارس مختلفی رفته‌ام که دانش‌آموزان آن‌ها تنها بازی با رایانه، تلفن‌همراه، ‌لپ‌تاب و این قبیل سیستم‌ها مهم‌ترین دغدغه‌ آنان بوده به طوری که دیگران فکر می‌کردند این بچه‌ها از دست رفته‌اند. اما وقتی برایشان قصه‌گویی کردم، چنان روی صندلی‌های خود برای زمان طولانی میخکوب شده بودند که احساس می‌کردم داستان من تا اعماق قلب‌شان نفوذ کرده و با شخصیت‌های آن ارتباط کامل برقرار کرده‌اند. من بارها شاهد تغیرات روحی و رفتاری کودکان و نوجوانانی بوده‌ام که کسی به‌ آنان امید نداشت اما من اطمینان داشتم که آن‌ها بعد از گوش دادن به این قصه‌ها دیگر همان آدم قبلی نیستند و دگرگون شده‌اند.
این برنده جایزه مدیریت و ارتباطات و صاحب جایزه ادبی کنگره اسلامی کانادا در ادامه تاکید کرد: قصه‌گویی یک هنر ارتباطی است که شما به کمک آن می‌توانید احساسات و اطلاعات خود را از طریق آن به دیگران انتقال دهید و در حقیقت قصه‌گویی به معنای توانایی بیان خودتان است. با تمام پیشرفت‌هایی که امروز در جهان اطراف ما صورت گرفته، اما من گروه‌هایی را می‌شناسم که حاضرند به عقب بازگشته اما قصه و قصه‌گویی را همچنان زنده نگه‌دارند.  والدین من قصه‌گوهای معروفی نبودند اما از طریق داستان‌ها و قصه‌هایی که در کودکی برایم ناقل کردند چنان تاثیری بر روی من گذاشتند که امروز باور دارم آنان هرگز نمی‌میرند و در عمق جانم همواره زنده هستند و این راز برپایی جشنواره‌های قصه‌گویی در سراسر دنیاست.
رکسانا خان که برای نخستین بار به ایران سفر کرده در خصوص نقش مترجمان در انتقال مفاهیم و حس قصه‌گویان به مخاطبان نیز معتقد است: مترجمان باید تکنیک‌های داستان‌گویی را یاد بگیرند تا به درستی بتوانند حس قصه‌گو را به مخاطب انتقال دهند. یک قصه‌گو اگر بتواند به درستی از زبان بدن در انتقال مفاهیم بهره بگیرد، گاه هنرش به جایی می‌رسد که مخاطب بدون دانستن زبان و گویش او، پیام و احساس وی را کاملا" درک کرده و با او همراه خواهد شد و من این تجربه را در مکزیک داشته‌ام.
وی در خاتمه پیرامون لذت کار قصه‌گویی نیز گفت: وقتی شما می‌توانید برای مدت زمان قابل توجه حضار را بر روی صندلی‌هایشان در مقابل خود میخکوب کنید و با قصه‌هایتان افکارشان را تغییر دهید، از کار خودتان لذت می‌برید و این قدرتی است که در این هنر نهفته و شما در پایان کارتان به درجه‌ای می‌رسید که مخاطبان با نگرشی دگرگون شده، سالن را ترک کنند و به خانه‌های خود بروند.