فاطمه جعفرزاده – کارشناس مسوول فرهنگی استان کرمان
“به نام قصه گوی آفرینش”
قصهگویی هنر بی نظیر آفرینش است و قرآن معجزهی بزرگ رسالت، قصههایی ناب و شگفت به مشتاقان ارایه میکند. انسانها از ابتدای خلقت تا کنون علیرغم تحولات عظیم فکری ،ذوقی،علمی و غیرهای که داشتهاند،گرایشهای فطری خویش به مفاهیم و پدیدههای عمیق عاطفی و انسانی را از دست ندادهاند.آنچه بدیهی به نظر میرسد، این است که معمار آفرینش تمام نیازهای روحی،ذوقی وبه نوعی معنوی و مادی انسان را میشناسد و بی سبب نیست که در آخرین کتاب آسمانی یا همان معجزهی آخرین پیامبر، قصههایی فراوان نقل کرده است.قصه در قرآن به این دلیل بیان شده زیرا، خداوند مطالبی را که لازم میدانسته بیان کند، آن را در بهترین ظرف مطرح کرده و تاثیرگذارترین شیوهی طرح آن قصه بوده است. مطالبی که با شکل دیگری به بیان در نمیآید،مگر با تمثیل. چنانکه خداوند در قرآن میفرماید:وتلک الامثال نضربها للناس ومولانا می گوید:
قصه چیست از مشکلی آشفتن است
آنچه نتوان گفت هرگز،گفتن است
همین نکته یک درس بزرگ برای مربی قصه گودارد که، ببیند در ارتباط با کودک و نوجوان در چه مواقعی و برای بیان چه مطالبی از ابزار قصه استفاده کند.
اما نکتهی مهم دیگر آن است که این قصهها، تاریخ نیستند که رنگ کهنگی بر آنها بنشیند، بلکه جاودان هستند. قرآن هفت بطن و لایه دارد که هر کس به فراخور شناخت و دریافت خود به بخشی از آن دست مییابد وانسان هر چه به لایههای درونی و پنهان آن دست یابد بالاتر می رود.
قصهگوی مشتاق و اهل معرفت میتواند با کشف لایههای پنهان قرآن، به قصههایی شگفت دست یابد و هر روز باب تازهای را به روی مخاطبانش بگشاید. در قرآن بعضی قصهها کوتاه و برخی طولانیاند. برخی ساده و برخی پیچیده اند، اما به هر صورت حکمتی در بیان آنها نهفته است.صدر الدین بلاغی در قصص قرآن آورده است:
“به وسیله نقل قسمتی از تاریخ پیغمبران گذشته و امتهای پیشین، تحریفات و اشتباهکاریهای کتب قدیم و جدید را اصلاح فرموده است.”
این یک دلیل بیان قصههای دیگر پیامبران در قرآن است که عین حقیقت از زبان خداوند بر انسانها آشکار شود وسیر رسالت رسولان از ابتدا تا انتها مورد ارزیابی قرار گیرد. حکمت دیگر بیان قصه در قرآن را صدر الدین بلاغی چنین بیان میکند:
“طبع انسان به مقتضای _ولکن لا تحبون الناصحین_از امر و نهی صریح روگردان است، لذا قرآن مانند طبیبی حاذق و مشفق که داروی تلخ را به صورت قرصها در آورد و لعابی شیرین برروی آن کشد، حقایق حیات و مسایل اساسی سعادت را زیر لعابهای شیرین قصص تاریخی قرار داده است.”
قصههای قرآنی در خویش نکتهها و پندهای فراوانی نهفته دارد که یکی از ویژگیهای مهم آنها عینی و واقعی بودن رخدادها است. در قصههای قرآنی آنچه در طول زندگی بشردر مقاطع خاص رخ داده است روایت میشود و ماجراها از زبان خداوند بی هیچ کم و کاست بیان میشوند. انسانها در طول تاریخ به شکلها و با شیوههای مختلف این قصهها را برای یکدیگر روایت کردهاند، لیکن در ساختار و سیر وقایع تغییری ایجاد نشده است.
نکتهی جالب توجه آن است که باوجود اینکه قصههای دینی و تاریخ مقدس و از جمله قصههای قرآنی برای همگان آشنا هستند و پایان آنها روشن است، اما هر بار که نقل میشوند از جذابیت وتازگی خاصی برخوردارند.
واما فعالیت قصه گویی در مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز از اتفاقات مبارک است که با انتخاب قصههایی دقیق وزیبا میتوان از آن در جهت تعالی روحی و ذوقی و شخصیتی کودکان بهره برد.
اکنون به این مهم میپردازیم که چه ظرایفی در روایت قصههای قرآنی مورد توجه است تا مخاطب را مشتاق باز شنیدن آنها کند:
1-درک مفهوم و فلسفهی عمیق نهفته در آن ماجرا که موجب شده خداوند آن را در قرآن بیان کند. تاریخ زندگی بشر و رسولان ،مشحون از وقایع گوناگون است، اما پارهای از آنها در قصههای قرآن بیان شدهاند.
2-خداوند در قرآن ماجراها را خیلی شفاف وروشن نشان داده است و با نگاه بی نهایت خویش تمام وجوه را بی هیچ نقطهی تاریک ومبهمی دیده است. اما، ما در روایت ونقل هر یک، از زاویه دید ودریچه ای آن را میبینیم وبیان میکنیم.
3-انسان خود موجودی قصهگو است وقصه ازابتدای آفرینش با زندگی او همراه بوده است. پس هر مخاطبی کنجکاو است که ببیند راویان مختلف هریک با چه حس ونگاهی به نقل قصههای مشهور قرآن میپردازند.
4-از آنجا که خداوند به انسان ذهنی خلاق وذوقی آفریننده بخشیده است وبه او این مجال را داده است که در زمین قصههای گوناگون بیآفریند،پس به او این مجوز را نیز می دهد که قصههای خودش را با حفظ ساختار اصلی از زاویه دیدهای گوناگون روایت کند.
5-هر انسانی با اطلاع از مضمون قصههای قرآنی، حس و درکی ویژه از آنها به دست میآورد که اگر با همان حس عمیق درونی به روایت آنها بپردازد، مخاطب را جذب خویش خواهد کرد.
6-نقطه ی شروع، اوج و پایان قصه میتواند با شکل اصلی آن متفاوت باشد تا مخاطب را با کششی خاص پای شنیدن آن بنشاند.
7-در هر قصه گویی، متن باز نویسی شده و به سادگی بیان می شود،به خصوص وقتی قصه برای کودکان و نوجوانان نقل میشود. در قصهگویی قرآنی، بازنویسی، ساده نویسی وروایت متفاوت، همگی با عنایت به متن اصلی و مستند انجام میشوند و البته تفاوت وتمایز، مربوط به درک قصهگو از تفسیر و زوایای پنهان آن عبارات قرآنی و فلسفهی نقل آن در قرآن میباشد.
“یک نوع دسته بندی قصه های قرآنی”
الف-قصه های صریح ومستقیم
ب-قصه های پنهان ونهفته در بطن آیات
الف:
1-قصه های پیامبران ونحوهی ابلاغ رسالت
2-معجزات
3-سرنوشت اقوام مومن وکافرو…
ب:
1-مباهله
2-انفاق حضرت علی(ع)در حال نماز
3-سه روز روزه داری اهلبیت و اطعام مسکین و یتیم واسیر
4-سوره کوثر در ماجرای ولادت حضرت زهرا (س)
5-آیات مربوط به معاد از جمله پاسخ در مورد زنده شدن جسمها و حتی شکل گرفتن
خطوط سرانگشت و…
قصههای دسته اول به صراحت و با ساختار داستانی بیان شدهاند وداستانهای دسته دوم را میتوان با مراجعه به متون تفسیر،حدیث ونهج البلاغه استخراج و برداشت کرد.این قصهها با تلمیح سخن میگویندو درک آنها مستلزم مطالعات گسترده در زندگی بزرگان دین است.
در نقل قصههای دسته اول با عنایت به سندیت و اصل قصه، خلاقیت و زاویه دید متفاوت نویسنده و پرداخت جدید، قصهگو میتواند به جذابیت موضوع کمک کند.در بعضی از قصهگوییها تنها فرازهای خاص و آشکار بیان می شوند و از یک زاویه به موضوع نگاه می شود وهمین موجب یکنواختی در ارائه قصه میشود. توجه به نکات ظریف و جانبی میتواند نقلی متفاوت را در پی داشته باشد .البته استفاده از تخیل در روشن کردن زوایای پنهان داستان و جذابیت بخشیدن به آن ازجمله امکاناتی است که هنرمند اهل مطالعه در اختیاردارد.مثل وارد کردن شخصیتهای فرعی و ونشان دادن اتفاقات از طریق رفتار و عملکرد آنها ، بیان اتفاقاتی که ساختهی ذهن نویسنده هستند و میتوانند به پرداخت متفاوت داستان و جذب مخاطب کمک کنند ولی به روند اصلی ماجرا لطمه ای وارد نمیکنند. تسلط قصه گویان بر عناصر و تکنیکهای داستان به آنان کمک میکند به روایتی تازه و جذاب دست یابند:
-در نظر گرفتن نقطه اوج داستان
-نحوه ی چینش ماجراها و حوادث
-آغاز داستان از نقطه اوج ویا پایان آن در اوج
-استفاده از عنصر تعلیق و لو ندادن موضوع
-استفاده از سمبلها و نمادها
همه می تواند به جذابیت و تازگی قصه مدد رساند.
قصههای دسته دوم کمتر شنیده شده اند وضروری است که قصهگو آنها را طی مطالعه و پژوهش دقیق در متون معتبر کشف و استخراج نماید .از آنجا که خداوند قرآن را به حسب نیازهای فطری و اساسی بشر نازل فرموده است شاید بتوان گفت در پی هر رخداد و اتفاق ،آیهای نازل شده است و به نوعی قصهای نهفته در خویش دارد.
در اینجا نمونهای از این گونه آیات و قصهها را مرور می کنیم:
*آیه ی مربوط به واقعه ی غدیر خم –سوره مائده آیه 3٫ این آیه قصه و ماجرای غدیر را بیان میکند که در این روز دین شما را کامل کردم ونعمت را برای شما به کمال رساندم و راضی شدم به این که اسلام دین شما باشد(که کامل ترین ادیان است).اصل واقعه ی غدیر در کتب معتبر حدیث شیعه و اهل سنت بیان شده است و زوایای آشکار و پنهان آن را میتوان کشف و به شیوهای نو روایت کرد.
*آیه مربوط به ولایت و انفاق حضرت علی(ع)در حال رکوع مائده آیه 55-56(ویطعمون الطعا م علی حبه مسکینا ویتیما واسیرا)
*آیه مباهله سوره آل عمران آیه 61 . در محل انجام مباهله در شهر مدینه مسجدی به همین نام وجود دارد.
منابع مورد استفاده در این متن:
1-نهج البلاغه مولا علی(ع)
2-قصص قرآن تالیف صدرالدین بلاغی
منبعی مفید برای مطالعه در حوزه قصه های قرآنی:
بررسی تاریخی قصص قرآن تالیف محمد بیومی مترجمان:مسعودانصاری ومحمد راستگودورهی چهارجلدی