کودکان را آن گونه که هستند باور کنیم

مهدیه علیقلیزاده مربی مسئول مرکز شماره ۱ اردبیل سال ۹۱ بعنوان مربی نمونه کشور انتخاب شده است به همین مناسبت گفتگویی با وی انجام داده ایم که دربرگیرنده نظرات این مربی با سابقه و موفق در خصوص کارهای یک مربی کانون است. شما را به خواندن مصاحبه مهدیه علیقلیزاده دعوت می کنیم.
مصاحبه از: حسین قربانزاده
مربی نمونه کشور شدن چه مرحله ای از فعالیت یک مربی کانون است ؟
 وقتی مربی نمونه می شوی تازه به مرحله ای رسیده ای که از انتخاب روش های خودت و طی مسیری که پیموده ای اطمینان خاطر پیدا می کنی و این بار با کوله باری از تجربه، دانش، امید و توکل به خدا برای انجام رسالتی که مطمئناً توفیقی از سوی خدا بوده قدم برمی داری. این مرحله از کار شروعی دوباره برای پیمودن راهی بزرگ و خطیر است که هرکس را شایسته این راه نیست وانسانهایی برگزیده ی این راهند که دلی بی کینه برای زندگی با بچه های معصوم داشته باشند.
این انتخاب چه حسی به مربی نمونه می دهد؟
شیرین و پرمسئولیت است . شیرین به این لحاظ که هر شخصی از دیدن نتیجه کارش لذت می برد که به خصلت کمال طلبی انسان برمی گردد و پر مسئولیت به این سبب که باید در انتخاب ها و برنامه های پیش رو، بیش از گذشته دقیق تر بوده و انتظاراتی را که اطرافیان از یک مربی نمونه دارند را بر آورده ساخت.
روندی که برای نمونه شدن طی می شود چه مشخصه ای دارد؟
برای نمونه شدن باید به نقطه ای که ایستاده ای توجه کرد نگرش ها و افکارت را نسبت به موقعیتی که داری بررسی کنی و اینکه هدفت را خوب بشناسی. وقتی به این بینش رسیدی، وقتی خودت را شناختی آنوقت است که می توانی به عنوان یک مربی با تواضع و فروتنی با کودکانی که تو را باور دارند همراه شوی. پای صحبت هایشان بنشینی و خوب آنها را بشناسی.
هر مربی بالقوه تبدیل شدن به یک مربی نمونه دروجودش هست ؟
مطمئنا همین طور است. باتوجه به این که شرایط و محرک هایی نیاز است تا هر شخص متوجه ویژگی های ذاتی خود شده و آنها را رشد و پرورش دهد، شرایطی که برخی در دست فرد و برخی دیگر در دست صاحبان امر هست.
کار با کودک چه ویژگی هایی دارد؟
وقتی قدم در راهی می گذاریم باید نسبت به آن راه علم و آگاهی داشته باشیم و گرنه راه را به بیراهه رفته و دچار خسران خواهیم شد. راهی را که ما مربیان کانون انتخاب کرده ایم راهی است که با کودکان و نوجوانان سر و کار داریم. پس باید نیاز ها، خواسته هاو توانای هایشان را بشناسیم وآنها را آنگونه که هستند باور کنیم تا به عنوان هادی و راهنما ودریک کلام مربی- به معنای واقعی کلمه - در کنارشان باشیم.
برای کودک چه جایگاهی تعریف می کنید؟
وقتی کودکی در نقاشیش نکاتی را که به نظر ما بی اهمیت و بی ارزش است را درشت نقاشی می کند این بدان معنا است که هیچ چیز از چشم آنها پوشیده نیست. خود ما بعد گذشت چندین سال کودکی و خاطرات تلخ و شیرین آن را فراموش نکرده ایم پس چطور می توانیم نسبت به کودکی دیگر انسانها بی توجه باشیم. شاید نیازهای ظاهری کودکان امروز متفاوت باشد اما نیاز اصلی همه کودکان در تمام اعصار یکی است وآن اینکه کودکانمان را دوست بداریم.
در مکتب دینی ما به جایگاه خاص کودک و نحوه رفتار با آنها اشاره فراوانی شده است چرا که کودک امانتی است از سوی خدا بر روی زمین. پس باید شرط امانت داری به نحو مطلوب انجام گرفته و آنها را همان گونه که هستند قبول کنیم نه به صورتی که باید باشند. به بچه ها احترام بگذاریم چرا که ارج نهادن به کودکان در رشد و سلامت و شکل‌گیری شخصیت آنان از اهمیت فراوانی برخوردار است. در همین دوران هست که شخصیت انسان شکل می گیرد، حتی روانشناسان برای اینکه علت بعضی از رفتارهای انسان را بدانند به سراغ کودکی آنها می روند.
برای این شناخت کودک و دنیای او بر چه برنامه ای می توان تکیه کرد؟
"آن کس که نزد او کودکی است باید در پرورش وی کودکانه رفتار نماید". این حدیثی از پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) است که می تواند در کنار دیگر احادیث ائمه و آیات قران سرلوحه ما در برنامه ریزی برای کودکانمان باشد. توجه به اینکه کودکان نیز حق انتخاب و زندگی کردن دارند به ما اجازه نخواهد داد به آنها به عنوان ابزار نگاه کنیم. پس باید در برنامه ریزی هایمان به روح لطیف کودکان نیز توجه کنیم و با رفتارهای نامناسب و برنامه هایی که مناسب نیازهای تربیتی و رفتاری او نیست او را به بزرگسالی با افکار مشوش در کودکی تبدیل نکنیم و شرایط بروز خلاقیت و استعداد  رادر آنها فراهم آوریم .
هر کودک امکان شکوفا کردن خلاقیت درونی اش را دارد؟
هیچ کس بدون خلاقیت نیست. خلاقیت در درون تمامی انسانها هست و وابسته به سن نیست. منتها باید شرایط مخصوصا شرایط بیرونی مهیا باشد تا فرد بتواند آنچه را که در وجودش نهفته است، بروز دهد.
نقش کانون در خصوص شکوفایی خلاقیت کودک چیست ؟
با نگاهی گذرا به فعالیتهای کانون به سادگی می توان به این نتیجه رسید که کانون شرایط لازم را برای پرورش روحیه کنجکاوی و انعطاف پذیری اعضا خود به وجود آورده است. شرایطی که باعث می شود تا مخاطبین امکان ساخت ایده های نو با در نظر گرفتن توانای هایشان را داشته باشند. به هیچ وجه در هیچ کدام از برنامه های کانون محدودیتی در اجرا و شیوه ها و حتی گرایش اعضا به فعالیت های تعریف نشده است.
 حتی عینا تاثیر این فعالیت های کارشناسی شده کانون را در خودمان نیز می تواننیم ببینیم، درست به همین دلیل محرک بودن آن برای بروز خلاقیت و در مرحله بعد پرورش و رشد دادن آن ایمان و اعتقاد پیدا کرده ایم. مگر نه این است که با اجرای هر فعالیتی برای اعضا تفکر خلاق و توانایی ها و استعدادهایی که در ما بعنوان مربی نهفته است رشد می کند به طوری که ما نیز احساس می کنیم عضوی چون دیگر اعضا در کانون هستیم.
و نقش مربی ؟
مربی باید در مرحله اول به رسالتی که کانون دارد آگاه باشد. که این آگاهی در وجود آن ایمان را  معنی خواهد کرد آن وقت است که با تمام وجود منتظر حضور کودکان و نوجوانانی می شود که با عشق از آنچه اندوخته بگوید.
مربی چگونه تربیت می شود؟
اگر فردی در کانون با عنوان مربی جذب می شود به جایگاهی که در آن ایستاده و به کاری که انجام می دهد به عنوان شغل نگاه کند بدون شک خیلی زودتر از آنچه که خودش بفهمد دچار سرخوردگی و خستگی می شود. به دور از شعارهای معمول با جرات می توان گفت: این کار عشق می خواهد و علم و عمل .عشقی که با ایمان همراه باشدو علمی که از راه آموزش و مطالعه کسب می شود و اندوخته ای که با ایمانت مفهوم و معنا پیدا می کند.
هر کس را می توان با آموزش مهارت های لازم تبدیل به مربی کرد؟
هر فردی در کنار آموزش و کسب مهارت های لازم به کمک تجربه و عشق و علاقه ای که به نظر من در بالای این هرم است، می تواند تبدیل به یک مربی شود. مربی شدن بسته به خواسته فردی دارد که ازآن به عنوان انگیزه نام برده می شود.
مطالعه در این میان چه نقشی دارد؟
مطالعه بخشی از این تربیت است.
سهم شما از مطالعه چقدر است ؟
مطالعه تنها خواندن یک کتاب درساعاتی مشخص از روز نیست .وقتی به چیزی با دقت نگاه می کنی ، درحال مطالعه بصری هستید ، حتی وقتی چیزی را که می شنوید به آن دقت کنید در واقع مطالعه شنیداری انجام می دهید. در کارگاه های تمرین تئاتر به این مرحله از تمرکز می رسیم که این زندگی هرورقش دفتریست معرفت کردگار .
در چه زمینه هایی مطالعه می کنید؟
اگر منظور شما در اینجا مطالعه کتاب باشد باید بگویم در سال های اولیه ورود به کانون برحسب احساس نیازی که داشتم روانشناسی کودک و کتاب های خود کانون را مطالعه می کردم، اما چند سالی است که مسیر مطالعه ام به سمت داستان های کوتاه و تئاتر با تمام شاخه هایش چرخیده است و در کنار این مطالعات آزاد بنا به ضرورت فعالیت هایی که در کانون با اعضا انجام می دهیم به سراغ کتاب هایی برای اجرای بهتر با شیوه های مناسب تر هم می روم.
این گفته را قبول دارید که مربی در مطالعه کتاب همواره باید یک گام از عضو جلو باشد؟
حقیقتی است که کمتر واقعیت پیدا می کند. شاید ما بتوانیم نسبت به کتاب های کانون آن هم نسبت به اعضا جدید واقف باشیم اما در کتاب های خارج از کانون و مطالعات پیرامون، حقیقتا کمتر اتفاق می افتد.
و حرف آخر؟
سلامی دوباره به زندگی اما اینبار به شکل باران.
یک خاطره؟
 اولین روز کاری ام بود و من هنوز با محیط و بچه ها آشنا نبودم. یک عده از بچه ها مشغول بازی با وسایل سرگرمی کانون بودند. وقتی کنار آنها نشستم با خنده سلام دادند و مرا وارد بازیشان کردند. این سلام و این بازی تابه امروزادامه دارد و هر یک از آنها شده اند دوست صمیمی من و هر روز اولین روز کاری ام تکرار می شود.