درباره ی برگزاری جشنواره های قصه گویی چه نظری دارید؟
شخصاهرگاه بشنوم درجایی از مملکتم جشنواره ی قصه گویی برگزار می شود بسیار خوشحالم می شوم زیرا پاس داشت و گسترش گوشه ای از ادبیات بسیار ارزش مند فارسی وایرانی است.
چه صحبتی با قصه گویان دارید؟
-قصه گویان توجه داشته باشند که بسیاری از قصه هایی راکه به نام "قصه"ارائه می دهند داستان است و اگر چه قصه و داستان به هم نزدیک است اما بدانند که یکی نیست .به سخن ساده تر تشابه و تفاوت قصه و داستان را برای مخاطبا نشان روشن نمایند.
یک قصه گو چه گونه تشابه و تفاوت های قصه و داستان را برای مخاطبانش روشن نماید؟
-ذات قصه ،گفتن است (باید با بیان زیبا و حرکات به جایِ دست و صورت و گاهی همه ی بدن همراه باشد) اما ذات داستان،خواندن است.
بنابراین اگر مربیان بنا بر گفتن دارند باید قصه های جذاب را برای این کار انتخاب کنند و اگر بنا بر ارائه ی داستان دارند باید داستان های زیبا و دل ربایی را انتخاب کنند که تنها با خواندن ،مخاطب را تا آخر با خود همراه داشته باشد.
سندیت قصه و داستان را در چه می دانید؟
-شخصابسیار بسیار مقید هستم که باید سند قصه ها و نویسنده ی داستان ها جتما مشخص باشد مگر قصه های عامیانه ای که کسی نمی داند و نقل به نقل گفته شده است.
قصه با جمله های کلیشه ای مانند یکی بود یکی یکی بود یکی نبود و روز وروزگاری شروع می شود ،اطلاعاتش چندان رصد شده (آنالیزو کانالیزه شده)نیست،شبکه ی استدلالی چندان قوی ندارد و بیشتر بازمانده ی ادبیات تعلیمی (آموزش وپند و اندرز مستقیم است)اما داستان با شوک شروع می شود(حرف تازه و تحفه)،شبکه ی استدلالی دارد.اطلاعاتش دسته بندی ،آنالیزه شده است با جامعه ی امروزی هم خوانی بیشتری دارد و اصل هایی به نام مسیر منطقی و باور پذیری باید در آن لحاظ گردد که گفتیم قصه بسیاری از این باید نباید ها را ندارد و کسی نمی داند مُبدع آن چه کسی بوده و سینه به سینه نقل شده است