کد خبر: 298544
تاریخ انتشار: ۴ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۱:۳۷
صوفی و چراغ جادو

اعضای نوجوان کانون هرمزگان با شرکت در نشست مجازی نقد و بررسی کتاب داستان "صوفی و چراغ جادو" ابراهیم حسن بیگی را بررسی کردند.

ابراهیم حسن بیگی نویسنده کتاب "صوفی و چراغ جادو" در نشست مجازی نقد و بررسی کتاب استان هرمزگان اظهار داشت:داستان صوفی با حال و هوای مردم ترکمن نوشته شده است وسعی کرده‌ام در این کتاب از آیین‌ها و رسومات مردم آن منطقه صحبت کنم.

به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان هرمزگان؛ در ادامه سلسه نشست های  مجازی نقد و بررسی کتاب، داستان «صوفی و چراغ جادو» توسط ۳۵ نفر از اعضای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان هرمزگان به میزبانی کانون بستک شامگاه پنج‌شنبه ۲ مرداد ماه برگزار شد.
در ابتدای این نشست فاطمه بوباش عضو نوجوان کانون بستک در نقد و بررسی این کتاب بیان داشت: توصیف زیبا ودقیق محیط اطراف من را عاشق و شیفته این کتاب کرد به خصوص توصیف جشن گندم و نحوه انجام مسابقه، زیرا این توصیف‌ها جذاب باعث می‌شود که فرد خواننده بتواند در تجسم فضای قصه موفق‌تر باشد و لذت بیشتری از کتاب ببرد.
وی افزود: دومین عاملی که در زیبایی این‌قصه نقش داشت اینکه خواننده را با فرهنگ زیبای مردم ترکمن آشنا کرده و غذاهای محلی آن‌ها را معرفی کرده مانند جایی که  پدر صوفی می‌گفت: «زندگی ترکمن‌ها با اسب و قالی و صحرا گره خورده» هرچند بیشتر این کتاب از اسب و صحرا بود و هیچ اثری از قالی‌های زیبای ترکمن ندیدیم و این کمی برام عجیب بود.
این عضو نوجوان کانون بستک گفت: ویژگی دیگری که داستان را زیبا کرده تلاش صوفی برای رسیدن به آرزوهاش بود، چه آن زمان که در مسابقه کلاه‌اندازی برای برد تلاش می کرد و چه زمانی که برای رسیدن به این خواسته کاری را که چندان باب میلش نبود انجام داد.
بوباش عنوان کرد: صوفی مجبور شد قدم به قدم تلاش کند تا به آرزوهایش برسد و چراغ هم با راهنمایی‌های به موقع خود مسیر را به صوفی نشون می‌داد مانند جایی از کتاب که پدر بزرگ صوفی:«این چراغ، چراغ جادو نیست، باید اسمش را بگذاریم چراغ هدایت چون به کمک او قدم‌های بزرگی در زندگیت برداشته‌ای».
وی با بیان اینکه صوفی درست زمانی که هیچ کس به تیزتک اهمیت نمی‌داد از راه رسید وبرای تیز تک نورامیدی در تاریکی شد، ابرازداشت: امیدی که پدربزرگ صوفی و چراغ‌جادو به او می‌دادند سرشار از نتیجه‌های مطلوب و امیدبخش بود و همین‌طور شکست در اولین مسابقه اسب سواری برای صوفی بسیار دردناک بود اما با امیدی که اطرافیانش به او دادند توانست دوباره سرپا بایستد.

این دختر نوجوان افزود: برای فهمیدن ادامه داستان ذوق زده بودم که کل داستان را چند ساعته تمام کردم زیرا همه چیز در جای خودش و به موقع اتفاق افتاده بود طوری که اگر داستان جور دیگری رقم می‌خورد این جذابیت را نداشت.

 کیمیا حبشی نژاد دیگر عضو این کانون نیز کتاب صوفی و چراغ جادو را هیجان‌انگیز توصف کرد و افزود: داستان از فصل اول عادی شروع می‌شود اما از فصل دوم هیجان داستان شروع می‌شود که بیشتر  نوجوانان آن را می‌پسندند و به نظر من هر نوجوانی که این کتابج را بخواند انگیزه مبارزه با مشکلات زندگی را او تقویت می‌شود مثل صوفی که با وجود مشکلات مالی خانواده به دنبال آرزوهایش رفت و به آن رسید.

وی افزود: در جایی از داستان یک بزرگ‌تر به یک کوچک‌تر کمک کند و این فشار را از روی دوش آن شخص بردارد این کار خیلی ارزشمندی است و مهم‌تر از همه شجاعت صوفی است که مخاطبان زیادی را جذب این داستان می‌کند  مخصوصا زمانی که  محکم و قدم به قدم جلو می رود تا به آرزوی سوارکاریش برسد.

به گفته این عضو نوجوان، چیزی که از همه بیشتر وی را جذب این داستان کرده، وجود دوستانی وفادار به نام تیزتک و غول چراغ جادو است به خصوص غول کوچک که به جای اینکه آرزوهای صوفی را بدون زحمت به او دهد، صوفی را به سمت آرزوهایش راهنمایی می‌کرد و وجود غول چراغ جادو باعث شده بود داستان کمی جنبه تخیلی به خود بگیرد.

این عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بستک معتقد است: اگر نویسنده، داستان را کمی بیشتر ترسناک و تخیلی جلوه می‌داد یا اگر غول چراغ جادو ماجراهای بیشتری داشت، جالب‌تر می‌شد.

پانیذ پیش‌دار دیگر عضو این کانون نیز کتاب صوفی و غول جادو را کتاب خوب، پر ازامید، شادی و بعضی اوقات  مثل وقتی که مادر صوفی مریض شد، غم‌انگیز عنوان کرد و افزود: امید صوفی برای برای بهبودی پای تیزتک وشوق مسابقه خیلی خوب بود.

وی با بیان اینکه هر ۱۳فصل ام پر از احساس و امید بود، گفت: جاهای خوب داستان جایی است که مادر صوفی دیگر به عمل نیازی ندارد و هم‌چنین وقتی صوفی قهرمان می‌شود و همه جلوی درب خانه آن‌ها منتظر آمدن صوفی هستند تا به او تبریک بگویند.

وی در خصوص انتخاب اسم شخصیت‌های داستانی معتقد است: اسم‌هایی که انتخاب شده به نظر من برای کتاب خوب بود و جای ابهامی نداشت.

صفا افشاری دیگر عضو کانون بستک نیز گفت: من ماجراها و شخصیت‌های کتاب را دوست داشتم بااینکه شاید ماجرا زیاد بود اما تعداد شخصیت‌ها خیلی زیاد نبود و گیج نمی‌شدم و می‌توانستم تمام رفتارهای آنها را درک کنم.

وی افزود: تنها شخصیت منفی داستان غفور بود که با اینکه می‌توانست با صوفی دوست شده اما با حسودی‌های عجیب و غروری که داشت تبدیل شده بود به شخصیت منفی داستان؛ اما حضور او را هم برای زیبایی داستان و جذاب‌تر شدن داستان لازم بود.

علی احمدزاده عضو ۱۲ ساله و عضو کانون بستک نیز این کتاب را یک کتاب خوب و جذاب دانست و افزود: تلاش و امیدی که صوفی به عنوان یک پسر نوجوان فقیر برای رسیدن به هدفش در طول داستان داشت، ستودنی بود.

وی بیان داشت: از خواندن این داستان لذت بردم و نتیجه گرفتم برای رسیدن به هدف به دنبال جادو ومعجزه نباشم و خودم برای رسیدن به خواسته‌ام تلاش کنم.

و اما از نظر بیشتر شرکت‌کنندگان این نشست نقد و بررسی، تاثیرگذارترین قسمت داستان، بیماری مادر صوفی است که ترس وغم صوفی مخاطب را هم تحت تاثیر می‌گذارد.

نویسنده کتاب «صوفی و چراغ جادو» در جمع بندی نظرات اظهارداشت: داستان صوفی با حال و هوای مردم ترکمن نوشته شده است وسعی کرده‌ام در این کتاب از آیین‌ها ورسومات مردم آن منطقه صحبت کنم.

ابراهیم حسن بیگی ادامه داد: معمولا خواننده‌های داستان نمی‌توانند و لازم نیست همه لایه‌های درونی یک داستان را که نویسنده مدنظر داشته کشف کنند.

وی با اشاره به حس غافلگیرانه فاطمه بوباش یکی از منتقدان در حدس زدن پایان داستان، بیان داشت: کسانی که می‌خواهند داستان‌نویسی‌ داشته باشند لازم است بدانند که این ترفند نویسنده است تا لحظه به لحظه آخر داستان درحالت تعلیق بماند و خواننده نتواند پایان داستانش را حدس بزند و این یک نکته فنی است.

این نویسنده داستان‌های نوجوانان و بزرگسالان در خصوص نقد کیمیا حبشی‌نژاد نیز به نقش امیدبخش غول چراغ جادو اشاره کرد و افزود: می‌توانستم مثل بقیه غول چراغ جادوها که با سه سوت همه آرزوها را برآورده می‌کنند داستان را پیش ببرم اما از غول چراغ جادو که یک افسانه قدیمی در ایران و برخی کشورها سابقه بیان و ذکر آن وجود دارد، خواستم استفاده‌ دیگری ببرم و به مخاطب نوجوان بگویم که شما دنیایی از آرزوهایی در دل دارید که نمی‌توانید همه آنها را به دست بیاورید حتی نوجوانانی که پدران بسیار پولداری هم دارند هم نمی‌توانند به همه آرزوهایشان دست پیدا کنند، انسان نمی‌تواند به همه آرزوهاش برسد اما برای رسیدن به آرزوها انسان باید تلاش کند و منتظر چراغ جادو(پدر مادر) نباشد بلکه خودش روی پای خودش بایستد و حرکت کند  این نکته پیام اصلی داستان است.

حسن بیگی گفت: هدفم از دنبال کردن این موضوع این بود که ما باید روی پای خودمان بایستیم واینجا نقش چراغ جادو یک انسان دلسوز و راهنما و مربی است.

نویسنده کتاب «جشن گندم» اضافه کرد: در این داستان خواستم تفاوت آدم‌های خوب و بد را نشان بدهم و اینکه اگر انسان امید داشته باشد و اهل تلاش، حرکت و پویایی باشد مثل شخصیت داستان صوفی که تمام دارایی شان در حد گوسفند بود نه ثروت و پول و داشتن خانه و ماشین و اسب‌های نژاد اصیل آن چنانی است اما برای عمل بیماری مادرش با امید توانست یک اسب ناتوان را پرورش داده و در مسابقه برنده شود.

وی یادآور شد: در زندگی مثل صوفی دنبال این باشید که از یک چیز کم و ضعیف یک چیز ارزشمند بسازید.

نویسنده کتاب «صوفی و چراغ جادو» بیان داشت: انتخاب اسم صوفی یک اسم عام ایرانی که استان‌های دیگر برایشان آشنا باشد، نیست ولی نتوانستم اسم دیگری برای این شخصیت انتخاب کنم اما برای شما که هیچ‌کدام فضای غریب و ناآشنای ترکمن صحرا که شاید ندیده باشید، فضا را به گونه‌ای خلق کردم که شما با این داستان احساس غریبگی نکردید.

حسن بیگی یادآور شد: در جلد دوم و سوم این داستان، اسم‌های ساده انتخاب کردم اما خوشحالم شما نوجوانان این منطقه از هرمزگان با این اسم سخت توانستید ارتباط برقرار کنید.

نویسنده«مروارید ری» خاطرنشان کرد: نظراتی که از این داستان شد نشان داد این شخصیت برای شما نوجوانان این منطقه یک شخصیت گنگ و غریب نبوده و توانسته‌اید به خوبی با شخصیت‌های داستان ارتباط برقرار کنید لذا با نظراتی که دیدم فکر می‌کنم در این داستان موفق عمل کرده‌ام.

صوفی و چراغ جادو داستان پسربچه ۱۲ ساله‌ای است به نام صوفی که در یک روستای ترکمن نشین زندگی می‌کند.

او به عنوان شخصیت اصلی این داستان آرزوی اسبی دارد تا بتواند با آن در مسابقات شرکت کرده و یک سوارکار خوب و مشهور شود، اما از بد روزگار موقعیت مالی پدر خانواده طوری است که حتی امکان ثبت نام تنها پسرشان را در مدرسه راهنمایی در روستایی دیگر ندارد چه رسد به اینکه برای او اسب سوارکاری تهیه کند.

علاقه صوفی به اسب باعث می‌شود تا در اصطبل پولدارترین فرد روستا به نام طواق حاجی و در کنار به جان دوست پدرش و مربی اسب‌های طواق‌حاجی مشغول به کار شود.

«جشن گندم»، «مروارید ری»، «عموجان عباس»، «اشکانه» و «غنچه برقالی» از دیگر آثارداستانی ابراهیم حسن بیگی نویسنده کتاب «صوفی و چراغ جادو» است.

کتاب «صوفی و چراغ جادو» را انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در طرح «رمان نوجوان امروز» ویژه‌ی گروه سنی (د- ه) منتشر کرده است.

نشست نقد و بررسی کتاب «صوفی و چراغ جادو» در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بستک با هدف ایجاد انگیزه در اعضای نوجوان برای خلق آثار ادبی، آشنایی با روش‌های نقد، مروری بر نقد داستانی در بین نوجوانان این مرکز برگزار شد.

"شاهزاده خانومی در مترو، متیو بازینگتون، خانه پغورقاتی" بخشی از نشست‌های ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بستک با موضوع نقد کتاب است که در سال ۹۸ برگزار شد.

گفتنی است رمان نوجوانانه‌ی «صوفی و چراغ جادو» به قلم ابراهیم حسن‌بیگی، در نوزدهمین دوره‌ی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، به عنوان کتاب شایسته‌ی تقدیر در بخش کودک و نوجوان معرفی شد. این کتاب را انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در طرح «رمان نوجوان امروز» منتشر کرده است.

نویسنده با استفاده از افسانه کهن چراغ جادو و وارد کردن آن به زندگی یک نوجوان ترکمن به نام صوفی، داستانی تخیلی را برای نوجوانان روایت می کند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 5 =