کد خبر: 334617
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۳
بازدید 71
مربی سیار کانون برگزیده جشنواره "چراغ"  شد

مربی سیار روستایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان همدان برگزیده جشنواره قصه‌گویی "چراغ" در استان البرز شد.

به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان همدان، در دنیا هنر قصه‌گویی به عنوان یک ابزار مطمئن برای آموزش استفاده شده تا با ورود به فضای پر رنگ و نگار کودکان و نوجوانان بتوان خلاقیت را در این نسل مهم جامعه شکوفا کرد و البته امروزه هنر قصه‌گویی شیوه‌ای مناسب است تا کودکان و نوجوانان علاوه بر سرگرمی، نکات اجتماعی، فرهنگی، تربیتی، دینی و مذهبی را به صورت غیر مستقیم فراگیرند. حال باید گفت که این هنر  سه ضلع مهم  یعنی قصه، قصه‌گو و مخاطب دارد و اگر این سه ضلع به درستی و در کنار هم قرار بگیرند بسیاری مطالب را می‌توان به کودک و نوجوان انتقال داد.

برای همگان آشکار است که حفظ سرمایه‌های ملی به عنوان یک وظیفه نهادینه نخواهد شد مگر با آموزش صحیح به کودکان و نوجوانان تا در آینده بتوانند نقش خود را درست ایفا کنند و برق از مهمترین سرمایه‌های پیشرفت هر جامعه است که باید شیوه درست مصرف و استفاده بهینه را از این صنعت به کودکان و نوجوانان یاد داد که اگر این سرمایه به درستی حفظ شود آینده آن جامعه روشن خواهد ماند.

از این رو شرکت برق استان البرز با تکیه بر این اصل بر آن شد تا با هنر قصه گویی به دنیای کودکان ورود کند و از این طریق ارزش و جایگاه این صنعت را معرفی کند و نخستین جشنواره ملی قصه‌گویی چراغ را با هدف فرهنگ سازی  مصرف بهینه برق برگزار کرد.

مربی سیار کانون برگزیده جشنواره "چراغ"  شد

این جشنواره با داوری مصطفی رحماندوست، علی فروتن، الهام دارابی و با حضور فرهاد فلاح معاونت فرهنگی کانون در کرج برگزار شد؛ جشنواره چراغ دو سالانه است و دوره بعدی آن در استان قزوین برگزار خواهد شد.

مربیان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در این جشنواره شرکت کرده و احمد عسگری، مربی سیار روستایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان همدان با ارائه قصه (غول بی سر و پا) با کسب رتبه سوم به عنوان برگزیده این جشنواره معرفی شد.

مربی سیار کانون برگزیده جشنواره "چراغ"  شد

قصه (غول بی سر وپا) به نویسندگی احمد عسگری ( قصه گو) روایت پدری است که در خانواده خود  برای خاموش کردن لامپ‌های اضافی تاکید دارد تا جایی که این تاکید به حد وسواس رسیده و یاشار و پینار(فرزندان خانواده) متعجب از این موضوع و اقدام پدر هستند... تا اینکه یک شب، برق خانه می رود و پدر با آوردن چراغ نفتی قدیم به نام لمپا و بیان خاطره‌ای از کودکی خود برای فرزندانش راز این حساس بودن را برای آنها بیان می‌کند و...

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 4 =