کد خبر: 298238
تاریخ انتشار: ۱۲ تیر ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۳
پانزدهمین انجمن ادبی مهتاب قوچان

پانزدهمین انجمن ادبی مهتاب قوچان روز پنج‌شنبه ۱۲ تیرماه ۱۳۹۹ با حضور اعضاء و کارشناس مهمان به صورت مجازی برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خراسان‌رضوی، این انجمن با محوریت نقد و بررسی آثار اعضای کارگاه داستان و با حضور حسین‌ عباس‌زاده داستان‌نویس و کارشناس مهمان، میترا شجاعی مقدم مسئول انجمن ادبی مهتاب و الهام فلاح یساولی مربی ادبی و دبیر انجمن ادبی مهتاب قوچان و ۱۳ عضو از ساعت ۱۷ تا ۱۹ برگزار شد.

داستان‌ «آلامیلو» نوشتۀ علی مزرجی و «هنرمندنما» نوشتۀ هومن کوهستانیان که از قبل توسط حاضرانِ انجمن خوانده شده بود، در این جلسۀ دوساعته نقد و بررسی شد.

احمد رشید عضو انجمن ادبی مهتاب قوچان در نقد داستان «آلامیلو» گفت: «از همان ابتدای داستان، مخاطب با اتفاق‌هایی در بیمارستان مواجه می‌شود و همین مخاطب را همراه می‌کند. اما در ادامه با داستانی شلوغ روبروییم ...مادر رضا، رضا، مصطفی، حمید، معشوقه‌ای به اسم سلینا و خود راوی. این شش نفر شش شخصیت داستان بودند و در کنار این‌ها شاهد اتفاقات متعددی بودیم. بیماری مادر رضا و هزینۀ عمل جراحی‌اش. بدهی به بانک که اصلا معلوم نیست چرا همچین بدهی بزرگی وجود دارد. دزدی از شرکت. شرط بندی. مرگ مادر رضا. مرگ مغزی رضا. جداشدن سلینا از مصطفی و بالاخره پل آلامیو و خود کشی. این‌ها اتفاق‌هایی بودند که به شکلی زنجیره‌ای به هم متصل بودند. پایان بعضی مشخص شد مرگ مادر رضا و بعضی هم نامعلوم ماند. در نهایت زیر پوششی به اسم خودکشی یا مرگ پنهان شدند. آیا همه این اتفاقات به داستان کمک کرد؟ آیا وجود این همه شخصیت به داستان کمک می‌کند؟ در این داستان به جز شخصیت مصطفی شخصیت دیگری پرداخته نشده بود و همین باعث می‌شودی که بپرسیم چرا این همه شخصیت؟ حضور راوی، سلینا، حمید و رضا توجیهی در داستان نداشت. و حضور تنها سبب شلوغی و گنگی این داستان بود. در داستان ارقام عجیب و غریبی می‌بینیم. هشتصد هزار یورو و دو میلیون یورو و یک میلیون و هفصد هزار یورو که رقم های واقعا بالایی هستند و به باورپذیری داستان آسیب رسانده‌اند.»

سپس رضا منصوری با تأکید بر شخصیت‌پردازی و فضاسازی این داستان گفت: «برخلاف داستان‌های قبلی که از اقای علی مزرجی خواندم به نظرم این داستان از چند جهت ضعیف‌تر از کارهای قبلی ایشان بود.  اولین دلیلم این است که موضوع این داستان بسیار کلیشه‌ای، دم دستی و پیش پا افتاده بود. در جهان پیرامون ما اتفاقات بسیار غم انگیز و عجیبی رخ می‌دهد که می‌توانم بگویم اتفاقی که در این داستان می‌افتد در برابرش ناچیز است. داستان ایشان نتوانست حداقل روی من به عنوان مخاطب تأثیر بگذارد. نویسندۀ توانمند می‌تواند از اتفاقات ساده و تکراری هم روایت جذاب ارائه کند که به نظرم در این داستان چنین اتفاقی نیفتاده بود به دو دلیل۱-شخصیت پردازی و۲-فضاسازی ضعیف. ای کاش ایشان این فرصت را به خواننده می‌دادند تا روایت‌های تلخ هر کدام از شخصیت‌های داستان را بخوانند و بتوانند غم و درد آنها را لمس کنند یا حداقل توصیفی از فضاهای غم انگیز داستان ارائه می‌شد تا خواننده بتواند آن مکان را تجسم کند. مثلا جزئیاتی از بیمارستان و شهر و ... »

حسین عباس‌زاده کارشناس انجمن ادبی در نقد داستان علی مزرجی به طرح داستان اشاره کرد و افزود:

«هر داستانی طرح دارد. برخی از نویسندگان در ابتدا طرح را می‌نویسند و برخی طرح نمی‌نویسند و به مرور و در جریان داستان طرحشان تکمیل می‌شود. داستان علی مزرجی در حد طرح باقی مانده بود. داستان «آلامیلو» مملو از کلیات است. نویسنده تلاشی برای اینکه فراتر از طرح حرکت کند، نکرده است. از این‌رو با خلاصه‌ای از داستان روبروئیم نه یک داستان. عدم پرداخت داستان سبب شده تا مخاطب تحت‌تأثیر قرار نگیرد. پیشنهاد می‌کنم نویسنده به داستان برگردد و با نگاهی پرداخته، حذف و اضافاتی انجام دهد.»

عباس‌زاده سپس به باورپذیری داستان اشاره کرد و افزود: «مشکل دیگری که در این داستان وجود دارد، عدم باورپذیری است. داستان اگر باورپذیری نداشته باشد، مخاطب آن را پس خواهد زد.»

سپس اعضای انجمن به نقد داستان «هنرمندنما» نوشتۀ هومن کوهستانیان پرداختند.

یگانه خموش عضو انجمن ادبی مهتاب قوچان در نقد این داستان گفت: «به نظرم این داستان به خوبی توانسته است فرصت‌طلبی افراد را نشان ‌دهد. موضوع این داستان، موضوعِ قابل تاملی بود وذهن خواننده تا دقایقی پس از خواندن داستان با آن  همراه بود ‌و به باورهای خودش شک می‌کرد ولی در نهایت همۀ ما می‌دانیم که هنر و هنرمند عنصری مهم در جامعه هستند و ما نمی‌توانیم برای حل این مسئله که هنر در بعضی جاها به بیراهه می‌رود صورت مسئله را پاک کنیم. شاید بتوانیم نتیجه گیری کنیم که شخصیت اصلی این داستان مشکل روحی داشته ‌و حجم انزجارش از هنرمندان این اتفاق را رقم زده است.

شخصیت اصلی این داستان، هنرمندان را «هنرمندنما» خطاب می‌کند اما با اتفاقاتی که در زمان سیطرۀ او بر ذهن مردم افتاد متوجه می‌شویم که او هیچ اعتقادی به هنر ندارد پس چگونه می‌تواند ‌واژه‌ی هنرمندنما را قبول داشته باشد؟ می‌توانیم واژه‌ای را قبول داشته باشیم که متضادش برایمان بی معنی باشد؟

به نظرم اگر زاویه دید این داستان تغیر می‌کرد، مناسب‌تر بود. مثلا اتفاقات از زبان یک نوجوان یا جوانی که درگیر این اتفاقات بود، روایت می‌شد و تغییر تفکرات او در جریان این اتفاقات اشاره می‌شد.»

الهام فلاح یساولی؛ دبیر انجمن ادبی مهتاب قوچان در نقد داستان «هنرمندنما» نوشتۀ هومن کوهستانیان گفت: «یکی از موضوعاتی که مدت‌هاست در داستان‌های هومن کوهستانیان به چشم می‌خورد، مبارزه است. شخصیت‌هایی در داستان‌های هومن شکل می‌گیرند که به دنبال تغییر وضع موجودند. شخصیت‌هایی ناراضی و عصیان‌گر. در داستان «هنرمندنما»، شخصیت‌های عصیان‌گر علیه هنرمندنماها طغیان می‌کنند چون آنها را از اساس دروغ می‌دانند و مروّج دروغ. دغدغه‌های شخصیت‌هایی که هومن خلق می‌کند، دغدغه‌هایی انسانی است. و همین عیار داستان‌هایش را بالا می‌برد.

داستان «هنرمندنما» داستانی برآمده از رویدادهای عجیب و تصمیم‌های صاحبان قدرتِ حوزه‌های مختلف در این روزهاست. نویسنده برای بیان داستانش از بازه‌های زمانی متفاونی استفاده کرده است. با وجود این، پراکنده‌گویی نداشته و داستانی منسجم نوشته است.

زبان این داستان باید کمی صیقل بخورد. اگرچه نویسنده تلاش کرده تا هر کدام از شخصیت‌ها لحن مناسبی داشته باشند و این کاملا مشهود است اما در بعضی قسمت‌ها ساختار جملات کمی آشفته شده است و همین آشفتگی مانعی‌ست برای درک بهتر داستان.

داستان موقعیت‌های جان‌داری دارد. اما جا دارد که روی تقویت این موقعیت‌ها بیشتر کار شود. و به نظرم زبان سرراست و به دور از پیچیدگی می‌تواند تا حد زیادی به تقویت موقعیت کمک کند و مخاطب را همراه‌تر سازد.

وظیفۀ پیرنگ این است که دلایل رخدادها و دگرگونی‌ها را بیان کند. شخصیت‌ها بارِ این رخدادها و دگرگونی‌ها را به دوش می‌کشند. در داستان هومن کوهستانیان دلایل به شکلی طبیعی و باورپذیر بیان شده است و شخصیت‌ها نیز به شکلی باورپذیر رخدادها و دگرگونی‌ها را نشان داده‌اند. هرچند در قسمت‌هایی از داستان شاهد شتاب برخی رخدادها و دگرگونی‌هاییم و همین به باورپذیری داستان آسیب زده است و ما را در قبول برخی وقایع دچار تردید می‌کند.»

حسین عباس‌زاده کارشناس مهمان به نقد داستان «هنرمندنما» نوشتۀ هومن کوهستانیان پرداخت. ایشان در ابتدا به نام داستان اشاره کرد و اینکه این نام، ماهیت داستان را آشکار می‌کند. وی بر اهمیت انتخاب نام برای داستان تأکید کرد و آن را ویترین داستان خواند. ویترینی که جذب اولیۀ مخاطب تأثیر به‌سزایی دارد.

کارشناس مهمان به سخت‌خوانی این داستان اشاره کرد و گفت: «داستان «هنرمندنما» سخت‌خوان و سنگین بود و موتور محرکی که داستان را به حرکت وامی‌داشت، کمرنگ بود. هر داستانی یک موتور محرک دارد که آن را پیش می‌برد و مخاطب در مسیر آن داستان حرکت می‌کند و با آن همراه می‌شود. موتور این داستان پرانرژی نبود. دلیلش می‌تواند این باشد که نویسنده در پی صدور بیانیه بود. باید این را در نظر داشته باشیم که ما داستان می‌نویسیم و نباید در داستان بیانیه صادر کنیم. اگر در پی آن باشیم که یک جریان فکری را به مخاطب نشان بدهیم، داستان به خوبی پیش نخواهد رفت. نویسنده نباید از داستانش دور شود و اگر جز این کنیم، مخاطب را از دست خواهیم داد. بیان هنرمندانه در انتقال غیرمستقیم است.»

حسین عباس‌زاده در ادامه به قلم توانای هومن کوهستانیان در پرداخت جزئیات داستانی اشاره کرد.

پانزدهمین انجمن ادبی مهتاب قوچان در فضای مجازی و با حضور حسین‌ عباس‌زاده، داستان‌نویس و کارشناس مهمان، میترا شجاعی مقدم، مسئول انجمن ادبی مهتاب، الهام فلاح یساولی؛ مربی ادبی و دبیر انجمن ادبی مهتاب قوچان و ۱۳ عضو در ساعت ۱۹ به کار خود پایان دارد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =