نشستی با رضا حساس داور استانی جشنواره‌ی قصه‌گویی در کرمانشاه

با نزدیک شدن به برگزاری بخش استانی بیست‌و پنجمین جشنواره‌ی بین‌المللی قصه‌گویی، نشستی با رضا حساس داور استانی جشنواره‌ی قصه‌گویی در کرمانشاه انجام گرفت .

به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان کرمانشاه، با نزدیک شدن به برگزاری بخش استانی بیست‌و پنجمین جشنواره‌ی بین‌المللی قصه‌گویی، نشستی با رضا حساس داور استانی جشنواره‌ی قصه‌گویی در کرمانشاه انجام گرفت .
داور بخش استانی جشنواره‌ی بین‌المللی قصه‌گویی در کرمانشاه، خود را اینگونه معرفی کرد : رضا حساس هستم با ۳۱ سال افتخار همکاری در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سر سوزن ذوقی در شعر و ادبیات دارم و حدود ۲۵ سال دبیر سرویس ادبی روزنامه‌ی باختر را بر عهده داشتم، چندین سال هم به عنوان کارشناس و مدیر انجمن‌های ادبی اداره کل ارشاد اسلامی، حوزه هنری، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، بسیج هنرمندان و فرهنگسراهای شهرداری را عهده‌دار بوده‌ام؛ دبیری نخستین جشنواره ی کشوری شاعران کودک و کودکان شاعر و چاپ نخستین مجموعه شعر استانی در موضوع دفاع مقدس با عنوان " شهر باروت و باران " از جمله دیگر افتخارات حقیر می باشد. 
وی افزود: در حال حاضر کارشناس آموزش و پژوهش استان کرمانشاه هستم، در کارنامه‌ی کاری خود در کانون پست‌هایی همچون مربی سیار روستایی - مربی فرهنگی مراکز استان - مربی مسئول مراکز استان و شهر کرمانشاه، کارشناس ادبی استان تهران، کارشناس فرهنگی استان و کارشناسی آموزش و پژوهش را تجربه کرده‌ام. 
حساس ورود خود به دنیای قصه‌گویی را اینگونه بیان کرد: به نظرم هر کس که کار فرهنگی در مراکز کانون را انجام داده باشد می‌تواند قصه‌گوی خوبی باشد چرا که در اثر خوانش کتاب‌های قصه برای کودکان، خواسته یا ناخواسته با این دنیای پر رمز و راز آشنا می شود و تجربه کسب می‌کند، من هم به واسطه ی کتابخوانی برای بچه‌ها و علاقه ای که از کودکی به لحاظ قصه‌گویی مادرم و خصوصا" عمه‌ی مهربان و قصه‌گویی که داشتم، تصمیم گرفتم خودم را محک بزنم و چندین بار در جشنواره‌های متعدد قصه‌گویی شرکت کرده و افتخار این را داشتم که در چند جشنواره برگزیده شوم. چندین بار هم مانند امسال به عنوان داور قصه گویی افتخار ارزیابی قصه‌گویی‌های همکارانم را داشته‌ام و از شنیدن قصه هایشان لذت برده‌ام.
وی در تعریف قصه‌گویی تاکید کرد:  قصه را نمی‌توان در این مجال کوتاه تعریف کرد، اجازه بدهید سوای تعریف اصولی قصه گویی که به عناصر موجود در یک قصه و ساختار آن می پردازد احساس خودم را بیان کنم: " به نظرم به تعداد آدمهای موجود در کره‌ی خاکی زمین قصه وجود دارد، یک قصه‌ی بزرگ و آن هم قصه‌ی ما آدم‌ها...  به قول حضرت حافظ: " یک قصه بیش نیست قصه‌ی عشق و این عجب / کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است "  آدم‌ها هر کدام قصه‌ای تازه را برای بیان کردن دارند و نه تنها یک قصه بلکه مقاطع مختلفی از زندگیشان می‌تواند یک قصه‌ی شیرین یا تلخ باشد؛ آنچه مسلم است ما در کانون به عنوان یک قصه‌گوی کودک سعی بر آن داریم از قصه به‌عنوان یک ابزار تربیتی و تاثیرگذار و هدفمند در انتقال ارزش‌های انسانی و باورهای دینی و آیینی با پیام‌های خوب و مثبت به کودکان گام برداریم.
حساس ادامه داد: اعتقاد ما بر این است که یک کودک آنچه را که در قالب یک پیام دستوری یا پند و اندرز نمی‌تواند بپذیرد اما در قالب قصه به راحتی می‌پذیرد و با شخصیت‌های موجود در یک قصه هم‌ذات پنداری می‌کند و خیلی اوقات از شخصیت‌های موجود در یک قصه یا داستان در زندگی‌اش الگوپذیری می‌نماید؛ در اهمیت قصه‌گویی همین بس که در کتاب آسمانی ما قرآن مجید هم به وضوح می بینیم که خداوند مهربان بعضی آیات و سوره‌ها را در قالب قصه بیان کرده‌است مانند قصه‌ی حضرت یوسف و... که در مجموع به عنوان قصص قرآنی از آن یاد می‌کنیم؛ لذا خلقت انسان و زندگی او و مرگ هر کس می‌تواند یک قصه‌ی بزرگ برای دیگران باشد.
رضا حساس گفت : تاثیر قصه‌گویی بر هیچکس پوشیده نیست، شاید برایتان جالب باشد که من هنوز هم شب‌ها در کنار بچه‌هایم قصه‌های صوتی خاله نشیبا را گوش می دهم و بین خودمان باشد شاید بعضی وقت ها بیشتر از پسرم که ۵ ساله است از شنیدن قصه‌ها لذت می برم، شاید هم او بیشتر... خدا می داند!
وی در خصوص جشنواره‌ی قصه‌گویی عنوان داشت : جشنواره‌ی قصه‌گویی رفته‌رفته دارد به جایگاه اصلی و هدف والای خود نزدیک‌تر می‌شود، بی‌شک بیست‌و پنج سال تجربه‌ی برگزاری جشنواره‌ی قصه‌گویی آن هم در سطح کشوری و بین‌المللی باعث شده است تا متولیان امر هر سال نقاط ضعف قبلی را رفع و با نگاهی دقیق‌تر و جدیدتر به برگزاری جشنواره‌ی قصه‌گویی و فعالیت قصه‌گویی در مراکز بپردازند.

حساس پیشنهاد خود را در مورد جشنواره‌ی قصه‌گویی چنین طرح کرد: پیشنهادی که بنده در نشست آمورشی داوران کشور هم به آن اشاره کردم این است که در مرحله‌ی نهایی داوری که در سطح کشوری برگزار می شود، حتما" از داوران مسلط به زبان‌های محلی برای قصه‌گوهای محلی استان‌های مختلف استفاده شود؛ چرا که بسیاری از ملاک‌های امتیازدهی با توجه به فهم صحیح داور از زبان محلی و حتی آشنایی داور با اقلیم جغرافیایی و فرهنگ و آداب و رسوم قصه‌گوی آن منطقه می‌تواند متفاوت‌تر رقم بخورد؛ همچنین پیشنهاد دیگرم این است که بین قصه‌گوهایی که تجربه اولی هستند با  قصه‌گوهای با بیش از چندین دوره حضور در جشنواره تفاوتی در نظر گرفته شود تا آنها هم برای شرکت در سال‌های بعد دلگرم باشند.
این همکار پیشکسوت خاطره‌ی خود را از قصه‌گویی اینگونه بیان کرد: اما بگذارید از خاطرات رد شدنم در چند جشنواره یاد کنم. یک سال خوب به خاطر دارم که دلیل رد شدنم در مرحله‌ی منطقه‌ای این بود که داورهای محترم اعلام کردند چون قصه‌ی من که برگرفته از شعر " ای وای مادرم استاد شهریار " بود و اشک همه‌ی مخاطبین سالن را درآورد، رد شد، هر چقدر هم که اصرار کردم اتفاقا" این نقطه‌ی قوت کارم بوده که توانسته‌ام اشک مخاطب را دربیاورم فایده‌ای نداشت، واکنش داورها خیلی برایم جالب بود سر برزخ مانده بودند نه دلشان می آمد که به لحاظ اجرای خوبم و رعایت ملاک‌های ارزشیابی امتیاز ندهند نه می‌توانستند که امتیاز بدهند، به عبارتی داورهای جشنواره را دچار چالش کرده بودم و خدا به داد خودم برسد که امسال داورم ...
حساس، در پایان شرح داد: ان‌شاءالله که همه‌ی قصه‌ها سرشار از مفهوم شادی و امید باشند، پیشاپیش خداقوت عرض می‌کنم و دست همه‌ی کسانی که دغدغه‌ی جشنواره‌ی قصه‌گویی و دغدغه‌ی کودکان را دارند را می‌بوسم؛ آرزوی موفقیت برای یکایک عزیزان را در تمامی بخش‌های جشنواره دارم و امیدوارم نتیجه‌ی این جشنواره‌ها لبخندی از رضایت بر روی لب‌های کودکان خوب سرزمینمان باشد... ان‌شاءالله...

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 8 =