قرآن، دوست بچهها
نوای روحبخش قرآن را گاهی از رادیو میشنویم. گاهی وقت اذان دل و جانمان را با نورش شست و شو میدهیم. گاهی صدای قاری قرآن را در مجالس فاتحه میشنویم اما به معنای واقعی لذت درک معانی قرآن را نچشیدهایم. در مدرسه نیز بیشتر به حفظ سورههای کوچک قرآن میپردازیم. اما این بار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان اصفهان نگاهی متفاوت به قرآن نموده؛ نگاهی که دیدگاه تکراری و کلیشهای نسبت به قرآن را در ذهن بچهها تغییر داده است.
این فعالیت قرآنی که در راستای فعالیتهای دیگر کانون انجام میگیرد به همت واحد کارشناسی فرهنگی کانون از زمستان سال 92 مشغول به کار شد. سورههای مختلفی از قرآن را بررسی نموده و در نهایت سوره قصص در کارگروهی که از میان مسئولان و مربیان انتخاب شده بود مطرح شد. دلیل اول انتخاب این سوره برخی قصههای قرآنی مطرح در آن بود و همخوانی آن با فعالیت قصهگویی در کانون،ازاین رو بهترین انتخاب شمرده میشد. در بهار سال 93 جزوه ی مخصوص مربیان و دفتر قرآنی مخصوص اعضا تهیه گردید. سپس جلسات توجیهی برای مربیان برگزار شد و به توفیق الهی اجرای طرح آغاز گردید. همزمان با شروع ماه مبارک رمضان ، طرح «قرآن، دوست بچهها» در 51 مرکز اصفهان اجرا گردیدو حدود 1300 نفر از اعضای نوجوان پسر و دختر در این طرح شرکت کردند. در طول اجرای این طرح علاوه بر آشنایی نوجوانان با روخوانی سوره و در صورت تمایل حفظ آن، با مفاهیم و داستانهای این سوره نیز آشنا میشدند.
حدود نیمی از آیات این سوره را داستان موسی و بنی اسرائیل و فرعونیان تشکیل میدهد. در آغاز سوره، نوید برپایی حکومت عدل و حق برای مستضعفان و بشارت درهم شکستن شوکت ظالمان داده شده است. شروع جزوه با معرفی سرزمین مصر آغاز میشود سرزمینی که شگفتیهای آن بسیار زیاد است و سپس اعضا با نقاشی کشیدن در مورد شگفتیهای سرزمین مصر، مطالب ارائه شده در ذهنشان نهادینه میگردد. فعالیتهای دیگری که همراه با آموزش قرآن در این جزوه تأکید شده و علاوه بر درونی کردن مطالب، فهم آنها را برای اعضا آسانتر میکند عبارتند از : سفال، کاردستی و کلاژ ، نوشتن متن ادبی، شعر، حل جدول، کاربرد ضرب المثل، تحقیق و پژوهش، معرفی شخصیت و سرزمین و ... .
در طول اجرای طرح «قرآن، دوست بچهها» مطالب مختلفی همراه با شیوههای جدید به اعضا ارائه شد. از جمله:
1- مشاوران خیر و شر: وقتی به آیه 6 سوره قصص رسیدیم در مورد مشورت با اعضا صحبت کردم و آنها را به گروههای 5 نفره تقسیم نمودم. هر کدام از اعضا مطالبی که در مورد مشورت شنیده بودند بیان میکردند و این که در چه مواقعی مشورت میکنند؟ و چرا مشورت سودمند است؟ سپس در مورد خصوصیات شخصی که باید با او مشورت کرد با بچهها به بحث پرداختم. بحث بین بچهها گرم شده بود که سؤالی را با مشارکت بچهها مطرح کرده و بچهها برای جواب آن به مشورت پرداختند. نتیجة صحبتهای تعدادی از بچهها رضایت بخش بود. سپس به اعضا گفتم که خیلی اوقات مشورت با افراد نیک و یا افراد بد سرنوشت زندگی انسان را تغییر میدهد. در این مورد هامان وزیر فرعون را معرفی کردم که باعث تباهی فرعون شد البته خود فرعون نیز آمادگی پذیرش دین را در وجود خود از بین برده بود؛ برخلاف آن هارون برادر موسی که یار و همراه موسی (ع) در راه هدایت بنی اسرائیل بود. سپس به معرفی شخصیت هامان وزیر و مشاور فرعون پرداختم.
هامان وزیر فرعون بود و تا به آن حد در دستگاه او نفوذ داشت که در یکی از آیات این سوره، لشکریان مصر را لشکریان فرعون و هامان گفته است. از روایات و تواریخ استفاده میشود که او مردی زیرک و مکار بوده و در بسیاری از جنایات فرعون همکاری داشته و حتی در برخی موارد، فرعون را نیز راهنمایی میکرده است. برای مثال، در روایات میخوانیم که حضرت موسی (ع) فرعون را به سوی خدا دعوت کرد و به او وعده داد که در صورت ایمان به خدا، در دنیا زندگی مرفهی خواهد داشت و پس از مرگ به بهشت وارد میشود. فرعون کمی تحت تأثیر دعوت موسی (ع) قرار گرفت؛ اما چون او هیچ کاری را بدون مشورت هامان انجام نمیداد، در این مورد با او مشورت کرد و او با حیلهگری و نیرنگ از ایمان آوردن فرعون جلوگیری کرد. همچنین نقل شده است که با شکست ساحران فرعون در برابر موسی (ع) و ایمان آوردن آنها به خداوند، بسیاری از مردم بنی اسرائیل به موسی ایمان آوردند. در این هنگام هامان به فرعون پیشنهاد کرد که تمام کسانی را که به دین موسی گرویدهاند، زندانی کند و فرعون نیز همین کار را کرد. در آن هنگام خداوند بلاهای طوفان، ملخ، آفت گیاهان، قورباغه و خون پشت سر هم را بر آنان نازل کرد. به همین جهت در روایات میخوانیم که همان طور که او در دنیا در کنار فرعون به فساد در زمین مشغول بود در آخرت همراه او در جهنم خواهد سوخت. در روایتی از امام صادق (ع) از قول جد بزرگوارش امام سجاد (ع) می خوانیم: «آتش دوزخ هفت در دارد، یک در آن برای فرعون و هامان و قارون است.» (تفسیر نمونه ، جلد 16 ، ص6)
2-چه کسی موسی را از نقشة فرعونیان باخبر کرد؟ این مرد به ظاهر کسی است که سپس به «مومن آل فرعون» معروف شد. میگویند: نامش حزقیل بود و از خویشاوندان نزدیک فرعون محسوب میشد.(تفسیر نمونه، ج 16، ص44)
3-برج بلند فرعون: پس از آن که آوازة پیروزی موسی (ع) بر ساحران در سراسر مصر پیچید، ایمان آوردن ساحران به موسی نیز موقعیت حکومت فرعونیان را بیشتر به خطر انداخت؛ چرا که احتمال بیدار شدن تودههای دربند بسیار زیاد بود. میبایست افکار عمومی به هر قیمتی از این واقعه منحرف میشد و مشغولیاتی ذهنی توام با بذل و بخشش، مردم را اغفال و تحمیق میکرد. طبق برخی از تواریخ، هامان دستور داد که زمین وسیعی برای این کاخ و برج بلند در نظر گیرند. پنجاه هزار مرد بنا و معمار را هم برای این کار گسیل کرد هزاران کارگر را برای فراهم آوردن وسایل به کار گماشت. بنا به قدری بالا رفت که بر تمام اطراف مسلط شد. بعضی گفتهاند معماران آن را چنان ساختند که از پلههای مارپیچی آن، مرد اسب سواری میتوانست بر فراز برج قرار گیرد. هنگامی که ساختمان به پایان رسید، روزی فرعون از برج بلندی بالا رفت، نگاهی به آسمان کرد و دید آسمان همان گونه است که از روی زمین پیداست. معروف است تیری به کمان گذاشت و به آسمان پرتاب کرد.تیر بر اثر برخورد به پرندهای ، یا طبق توطئة قبلی خودش خونآلود بازگشت و فرعون از آن جا پایین آمد و به مردم گفت : بروید و فکرتان راحت باشد؛ خدای موسی را کشتم. گروهی ساده لوح باور کردند و این خبر را به همه جا رساندند.(تفسیر نمونه، ج 16، ص 85)
قرآن پراز شگفتی است؛ همیشه می توان جان و دل بچه ها را از دریای معرفتش سیراب کرد.
منبع:فصلنامه چارباغ. هدی احمدی ،مربی فرهنگی