در این گزارش نگاهی داریم به این فعالیتها و تاثیرات آن در مناطق مختلف. همچنین در ابتدا به معرفی مختصر برخی از مهمترین این کلاسها پرداختهایم، با چند سوال کلی به سراغ مربیان هنری کانون در شهرهای مختلف رفتهایم و با آنها دربارهی آموزش هنری غالب آن استان، بازده فعالیتشان، روش آموزش آنها و حتی دربارهی مشکلاتشان صحبت کردهایم.
ابزار بیشتر، موفقیت بیشتر!
شفیقه زمانی مربی پویانمایی یکی از مراکز کانون در شهر تبریز است. او از سال 75 به عنوان مربی نقاشی، سفال و عکاسی فعالیت کرده و از سال 88 مربی پویانمایی است. از همان آغاز فعالیت این واحد هنرجویان او توانستهاند در جشنوارهی قاصدک رتبههای برتر را کسب کنند. او دربارهی شیوهی آموزشش میگوید:"دو جلسهی تئوری داریم و از آن به بعد بچهها برای انتخاب طرح و تکنیک آزادند. آنها میتوانند طرح انیمیشن را خودشان بنویسند یا با انتخاب یک متن شروع کنند. البته همیشه تغییراتی در متنها میدهند.اگرچه کات اوت را به آنها آموزش میدهیم اما میتوانند بنابر تصویری که از هر متن میگیرند با هر شیوهای کار کنند."مربی پویانمایی ادامه میدهد که قبل از شروع کار ما حتما آثار هنرجویان قدیمیتر را به نمایش میگذاریم. بعد از آن انیمیشنهای مطرح نمایش داده میشوند و از آن پس نوبت آموزش در حین کار است. بچهها گروهبندی میشوند، یک عده روی متن کار میکنند، یک عده فیلمبرداری را برعهده میگیرند، تدوین به گروه دیگری واگذار میشود و...زمانی میگوید که از ابتدا هدف این دورهها آشنایی هنرجویان با ابزارهای تولید انیمیشن، چگونگی کار با آنها و بعد کسب تجربه بوده است. چون برای آنها این فضا جذاب است و همگی میدانیم که انیمیشن میتواند در پرورش خلاقیت آنها نقش مهمی داشته باشد.او دربارهی میزان استقبال اعضا میگوید: قاعدتا پسرها بیشتر جذب این فضا میشوند. چون بخش مهمی از کار با کامپیوتر است و پسرها این فضا را دوست دارند. اما از آنجاکه این دورهها ادامهدار نیست نمیتوان از آن توقع خروجی بالا داشت. دورهها تمام میشوند و تنها یک تلنگر برای بچهها هستند و البته در مرکز ما هم این آموزشها قدمت زیادی ندارد. ضمن آنکه از لحاظ ابزار کار دچار مشکل هستیم. دوربین ما حرفهای نیست. لازم است چند تا استند داشته باشیم. اگرچه با این ابزار کم هم بچهها توانستهاند در چند جشنواره بدرخشند.
کاش شیوهنامهی خوشنویسی بهروز شود
الهه گلچین مدرک خوشنویسی فوق ممتاز در خط نستعلیق دارد و دوازده سال است به عنوان مربی در کانون فعالیت میکند. در حال حاضر او در دو مرکز کانون کرمانشاه به دو گروه کودک و نوجوان آموزش میدهد. میگوید که در تمام این سالها فقط خوشنویسی تدریس کرده و معتقد است که همچنان این رشته ارزش و اهمیت خود را حفظ کرده، چون بخشی از فرهنگ و هنر ما با آن گره خورده است. به طور میانگین در هر ترم بیست هنرجو دارد و این علاوه بر ترم ویژهی تابستانی است که هنرجویانی خارج از کانون هم به کلاسهای او اضافه میشوند. معتقد است که شاید به دلیل وجود اساتیدی چون آیتالله نجومی و استاد عبدالله جواری است که بچههای کرمانشاه به این رشتهی هنری علاقه دارند، چون همیشه معرفی اساتیدی از همان شهر میتواند الگویی برای بچهها باشد.گلچین در دو گروه به هنرجویان آموزش میدهد. کودکان خط تحریری یاد میگیرند و نوجوانها خط تحریری و قلمی. شیوهی کار او از ابتدا تشویقی نیست. میگوید میگذارم اعضای جدید خودشان با دیدن تابلوهایی که به دیوار است یا دیدن نمایشگاههایی که بعد از هر ترم داریم جذب این رشته شوند. چون بچهها از رنگهای مختلف و طرحهای تزیینی در کارها استفاده میکنند، حاصل کارشان برای اعضای جدیدتر جذاب است و بچهها خودشان به سمت این رشته میآیند. بعد از آن است که باید با توجه به استعداد و ویژگیهای روحی و جسمی هرکس علاوه بر آموزش عمومی آموزش فردی را هم آغاز کنم. این مربی خوشنویسی ادامه میدهد که وقتی بچهای وارد این رشته میشود قاعدتا نگران است و باید با تنوع این نگرانی را از بین برد. نوع رفتار با دختران و پسران هم متفاوت است. در جلسات اول سعی میکنم آنها را با حروف الفبا و فرم این حروف آشنا کنیم. شده است از بچهها بخواهم که با کلاژ حروف را بسازند یا با آنها شکلسازی کنند. حتی گاهی شروع میکنم کلمهای را به آنها میدهم و میخواهم با گذاشتن تلق روی آن، شیوهی نوشتن را درک کنند. بعد نوبت یادگیری اتصالات است و با بچهها گام به گام پیش میرویم. کمی که جلوتر رفتیم بچهها این امکان ر ا دارند که با رنگهای مختلف خوشنویسی را تجربه کنند، طرحهای تزیینی را هم با آنها کار میکنم تا کلاس یکنواخت نشود. در نهایت پایان ترم یا به مناسبت جشنواره یا مراسمی از کارها نمایشگاه دایر میکنیم. سعی میکنیم نمایشگاه جوری چیده و تزیین شود تا گروههای جدید آنها را ببینند و آن وقت انتخاب کنند که این رشته را دوست دارند یا نه. میگوید که در شهر ما به دلیل موقعیت فرهنگیاش این رشته طرفداران زیادی دارد، حتی بودهاند بچههایی که بعد از این کلاسها جذب انجمن خوشنویسان شدهاند و مواردی هم بوده که سوال کنند چرا در دانشگاه این رشته تدریس نمیشود؟از مشکلات کاریام بگویم؟خب از آنجاکه با عشق و علاقه برای بچهها کار میکنیم خیلی وقتها مشکلات را نمیبینیم و زیاد برایمان پررنگ نیستند. با این حال فکر میکنم که تغییر شیوهنامهی کلاس خوشنویسی در کانون میتواند به مربیان خوشنویسی کمک کند، یا برای خودم مهم است که بدانم در دیگر شهرها این رشتهی هنری چهطور آموزش داده میشود و چه موقعیتی دارد.
کاش شیوهنامهی خوشنویسی بهروز شود
الهه گلچین مدرک خوشنویسی فوق ممتاز در خط نستعلیق دارد و دوازده سال است به عنوان مربی در کانون فعالیت میکند. در حال حاضر او در دو مرکز کانون کرمانشاه به دو گروه کودک و نوجوان آموزش میدهد. میگوید که در تمام این سالها فقط خوشنویسی تدریس کرده و معتقد است که همچنان این رشته ارزش و اهمیت خود را حفظ کرده، چون بخشی از فرهنگ و هنر ما با آن گره خورده است. به طور میانگین در هر ترم بیست هنرجو دارد و این علاوه بر ترم ویژهی تابستانی است که هنرجویانی خارج از کانون هم به کلاسهای او اضافه میشوند. معتقد است که شاید به دلیل وجود اساتیدی چون آیتالله نجومی و استاد عبدالله جواری است که بچههای کرمانشاه به این رشتهی هنری علاقه دارند، چون همیشه معرفی اساتیدی از همان شهر میتواند الگویی برای بچهها باشد.گلچین در دو گروه به هنرجویان آموزش میدهد. کودکان خط تحریری یاد میگیرند و نوجوانها خط تحریری و قلمی. شیوهی کار او از ابتدا تشویقی نیست. میگوید میگذارم اعضای جدید خودشان با دیدن تابلوهایی که به دیوار است یا دیدن نمایشگاههایی که بعد از هر ترم داریم جذب این رشته شوند. چون بچهها از رنگهای مختلف و طرحهای تزیینی در کارها استفاده میکنند، حاصل کارشان برای اعضای جدیدتر جذاب است و بچهها خودشان به سمت این رشته میآیند. بعد از آن است که باید با توجه به استعداد و ویژگیهای روحی و جسمی هرکس علاوه بر آموزش عمومی آموزش فردی را هم آغاز کنم. این مربی خوشنویسی ادامه میدهد که وقتی بچهای وارد این رشته میشود قاعدتا نگران است و باید با تنوع این نگرانی را از بین برد. نوع رفتار با دختران و پسران هم متفاوت است. در جلسات اول سعی میکنم آنها را با حروف الفبا و فرم این حروف آشنا کنیم. شده است از بچهها بخواهم که با کلاژ حروف را بسازند یا با آنها شکلسازی کنند. حتی گاهی شروع میکنم کلمهای را به آنها میدهم و میخواهم با گذاشتن تلق روی آن، شیوهی نوشتن را درک کنند. بعد نوبت یادگیری اتصالات است و با بچهها گام به گام پیش میرویم. کمی که جلوتر رفتیم بچهها این امکان ر ا دارند که با رنگهای مختلف خوشنویسی را تجربه کنند، طرحهای تزیینی را هم با آنها کار میکنم تا کلاس یکنواخت نشود. در نهایت پایان ترم یا به مناسبت جشنواره یا مراسمی از کارها نمایشگاه دایر میکنیم. سعی میکنیم نمایشگاه جوری چیده و تزیین شود تا گروههای جدید آنها را ببینند و آن وقت انتخاب کنند که این رشته را دوست دارند یا نه. میگوید که در شهر ما به دلیل موقعیت فرهنگیاش این رشته طرفداران زیادی دارد، حتی بودهاند بچههایی که بعد از این کلاسها جذب انجمن خوشنویسان شدهاند و مواردی هم بوده که سوال کنند چرا در دانشگاه این رشته تدریس نمیشود؟از مشکلات کاریام بگویم؟خب از آنجاکه با عشق و علاقه برای بچهها کار میکنیم خیلی وقتها مشکلات را نمیبینیم و زیاد برایمان پررنگ نیستند. با این حال فکر میکنم که تغییر شیوهنامهی کلاس خوشنویسی در کانون میتواند به مربیان خوشنویسی کمک کند، یا برای خودم مهم است که بدانم در دیگر شهرها این رشتهی هنری چهطور آموزش داده میشود و چه موقعیتی دارد.
موسیقی یک تفریح نیست
مرتضی فکاری فعالیت در کانون را از سال 74 آغاز کرد. ده سال مسوول فروش کانون بوده و حالا به عنوان مربی موسیقی مشغول فعالیت است. او که عضو کارگروه موسیقی کشور است از لزوم توجه بیشتر به این رشتهی هنری صحبت میکند. میگوید که در طی این هفت سال که کلاسهای آموزش موسیقی در اصفهان احیا شده، در رشتهی ارف کانون توانسته است رقیب تمام مراکز موسیقی شود.
کلاسهایی که او اداره میکند به دو بخش پنج سال تا اول دبستان و اول دبستان به بالا تقسیم میشوند. او ارف و پیانو آموزش میدهد. کلاسهای او برای این دو گروه سنی 6 ترم و 4 ترم است و تمام هنرجویان بایستی در کل دوره شرکت کنند.
میگوید در این چند سال حداقل هرسال 500 هنرجو در کلاسهای موسیقی کانون ثبت نام کردهاند و به واسطهی این کلاسها جذب دیگر فعالیتهای کانون هم شدهاند.
فکاری میگوید:"با این شرایط فکر میکنم ما به امکانات بیشتری احتیاج داریم. یکی از این امکانات توجه تهران است که اگر بتواند برای مجوز اقدام کند بخشی از مشکلات ما هموار میشود. اگرچه تا به حال مانعی سر راه ما نبوده. اما همانطور که استاد علیزاده و دیگر اساتید موسیقی از کانون برخاستهاند، میتوان این روال را تکرار کرد. اگر ما هم مانند بخش تئاتر مجوز داشته باشیم با توجه به استقبال خانوادهها از موسیقی میتوانیم موسیقی را در ایران جهتدهی کنیم."
او ادامه میدهد: "حالا که مجددا تاثیر موسیقی بر پرورش خلاقیت کودکان مورد توجه مسوولان قرار گرفته، مسوولان کانون هم میتوانند با برنامهریزی و سرمایهگذاری در جذب کودکان شریک شوند و با افزایش امکانات مطمئن باشند که بازخورد لازم را خواهند داشت. به طور مثال ضروری است که در کلاس ارف پیانو داشته باشیم. یا به جای آموزش در سالن، اتاقهایی در اختیار ما قرار بگیرد. همانطور که کانون در بخش نقاشی و تئاتر پیشگام است با کمی سرمایهگذاری میتواند در این بخش هم پیشرفت کند. اینروزها کانون قطب اول ارف در اصفهان است، خانوادهها به آن مطمئن اند و پابهپای فرزندانشان پیش میآیند تا آنجاکه خودشان هم با موسیقی آشنا میشوند و به درکی از تاثیر روانی این هنر میرسند."
فکاری دربارهی شاگردانش هم صحبت میکند. میگوید اغلب آنها موسیقی را ادامه میدهند چون در پایان دورهها ما آنها را با دیگر سازهای ایرانی هم آشنا میکنیم تا بتوانند از یک مسیر درست موسیقی اصیلمان را بشناسند.
او در انتها ابراز امیدواری میکند که اغلب افراد جامعه بتوانند به دید موسیقیایی برسند و گمان نکنند موسیقی یک تفریح است.
آموزش عملی کلید موفقیت عکاسی
نسرین طاهری از سال 1377 به عنوان مربی هنری در کانون استان همدان مشغول به فعالیت است. از آنجاکه پیش از ورود به کانون، در انجمن سینمای جوانان دورهی فیلمسازی و عکاسی را آموزش دیده، تمام این سالها به عنوان مربی عکاسی فعالیت کرده است. در سال 1389 به عنوان مربی هنری نمونه کشوری برگزیده شده است و اعضای کلاسهای هنریاش در مسابقات کشوری و بینالمللی رتبههای زیادی را کسب کردهاند. او میگوید رشتهی عکاسی هم مانند دیگر رشتههای هنری در راستای سیاستهای کانون یعنی پر کردن اوقات فراغت کودکان و نوجوانان وآموزش و پرورش خلاقیت آنها موازی با نهادهای خانواده و مدرسه فعالیت میکند و قصد دارد به خلاقیتهای اعضا در مسیر استعداد و علاقهشان جهتدهی کند.
در کلاسهای او این امکان وجود دارد که در روش آموزش جزییات بیشتر یا کمتری از موضوع و شکل کار هنری به بچهها منتقل شود اما به طور خاص روش آموزش او بیشتر مبتنی بر کار کارگاهی است. برای مثال در آموزش عکاسی به جای اینکه آموزش را با نکات تئوری آغاز کند، از همان ابتدا عکاسی کردن را شروع میکند و سپس توضیحات و آموزش تئوری را با نقد و بررسی عکسها تکمیل میکند.
طاهری معتقد است:"پیشرفت تکنولوژی تاثیر بهسزایی در شکلگیری علایق کودکان و نوجوانان داشته است بهطوری که برای مثال در آموزش عکاسی باتوجه به حضور دوربینهای دیجیتالی و راحتتر شدن فرآیند عکاسی، علاقهی بچهها به فراگیری عکاسی دیجیتال تغییر مسیر داده و باید به آن توجه کرد و از این تغییرات و نیازها به راحتی نگذشت."
او ادامه میدهد که اعضایی داشتهایم که پس از جدایی از کانون در مسیر کسب و کار با هنر عکاسی قدم برداشتهاند و میداند که بعضی از آنها به عکاسی مطبوعاتی یا آتلیهای میپردازند.
او دربارهی توجه بیشتر به تجهیز مربیان از لحاظ غنی کردن اطلاعاتشان و بهروز کردن ابزارها اشاره میکند. او آموزشهای حین خدمت را ضروری میداند و میگوید:"آموزشهای خاص این دوره باید جوری باشند که متناسب با فعالیتهای کانون مربی بتواند پس از بازگشت به استان خود از آنها در آموزش بهره ببرد و تنها کلاسها تزیینی و فرمالیته نباشند. به نظرم آموزشهای عملی بسیار بیشتر از آموزشهای تئوری برای مربیان ضروری است و مطالب تئوری به صورت جزوه هم میتواند در کنار کارگاهای عملی در اختیار آنها قرار بگیرد."
او در انتها اشاره میکند که کمبود امکانات خاص و فضای مناسب از مشکلات بسیار بزرگش در کلاسهای عکاسی است.
زمان آموزشهای برنامهریزی شده برای مربیان کم است و در طی این زمان تمامی مطالب آموزشی این فعالیت بهطور کلی ارایه میگردد که با توجه به تنوع مطالب از هر مطلبی به یک نکته اشاره میشود و در پایان دوره آموزشی مطالب بسیار کلی ارایه شده و جزییات که مهمترین اجزای فعالیتها هستند، ناگفته باقی میمانند.
او تاکید دارد که بهتر است آموزشهای مربیان بهصورت ادامهدار و متوالی انجام پذیرد تا بازدهی خوبی داشته باشد.
نقاشی، مکان امن بچههاست!
ناهید مهرانفر مربی نقاشی مراکز بهبهان است. دارای مدرک کاردانی هنرهای تجسمی (نقاشی) و همچنین هنرجوی دورهی ممتاز از انجمن خوشنویسان بهبهان است و از سال 85 به عنوان مربی هنری با کانون همکاری میکند.
ناهید مهرانفر مربی نقاشی مراکز بهبهان است. دارای مدرک کاردانی هنرهای تجسمی (نقاشی) و همچنین هنرجوی دورهی ممتاز از انجمن خوشنویسان بهبهان است و از سال 85 به عنوان مربی هنری با کانون همکاری میکند.
او در سال 88 رتبهی برتر مسابقهی تجربههای خلاق (در آموزش هنر به کودکان و نوجوانان) را کسب کرده است.
کلاسهای او اینطور اداره میشوند: "معیار اصلی آموزش در کارگاههای نقاشی من، تاکید بر اصل خلاقیت است. در این میان کودک برای کشیدن آنچه که در درونش است با کمک مربی با تکنیکهایی آشنا میگردد، که این تکنیکها به دلیل آزادی عمل هر کودک در کارگاه به روشی خلاق و متفاوت ظهور پیدا میکنند. از زمانی که مربی کانون شدهام متوجه نقش نقاشی در زندگی بچهها شدهام. ضروری است بچهها تمام عواطف، رویاها، آرزوها، شادیها و بازیهایشان را روی کاغذ بیاورند و از همان ابتدا از تقلید و کپیبرداری منع شوند."
او ادامه میدهد:"نقش مربی برای نحوهی صحیح استفاده از تکنیکها، ایجاد زمینه برای بروز استعداد و خلاقیت هر کودک، محیطی شاد و امن بسیار مهم و تاثیرگذار است. ضمن اینکه خود مربی باید خلاق باشد تا اینکه بتواند این مهم را در کودک کشف کند. تکنیکهایی که معمولا در کارگاهها اجرا میشود یکسان است، اما نحوهی استفاده از آنها برای هر کودک متفاوت است. و این وظیفهی من مربی است که استعداد، علاقه و سبک هنری کودک را تشخیص دهم و هدایتش کنم. سبک نقاشی کودکان با هم متفاوت است و هرکدام با توجه به استعداد و علاقهی خود از یک تکنیک بیشتر استقبال میکنند و همین باعث به وجود آمدن سبک در نقاشی کودک میشود و اینجاست که نقاشی کودک تنها منحصر به خود او میشود. و این امر مهم فقط از عهدهی یک مربی برمیآید."
مهرانفر از تکنیکهایی مثل چاپ، کلاژ، نقاشی روی کاغذ مرطوب، نقاشی با استفاده از نقشمایه، نقاشی روی کاغذ سمباده، نقاشی با پاستل و گواش مشکی و انواع خراشها و.... در کلاسهایش استفاده میکند.
شاگردان مهرانفر تا به حال جوایز زیادی را نصیب خود کردهاند. او حالا در پروندهی کاری خود این افتخارات را دارد:
15 دیپلم افتخار و لوح تقدیر از نوازاگورا بلغارستان
3 دیپلم افتخار از لیدیسه چک
1 دیپلم افتخار و نشان رز مسابقهی ازلیدیسه چک
2 دیپلم افتخار و نشان از هیکاری ژاپن
2 دیپلم افتخار از رنگین کمان رومانی
2 نفر دارندهی دیپلم افتخار و لوح تقدیراز هنگ کنگ
1 دیپلم افتخار و لوح تقدیر از لوئی فرانسه
و...
"1- علاقه به تحصیل در این رشته به عنوان رشتهی اصلی، در میان نوجوانان و جوانان به دلیل رکود در بازار کلی هنر از استقبال کمتری برخوردار است، آنها بیشتر به عنوان یک فعالیت فرعی در کنار رشتهی دیگر به نقاشی نگاه میکنند. بهتر است برای این مشکل چارهای اندیشید.
2- اگر امکان افزایش ساعت کار، با وجود چرخشی بودن در هر مرکز به مربیان داده شود، هم کیفیت کار بالا میرود و هم مربیان با انگیزهی دوچندان مشغول به کار میشوند. البته بد نیست که بگویم وقتی صحبت از مشکلات میشود، میتوانم به جرات بگویم که تمامی مربیان پارهوقت کانون، تنها به عشق کودکان و نوجوانان، تمامی سختیها و مشکلات را پشت سر میگذارندو با خندهی کودکانهای آنها را فراموش میکنند.
3- و نکتهی آخر: مشکل بیمهی کارکنان پارهوقت کی حل میشود؟"
تنظیم گزارش تهمینه حدادی منتشر شده در خبرنامه کانون بهمن و اسفند 92