کرمانی که پیش از این در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عنوان مشاور برنامهریزی معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت یازدهم فعال بود، از روز هفتم اردیبهشتماه سال 1394 با حکم علیرضا حاجیانزاده مدیرعامل و به پیشنهاد معاون فرهنگی کانون به این سمت منصوب شد.
در کارنامهی علمی کرمانی انتشار 4 عنوان کتاب در حوزهی جامعهشناسی و ادبیات کودک و دهها عنوان مقالهی علمی و آثار پژوهشی متعددی ثبت شده است.
با او دربارهی برنامهها و رویکرد این ادارهکل صحبت کردهایم.
****
نزدیک به هشتماه از حضور شما در این سمت گذشته است؛ این مدت برای تاثیرگذاری کلان، شاید کوتاه باید، ولی در همین زمان کوتاه در سطح برگزاری برنامهها و دورههای آموزشی شاهد تغییراتی بودهایم. در مصاحبههای قبلی هم شما روی بحث تغییر مفهوم کودکی تاکید داشتید و فکر میکنم برنامههای شما بیشتر بر این اساس بوده که این تغییر نگاه در کانون و در بین مربیها تسری پیدا کند. ابتدا در مورد تغییرات کلان برنامهریزی ادارهی آموزشوپژوهش صحبت کنید.
- از روزی که به کانون آمدم، میخواستم ابتدا چند ماهی ادبیات و فضای اینجا را بازبینی کنم. ببینیم چه میگذشته و سنتهای رایج چه بوده است، تا بتوانیم مبتنی بر آن رویکرد جدیدی تعریف کنیم. نتایج بررسی ما این شد که گویا کانون در آن مقطع خیلی به مخاطب کارش توجه ندارد، یا توجهاش شعاری است و تاثیری در برنامهها نمیگذارد. منظورم عدم توجه به کودکی است. ما از روزی که آمدیم سعی کردیم برنامههای موجود را با همین نگاه ارزیابی کنیم و ببینیم چه کمکی به رسیدن به رویکرد یا موضعی واقعگرایانه از کودکی در کانون میکنند. خب کارهای متفاوتی انجام میشده است. سالهای گذشته رویههایی وجود داشت که آنها را یکبهیک توضیح میدهم.
یکی از پرسروصداترین کارهایی که اینجا انجام میشد نشریهی «روشنان پژوهش» بود. روشنان، نشریهی تخصصی ادبیات کودک بود. چالش ما دقیقا از همینجا بود که آیا میشود در کانون و در مرکز آموزشوپژوهش با نگاه تخصصی، نشریهی ادبیات کودک منتشر شود؟ این چالش به این معنی نیست که ما قبول نداریم چیزی تحت عنوان تخصصی ادبیات کودک منتشر شود. حرف این بود که این نشریه تا چه حد با مخاطبان بالقوهاش مناسبت دارد و تا چه حد در راستای رسالتهای کانون است؟ ما از همین منظر شروع به نقد روشنان کردیم: یک اینکه ببینیم آیا این نشریه میتواند مخاطبان بالقوهاش را پوشش دهد و دو اینکه آیا میتواند رسانهای باشد که دانش و بینش نظری برای همهی حوزههای کارکردی کانون تولید کند؟ علاوه بر این، از این منظر نگاه کردیم که آیا نشریهای مثل روشنان که دولتی است میتواند در حوزهای کار کند که در بیرون از اینجا هم روی آن کار میشود؟ تصور ما این است که امکانات دولتی باید به کارهایی اختصاص پیدا کند که بخش خصوصی نمیتواند انجام دهد، چون دولت نباید بههیچعنوان رقیب بخش خصوصی باشد. پس ما از این منظر هم نگاه کردیم که روشنان، جا را برای بخش خصوصی تنگ کرده است یا خیر. همهی این موارد ما را به اینجا رساند که به تعریف جدیدی از نشریهی روشنان پژوهش برسیم. نتیجه گرفتیم روشنان در آن شکل گذشتهاش مخاطبان بالقوهاش، یعنی مربیان کانون را پوشش نمیداد و مخاطب تعریفشدهی خاصی داشت که عمدتا نخبگان حوزهی ادبیات کودک بهطور عموم بودند. از این جهت دمدستیترین انتقاد به روشنان قبلی این بود که توجهی به مخاطبان اصلیاش که مربیان کانوناند نداشت. خیلی بد بود که نشریهای در کانون با هدف تولید دانش و بینش نظری منتشر شود و کنشگران اصلی کانون که مربیاناند نتوانند چندان از آن استفاده کنند. بنابراین تصمیم و تعریف ما این شد که روشنان باید نشریهای باشد که کف مخاطبانش را مربیان کانون تعریف کند. این هیچ منافاتی ندارد که نخبگان این حوزه هم مخاطب آن باشند، ولی باید جوری تعریفش کنیم که با مربیان ارتباط برقرار کند. این نشریه میباید با مربیانی ارتباط برقرار کند که لزوما نویسنده نیستند، ولی کارشناس حوزههای هنری و ادبیاند. البته داریم مربیانی که نویسندگان و هنرمندان درجهیکی اند، ولی فرض ما نباید این باشد که همه اینطور هستند. آنها در حوزههای روانشناسی، جامعهشناسی و سایر رشتهها مدرک گرفتهاند و حالا کار مربیگری کودک را انجام میدهند. آیا روشنان نباید با اینها ارتباط برقرار کند؟ این کار باید انجام شود.
در دور جدید، ما نشریهی روشنان را بهخاطر اینکه بتواند با دامنهی وسیعتری از مخاطبان ارتباط برقرار کند، در دو سطح تعریف کردیم: اول اینکه مطالب به لحاظ سطح گفتمانی سادهتر تهیه شوند و دوم اینکه سعی کردیم جذابیت آن را بیشتر کنیم. اگر به شکل قبلی روشنان دقت کرده باشید مجموعهای از مقالات آکادمیک و شبهآکادمیک بود که مخاطب آنهم بهطور مشخص نخبگان بودند. ما این نشریه را از این شکل خشک درآوردیم و سعی کردیم مطالب آن، که تحت عنوان دانش و بینش منتقل میشود، از طریق رسانههای و قالبهای جذابتری مثل گزارش، تاریخ شفاهی، گفتوگو، میزگرد و غیره باشد.
از منظر اهداف و رسالتهای کانون هم روشنان به آن شکل قدیمی نمیتوانست قابل دفاع باشد. ما سعی کردیم جوری روشنان را تعریف کنیم که همهی حوزههای عملکردی کانون را پوشش بدهد؛ مثل سینما، انیمیشن، تئاتر و یا حوزهی فعالیتهای چهلودوگانهی مربیان ما در کانون. انشالله سعی میکنیم در هر شماره یکی از این حوزهها را بهطور دقیق دنبال کنیم. سعی کردیم شورای سردبیری را جوری تعریف کنیم که کمکی باشد در جهت تحقق این اهداف در نشریهی روشنان.
در بخشهای دیگر مثل پژوهش یا آموزش اوضاع چهطور است؛ تغییرات به کدام سمت بوده؟
- در حوزهی پژوهشها هم سعی کردیم چند موضوع را دنبال کنیم. موضوع اول براساس باور غالبی بود که میگفت حالا پژوهش تاکنون چهکار کرده یا دارد میکند؟ فکر کردیم یک قسمت زیادی از این تصور را که گویا پژوهش در سالهای گذشته کاری نکرده یا دیده نشده، رفع کنیم. ابتدا بررسی کردیم و دیدیم تا حدودی دوستان حق دارند فکر کنند که پژوهش چهکار کرده، چون پژوهش اگر کاری کرده سعی نکرده است آنها را معرفی کند. آمدیم خلاصههای مدیریتی را از همهی کارهای انجامشده در این حوزه درآوردیم تا اولا بگوییم پژوهش در سالهای گذشته کار کرده و دوما اینکه پژوهشها از خاکخوردن در قفسهها رها شوند و اگر مثلا مطلبی به درد یک مدیر در یک استان میخورد به دست او برسد. این کار را شروع کردهایم و خلاصهی نیمی از این پژوهشها تهیهشده است. الان داریم سعی میکنیم که قالب مناسب آن را پیدا کنیم که در فرمت PDF و یا کتابچه اینها را برای استانها و سایر بخشهای ستادی کانون بفرستیم.
در مورد پژوهشهایی که مخاطب خاص دارد هم شکل خاصی از ارتباط را تعریف کردیم: فرض کنید پژوهشی در حوزهی تئاتر انجامشده است. علاوه بر اینکه ما این خلاصه را برای تمام استانها میفرستیم با آقای کریمیصارمی مدیر واحد تئاتر هم وارد گفتوگو میشویم. ما این پژوهش را در جلسهای اختصاصی برای ایشان بیان میکنیم، اگر قرار بوده بر اساس آن پژوهش چیزی در کانون تغییر کند توضیح میدهیم و در معرض قضاوتشان میگذاریم. آنها هم همانجا کار را نقد میکنند و برنامه میریزیم که اگر لازم است جایی این پژوهش تاثیری بر کانون داشته باشد آن را پیگیری کنیم.
در سایر حوزههای پژوهشی نیز در بسترهای معمول مشغول به کاریم. در اینجا دو گونه از کارها را دنبال میکنیم؛ یکی طرحهای پژوهشی و یکی هم پایاننامههای دانشجویی که از آنها حمایت میکنیم. در زمینهی طرحهای پژوهشی امسال درگیر تعریف شورا و بازبینی آییننامهها بودیم. در حال حاضر آییننامهی شورای راهبری پژوهش و آییننامهی حمایت از کارهای دانشجویی تدوینشده است. مهمترین اتفاق در حوزهی پایاننامهی دانشجویی این بود که سعی کردیم سطح حمایتها را بالاتر ببریم تا بتوانیم جذابیت ایجاد کنیم که پژوهشگران جدی حوزهی دانشگاهی هم بخواهند بیایند و کارشان را با کانون پیش ببرند. انشالله تا اواخر دیماه فراخوانها را برای روابط عمومی میفرستیم که از سوی آن نهاد اعلام کنند. هرچند شاید مقداری دیر شده، ولی بههرحال لازم بود که این تمهیدات انجام شود.
در حوزهی طرحهای پژوهشی امسال کاری شروع نکردهایم، ولی کارهایی را که اینجا انجام میشد پیگیری کردهایم. انشالله فراخوان این مورد هم هفتهی آینده اعلام خواهد شد. نگاه ما این است که پژوهشها باید در حوزهی نیازهای کانون باشد؛ یعنی ما راهکاری پیدا کردهایم که چهطور تشخیص بدهیم نیازهای کانون چیست. برای این کار سازمان نیازسنجی پژوهشی کانون پژوهشهایی انجام میدهد. سعی کردیم خلاصههایی از این پژوهشها استخراج کنیم، بحث کنیم روی آنها و با روشی اقناعیتر بفهمیم نیازهای کانون چیست. براساس همین پژوهشها محورها و اولویتهای پژوهشیمان را اعلام میکنیم.
مهمترین چیزی که مقداری کار را برای ما سخت میکند محدودیت منابع ما در این حوزه است. بهواقع خجالت میکشم که بگویم ما چهقدر منابع پژوهشی داریم و براساس تعریفهای خود کانون باید چهقدر باشد! بودجهی پژوهشی ما شاید یکبیستم یا یکسیام استانداردها است. عمدهی بودجهی اینجا آموزشی است که محل خرج آن مشخص است و برای امور معمول. کار زیادی نمیشود در این زمینه کرد و بودجه صرف کارهای روزمره میشود. در قسمت پژوهش اما همچنان دچار محدودیت منابع ایم، هرچند سعی میکنیم با همین منابع کاری انجام شود.
آموزشها چهقدر دچار تغییر میشوند؟ پیش از این نیز معاون فرهنگی خبر داده بود که در شکل اجرا، تغییرات مهمی در این حوزه صورت خواهد گرفت؛ چه در بخش روشها و چه محتوا.
- در بخش آموزش، لازم است در دو بحث صحبت کنم؛ یکی بحث کارهای محتوایی که کردهایم و یکی هم بحث کارهای روشی که داریم انجام میدهیم. در بخش محتوایی انتقادهایی متوجه ما بود ازجمله اینکه آموزشهای کانون قدیمی شده، این آموزشها غیرکاربردی است و به درد مربیان ما نمیخورد و مسایلی از ایندست. متوجه این حساسیتها بودیم و از همان روز اول هم بنایمان بر این بود که با همین امکاناتی که داریم قبل از برگزاری دوره، راجعبه سرفصل بحثها، جلسات کارشناسی داشته باشیم. اگر فکر کردیم چیزی چندان موثر نیست باید تغییرش بدهیم. دوستان ما در آموزش سعی میکنند این کار را در مورد همهی درسهایی که برگزار میشود انجام بدهند. علاوه بر آن چند کار پژوهشی هم انجامشده است که سعی میکنیم نتایج آن را زودتر منتشر کنیم. کاری هست تحت عنوان بازنگری در سرفصل درسهای دورههای آموزشی ضمن خدمت مربیان که تقریبا تمامشده است. کار دیگری هم هست به نام ویژگیهای مربی خوب از منظر اسلام. چند کار کوچکتر هم دارد انجام میشود که هنوز به مرحلهی نتیجهگیری نرسیده است. در حوزهی اساتید هم بازنگری میکنیم تا بهترین اساتید را در این حوزه انتخاب کنیم. در استانها خصوصا داریم سعی میکنیم با سختگیری بیشتری اساتید بهروزتری را خودمان اینجا انتخاب کنیم و به استانها بفرستیم.
در بخش تغییرات روشی که امسال داریم دنبال میکنم، باید بگویم اگرچه این تغییرات بهنوعی اجباری بود و به ما تحمیل شد، ولی فکر میکنم خوب شد که این اتفاق افتاد تا کانون این کار را انجام بدهد. براساس بررسیهای ما حدود 70 درصد بودجهی آموزشیمان صرف کارهایی مثل تدارکات میشد. ما هزینهی اسکان هم نداشتیم، ولی خوردوخوراک 70 درصد بودجهی آموزشی ما را میبلعید. بهنظرم میرسید میشود کاری کرد که آموزش با این هزینههای گزاف انجام نشود، یا حداقل انتظار داشت با همان بودجه کیفیت آموزشی را پنجبرابر بالا ببریم. اتفاقی هم که افتاد مزید بر علت شد که ما جدیتر فکر کنیم. آن اتفاق این بود که ما ساختمان مرکز آموزش را امسال داریم از دست میدهیم. مالکان این مرکز که حدود چهل سال است آن را در اختیار کانون قراردادهاند، طی یک شکواییه اعلام کردهاند که ما یک موسسهی خیریه هستیم که پروژههای دیگری داریم و میخواهیم ملکمان را پس بگیریم. همهی اینها باعث شد ما سیاستهای آموزشیمان را تغییر بدهیم.
در رویکرد جدید آموزشی سه سیاست عمده را دنبال میکنیم که مبتنی بر حفظ چراغ آموزش است، اگر مرکز آموزش را از دست میدهیم. مهمترین سیاستی که دنبال میکنیم الکترونیکیکردن محتوای آموزشها است. سه ماه است که این کار را شروع کرده و سایت مرکز آموزشهای مجازی کانون را راهانداختهایم. البته هنوز این را رسما جایی اعلام نکردهایم و انشالله در یک مراسم رسمی از آن رونمایی میکنیم. خود سایت تعریفشده و لازم است محتوای چند درس هم الکترونیکی شود. قرارمان این است که تا پایان امسال ده درس را الکترونیکی کنیم و تا سال بعدی تعداد آن را به سیچهل درس برسانیم. این هم اقتضای زمانه است که باید به سمت الکترونیکیکردن محتوای آموزشی پیش برویم و هم اینکه هزینههای ما را در آموزش کم میکند. مهمتر از همه این روش به اجرای عدالت آموزشی نزدیکتر است و میتوانیم همزمان برای همهی نقاط کشور آموزش داشته باشیم. فکر میکنم در خیلی از حوزهها میتوانیم با این روش آموزش را با کیفیت بیشتری انجام بدهیم. البته متوجهایم که بعضی از آموزشهای کانون (خصوصا آموزشهای کارگاهی و مهارتی) از طریق محتوای الکترونیکی قابلانتقال نیست، ولی معتقدیم خیلی از اطلاعات همین آموزشها را هم میشود به این شکل منتقل کرد. باید تا جایی که میشود آموزشمان را الکترونیکی کنیم و در مواردی هم که نمیشود کارگاه برگزار کنیم و آموزشمان حضوری باشد.
بحث استانیکردن و منطقهای کردن آموزشها هم گویا مطرح شده بود؟
- بله؛ سیاست دومی که برای ادامهی کار آموزش دنبال میکنیم استانیکردن آموزشها است. بنای ما بر این است که از طریق شناسایی و ایجاد چند قطب آموزشی در کشور، آموزشهای حضوریمان را در آن قطبهای آموزشی انجام بدهیم. فهرستی تهیه کردهایم تا امکانسنجی کنیم و بفهمیم این دورههای آموزشی را کدامیک از مرکز استانها میتوانند برگزار کنند. این امر باعث میشود خیلی از کارهای اجرایی غیرلازم را انجام ندهیم و روی نظارت، سیاستگذاری، برنامهریزی و کیفیتبخشی در این حوزه متمرکز شویم.
سیاست سومی که دنبال میکنیم این است که برای قسمتی از آموزشهای عمومی و مشترک بین همهی دستگاههای اجرایی کشور از امکانات آن دستگاهها استفاده کنیم. بهعنوانمثال سازمان آموزش مدیریت دولتی یا استانداری تهران مرکز بسیار مجهزی برای آموزش دارند. مرسوم هم هست که خیلی از سازمانها آموزششان را به آنها واگذار میکنند. مثلا شما از طریق سایتشان ثبتنام میکنید و بعد از آوردن کارنامهی قبولی مدیر آموزش هزینههای شما را برمیگرداند.
این سه سیاست عمدهی آموزشی ما است. البته اگر بتوانیم کار مرکز آموزش علمیکاربردی را هم پیش ببریم، تجهیزش کنیم و جای جداگانهای برای آن دستوپا کنیم، کاملا امکانپذیر است که قسمتی از آموزشها را به علمیکاربردی منتقل کنیم. به این دلیل که هزینههای آن را هم خودمان پرداختهایم «از این جیب به آن جیب» است و بار مالی چندانی برای آموزش و کانون نخواهد داشت. این درعینحال باعث میشود حوزهی کار علمیکاربردی در کانون گسترش پیدا کند و مرکزی باشد که تجربههای کانون را از طریق آموزشهای آزاد، پودمانی و ترمیک به سایر علاقهمندان منتقل کند.
در شکل اجرای این آموزشها هم یک سوال داشتم. همیشه در کانون برای گرفتن استاد اماواگرهای سختگیرانهای وجود دارد، البته میدانم در نظام آموزشی هم بهطور رسمی این مسایل وجود دارد. بهعنوانمثال انتظار این بود که کانون از نویسندهای که میخواهد داستاننویسی تدریس کند مدرک آکادمیک نخواهد، چون اگر کانون نپذیرد آن آدم به اعتبار کارش باید استاد باشد از جای دیگری توقعی نیست.
- از زمانی که من آمدم سعی کردم در این رویه تغییر ایجاد کنیم. بهدنبال این هستیم که از همهی ظرفیتهای موجود استفاده کنیم. بنا بر این نیست که از کسانی استفاده کنیم که لزوما مدرک آکادمیک دارند، چون به تجربه فهمیدهایم خیلی از کسانی که مدارک معتبر آکادمیک دارند نمیتوانند در کانون مربی خوبی باشند. این موضوع به این دلیل است که عمدهی مخاطبان آموزش ما مربیاناند و فعالیتهایی که در کانون انجام میشود از جنسی نیست که نظیرش را در دانشگاه پیدا کنیم. برای حوزههایی مثل مخاطبشناسی کودکونوجوان معقول است که بگوییم کسی که روانشناسی، علوم تربیتی یا جامعهشناسی کارکرده و مدرک دانشگاهی دارد در اولویت باشد، ولی برای رشتههایی مثل قصهگویی و قصهنویسی اصلا مرکز آکادمیکی در کشور وجود ندارد که بخواهیم دنبال مدرک دانشگاهی باشیم. بنابراین اساسا این فرض اشتباه است که مدرک دانشگاهی پیشنیاز تدریس دورههای آموزشی کانون باشد. البته آنطرف داستان را هم دیدهایم که بعضی از نویسندههای خیلی خوب مدرس خوبی نیستند. با این وصف، اعلام میکنیم مدرک آکادمیک پیشنیاز ضروری مدرسان ما نیست (البته خیلی خوب است که داشته باشند)، هرجا که لازم باشد درهای کانون باز است تا توانمندان این حوزه حتی بدون مدرک دانشگاهی به کانون بیایند. ما آموزشهای مختلفی در سطوح مختلف داریم و میتوانیم از این افراد استفاده کنیم. شروع هم کردهایم و مواردی هست که میشود مثال زد که از این دوستان استفاده کردهایم. در دورههای قبل هم این کار بیسابقه نبود، ولی خیلی کم بود. بهعنوانمثال آقای حسنزاده، فکر میکنم آقای عموزادهی خیلی و آقای سیدآبادی اینجا تدریس کردهاند. این دوستان مدرک دانشگاهی خیلی بالایی ندارند و بیشتر شخصیت هنریشان مطرح است.
در میان صحبتهایتان به پژوهشهای کانون اشاره کردید. در سالهای گذشته نیز میشنیدیم که قرار است اینها منتشر شود، ولی معمولا این اتفاق نیفتاده است. این پژوهشها میتواند برای عموم بهعنوان منابع نظری سودمند باشد، بهاضافهی اینکه کانون انتشارات هم دارد و میتواند آنها را منتشر کند. قرار است چه اتفاقی بیفتد؟
- اتفاقی خوبی که در این دوره درنتیجهی تعامل ما با معاونت تولید افتاد این بود که شورای تولید کتابهای نظری الان در واحد آموزش و پژوهش مستقر شده است. شورای تولید کتابهای نظری را در آموزش داریم تا کار کارشناسی و تشخیص کارهای نظری مورد نیاز کانون با ما باشد و به انتشارات پیشنهاد بدهیم. البته بیشتر از پیشنهاد است، چراکه توافق کردهایم که کار آنجا منتشر شود. این توافق به ما امکان میدهد تا بتوانیم پژوهشهایی را که قابلیت انتشار دارند تحت این پوشش منتشر کنیم. البته قبلا هم یکیدو کار منتشر شده، ولی کانال تعریفشدهای در این زمینه وجود نداشته است. الان میتوانیم از این کانال استفاده کنیم و پژوهشهایی را که قابلیت دارند، منتشر کنیم.
از تازهترین فعالیتهای این مدیریت، برگزاری دورههای اقدامپژوهی بوده که در قدم و زمان حال ادامه دارد. اقدامپژوهی اساسا بر اساس کدام پیشنیازها و اهداف در کانون تعریف شده است؟
- اقدامپژوهی اتفاقی بود که از سال 1390 بنا بر یک نیاز سازمانی در کانون تعریف شد. آقای کاظمی، مدیریت پیشین این ادارهکل، و دیگر کارشناسان کار خیلی خوبی انجام دادند و این مساله را بهنوعی در کانون فرهنگسازی و نهادینه کردند. فکر میکنم در این زمینه حدود بیست نشست منطقهای انجامشده است. براساس بررسی ما در دورههای تخصصی که در آموزش اقدامپژوهی بهصورت نشستهای منطقهای برگزار شده، حدود هزار نفر شرکت کردهاند و به آنها آموزش دادهایم. امسال به این نتیجه رسیدیم که تاکید بیش از این بر خود آموزش، موثر نخواهد بود. اگر زمانی نیاز کانون این بود که ما اقدامپژوهی بلد نیستیم و مرکز آموزش به ما یاد بدهد، امروز ما این کار را بهاندازهی کافی انجام دادهایم. بهدنبال این هستیم که از سال آینده سمینارهای پژوهشی را فعال کنیم. این یعنی اینکه ما سال آینده چند سمینار پژوهشی منطقهای برگزار میکنیم، تولیدات کسانی را که در آن دورهها آموزشدیدهاند بررسی میکنیم و اگر هم لازم است آموزش تکمیلی انجام شود ضمن همین سمینارها صورت میگیرد. ما الان دیگر به دنبال چیدن میوهی این نهالی هستیم که تبدیل به درخت شده و میخواهیم کانونیها را تشویق به پژوهش کنیم و نتایج آن را در اختیار کانون بگذاریم. درنتیجه از سال آینده سمینارهای منطقهای آموزشی نخواهیم داشت، بلکه سمینارهای پژوهشی در حوزهی اقدام پژوهشی برگزار میکنیم.
شما دربارهی فعالیت پژوهش توسط اعضای مراکز هم چندجا اشاراتی داشتهاید.
- اتفاق مهم در ادارهکل آموزش و پژوهش کانون، مربوط به فعالیت «پژوهش اعضا» است. فعالیتی در مراکز کانون داریم به نام پژوهش اعضا. متوجه شدم این فعالیت تقریبا تعطیل است و مربیان و اعضای کانون علاقهای به انجام این کار ندارند. طی آسیبشناسیای که کردیم بهنظرمان رسید آموزش خوبی در این حوزه داده نشده؛ یعنی مربیان ما درک درستی از پژوهش کودکونوجوان ندارند. کتاب کاری تهیهشده بود در همین موضوع که من جلوی آن را گرفتم، چون فهمیدیم درواقع خلاصهی همین روشتحقیقهایی است که در بازار موجود اند. مخاطب این روشها دانشگاه است، ما قرار نیست تکنیکهای پژوهشی را به بچهها یاد بدهیم و حتی قرار نیست روشتحقیق را در معنای آکادمیکش دنبال کنیم. کانون دچار این اشتباه شده بود که میخواست تکنیکهای پژوهشی به بچهها آموزش بدهد، خب معلوم است که برای بچه جذابیتی ندارد. هدف ما در این فعالیت انتقال روح پژوهش است؛ اینکه مشاهده چیست، برای مشاهده باید چهکار کرد، مشاهدهی علمی چگونه است و سوال علمی چیست. ما باید به دنبال آموزش مفاهیم باشیم. با الهام از الگوی اقدامپژوهی احتمالا سال آینده چند کارگاه آموزشی منطقهای در زمینهی فعالیت پژوهشی اعضا خواهیم داشت. مربیان را شناسایی و دعوت میکنیم تا با استادان آشنا به این حوزه آموزش ببینند. وجه تمایز این حوزه با پژوهش بزرگسال این است که باید بیشتر کودک مخاطب آموزش را بشناسیم تا خود پژوهش. آموزشهای ما باید بیشتر از اینکه روی روشتحقیق باشد روی شناخت کودکان باشد تا یاد بگیریم تحقیق با/توسط کودکان چهطور باید انجام شود. اینها موضوعهای جدیدی است که در کشورهای دیگر روی آن کارشده و ادبیات قابلتوجهی دارد، ولی در کشور ما هیچ کاری نشده و حتی ترجمهای هم در این حوزه نیست. امید داریم که بتوانیم اولا چند مرجع خوب در این حوزه را ترجمه و منتشر کنیم که وقتی میگوییم پژوهش کودکونوجوان با پژوهش بزرگسال فرق دارد، معنی آن مشخص باشد و منابع و رفرنسی برای حرفمان داشته باشیم تا مربیان بتوانند به آن رجوع کنند.
گفتوگو از علیاکبر امینی منتشر شده در خبرنامه 30 دی 1394