سلام. خودتان را معرفی کنید؟ سلام و خدا قوت
صدیقه سبزعلیان هستم. متولد بهمن ماه 1343، فو ق دیبلم دینی-عربی و مربیمسئول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهرستان آباده.
-چند سال سابقهی کار در کانون دارید و در چه پستهایی؟
سی سال و شش ماه است که در کانون پرورش فکری مشغول به خدمت میباشم. از آبان ماه 1364 که آغاز فعالیتم بود، به مدت شش ماه مربی فرهنگی مرکز اقلید و سپس شش سال نیزمربیمسئول همان مرکز بودم. در سال 1371 با حفظ سمت به شهرستان آباده منتقل شدم و حدود نه سال مربیمسئول بودم. سپس بنا به درخواست خود بهعنوان مربی فرهنگی، بین سال های 80 تا 84 در مرکز آباده خدمت کردم و از سال 1385 تاکنون به اصرار استان مجدد مسئولیت مرکز را عهدهدار شدم.
-از نحوه ی آشنایی با کانون و ورود به آن بگویید؟
در دوران کودکی (زمانی که در مقطع ابتدایی تحصیل میکردم) به عضویت کانون درآمدم و فعالیتهایی از قبیل شرکت در اردو و امانت گرفتن کتاب داشتم. سرانجام بعد از پایان تحصیلات دوره متوسطه، اطلاعیهای مبنی بر جذب نیرو در کانون پرورش فکری مشاهده کردم. از آنجایی که کانون ریشه در خاطرات شاد و بهیاد ماندنی دوران کودکیام داشت، بیدرنگ به کانون آباده مراجعه کرده و متقاضی کار شدم. در سال 1364 – که همزمان برای نهضت سواد آموزی و پرستاری انتخاب شده بودم- بعد از گذراندن مصاحبهها و گزینشهای مختلف، کانون را انتخاب کردم و در مرکز اقلید و سپس آباده مشغول به کار شدم.
-پس قبل از ورود به کانون با این محیط و فعالیتش آشنا بودید؟
بله. همانطور که گفتم، من از کودکی یکی از اعضای امانت گیرندهی کتاب کانون بودم.
-کدام یک از کتاب های کانون را که خوانده اید بیشتر دوست دارید؟
همهی کتابهای کانون دوستداشتنی و مفید هستند و انتخاب کردن یک کتاب از میان این کتابها برایم سخت و دشوار است. اما با توجه به روحیات و علایقی که دارم، کتابهای مذهبی و اخلاقی را نظیر یک حدیث یک حکایت، یک سبد اندیشه سبز، نخلها قد میکشند و داستانها و سیرهی ائمه (ع) را بیشتر مورد مطالعه و استفاده قرار میدهم.
-تا به حال چقدر برای بچه ها قصه گفته اید؟
تقریبا هر روز؛ چرا که قصهگویی یکی از راههای مناسب، جهت ایجاد ارتباط عاطفی با اعضا و آموزش غیر مستقیم نکات مذهبی و اخلاقی-تربیتی با مخاطب است و همچنین از وظایف هر روزهی مربیان کانون میباشد.
-خاطره ای شیرین که در ذهنتان ماندگار شده؟
خاطرات شیرین و بهیاد ماندنی از سالهای فعالیتم در کانون بسیارند. اما بهیادماندنیترین خاطرهام برمیگردد به سالهای ابتدایی خدمتم:
پسر بچهای به مرکز آمد و بعد از اینکه عضویتش را ثبت کردم و شرایط امانت کتاب را برایش شرح دادم، به سمت قفسههای کتاب رفت و تقریبا از هر قفسه دو یا سه کتاب برداشت و حدود سی جلد کتاب روی میزکتابدار گذاشت. من لبخندی زدم و به او گفتم: «عزیزم من که توضیح دادم، شما فقط دو کتاب میتوانی به امانت ببری!»
پسر بچه گفت: «بله، شما گفتید، اما این مشکل شماست. من میخواهم همهی این کتاب ها را با هم ببرم. »
آن روز بعد از رفتن پسر بچهی کتابخوان برای اینکه در پاسخ او جوابی نداشتم، تا میتوانستم خندیدم.
او راست میگفت. این قوانین فقط برای ما آدم بزرگهاست؛ چرا که او دوستداشت همهی کتابهای دنیا را بخواندو این مشکل هنوز هم حل نشده باقی ماندهاست.
-مهم ترین توصیه برای مربیان تازه کار؟
اگرچه مشکلات زندگی و سخت شدن شرایط کار کمی موجب کاهش انگیزه در مربیان شدهاست، اما من به مربیان تازه کار توصیه میکنم که با علاقه و جدیت کار خود را انجام دهند و قدر مکان و جایی که کار میکنند را بدانند. حتی قدر لحظه به لحظه خدمت در آن را. اول به این دلیل که ایجاد نشاط و شادی در کودکان و نوجوانان و آموزش راه و روش زندگی مناسب به آنان از شغلهای انبیا بودهاست و باعث سعادت دنیا و آخرتمان میگردد. دوم اینکه کمتر ارگانی را می توان یافت که از نظر پرورش خلاقیت، سلامت اخلاق، کسب تجربه و وجود ارتباط صمیمی میان کارشناسان، مسئولین و مدیرا ن، مانند کانون باشد.
-اگر بخواهید چند جمله درباره کانون بگوید؟
کانون خانهی رشد و پرورش و بالندگی و فرصتی برای خودشناسی است.
-از نظر شما کدام فعالیت کانون مؤثرتر است چرا؟
اگر چه همهی فعالیتهای کانون هدفدار و با شیوههای خلاق اجرا میشوند، اما به نظر من فعالیتهای عملی و گروهی کانون که در ارتباط بیشتری با کتاب و نویسندگی هستند مانند فعالیت در ایام جشنواره رضوی و سوگواره امام حسین (ع)، موثرتر و از اهمیت بیشتری برخوردارند و یکی از رسالتهای اصلی کانون، پرورش حس دینی در کودکان و نوجوانان است. بسیاری از مسایل فرهنگی، اجتماعی و ....را میشود به روشهای غیر مستقیم به مخاطب آموخت.
-کدام برنامه ی جمعی کانون استان را بیشتر دوست دارید؟ چرا؟ نقش شما در این برنامه چه بوده است؟
سوگواره عاشورا و جشنواره رضوی. در مرکز سعی میکردم اکثر مخاطبین ر با علایق خودشان تشویق کنم تا در این برنامهها حضور فعالی داشته باشند و از زمانی که این سعادت نصیب استان شد، من نیز در استان توفیق خادمی را داشتم تا گوشهای از برنامه را با دیگر دوستان بزرگوار به انجام برسانیم.
-با شنیدن این کلمات چه چیزی به ذهنتان می رسد:
جشنواره قصه گویی: قصههای مادر بزرگ
ققنوس: پروازو شکوفایی
پارسا: آسمانی
-چند سالی است مجله ققنوس در مرکز شما تهیه می شود چرا این روزها خبری از آن نیست؟
نشریه ققنوس، کاری گروهی از اعضای فعال دختر و پسر مرکز است. مجله دستنویس جوانه که حاصل دسترنج اعضای کانونی بود بعد از مدتی تبدیل به «یار مهربان» یک نشریه چهار صفحهای تایپی شد و بعد خیلی زود سر و کله ققنوس پیدا شد! اولین شماره ققنوس در سال 83 چاپ و در کانون های استان سراسر کشور توزیع شد. چرا که تنها نشریهی تخصصی کانون بود که دستاندرکاران آن، خود اعضای نوجوان کانون بودند. تا اینکه متاسفانه با وفات نابه هنگام مدیر مسئول آن آقای پارسا غریب خانی، روحیهی مربیان مرکز و اعضای گروه ضعیف و انگیزه ادامه کار از آنان گرفته شد. کمی بعد از فوت پارسا جلسه تشکیل میشد اما با گریه و بی تابی اعضای نشریه بی سرانجام می ماند. به همین دلیل ما مجبور شدیم مدتی صبر کنیم تا اعضا دوباره خود را پیدا کرده و با اشتیاق به جلسات بیایند. تدارکاتی انجام شد، تغییراتی داده شد و جلساتی نیز با اعضای سابق و جدید گرفته و راه کارهایی تدبیر شد. اکنون در مرحله جدیدی از چاپ ققنوس هستیم.
ان شا الله با یاری خدا و اعضای گروه و مربیان مرکز و همچنین مدیریت محترم و کارشناسان بزرگوار استان بتوانیم در سال جدید شمارههای جدید ققنوس را چاپ کنیم و به دست عزیزان برسانیم.
-صحبت پایانی؟
تشکر میکنم از لطف و محبت شما دوستان بزرگوار که عضو خانواده کانون شدهاید، لطفا کانونی باشید و کانونی بمانید!!
ما مربیان کانون اگر در همه جا و همه وقت در هر شرایطی «کانونی باشیم» مطمئن باشید ضرر نمی کنیم، سعی کنیم ما خودمان با روحیهی زیبای کانونی انگیزهی ادامهی کار را داشته باشیم. مربیان بزرگوار کانون قدر خودتان و کارتان را بدانید و خودرا باورکنید. ما سر و کارمان با پاکترین و صادقترین، بندگان خداست. موفقیت و دا شتن آرامش در محیط کار و زندگی برای تمامی همکاران عزیز را از خدای متعال آرزومندم..
خویش را باور کن
هیچکس بر در این خانه نخواهد کوبید
شعله ی روشن این خانه تو باید باشی
هیچکس چون تو نخواهد تابید
چشمه ی جاری این دشت تو باید باشی
هیچکس چون تو نخواهد جوشید
سرو آزاد این باغ تو باید باشی
... تو بهاری آری
خویش را باور کن
« مجتبی کاشانی»
مصاحبه: اعظم موسوی- کارشاس روابط عمومی و اطلاع رسانی اداره کل کانون فارس