قصه‌گو معلم نیست/ لازم نیست قصه‌ها را به نتیجه قطعی برسانیم

آخرین جلسه نقد و بررسی قصه‌ها در بیست و سومین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی روز ۲۷ آذر ماه با حضور منتقدان، دبیر جشنواره، مدیرکل آفرینش‌های فرهنگی کانون و جمعی از قصه‌گویان برگزار شد.

به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون، آخرین جلسه نقد و بررسی قصه‌ها در پنجمین روز برگزاری بیست‌وسومین جشنواره بین‌المللی «قصه‌گویی» با حضور سعید مجیدی و حامد زحمتکش به عنوان منتقد، محمد گودرزی‌دهریزی دبیر جشنواره، افسون امینی مدیرکل آفرینش‌های فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و جمعی از قصه‌گویان این رویداد ظهر دوشنبه ۲۷ آذر در مرکز آفرینش‌های فرهنگی‌هنری کانون برگزار شد.

سعید مجیدی منتقد در ابتدا گفت: یکی از حلقه‌های گمشده در ۲۲ دوره جشنواره قصه‌گویی تفکر و نشست‌های انتقادی بود، چراکه نقد در هر حوزه از جمله سیاست، فرهنگ، اقتصاد و... یکی از عناصر سازنده جامعه است، البته به شرط آنکه از آن سو روحیه نقدپذیری وجود داشته باشد. همچنین باید به این مساله اشاره کرد که خود انتقادی مرز باریکی با تخریب دارد. تخریب بدین معناست که به یک جوانی گفته شود چقدر صدایش بد است اما خود انتقادی یعنی اینکه قصه‌گو قصه‌اش را فیلمبرداری کند و ‌ببیند که چگونه آن را اجرا کرده است؟ قوی بوده یا ضعیف؟

وی ادامه داد: از سوی دیگر یک قصه‌گو باید به این مساله توجه داشته باشد که در قرن ۲۱ جایگاه قصه‌گویی در رقابت با انیمیشن‌های جدید کجاست؟ در حقیقت انیمیشن تخیل‌ورزی را از کودکان می‌گیرد و اجازه نمی‌دهند کودکان فکر کنند، پس قصه‌گو باید به این مساله توجه کند نه اینکه قصه‌ای را تعریف کند و پاسخ خیال‌انگیز را هم خودش بدهد.

این منتقد تاکید کرد: یک قصه‌گو باید تفاوت قصه‌گویی در فضای مجازی، تلویزیون و... را بداند و در حقیقت به تفاوت هر موقعیت زمانی و مکانی آگاه باشد.

قصه‌گو معلم نیست

مجیدی با بیان اینکه بهتر است قصه‌گویان برای انتخاب عنوان قصه فکر کنند، گفت: یک عنوان ممکن است بتواند مخاطبان را به درون قصه بکشاند، اما عنوان برخی از قصه‌ها در این جشنواره تک‌کلمه‌ای، کوتاه و فکر نشده بود، به گونه‌ای که قصه‌گویان اسم یکی از شخصیت‌های داستان را برای نام قصه برگزیده بودند.

وی با اشاره به اینکه قصه‌گو معلم نیست و وظیفه درس دادن به مخاطب خود را ندارد، مطرح کرد: قصه‌گو اگر هم می‌خواهد درس بدهد باید زیر سایه تدریس کند. لازم می‌دانم این نکته را هم بگویم که ما قصه‌ها را شبیه سریال‌های تلویزیونی با سناریوهای ضعیف به نتیجه قطعی می‌رسانیم در حالی که این اتفاق می‌تواند رخ ندهد.

این منتقد با اشاره به بیت «کم گوی و گزیده گوی چون دُر/ تا ز اندک تو جهان شود پُر» تصریح کرد: قصه‌ها پُرگوست و این کار غلط است، پس قصه‌گویان این مساله را در نظر بگیرند که بسیاری از مواقع می‌توانند بدون صحبت کردن و با اشاره کار را پیش ببرند.

مجیدی با بیان اینکه قصه‌گو در ویراستاری قصه باید هوشمند باشد، عنوان کرد: در حالی که جامعه ما نیاز به شادی و کمتر نیاز به غصه و غم دارد، من قصه طنزآمیز در جشنواره کم دیدم.

حال  خوش امروز جشنواره قطعا به دلیل تلاش‌های قصه‌گویان است

حامد زحمتکش منتقد بخش «ملی» نیز در سخنانی کوتاه گفت: تعدادی از قصه‌هایی را که امروز دیدم، در مرحله منطقه‌ای دیده بودم و لازم است به قصه‌گویان تبریک بگویم، چراکه یک پله از مرحله منطقه‌ای بالاتر رفته‌اند. حال امروز جشنواره حال خوبی بود که قطعا به دلیل تلاش‌های قصه‌گویان بوده است. در حقیقت آن‌ها توانستند این حال خوب را به ما منتقل کنند و نگذارند احساس خستگی کنیم یا کلافه شویم.

مجیدی درباره قصه «بادی که خوابش می‌آمد» که توسط مریم فرخ‌فال از استان خراسان جنوبی نقل شد، گفت: لباس قصه‌گو زیبا بود و راننده کامیون را برای ما به عنوان مخاطب، به خوبی تداعی کرد اما باید بگویم قصه‌گو احتیاج به تمرین تنفسی دیافراگمی دارد، چراکه من صدای تنفس او را می‌شنیدم که خرد شدن انتهای کلمات را به دنبال داشت.

وی ادامه داد: ما در زبان فارسی نمی‌گوییم یکم، دو کم و سه کم و باید بداند گشت و گشت و گشت با چرخید و چرخید و چرخید تفاوت دارد. از آنجاکه در روایت قصه‌گو زبان فارسی معیار است حتی اگر داستانی که آن را نقل می‌کند با لهجه نوشته شده باشد، باید به زبان فارسی معیار بازگو کند. همچنین تصاویری که قصه‌گو به نمایش گذاشت، با ساختار قصه هماهنگ نبود و در بخشی از اجرا زبان بدن با کلام هم‌خوانی نداشت.  

زحمتکش هم درباره این قصه بیان کرد: طراحی لباس در راستای قصه بود و به قصه‌گو در بیان دقیق و درست قصه کمک می‌کرد. عنصر تکرار در قصه وجود داشت و از آن خوب استفاده شد اما نتیجه نداد، در حالی که یک قصه‌گوی باهوش در بار دوم و سوم تکرار کل سالن را از آن خود می‌کند. همچنین شخصیت‌پردازی کاراکترها جالب بود اما می‌توانست کمتر باشد.

استفاده از عناصر برای انتقال مفاهیم در «خاله سوسکه خوش‌شانس»

مجیدی درباره قصه «خاله سوسکه خوش‌شانس» که توسط سعیده جهانشاهی از استان کرمان اجرا شد، بیان کرد: قصه‌گو لهجه شیرینی داشت اما باید بگویم دف برای دستان او بزرگ است ضمن آنکه احساس عرفانی را القا می‌کند و بهتر بود از دایره که کوچک‌تر است، استفاده می‌کرد. اینکه در قصه پسر پادشاه گفت دختر وزیر را نمی‌خواهد چراکه دماغش چاق است، نباید در قصه‌ها بیاید چراکه نباید ظاهربین باشیم. در قصه به جای ویژگی‌های ظاهری بهتر است به خلقیاتی که همه انسان‌ها دوست ندارند، اشاره شود.

زحمتکش در ادامه با اشاره به اینکه قصه ذکرشده با درون مایه طنز جذاب بود و با شروع مناسبی طرح موضوعی را داشت که همه نسبت به آن آگاه هستند، مطرح کرد: قصه‌گو بسیار خوب از لهجه‌اش استفاده کرد و تنها چیزی که در لهجه آسیب می‌زد، این است که من احساس می‌کردم انتهای جملات خورده می‌شود و لازم است قصه‌گو این را تقویت کند. همچنین فضاسازی دقیق و درستی از ماجرایی که رخ می‌داد برای مخاطب اتفاق افتاد. یکی از نقاط قوت این قصه این بود که قصه‌گو از عناصر تحت اختیارش استفاده کرد تا مفاهیم را به ما منتقل کند.

توجه به مشاغل فراموش شده در «موش دوم بریده»

در ادامه مجیدی درباره قصه «موش دوم بریده» که ضحی محزون آن را اجرا کرد، گفت: قصه‌گو بسیار صدای توانمندی در حوزه تقلید و حافظه خوبی در حوزه شیفت کردن دارد که من فکر می‌کنم اگر قصه‌گو صدا و اجرا را به سمت دوبله و نمایش‌های رادیویی ببرد، بهتر است چراکه بیش‌تر از یک قصه‌گو مجری توانای دوبله و نمایش رادیویی بود. تصورم این است که اول داستان توصیف زیاد شد و زمان برد اما طمانینه روی صحنه خوب بود.

زحمتکش با اشاره به اینکه قصه‌گو در «موش دوم بریده» شروع مناسبی داشت، گفت: داستان خوب آغاز شد اما زیاد ایستاد تا گرم شود همچنین معرفی مشاغل فراموش شده یکی از ویژگی‌های قصه بود که یکی از علاقه‌های شخصی من است و قطعا برای بچه‌ها جالب‌تر است. ما فرهنگی هستیم‌ و از آنجاکه این مشاغل بخشی از گذشته ماست، باید به آن بپردازیم.

به کارگیری زبان بدن برای جذاب‌تر شدن قصه «ستاره بخت»

مجیدی درباره قصه‌گویی رویا هواس بیگی که داستان «ستاره بخت» را نقل کرد، گفت: بسیار از شنیدن این قصه لذت بردم و باید از قصه‌گو برای انتخاب لباس، لهجه زیبا و قصه خوبی که گفت، تشکر کنم. طمانیه و آرامش این قصه‌گو در گفتار و اجرا خوب بود البته سرعت کند بود و می‌شد در برخی از مواقع برای تغییر فضای داستان به کلام چابکی داد.

زحمتکش نیز درباره این قصه گفت: من این داستان را در اجرای منطقه‌ای شنیده بودم و باید بگویم اجرای امروز از اجرای منطقه‌ای یک پله بالاتر بود. تغییر بیان و حالت صورت بین ستاره و بدن به درستی اتفاق افتاد و آرامش و طمانیه در اجرا جذاب و دوست داشتنی بود، همچنین استفاده از زبان بدن قصه را جذاب‌تر ‌کرد. فقط قصه‌گو باید به یک نکته توجه کند و آن این است که از خودش درست استفاده کند.

قصه‌گویان در انتخاب کلمات بیشتر دقت کنند

در ادامه نشست مجیدی درباره قصه «قل قلی» اظهار کرد: قصه‌گو قصه زیبایی را تعریف کرد اما باید به گونه‌ای نقل می‌شد که به مخاطب اجازه بدهد چیزی را که به ذهنش می‌رسد، بسازد و بعد خودش اقدام کند همچنین برخی از کلمات هم درست به کار برده نشده بود و باید در انتخاب کلمات دقت بیشتری صورت بگیرد.

همچنین زحمتکش درباره این قصه تصریح کرد: تصویرسازی که با تخته انجام شد، جالب بود. اگرچه قصه ساده و مناسب شروع یک بازی بود اما شروع خلاقانه‌ای داشت، البته آهنگ صدا بلاتکلیف بود و ریتم قصه‌گویی ریتم درست و دقیقی نبود و از آنجا که ما احساسات را به عنوان بیان متوجه می‌شویم، قصه‌گو بسیار زیاد نیاز دارد تجربه و تمرین کند.

احترام به مخاطب با پایان باز «تولد یک قلب»

قصه دیگری که منتقدان درباره آن صحبت کردند، «تولد یک قلب» بود که آناهیتا محفلی از استان هرمزگان آن را اجرا کرد.

مجیدی درباره این قصه گفت: من قصه‌گو را پُرانرژی و توانمند روی صحنه دیدم اما جنبه بازیگری و نمایشی بر قصه‌گویی می‌چربید، یعنی قصه‌گو بیشتر بازیگر بود تا قصه‌گو. همچنین زمان اجرا طولانی بود در صورتی که می‌توانست کوتاه‌تر باشد و از آنجا که نقطه اوج داستان پایان آن بود، ممکن بود مخاطب خسته‌ شود. از سوی دیگر در بیان جمله‌ها تکلف و تصنع دیده می‌شد و در مجموع من فکر می‌کنم قصه‌گو باید به قصه‌گویی و بازیگری فکر کند.

زحمتکش درباره این قصه با اشاره به اینکه به دلیل تخصصش شیوه اجرای قصه‌گو را پسندید، عنوان کرد: قصه‌گو پیش از قصه‌گو بودن بازیگر است، همچنین داستان یک مقدمه طولانی داشت و زمان برد تا به قصه برسیم، اما «تولد یک قلب» پایان باز داشت و این احترام به مخاطب است.

رمز سلامت قصه‌گو

«ناغیل سیزبئشیک» که لیلا خلیفه‌سقا آن را نقل کرد، آخرین قصه‌ای بود که منتقدان درباره آن صحبت کردند.  

مجیدی درباره اجرای این قصه‌گو اظهار کرد: قصه بسیار زیبا نقل شد و طمانینه قصه‌گو خوب بود اما کاش زیرنویس پخش می‌شد یا حداقل ترجمه در اختیار داوران قرار می‌گرفت، اگرچه بعدا موضوع قصه را برای ما توضیح دادند.

به گفته وی، قبل از بیان هر قصه آب رمز سلامت است تا دهان قصه‌گو خشک نشود.

زحمتکش نیز تصریح کرد: باید از قصه‌گو بابت اجرای جذاب و شروع شیوا و رسای قصه تشکر کنم و بگویم همه موارد درست پیش رفت. استفاده بهینه، به جا و به اندازه از وسایل جزو نقاط قوت اجرا بود و من در کل لذت بردم.  

چراغ قصه‌گویی با وجود قصه‌گویان روشن مانده است

افسون امینی مدیرکل آفرینش‌های فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که یکی از مهمانان این نشست بود، در سخنانی اظهار کرد: از همه همکاران خوبم در دبیرخانه، قصه‌گویان و... برای چند روزی که پشت سر هم و به صورت فشرده کار کردند، بسیار سپاسگزارم، همچنین از دبیر جشنواره که از زمان پذیرش مسئولیت برگزاری این جشنواره شبانه روز پای کار بود، تشکر می‌کنم. چراغ قصه‌گویی با وجود قصه‌گویان روشن مانده است و خوشحالم جشنواره ۲۳ علیرغم محدودیت کرونا بسیار خوب، باشکوه و در خور یک جشنواره بین‌المللی برگزار شد و به اینجا رسید. امیدوارم این جشنواره سال‌های سال به همت شما پرفروغ و قدرتمند و پابرجا بماند.

محمد گودرزی‌دهریزی دبیر جشنواره نیز در پایان خاطرنشان کرد: قصه‌گویی یک مهارت است اما اگر فکر کنیم نوشتن یا قصه‌گویی هنری ذاتی است مانعی برای قصه‌گو شدن است. تمام صحبت‌هایی که در این جلسات شد زمانی به نتیجه می‌رسد که شما روزانه قصه‌گو باشید و مهمترین توصیه من به شما این است که هر روز تمرین کنید.

بیست‌وسومین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به دبیری محمد گودرزی‌دهریزی از ۲۵ آذر در مرکز آفرینش‌های فرهنگی‌هنری کانون واقع در خیابان حجاب تهران آغاز شده و ۳۰ آذر ۱۴۰۰ به پایان می‌رسد.

این رویداد از صفحه رسمی کانون در اینستاگرام به نشانی www.instagram.com/kanoonparvaresh  و آپارات کانون به نشانی www.aparat.com/Kanoonparvaresh/live، پرتال کانون به نشانی kpf.ir و سایت خبری کانون به نشانی www.kanoonnews.ir  نمایش داده می‌شود.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 6 =