اهمیت مهارت قصه‌گویی به تکثیر آن است

لیلا مکانی، قصه‌گوی زبان اشاره گفت: اهمیت مهارت قصه‌گویی به تکثیر آن است؛ یعنی هر چقدر بتوانی قصه‌گوهای بیش‌تری پرورش دهی و قصه‌های بیش‌تری به گوش مخاطب برسانی، آن بهترین و بالاترین جایگاهی است که برای یک قصه‌گو وجود دارد.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ، گفتگویی داشته با لیلا مکانی؛ مربی مسئول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان تهران. این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): لیلا مکانی، قصه‌گوی زبان اشاره است که قصه‌های مختلف را با خلاقیت برای بچه‌های با نیازهای ویژه و کودکان و نوجوانان کم‌شنوا یا ناشنوا روایت می‌کند. به مناسبت برگزاری بیست‌وپنجمین دوره جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی که به روزهای پایانی خود نزدیک می‌شود، با او گفت‌وگویی کرده و درباره تجربیات و خاطراتش در این حوزه پرسیده‌ایم. این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

- از چه سالی وارد کار قصه‌گویی شدید؟ انگیزه‌تان برای فعالیت در این حوزه چه بود؟

من از سال ۸۰ به صورت جدی وارد حوزه قصه‌گویی و جشنواره‌های قصه‌گویی شدم. از همان زمان چون زمینه کار نمایشی داشتم و قصه‌گویی نیز به فضای کارم نزدیکی زیادی داشت، به این حوزه علاقه‌مند شدم و دیدم که یک‌سری جرقه‌ها در وجودم قرار دارد که می‌توانم در این کار موفق باشم و برای مخاطبانم قصه‌های جذاب‌تری تعریف کنم.

- چرا زبان اشاره را انتخاب کردید؟

سال ۸۹ بود که زبان اشاره وارد مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شد و آموزش‌هایی در این زمینه گذاشته شد. من به کار با بچه‌های با نیازهای ویژه علاقه‌مند بودم و به همین دلیل، زبان اشاره به عنوان یک زبان جدید برای یاد گرفتن و وارد کردن گروه سنی جدید در حوزه کاری، برایم جذاب بود. وقتی وارد این بخش شدم دیدم که چقدر با انگیزه‌های من در کار قصه‌گویی هماهنگی دارد و می‌توانم خلاقیت‌های جدید در این کار ارائه کنم. این امر، خوشحالم کرد و باعث شد مشتاق باشم که هر چه بیشتر این مسیر را ادامه دهم. اینگونه شد که خودم جزوه‌های مربوط به زبان اشاره و حرکات بدنی این زبان را مطالعه و به کلاس‌های آموزشی مراجعه کردم تا هرچه بیشتر یاد بگیرم.

- قصه‌گویی به زبان اشاره از نظر تکنیک قصه‌گفتن به چه مهارت‌های بیشتری نسبت به قصه‌گویی ساده نیاز دارد؟

قصه‌گویی به زبان اشاره به تمرکز خیلی بالایی نیاز دارد. در قصه‌گویی ساده قصه‌گو صرفاً روی قصه و مخاطب تمرکز دارد؛ اما در اینجا هر دو نیمکره مغز درگیر است و همزمان باید روی حرکات دست و یک زبان دیگر نیز مسلط باشی تا بتوانی با تمرکز تمام این کارها را همسو با یکدیگر انجام دهی. کوچک‌ترین اختلال در این روند می‌تواند کل قصه‌گویی را زیر سؤال ببرد؛ به همین دلیل تمرکز خیلی زیاد روی دست و ذهن قصه‌گو می‌تواند منجر به یک قصه‌گویی موفق شود.

- محتوای این قصه‌ها نیز متفاوت‌اند یا می‌توان از هر محتوایی برای مخاطبان با نیازهای ویژه استفاده کرد؟

محتوا در قصه‌گویی برای بچه‌های با نیازهای ویژه و بچه‌های کم‌شنوا و ناشنوا متفاوت است، از این جهت که برای بچه‌های عادی در قصه‌گویی ساده می‌توانی از هر محتوایی استفاده کنی زیرا آن‌ها با آن محتوا آشنا هستند؛ اما در قصه‌گویی به زبان اشاره محتوا بسیار ساده و خلاصه‌شده است. مفاهیم ساده هستند و باید از مفاهیم انتزاعی دوری کنیم، به همین دلیل انتخاب در این بخش کمی مشکل‌تر است و باید با دقت بیشتری انجام شود.

- قصه‌هایتان را خودتان می‌نویسید؟ چطور سوژه‌ها شکل می‌گیرند؟

قصه‌هایم را خودم نمی‌نویسم و قصه‌ها را معمولاً از کتاب‌های کانون یا مجلات کودک و نوجوان مانند مجلات «رشد» و… انتخاب می‌کنم. برخی قصه‌ها نیاز به اصلاح و بازنگری دارند و بعضی کلمات‌شان باید مناسب‌سازی و ساده شوند، یک‌سری مفاهیم باید تغییر کنند و کلماتی جایگزین شوند. من این کارها را انجام می‌دهم و قصه کمی تغییر می‌کند و ساده و مناسب یک کودک با نیازهای ویژه می‌شود. بعد از آن وارد روند انتخاب حرکات اشاره می‌شویم.

- در این سال‌ها مخاطبان زبان اشاره چه بازخوردی به قصه‌گویی‌های شما داده‌اند؟ از چه بخش این قصه‌گویی‌ها بیشتر لذت برده‌اند؟

مخاطبان ما در قصه‌گویی به زبان اشاره معمولاً این قصه‌ها را دوست دارند؛ به‌خصوص زمانی که ما از ابزار استفاده می‌کنیم و در این صورت همه‌چیز برای بچه‌ها عینی‌تر می‌شود. در انتقال مفهوم ساده یا پیچیده‌ای که می‌خواهیم به مخاطب‌مان ارائه کنیم، ابزار و تصاویر بسیار کمک می‌کنند تا بتوانند بهتر مطلب را درک کنند یا حتی این تصاویر لحظه‌های شگفت‌انگیز را برای مخاطب چندبرابر می‌کنند.

- در این مسیر به پرورش قصه‌گویان زبان اشاره هم پرداخته‌اید؟

مسلماً در بین مخاطبانی که قصه‌گویی زبان اشاره را مشاهده می‌کنند، افرادی پیدا می‌شوند که به این هنر قصه‌گویی با این مهارت و خلاقیت علاقه‌مند شوند. بله دوستانی بودند که علاقه نشان دادند و در این مسیر حرکت کردند، آموزش دیدند و وارد جشنواره‌ها شدند. این قضیه برای ما بسیار باعث خوشحالی است که تعداد قصه‌گویانی که برای این مخاطبان خاص کار می‌کنند و هنرشان را ارائه می‌دهند، هر روز بیشتر شود.

- به طور کل، چرا قصه و قصه‌گویی هنوز مهم و اثرگذار است؟ چرا قصه‌ها تاریخ انقضا ندارند؟

هنوز ابزاری برای انتقال پیام و آموزش و پرورش ذهن مخاطب مؤثرتر از قصه و قصه‌گویی وجود ندارد. به این دلیل که قصه‌گویی مجازی نیست و به دنیای واقعیت ما نزدیک است. قصه‌ها عینی هستند و چشم در چشم است و درک و لمس این قصه‌ها به صورت واقعی و در لحظه اتفاق می‌افتد. به همین دلیل تأثیرگذاری بسیار بالایی دارند.

- اولین قصه‌ها یا به‌یادماندنی‌ترین قصه‌هایی که خودتان شنیده‌اید به چه زمانی برمی‌گردد و چه کسی برایتان گفته است؟

اولین و بزرگ‌ترین قصه‌ای که من به یاد دارم و بیشترین تأثیر را روی من گذاشت، برمی‌گردد به زمانی که عضو کانون بودم و مربی قصه «پیرزن و روباه» را برایم تعریف کرد. آنقدر این قصه شیرین تعریف شد که هنوز هم در ذهنم ماندگار است و بیش‌ترین لذت را از آن قصه بردم.

- شما خودتان فرزندی دارید؟ برای آن‌ها هم در خانه قصه می‌گویید؟

بله، من دو فرزند دارم که دوقلو هستند. تا کنون خیلی از قصه‌هایی را که من برای بقیه بچه‌ها تعریف کرده‌ام، آن‌ها شنیده‌اند و حفظ هستند.

- تا به حال پیش آمده به دلیل اینکه شغل‌تان قصه‌گویی است، از گفتن قصه در خانه برای بچه‌هایتان خسته شوید و حوصله این کار را نداشته باشید؟

نه، تاکنون این اتفاق رخ نداده است. مهم‌ترین مخاطب من بچه‌ها هستند و بچه‌های خودم اولین مخاطبان من هستند. من قصه‌هایم را اول پیش آن‌ها تمرین می‌کنم؛ یعنی وقتی برای فرزندانم قصه می‌گویم، قصه برایم مرور می‌شود و من وارد روند قصه‌گویی می‌شوم.

- دوست دارید در حوزه قصه‌گویی به چه جایگاهی برسید؟ چه چشم‌اندازی برای خودتان متصور هستید؟

قصه‌گویی حوزه و نهایتی ندارد. اهمیت مهارت قصه‌گویی به تکثیر آن است؛ یعنی هرچقدر بتوانی قصه‌گوهای بیش‌تری پرورش دهی و قصه‌های بیش‌تری به گوش مخاطب برسانی، آن بهترین و بالاترین جایگاهی است که برای یک قصه‌گو وجود دارد؛ وگرنه جایگاه‌هایی مانند تدریس قصه‌گویی، داوری قصه‌گویی و… را داریم و رسالت خاصی در آن‌ها وجود ندارد. مهم‌ترین رسالت یک قصه‌گو این است که بتواند قصه‌گوهای دیگر را پرورش دهد و پیام خوب خودش را به گوش مخاطب برساند.

- فکر کنید سال ۱۴۴۲ است و شما مادربزرگ هستید. اگر بخواهید یک قصه از زمان اکنون برای نوه‌هایتان در آن زمان بگویید، کدام قصه‌تان را دوباره روایت می‌کنید؟

سال‌ها بعد اگر بخواهم یک قصه را دوباره برای بچه‌های نسل بعد تعریف کنم، قصه «بهترین جاباتری دنیا» را تعریف می‌کنم؛ زیرا یک قصه مدرن و هم‌سطح با بچه‌ها و نیازهای نسل جدید است.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 7 =