کودکی‌ام با قصه‌ی جنگ شروع شد

آرتنا: «رضا موزونی» گفت: اگر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نبود شاید الان قصّه‌گویی را باید لابه‌لای کتاب‌ها پیدا می‌کردیم. جشنواره قصه‌گویی در دنیا شناخته شده است و باعث معرفی فرهنگ قصه‌ی ایرانی به جهان گشته است.

* لطفاً خودتان را معرّفی کنید؟
اهل و ساکن شهرستان گیلانغرب در استان کرمانشاه که کودکی‌ام با قصه‌ی جنگ و آوارگی شروع شد.
حدود 20 سال است که در کانون، فعّالیّت فرهنگی دارم و حدود 13 سال است در صدا و سیمای استان به‌عنوان نویسنده، گوینده و کارشناس مسایل فرهنگی، بومی مشغولم. تاکنون 9 کتاب از بنده به چاپ رسیده که 4 جلد آن برای کودکان است. اکنون هم افتخار دارم که به‌عنوان مدیرکل کانون استان کرمانشاه در خدمت هم‌دیاری‌ها و همکاران خوبم باشم.
 
* شما وقتی مربی بودید جزو قصه‌گویان برتر بودید؟
فکر می‌کنم سال 1376 اهواز با قصّه‌ی محلّی «کشاورز و کلاغ» برگزیده شدم.
 
* چرا قصّه‌گویی یکی از فعّالیّت‌های مهم کانون است؟
 دلیل تأثیرگذاری کوتاه‌مدّت و درازمدّت آن بر مخاطبان، قابلیت اجرا در هر زمان و مکان، و عدم نیاز به امکانات و ابزار خاص.
 خیلی از فعّالیّت‌های دیگر کانون مثل کتاب‌خوانی، نمایش عروسکی و... براساس قصّه اجرا می‌شوند.
 
* کانون در برگزاری جشنواره‌های قصّه‌گویی موفق بوده یا خیر؟
اگر کانون نبود؛ شاید الان قصّه‌گویی را باید لابه‌لای کتاب‌ها پیدا می‌کردیم. کانون در ترویج این فعّالیّت تأثیرگذار و ارزشمند فرهنگی، خیلی کارها کرده است، بسیاری از کودکان با قصّه‌گویی جذب کتاب‌خانه و دیگر فعّالیّت‌ها شده‌اند. جشنواره قصه‌گویی کانون نه تنها در ایران بلکه در کشورهای مختلف دنیا، جشنواره‌ای شناخته شده است و باعث معرفی فرهنگ قصه‌ی ایرانی به جهان گشته است.
 
* درباره قصّه‌گوهای خارجی چه دیدگاهی دارید؟
باعث آشنایی مربیان و کودکان با قصه‌های ملل مختلف می‌شوند، علاوه بر ارایه قصه، برگزاری نشست‌ها و کارگاه‌های قصه‌گویی باعث شناخت بیشتر پژوهش‌گران ایرانی با قصه‌ها و شیوه پرداختن کشورهای مختلف به قصه می‌شود.
 
* با توجّه به ‌این‌که شما مدیری هستید که از مسیر مراکز فرهنگی، هنری و مربی‌گری عبور کرده‌اید، به‌عنوان کارشناس در استان خدمت کرده‌اید و سپس به سمت مدیریت منصوب شدید به مدیران فرهنگی کانونی و غیرکانونی در زمینه اشاعه فرهنگ قصّه‌گویی چه توصیه‌ای دارید؟
من در حدّی نیستم که به مدیران توانمند همکارم ارایه طریق دهم، اما خودم همیشه ضمن این‌که به موّفقیّت استان در کشورم توجّه داشته‌ام، هیچ‌گاه از کتاب‌خانه‌ها غافل نشده‌ام و همیشه قصّه‌گویان راه نیافته به جشنواره‌ها را مدّ نظر داشته و به اجرای فعّالیّت در کتاب‌خانه‌ها خیلی اعتقاد داشته‌ام نه به تمرین فقط یک قصّه و ارایه آن در جشنواره.
 
*با توجّه به ‌این‌که شما شاعر هستید و صاحب تألیف، از منظر زبان‌شناسی برای قصّه‌گویی چه ویژگی‌هایی قایل هستید و از دیدگاه شما قصّه‌گویی از منظر رشد زبان چه اثراتی بر کودکان و نوجوانان دارد؟
قطعاً قصّه‌گویی علاوه بر افزایش قدرت تخیّل و رشد عاطفی کودکان می‌تواند بر دایره لغات و واژگان کودکان تأثیر مثبت بگذارد و ترکیب درست جملات از لحاظ دستوری را به‌صورت غیرمستقیم به کودکان آموزش دهد. چرا که کودک بارها و بارها قصّه‌ها را به روایت قصّه‌گو در ذهن خود با همان جملات گفته شده تکرار کرده و در زندگی و در محاورات اجتماعی، ناخودآگاه از آن‌ها استفاده می‌کند.
 
* آیا قصّه‌گو خود می‌تواند نویسنده قصّه‌ها باشد؟ اگر پاسخ مثبت است چه مراحلی را برای نوشتن قصّه‌های قابل نقل به قصّه‌گویان پیشنهاد می‌کنید؟
بله می‌تواند و باید ساختار روایی قصّه را رعایت کرده، گروه سنّی و قدرت درک مخاطبان را در نظر گرفته و روی مؤلّفه‌های تخیّل و حادثه‌دار بودن قصّه کار کند.
 
* برای رشد و ارتقای قصّه‌گویی در استان کرمانشاه چه راه‌کارهایی را در پیش گرفته‌اید؟
خوش‌بختانه جزو استان‌هایی بودیم که بیشترین تعداد شرکت‌کنندگان را داشته‌ایم و در جشنواره‌های کشوری هم توفیق داشته‌ایم و میزبانی این جشنواره در مسیر رشد و ارتقای قصه‌گویی و آشنایی مربیان کانون با قصه‌های مختلف دنیا بوده است. تشویق به موقع قصّه‌گویان، نقد قصّه‌های آن‌ها و استفاده از قصّه‌گویان برتر در برنامه‌هایی مثل دهه مبارک فجر و یک هفته با کانون، برنامه کاری‌ام در این مورد بوده است.
 
* به نظر شما می‌توان سفارش نوشتن قصّه‌های قابل نقل را به نویسنده‌های فعّال در ادبیات کودک داد؟
به جای این کار بهتر است قصّه‌های قابل نقل ایرانی و خارجی را در کتابی با همین عنوان گردآوری کرد و به کتاب‌خانه‌ها داد.
 
* اگر بار دیگر فضای رقابت با قصّه‌گویان دیگر در جشنواره قصّه‌گویی برایتان فراهم شود قصّه می‌گویید؟
بله قطعاً خواهم گفت. در رادیو و تلویزیون هم قصه‌گویی یکی از بخش‌های مهم اجراهای من است.
 
* اوّلین قصّه‌ای که شنیدید چه بود و از زبان چه کسی؟
قصّه‌ی تیتان و میتان (شنگول و منگول) حدود سال 1355 از زبان مادربزرگ پدری‌ام. هنوز لحن قصّه گفتن‌اش را در ذهنم دارم.
 
* ادبیات کهن و منظوم از منظر قصّه‌گویی دارای چه ظرفیت‌هایی است؟
ادبیات کهن و منظوم ما سرشار از قصّه‌های ماندگار است که اگر با قلمی روان و برجسته و متعهّد ساده‌نویسی شوند، می‌توانند علاوه بر ترویج فرهنگ قصّه‌گویی ایرانی و اسلامی در معرّفی پشینه‌ی فرهنگی کشورمان به کودکان هم مؤثّر باشد.
 
* با توجّه به‌این‌که قصّه‌گویی در برخی کشورها در خانه‌های قصّه که تشکل‌هایی مردم نهاد هستند دنبال می‌شود نظرتان درباره‌ی ایجاد خانه‌ی قصّه در ایران چیست؟
من در ابتدای مدیریتم در استان کرمانشاه پیشنهاد چنین تشکّلی را به مسوولان وقت کانون کشور دادم اما راهنمایی خاصّی ارایه نشد. این، کار بسیار خوبی است اما امکانات و فضای لازم را هم نیاز دارد. مدیریت بر نوع قصّه‌ها، چگونگی عضوگیری و حتّی شکل ساختمان و فضای قصّه‌گویی مربوطه باید کارشناسی شده باشد و در کنار این هم باید متولی فرهنگی کشور نگاه جدی‌تر به قصه‌گویی و مباحث فرهنگی داشته باشند.
 
* چه تمهیداتی برای استفاده از این ظرفیت فرهنگی در استان اندیشیده‌اید؟
علاوه بر اجرای قصه توسط 50 قصه‌گوی داخلی، (خارجی) اجرای قصه در شهرستان‌های کنگاور، صحنه، بیستون، سنقر، اسلام‌آباد غرب، روانسر و نیز مدارس شهر کرمانشاه را هم داریم و نیز 8 کارگاه و نشست ویژه مربیان مهد کودک، بهزیستی، دانشگاه فرهنگیان– آموزش و پرورش را داریم.
 
* استقبال متولیان استان از میزبانی کرمانشاه برای جشنواره چطور بوده است؟

استقبال خیلی خوبی از این جشنواره در استان شد. نماینده ولی فقیه و امام جمعه محترم کرمانشاه، استاندار محترم و معاونان ایشان از همان روز اول تاکیدشان این بود که ظرفیت‌های فرهنگی این استان، بیشتر معرفی شوند. تا کنون جلسات و دیدارهای موثری با معاونان استاندار در راستای همین موضوع داشتیم و بسیاری از ادارات استان هم پای کار هستند.
 
گفت‌وگو: سودابه امینی/ خبرگزاری هنر «آرتنا»