رمز و رازهای یک قصه‌گویی تاثیرگذار/ لطفا عجله نداشته باشید!

دومین جلسه نقد و بررسی قصه‌های بیست و سومین جشنواره بین‌المللی «قصه‌گویی» با حضور اردشیر صالح‌پور، علی خانجانی، بهاره جهاندوست به عنوان منتقد و جمعی از قصه‌گویان این رویداد عصر روز شنبه ۲۷ آذر در مرکز آفرینش‌های فرهنگی‌هنری کانون برگزار شد.

به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون، در ابتدای دومین جلسه نقد و بررسی قصه‌های بیست‌وسومین جشنواره بین‌المللی «قصه‌گویی» اردشیر صالح‌پور درباره اجرای قصه «بی‌بی سه‌شنبه» شیرین کیخایی‌ بیان کرد: قصه خانم کیخایی‌ پیش‌درآمدی داشت که از نکات خوب بود، او در ابتدا ذهنیت اولیه‌ای درباره قصه داد که خوب بود، ضمن اینکه قصه‌های ایرانی همواره ترجیع‌بندی دارند، این قصه هم همینطور بود. همچنین قصه‌گوی این قصه لهجه محلی داشت که زیبا بود، با این حال قصه گفتن فقط بیان موضوع نیست بلکه موقعیت‌های صوتی هم باید رعایت شود.

خانجانی هم بیان کرد: نکته‌ای که در این قصه وجود داشت حضور شخصیت زن بابا بود، در قصه‌های ما زن بابا همیشه منفور و جفاکار است ولی در جامعه زن باباهای خوبی هم داریم، یک قصه‌گوی توانا قبل از اجرا از خود می‌پرسد در این جمع کسی هست که چنین موقعیتی داشته باشد یا نه؟ یک قصه‌گو باید به این موضوع‌ها توجه کند.
جهاندوست هم اظهار کرد: از مقوله سفره که در قصه خود صحبت می‌کردید، می‌توانستید بیشتر استفاده کنید. به نظرم تند صحبت می‌کردید و این باعث می‌شد تنفس اشتباهی داشته باشید.
سپس صالح‌پور درباره «پادشاهی کیکاووس» امیرمحمد موسایی گفت: به نظرم شاهنامه را در همه جا با یک لحن می‌خواندید، در حالی که باید به خوانش خود تنوع دهید، یک اثر دو نکته را باید حتما داشته باشد؛ یکی حسن مطلع و دیگری حسن مقطع، با حسن مقطع قصه شما موافق نبودم. قصه‌گو ابتدا باید یک ارتباط اولیه ایجاد و با یک پایان خوب قصه را ترک کند.
خانجانی هم گفت: در چند سال اخیر که نوجوانان به این جشنواره گرایش پیدا کرده‌اند انرژی مثبت می‌گیرم و حیفم می‌آید چیزی بگویم، با این حال دایره نگاه شما محدود بود، اگر تسلط بیشتری بر قصه داشته باشید می‌توانید دایره نگاهتان را وسعت ببخشید.
جهاندوست هم مطرح کرد: آنچه را که باور داشتی، راحت می‌گفتی، وقتی می‌توانیم حال خوب را دریافت کنیم چرا باید صدا را تغییر دهیم، قصه شما خیلی جاها از دست من می‌رفت، قصه را از قلب خود بگویید.


سپس صالح‌پور درباره «رستم و اسفندیار» المیرا موری بیان کرد: قصه شما با یک نقل فارسی تفاوتی نداشت، ای کاش رنگ و بویی از منطقه خود را هم ارائه می‌دادید، متن جاهایی بسیار زیبا و ادیبانه بود اما جاهایی انسجام نداشت.
خانجانی هم گفت: چهره شما در خدمت قصه بود، برخی کلمات را به اشتباه تلفظ می‌کردید، شما از زبان بدن استفاده می‌کردید، اما آن را نیمه رها می‌کردید.
جهاندوست هم عنوان کرد: من در نقالی با زبان کتابی موافق نیستم، چون هدف ما این است که قصه‌ای تعریف کنیم که عده‌ای بشنوند و کیف کنند، یک جاهایی فکر می‌کردم اگر زبان راحت‌تری انتخاب می‌کردید، حس را راحت‌تر به مخاطب منتقل می‌کردید، شخصیت اسفندیار هم پیوستگی نداشت.
در نقل سعی کنیم خودمان باشیم
در ادامه صالح‌پور درباره «جنگ رستم با پولادوند» سیدیاسین آل داوود بیان کرد: متن قدری تحت تاثیر نقل مرشد ترابی بود که این موضوع در نقل‌های دیگر هم تکرار شده بود. استاد مرشد ترابی با دیگر نقالان تفاوت داشت، در اجرا واقعا خودش بود، هرکسی باید اجرای خودش را داشته باشد. در نقل سعی کنیم خودمان باشیم، این به صمیمیت قصه کمک می‌کند.
خانجانی هم اظهار کرد: مدیریت نگاه شما خوب ولی مدیریت رفتارتان ضعیف بود.
جهاندوست هم گفت: شما بسیار تند صحبت می‌کردید، ضمن اینکه تحت تأثیر نقالی مرشد بیگی بودید.
سپس صالح‌پور درباره نقل «رستم و اشکبوس» مسعود اکرمی عنوان کرد: با توجه به سن و سال شما توقع از شما بیشتر است، ضمن اینکه اشکبوس را هم نتوانسته بودید به آن صورت نشان دهید. همچنین پایان قصه را هم خیلی زود بستید.
خانجانی هم مطرح کرد: شما بسیار شیرین شروع کردید ولی به حنجره خود خیلی فشار می‌آوردید. انتظار داریم هر قصه‌گویی بار عاطفی را در قصه خود داشته باشد، ولی این موضوع کمتر در کلام و چهره شما بود، با این حال از چیدمان صحنه خیلی خوب استفاده کردید.


جهاندوست هم توضیح داد: قصه را آرام شروع کردید ولی هر چه جلوتر رفتیم فریاد می‌زدید، به کلام خود هم توجه نمی‌کردید.
لباس نقالی حرمت دارد
بعد از آن صالح‌پور درباره نقل «اکوان دیو» امیر تنها مطرح کرد: نباید از اصطلاحات غلط استفاده کنید، نقل شما چیزی بین روایت و نقالی بود، ضمن اینکه در جایی لباس نقالی را درآوردید و آن را پرت کردید در حالی که این لباس حرمت دارد.
خانجانی هم توضیح داد: خوانش شعرها ضعیف بود، ضمن اینکه باید خلاقیت داشته باشید.
جهان‌دوست هم گفت: یک سری واج‌ها را درست تلفظ نمی‌کردید، با آنکه صدای خوبی دارید، صداسازی نمی‌کردید که این خیلی خوب بود.
صالح‌پور درباره «بحر طویل و خوان سوم رستم» مشکات عباسیان گفت: از فرهنگ بومی خود بیشتر استفاده کنید. عجله و شتاب بسیار زیادی در گفتار داشتید، عجله و شتاب برای نقال یک آفت است.
خانجانی هم اظهار کرد: مقدمه در قصه‌گویی خوب است ولی اگر زیاد به آن بپردازیم قصه از دست می‌رود. شما نیز در اوایل قصه گرچه وسعت نگاه‌تان محدود بود، ولی رفته رفته این موضوع بهتر شد. حافظه خوبی دارید، تن صدای بالا و یکنواختی داشتید که آن را باید اصلاح کنید، خوانش شعر شما هم در جاهایی اشتباه بود.
جهاندوست هم گفت: لبخند خوب و چشمان قدرتمندی دارید، ضمن اینکه یک لحن تکراری هم داشتید که باید از مضامین تکراری جلوگیری کرد.

باید کاری کنیم تماشاگر قصه را در ذهن خود بسازد
بعد از آن صالح‌پور درباره «آشنایی رستم و تهمینه» حسین غلامی مطرح کرد: توصیه می‌کنم ردیف را یاد بگیرید، یک نقال اگر می‌خواهد به خوبی عمل کند باید به این موضوع‌ها مسلط باشد.
خانجانی هم گفت: کار آقای غلامی سراپا عشق بود، لذت بردم از اینکه دیدم یک نفر این‌قدر به کارش علاقه‌مند و البته دقیق است، ضمن اینکه خوانش درستی داشتید، از سوی دیگر تعویض صدای شما هنگام تعویض شخصیت‌ها خوب بود، من زیبایی سکوت را در اجرای شما دیدم، همچنین نوسان صدای شما خوب بود.
جهان دوست هم اظهار کرد: شما صدای خیلی خوبی دارید، در ذهن خود هم تصویر خوبی از قصه می‌سازید، اما ما همواره باید کاری کنیم تماشاگر در ذهن خود این قصه را بسازد. طومار شما از هم گسسته بود ولی خوب است که طومار منسجم‌تری بنویسید.
سپس صالح‌پور درباره «تازیانه بهرام» آتنا بیات بیان کرد: قصه‌ای که شما نقل کردید شبیه یک روضه است. من از راحت بودن و حضور ذهن شما خیلی خوشم آمد، تم این داستان اما جوانمردی نیست گرچه جوانمردی هم به عنوان یک آیتم در قصه است ولی در قصه‌ای که شما انتخاب کردید در واقع «نام و ننگ» جلوه دارد.
خانجانی هم توضیح داد: از کار شما لذت بردم، در کارتان تقلید نداشتید که این خوب بود، اشاراتی که به شاهنامه داشتید، مقدمه‌ای که داشتید، همچنین ورود به قصه شما خیلی خوب بود، مدیریت نگاه و سکوت‌های حساب‌شده داشتید، استفاده از زبان بدن‌تان هم خوب بود.
جهاندوست هم گفت: آغاز خوبی داشتید، ولی می‌توانستید قصه را صمیمی‌تر اجرا کنید.
در ادامه صالح‌پور درباره «بستور» لیلی خسروی توضیح داد: اینکه به سراغ یکی از قدیمی‌ترین و مهجورترین بخش‌های شاهنامه رفتید خوب بود. نثر، انسجام و تلمیحات ادبی خوبی داشتید.
خانجانی هم گفت: انتخاب قصه شما خیلی خوب بود، اینکه شخصیت گمنامی را انتخاب کردید امتیاز کار شما بود. قدری باید از چهره خود بیشتر استفاده کنید، صدای رسای خوبی داشتید، باید بیشتر روی واژگان دقت کنید.
جهان دوست مطرح کرد: تسلط خوبی روی صدای خود دارید، حیف است که با سرعت بالا مانع از شنیدن این صدای خوب شوید.
تصنع و تکلف به کار لطمه می‌زند
در ادامه صالح‌پور درباره «رزم رستم و اشکبوس» سبحان نصیرآبادی گفت: ما از تو انتظار داریم نقل را از یک سبحان ۱۴ساله بشنویم بنابراین خودت باش، لباس شما هم خیلی قشنگ بود، اما تصنع و تکلف به کار خیلی لطمه می‌زند.
خانجانی هم توضیح داد: تحرک خیلی خوبی داشتید، ارتباط چشمی خوبی هم برقرار می‌کردید، اما آکسان‌گذاری اشتباهی روی برخی کلمات داشتید.
جهاندوست هم مطرح کرد: تنها مشکلی که شما داشتید این بود که جیغ می‌زدید، لحن درستی هم انتخاب نکرده بود.
صالح‌پور درباره «زائر» التفات داوودبیگی عنوان کرد: خوب است که سنت «عاشیقی» را حفظ کردید. شروع خوبی داشتید ولی وقتی ساز و آواز دارید باید از این عناصر در کل اجرا استفاده کنید، توقع من این بود که آواز بیشتری می‌خواندید.
خانجانی هم گفت: شما یک آرامش رفتاری داشتید که خیلی خوب بود، از ساز هم خوب استفاده می‌کردید. در این روزگاری که سوداگران سیاسی به موسیقی می‌تازند، می‌بینیم یک نفر می‌آید و با وقار هرچه تمام‌تر از موسیقی برای نقل یک داستان مذهبی استفاده می‌کند، این کار شما خیلی برای من ارزشمند بود.
جهاندوست هم مطرح کرد: شما احساس خوبی می‌دادید، حیف که متوجه زبان شما نمی‌شدم. بیان دلنشینی داشتید، ولی کاش از این قدم زدن یکنواخت پرهیز می‌کردید.
پس از آن صالح‌پور درباره «سلیم جواهری» مریم فتاح که در بخش خارج از مسابقه است، اظهار کرد: اجرای شما متفاوت بود، تداوم قصه و پیش‌برندگی آن خوب بود، با این حال قصه را کمی باید جمع و جورتر می‌کردید، تفسیر قصه هم زیاد بود، اما از شال استفاده خوبی می‌کردید.

خانجانی هم گفت: از شال استفاده خوب و هنرمندانه‌ای کردید، لباس و لهجه خوب و البته سکوت‌های به جایی داشتید.
جهاندوست هم مطرح کرد: آغاز و بازی خوبی با شال داشتید، تمرین می‌تواند کمک بیشتری به شما کند. نگاه‌تان به خلق موقعیت‌ها خیلی کمک می‌کرد، در مجموع لحن‌تان تکراری بود.
دبیر جشنواره: سازنده‌ترین بخش این جشنواره قطعا جلسات نقد و بررسی است
در پایان این جلسه دهریزی دبیر این رویداد گفت: اگر از من بپرسند سازنده‌ترین بخش این جشنواره چیست، قطعا می‌گویم جلسات نقد و بررسی. من در جایگاه منتقد در اینجا نیستم اما نکته‌ای که هم در مرحله منطقه‌ای و هم در اجراهای بخش بین‌الملل به ویژه در بخش فارسی توجه مرا جلب کرد، انتخاب قصه توسط قصه‌گویان بود.
وی ادامه داد: اگر یک قصه‌گو بخش زیادی از وقت خود را برای انتخاب قصه بگذارد، کار او بهتر می‌شود. اگر متن ما انسجام و پیوستگی داشته باشد، بسیاری از عیب‌های خود را می‌پوشاند. اگر از من بپرسند مهم‌ترین عیب متن‌ها چه چیزی است، می‌گویم این است که غالب متن‌ها نقطه کانونی نداشتند. آن تقابل و تنش‌ها در اکثر قصه‌ها نبود، این نشان می‌دهد که ما هنوز روحیه پژوهشی نداریم.


بیست‌وسومین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی صبح روز ۲۵ آذر ۱۴۰۰ در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز به کار کرد و تا روز ۳۰ آذر ادامه دارد.
این رویداد از صفحه رسمی کانون در اینستاگرام به نشانی www.instagram.com/kanoonparvaresh و آپارات کانون به نشانی www.aparat.com/Kanoonparvaresh/live، پرتال کانون به نشانی kpf.ir و سایت خبری کانون به نشانی www.kanoonnews.ir نمایش داده می‌شود.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 6 =